دوران نوجوانی و حد فاصل آن تا جوانی و بزرگسالی، سالهایی پر از خوشگذرانی، دردسر،افسردگی، عاشقیهای جوگیرانه و شاید واقعی و بدون تعارف است.فیلمهای تینیجری و به اصطلاح Coming Of Age و نوجوانانه بهترین فرصت برای دیدن این گذر سنی هستند.در لیست زیر سعی شده است تا بهترین فیلمهایی که توانستهاند هر کدام از این بخشها را در کنار هم یا جداگانه و خلاقانه به تصویر بکشند برای شما معرفی کنیم، با همراه شوید:
شماره 10: Easy A
داستان درباره یک رسوایی دروغین و شایعات عادی مدرسهای شروع میشود اما این نحوه برخورد شخصیت اصلی داستان یعنی Olive با اتفاقات رخ داده و شایعات خود ساخته و از کنترل در رفته است که روایت زیبایی را شکل میدهد. بصورت کلی در این ژانر کمتر فیلمهایی ( حد متوسط کیفیت رعایت شده) پیدا میکنید که روایت این دوران را از چشمهای جنس مونث و دختران بیان کند. پیام سربسته و محسوسی که در طول فیلم به همراه شوخیها و لحظات حساس به مخاطبینش، چه دختر و چه پسر، داده میشود از نکات برجسته و مهم این فیلم است.
شماره 9 : Bridge To Terabithia
پلی به ترابیتیا فیلمی زیبا و معصومانه و بی رحم در دورههای اول نوجوانی است.داستان از یک جابجایی ناگهانی شروع میشود که با استقبال نه چندان جالب شخصیت اصلی مواجه میشوید و دردسرهای شروع دوباره زندگی و روابط اجتماعی در جامعه و بصورت دقیقتر مدرسهای جدید. فارغ از بازیهای بی نقص ستارگان جوان و آیندهدارش، فیلمنامه قوی و بی نقص در روایت خیال پردازیهای آن سن و پیدا کردن کسی که شریک جرماتان در دیوانگیهایتان باشد، از بزرگترین دلایل دیدن آن در کنار نگاه بدون سانسور و تلخ و شیرین آن است.
شماره 8: Lady Bird
از دیگر فیلمهای این ژانر که دیدی جالب و متفاوت و واقعی از شخصیتی است که به مانند خیلی از بینندگان و مخاطبانش در آن سن دچار سردرگرمی و مشکلات جامعه گریزی میشوند. شخصیت کریستین یا لیدی برد با بازی عالی و بی نقص Saoirse Ronan توانسته نماینده خوبی از احساسات این قشر نه تنها برای دختران بلکه پسران باشد. رشد شخصیتی لیدی برد در طول داستان با اتفاقات و تاثیراتی که از مادر و اطرافیانش میگیرد از بهترین نکات این فیلم است.
شماره 7: Submarine
بالاخره هر فیلمی از این ژانر حتما نباید از دل هالیوود و آمریکا برخیزد. سابمارین یا زیر دریایی روایت داستان پسری دبیرستانی به نام اولیور هست که هدفی برای خودش تعیین میکند تا قبل از تولد 16 سالگیش حتما باکرگی خود را از دست بدهد و مهم نیست چه کسی باشد اما زندگی به همین سادگی که اولیور فکر میکند نیست و هدف ماهیت خودش را با دیگر اتفاقات مهم زندگی و خانواده در حال فروپاشیش از دست میدهد. جو و فضای فیلم که در کشور ولز به تصویر در آماده بی نظیر و بی همتا است و فیلمبرداری و ترکیب رنگ در به تصویر کشیدن حال و هوای شخصی اولیور و مونولوگهای بی نظیرش، سابمارین را به یکی از بهترین فیلمهای این ژانر تبدیل کرده است.
شماره 6: The Perks Of Being A Wallflower
کتابی بسیار خوب که مطابق انتظارات تبدیل به فیلمی بسیار خوبی شده است. شخصیت اصلی داستان یعنی چارلی که بر خلاف دیگر شخصیتهای اصلی فیلمهای این لیست اتفاقات هولناک و ترسناکی را تجربه کرده است تبدیل به نوجوانی سر به زیر و افسرده شده است تا اینکه بازگشت او به مدرسه باعث آشنایی با دو سال بالاتری خود میشود که شخصیتهای پر انرژی آن دو و دیگر دوستانش باعث ایجاد اتفاقات خوب و بد زیادی در زندگی چارلی میشود. یکی از بزرگترین مشخصههای فیلم بدون شک آهنگهای بی نظیر و نوستالژیک آن است که حتی باعث ایجاد دلبستگی بیشتری نسبت به کتاب در قبال شخصیتهای اصلی داستان میشود. Logan Lerman و Ezra Miller و Emma Watson ( که شاید بهترین نقش او در طول دوران بازیگریش باشد) به هنرمندی تمام توانستهاند در شخصیتهای خود جا بگیرند.
شماره 5: Superbad
فیلمهای نوجوانی هستند و جشنها و خوشگذرانیهایشان و سوپربد دقیقا بهترین فیلم از نوع نگاه به این موضوع است. فیلمی سراسر خنده و اتفاقات بامزه با شوخیهایی که به بهترین شکل با مجموعهای از بهترین بازیگران این ژانر ساخته شدهاست. اما مهمتر از تمامی این مسائل سوپربد فیلم درباره دوستی و پذیرش شخصیتها و سلایق خود و متفاوت بودن زندگیهای هر شخص نیز است و الزاما محبوبترین و خفنترین بودن در یک جمع باعث زندگی بهتر و لذت بیشتر نمیشود.
شماره 4: The Spectacular Now
شاید اگر پایان غیر منطقی و به دور از اتفاقات فیلم نبود رتبه بالاتری را برای این فیلم در نظر میگرفتم اما قطعا جایگاه آن در این لیست با وجود فیلمهای بسیار خوب گواه کیفیت آن است. داستان فیلم روایتگر شخصیت ساتر است که تصمیم گرفته زندگی در لحظه و بدون نگاه به آینده را سر مشق خود قرار دهد، زندگی که مطمئنا به زودی تاریخ انقضای آن سر میرسد و شخصیت ساتر را با بزرگترین چالش زندگیش روبرو میکند. بدون شک «حال شگفت انگیز» یکی از بهترین فیلمهایی است که به زیبایی هرچه تمام توانسته افسردگیهای یک شخصیت همیشه خوشگذران و خوشحال را در این ژانر به تصویر بکشد و البته نگاهی جالب به کانسپت کلی زندگی و شعار «تو فقط یکبار زندگی میکنی» ( YOLO) و ایرادات این طرز تفکر داشته باشد. ساتر شخصیتی است که رفتارها و خلقیاتش دیگر مناسب سن و آیندهاش نیست و فیلم به نحو احسنت توانسته تاریخ انقضای برخی از سبکهای زندگی را ترسیم کند.
شماره 3: Scott Pilgrim vs. The World
ادگار رایت، ادگار رایت، ادگار رایت و بالاخره ادگار رایت! یکی از خلاقترین و جذابترین کارگردان/فیلمنامه نویسهای نسل جدید و جوان سینما که اقتباس زیبا و سوررئالش از کمیک بوکی با همین اسم توانست جان و روح تازهای به این ژانر دهد. نوع روایت داستان و فیلمبرداری و شوخیهای زیبا و زیرکانه فیلم باعث شده است که در همان 20 دقیقه ابتدایی با تمام وجود عاشق آن شوید یا به طور کل آن را کنار بگذارید. اسکات پیلگریم اما تفاوتی جزئی اما بسیار جالب با دیگر فیلمهای این لیست دارد و آن هم وجود صحنههای اکشن و مبارزات جالب به همراه بازیگران جوانی که در آینده همه آنها تبدیل به ستارگان فیلم و سریالهای خودشان شده، است. موسیقیهای این فیلم به مانند تقریبا اکثر فیلمهای این لیست نقش بسیار مهمی در روایت داستان و حس کلی فیلم دارد.
شماره 2: Indignation
این دومین فیلم Logan Lerman در این لیست به حساب میآید که شاید شباهتهای شخصیت دو فیلم باعث این فکر شوند که این بازیگر با استعداد فقط یک نقش مشخص با خط مشی آشنا را بازیکند، اما فارغ از این مورد، ایندیگنیشن فیلمی فوق العاده احساسی و تامل برانگیز است که پایان آن شما را تا چندین دقیقه به تلویزیون میخکوب میکند. فیلم درباره یک شخصیت یهودی و مشکلات تحصیل و رابطه جنسی در سال 1952 و جنگ کره شمالی و جنوبی است. فارغ از نگاههای نژادپرستی و مذهبی و اعتقادی و درگیریهای شخصیت اصلی با مدیر دانشگاه خود و قوانین مسخره و دست و پاگیر آن، رابطهای عاشقانه و عجیب شخصیتهای اصلی است که خود را بیشتر از هرچیزی نشان میدهد. فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس و بازی بازیگران در این فیلم بخصوص Sarah Gadon در نقش اولیویا در بالاترین سطح کیفی ممکن است و قطعا با دیدن این فیلم سطح انتظارات شما از این ژانر به بالاترین حد ممکن میرسد.
شماره 1: Adventureland
این دومین فیلم Greg Mottola در این لیست است که توانسته است راه خود را به رتبه اول باز کند. فیلمی کاملا متفاوت نسبت به Superbad که روایتگر داستان جیمز در دهه 80 میلادی است که میخواهد تحصیلاتش در رشته ژورنالیسم را در شهر رویایی این موضوع یعنی نیویورک ادامه دهد اما مشکلات کاری پدرش و کمبود بودجه نه تنها نقشههای تابستانیش را بهم میریزد بلکه ممکن است باعث به خطر افتادن رویایش در نیویورک نیز شود. در طی همین موضوع جیمز تصمیم میگیرد که در پارک شهر محل زندگیش شغلی موقتی دست و پا کند اما همین تغییر مسیر کوچک باعث تغییر مسیر کلی او در زندگیش میشود.
ادونچرلند تقریبا ترکیبی از بهترین عناصر فیلمهای این لیست است و دیدن آن در دل این تابستان نیز میتواند بهترین اتفاق ممکن باشد و اگر دورهمیهای آزادانه و مصرف بی رویه ماریجوانا را از آن فاکتور بگیریم فیلمی مناسب برای مخاطبانش در کشور ما نیز میتواند باشد.
نظرات (4)