نویسنده: سپهر گلمکانی پنج شنبه، 27 آذر 1399
ساعت 12:35

ده اپیزود برتر سریال Twin Peaks

ده اپیزود برتر سریال تویین پیکس به انتخاب سایت IMDB

5 از 5

تویین پیکس (Twin Peaks) یک مجموعه تلویزیونی کالت و اصیل دهه ۹۰ بود که در زمان پخش اولین قسمت به اثری ممتاز تبدیل شد. با دیدگاه جسورانه دیوید لینچ (David Lynch) و مارک فراست (Mark Frost)، سریال Twin Peaks برای همیشه بستر داستان‌پردازی را در قاب تلویزیون تغییر دهد. سریال Twin Peaks به معنای واقعی دراماتیک، بامزه و ترسناک است و اپیزودهای بی‌نظیری در طول تاریخ تلویزیون برای مخاطبان به نمایش گذاشته است. سریال Twin Peaks برگه‌ای باارزش از تاریخ تلویزیون است و به عقیده بسیاری از مخاطبان و کارشناسان به‌عنوان نقطه آغازین عصر طلایی تلویزیون می‌نامند. به مناسبت سی‌امین سالگرد پخش سریال Twin Peaks، ما قصد داریم نگاهی به برترین اپیزودهای این مجموعه پرآوازه بیندازیم. پس در ادامه با بازی مگ همراه باشید:

Top 10_ Twin Peaks Episodes_1

شماره 10: اپیزود May The Giant Be With You

امتیاز در  سایت آی ام دی بی: 9

پس از پخش اپیزود پایانی فصل اولِ سریال Twin Peaks، بحث و گفتگوهایی به طور گسترده پیرامون اتفاقات بعدی سریال مطرح شد ولی اپیزود May The Giant Be With You ، فصل دوم Twin Peaks را با روشی کاملاً راضی‌کننده و به سبک فیلم‌سازی لینچ آغاز می‌کند. با متراکم شدن عناصر ماورا طبیعی در سریال، این اپیزود مأمور کوپر (با بازی کایل مک لاکلن) زخمی و تیرخورده را نشان می‌دهد که با راهنمایی‌های مرد غول‌پیکر باعث می‌شود که از مرگ نجات پیدا کند. پاسخ به سوال‌های طولانی پیرامون سرنوشت کوپر (Cooper) و همچنین پرسش از سایر شخصیت‌ها پیرامون قاتل احتمالی وی باعث شده که این اپیزود لحظه‌های بزرگی را برای مخاطبان به نمایش بگذارد. یکی از لحظه‌های بزرگ این اپیزود ناپدید شدن کاترین (Catherine) و جوزی (Josie) پس از تخریب شرکت چوب‌سازی پکارد سامیل (Packard Sawmill) است.

Top 10_ Twin Peaks Episodes_8

شماره 9: اپیزود Zen, Or the Skill to Catch A Killer

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9

اپیزود سوم فصل اول سریال Twin Peaks با عنوان Zen, Or the Skill to Catch A Killer به معنای واقعی تمایل سریال به عناصر سوررئال و ماوراءالطبیعه را به مخاطب پیوست می‌زند و باعث می‌شود که سکانس رؤیاپردازی کوپر به سکانس نمادین کل سریال تبدیل شود. حضور شخصیتی عجیب با نام «مردی از یک جای دیگر» (The Man from Another Place) و اتاق قرمز (Red Room) به دو رکن جداناپذیر سریال تبدیل می‌شوند. منحصربه‌فرد بودن این تک سکانس به‌تنهایی کافی است که شما اپیزود سوم سریال را در فهرست قرار دهید.

Top 10_ Twin Peaks Episodes__3

شماره 8: اپیزود We are Like The Dreamer

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.1

درحالی‌که بسیاری از طرفداران سریال Twin Peaks از عدم تمرکز فصل سوم سریال بر ساکنین محبوب و شهر نمادین تویین پیکس ناامید شده بودند، اپیزود We are Like the Dreamer به نمایش عناصر نامتعارف و پراکنده به روشی کاملاً راضی‌کننده برای مخاطبان تمرکز می‌کند. شخصیت‌های بابی بریگز (Bobby Briggs)، کلانتر هاوک (Deputy Hawk) و اندی برنن (Andy Brennan) برای تحقیق و جستجو به کاخ جک خرگوش (Jack's Rabbit Palace) در وسط جنگلی ناکجاآباد می‌روند درحالی‌که مأموران «کول» (با بازی خود لینچ) و روزنفلید (Rosenfield) پیرامون رازهای احاطه شده بر کوپر تحقیق می‌کنند. اپیزود We are Like The Dreamer مخلوطی کامل از دنیای قدیم و جدید است. همچنین در اپیزود مذکور، شخصیت سارا پالمر (Sarah Palmer) را دوباره می‌بینیم که این بار به طور وحشتناک زبانی دراز از صورتش خارج و گلوی یک مرد مزاحم را در بار پاره می‌کند.

Top 10_ Twin Peaks Episodes__5

شماره 7: اپیزود There's Fire Where You are Going

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.1

اپیزود یازدهم فصل سوم بی‌نظیر سریال Twin Peaks، یکی از شلوغ‌ترین اپیزودهای فصل است. درحالی‌که مأموران FBI در حال تنظیم ملاقات با شخصیت گارلند بریگز (Garland Briggs) هستند، ناگهان داستانِ جذابِ شخصیتِ بیل هستینگز (Bill Hastings) پس از خرد شدن کامل سرش، به طرز ناخوشایندی به پایان می‌رسد. این اپیزود همچنین با شخصیت‌های اصلی مانند شلی (Shelly) و بابی (Bobby) و پیشبرد داستان داگی جونز (Doggie Jones) همراه است. بااین‌حال شاید بزرگ‌ترین قوس داستانی این اپیزود تغییر رفتار برادران میچم (Mitchum Brothers) باشد؛ شخصیت‌هایی که از آدم‌کش های بالفطره به دو شخصیت دوست‌داشتنی سریال تبدیل می‌شوند.

Top 10_ Twin Peaks Episodes__6

 شماره 6: اپیزود The Last Evening

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.1

در یکی از بزرگ‌ترین لحظه‌های بحث‌برانگیز که تا به امروز در تلویزیون پخش شده است، اپیزود پایانی فصل اول سریال Twin Peaks است که مأمور کوپر در بازگشت به هتل گریت نورفن توسط یک مهاجم مرموز هدف گلوله قرار می‌گیرد و سرنوشت شخصیت محبوب را در حال تعلیق قرار می‌دهد. با پایان یافتن این اپیزود با یک سکانس هیجان‌انگیز، سایر اتفاقات این اپیزود به‌راحتی فراموش می‌شود. اتفاقاتی اعم از دستگیر شدن ژاک رنو ( Jacques Renault)و سپس کشته‌شدن وی توسط لیلاند پالمر (Leland Palmer)، تیر خوردن لئو جانسون (Leon Johnson) و خاکستر شدن شرکت چوب‌سازی پکارد سامیل.

Top 10_ Twin Peaks Episodes_9

شماره 5: اپیزود Arbitary Law

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.3

یکی از اپیزودهای تعیین کننده سریال Twin Peaks، اپیزود Arbitary Law (قانون خودسرانه) است که به فاجعه قتل مدی فرگوسن (Maddy Ferguson) می‌پردازد. پس از اینکه مشخص شد که قاتل لارا پالمر در واقع پدرش است، لیلاند توسط Bob the Killer تسخیر شده است. در اپیزود مذکور، کوپر سرانجام آخرین تکه پازل پرونده لارا پالمر را سر جایش قرار می‌دهد و لیلاند را دستگیر می‌کند. او درحالی‌که در زندان است، باب پیش از اینکه لیلاند وادار به مرگ کند و از بدن وی خارج شود، به جنایات فجیع خود اعتراف می‌کند. مرگ لیلاند پالمر به طرز شگفت انگیزی احساسی است. کوپر در پایان او را از طرف لارا می‌بخشد.

Top 10_ Twin Peaks Episodes__4

 شماره 4: اپیزود Beyond Life and Death

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.3

قسمت پایانی فصل دوم سریال Twin Peaks با عنوان Beyond Life and Death (فراتر از مرگ و زندگی) شاید جنجال‌برانگیزترین و بحث‌برانگیزترین اپیزود در طول سریال باشد. در آخرین برگه از داستان، کوپر برای نجات «آنی بلکبرن» (Annie Blackburn) بی‌گناه و معصوم، وارد لژ سیاه (Black Lodge) می‌شود و در نتیجه چیزی را که به نمایش می‌گذارد، بهترین و ترسناک‌ترین لحظه‌های سریال تا به امروز است.این اپیزود توسط دیوید لینچ کارگردانی شده است که باعث شده که از همه جهات بی‌نظیر جلوه کند. این اپیزود با سکانس فراموش‌نشدنی و هیجان‌انگیز تسخیر شدن کوپر توسط باب به پایان می‌رسد که بی‌شک یکی از پایان‌های نمادین عصر طلایی تلویزیون است.

Top 10_ Twin Peaks Episodes

شماره 3: اپیزود The Past Dictates the Future

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.4

اپیزود The Past dictates the Future (گذشته، آینده را امر می‌کند) اپیزود یکی مانده به آخر فصل سوم  سریال Twin Peaks و همچنین راضی‌کننده‌ترین اپیزود این فصل برای طرفداران دیرینه این سریال است. پس از بازگشت پیروزمندانه دیل کوپر (Dale Cooper) به سریال، این اپیزود سرانجام بازگشت او به همراه دوستانش به اداره پلیس تویین پیکس را نشان می‌دهد و شخصیت‌های بابی بریگز، مأمور کول (Agent Cole)، دایان (Diane) به‌منظور ازبین‌بردن Bob با یکدیگر متحد می‌شوند.درحالی‌که آن‌ها در کشتن Bob موفق می‌شوند، این اپیزود خیلی سریع به یک چیز متفاوت تبدیل می‌شود. به نظر می‌رسد که کوپر به آن شب پیش از مرگ لارا پالمر برمی‌گردد تا سرنوشت داستان را تغییر دهد. این پی‌رنگ به‌نوعی به یکی از شوکه برانگیزترین قوس‌های داستان به شمار می‌آید.

Top 10_ Twin Peaks Episodes__7

شماره 2: اپیزود Lonely Souls

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.4

اپیزود Lonely Souls (تنهایی ارواح) بدون شک دلهره‌آورترین اپیزود کل سریال Twin Peaks است. در این اپیزود، نقاب لیل‌اند پالمر تسخیر شده به‌عنوان قاتل لارا پالمر برداشته می‌شود و در نهایت با قتل مدی فرگوسن، هیجان این اپیزود به اوج خود می‌رسد.همان‌طور که انتظارش را داشتید، بخش اعظمی از لحظه‌های ترسناک و عجیب این اپیزود مدیون کارگردانی استادانه لینچ است که سرنوشت تلخ مدی فرگوسن با اجرای زنده و احساسی ژولی کروز در رستوران «رود هاوس» کنار هم قرار می‌گیرد. تمام سکانس از اتمسفری غلیظ آغشته شده است و حس فاجعه پیرامون عدم موفقیت کوپر در شکستن چرخه مرگ و خشونت در سریال کاملاً مشهود و قابل‌لمس است.

Top 10_ Twin Peaks Episodes__2

شماره 1: اپیزود No Knock, No Doorbell

امتیاز در سایت آی ام دی بی: 9.6

حتماً فکر می‌کردید که یکی از اپیزودهای دو فصل اول سریال Twin Peaks در رتبه نخست این فهرست قرار بگیرد، باید بگویم که سخت در اشتباه هستید. اپیزود شانزدهم فصل سوم سریال با عنوان No Knock, No Doorbell بالاترین امتیاز را از میان تمامی اپیزودهای کل سریال کسب کرده است. پس از گذشت پانزده قسمت از گیرافتادن کوپر در ذهن معیوب داگی جونز، کوپر بالاخره به جایگاه خود در این قسمت بازمی‌گردد و همراه با برادران میچم به سمت شهر تویین پیکس حرکت می‌کنند. بازگشت کوپر یکی از لذت‌بخش‌ترین لحظه‌های تاریخ تلویزیون است. علاوه بر این، راز رابطه دایان با لژ سیاه و همچنین رقص آدری (Audrey)، از لحظه‌های شوکه کننده این اپیزود هستند.

 

منبع: Screenrant

برچسب‌ها
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 40
    تشکر: 5
    تشکرشده: 32
    کنسول‌های بازی:

    من از طرفداران پر و پا قرص لینچ و سبکشم. تویین پیکز فصل اول و دوم با اون فضای مرموز و شخصیت های جذاب و موسیقی بی نظیرش برای من خاطره انگیز ترین سریالی هست که دیدم و مطمئنم هیچوقت تجربه اش برام تکرار نمیشه، مخصوصا چند قسمتی که خود لینچ استادانه کارگردانی کرده و نمیتونی لحظه ای چشمت رو از تلویزیون برداری ... اما، هنوز که هنوزه نمیفهمم چطور فصل سوم این نمره ها رو داره و احساس میکنم مردم به خاطر اسم تویین پیکز و لینچ این امتیازات رو دادن. شخصا اگه فصل سوم اسمش تویین پیکز نبود و اسم لینچ بهش وصل نبود امکان نداشت بتونم تحملش کنم. بخاطر اینکه تویین پیکز بود و سالهای سال منتظرش بودم احساس کردم باید تا انتها ببینم، و باید بگم سرعت روایت داستان نسبت به فصل اول و دوم لاک پشتی شده بود اونم لاک پشتی که مُرده. من عملا وسط اپیزود هشتم خوابم برد اتفاقی که تا حالا هیچوقت واسم نیافتاده بود. نه خبری از اون تویین پیکز جادویی هست نه کاراکترهایی که دوستشون داشتیم بلکه اتفاقا حضور کوتاه اکثرشون بی مورد و بی ارتباط به داستانه. هزارتا شخصیت جدید معرفی میشن که هیچ ربطی به داستان ندارن و کلا شاید یک یا دو دقیقه هر کدوم به تصویر کشیده میشن! در مقابل بهترین و جذاب ترین و اصلی ترین شخصیت داستان مامور کوپر که بازیگرش همچنان فوق العادست کلا حذف شده تا چند اپیزود آخر (بهترین اپیزودهای فصل) که بالاخره خودش میشه و میتونیم ازش لذت ببریم. ده پونزده قسمت قبلی مجبوره نقش عقب مونده هارو بازی کنه (حیف!). از اون اپیزود هشتم هم چیزی نگم بهتره. چرا باید کسی بخواد 10 دقیقه بالارفتن یک مرد بادکنکی یا 10 دقیقه انفجار بمب اسلو موشن رو نگاه کنه از درک و فهم من یکی خارجه. از دیگر شاهکارهای این فصل آخر پنج دقیقه جارو زدن زمین توسط یه یارو بود که اگه کسی دلیل قانع کننده همین یکی رو بهم بگه درجا همه حرفام رو پس میگیرم!

    ‏مهمان از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1398
    نظرها: 5
    تشکر: 3
    تشکرشده: 8
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: Rossoneri
    من از طرفداران پر و پا قرص لینچ و سبکشم. تویین پیکز فصل اول و دوم با اون فضای مرموز و شخصیت های جذاب و موسیقی بی نظیرش برای من خاطره انگیز ترین سریالی هست که دیدم و مطمئنم هیچوقت تجربه اش برام تکرار نمیشه، مخصوصا چند قسمتی که خود لینچ استادانه کارگردانی کرده و نمیتونی لحظه ای چشمت رو از تلویزیون برداری ... اما، هنوز که هنوزه نمیفهمم چطور فصل سوم این نمره ها رو داره و احساس میکنم مردم به خاطر اسم تویین پیکز و لینچ این امتیازات رو دادن. شخصا اگه فصل سوم اسمش تویین پیکز نبود و اسم لینچ بهش وصل نبود امکان نداشت بتونم تحملش کنم. بخاطر اینکه تویین پیکز بود و سالهای سال منتظرش بودم احساس کردم باید تا انتها ببینم، و باید بگم سرعت روایت داستان نسبت به فصل اول و دوم لاک پشتی شده بود اونم لاک پشتی که مُرده. من عملا وسط اپیزود هشتم خوابم برد اتفاقی که تا حالا هیچوقت واسم نیافتاده بود. نه خبری از اون تویین پیکز جادویی هست نه کاراکترهایی که دوستشون داشتیم بلکه اتفاقا حضور کوتاه اکثرشون بی مورد و بی ارتباط به داستانه. هزارتا شخصیت جدید معرفی میشن که هیچ ربطی به داستان ندارن و کلا شاید یک یا دو دقیقه هر کدوم به تصویر کشیده میشن! در مقابل بهترین و جذاب ترین و اصلی ترین شخصیت داستان مامور کوپر که بازیگرش همچنان فوق العادست کلا حذف شده تا چند اپیزود آخر (بهترین اپیزودهای فصل) که بالاخره خودش میشه و میتونیم ازش لذت ببریم. ده پونزده قسمت قبلی مجبوره نقش عقب مونده هارو بازی کنه (حیف!). از اون اپیزود هشتم هم چیزی نگم بهتره. چرا باید کسی بخواد 10 دقیقه بالارفتن یک مرد بادکنکی یا 10 دقیقه انفجار بمب اسلو موشن رو نگاه کنه از درک و فهم من یکی خارجه. از دیگر شاهکارهای این فصل آخر پنج دقیقه جارو زدن زمین توسط یه یارو بود که اگه کسی دلیل قانع کننده همین یکی رو بهم بگه درجا همه حرفام رو پس میگیرم!

    تویین پیکس در پشت پرده با اختلاف های زیادی مواجه شد؛ یک سو بحث و دعوا با شبکه ABC و دیگری اختلاف عقیده لینچ با مارک فراست بر سر قصه پردازی تویین پیکس.. گرچه لینچ و فراست دوست های صمیمی بودند و با هم ایده نگارش قصه تویین پیکس را به شبکه مذکور دادند اما با روند قصه مدام با اختلاف هایی مواجه می شدند. شخصا طرفدار فصل اول سریال و نیمه نخست فصل دوم سریال هستم ولی واقعا نیمه دوم فصل دوم هرگز شبیه تویین پیکس نیست. گویاست که اختلاف لینچ با فراست و دخالت شبکه ABC به سمت مارک فراست کشیده شد. لینچ هرگز نمی خواست که راز قتل ساراپالمر افشا شود و فشار از طرف ABC بود که هرچه سریعتر پرونده بسته شود. نیمه دوم فصل دوم تویین پیکس واقعا یک Soap Opera خسته کننده است؛ اتفاقات مضحکی می افتد که سریال را از آن فضای «لینچیان» خارج می کند. شخصیت های احمق و طنز سخیف. خوشبختانه ABC این ضعف ها را احساس می کند و دوباره دست به دامن لینچ می شود تا دو قسمت نهایی را کارگردانی کند. پیرامون Twin Peaks Return باید بگویم که امضای کار لینچ است؛ یعنی تمام مولفه های سینمایی لینچی را در این مجموعه (فصل سوم) می بینیم. فصل سوم تویین پیکس یک آنتی-تلویزیون است؛ برخلاف جریان تند و سریع سریال های عصر حاضر حرکت می کند و کاملا یک اثر Slow Burn است. کاری که بعدها نیکولاس وندینگ رفن در سریال Too Old to Die Young کرد. گویا بعضی ها نمی توانند به طور قطع بگویند که آن چیزی که دارند می بینند آیا تلویزیون است یا فیلم سینمایی است ولی هرچه هست جذاب است. روایت داستان هر چه قدر کند باشد، سرنخ ها را به هم متصل می کند و کما و بیش به سوال های اصلی جواب می دهد. زاویه های دوربین لینچ و سینماتوگرافی هرگز در مدیوم تلویزیون ندیده بودم. درک حوادث فصل سوم تویین پیکس دشوار است و نیاز به مطالعه دارد. فصل سوم تویین پیکس به محوریت پشت پرده دنیای سوررئال تویین پیکس تمرکز دارد، محوریت دنیای اتاق قرمز، نیروهای ماورالطبیعه و شکل گیری شخصیت باب. اپیزود هشتم روی نگرش خلق شخصیت باب می پردازد. یک ترکیب سوررئال از انفجار هسته ای با نیروی ماورالطبیعه. خدایانی که از خلق یک نیروی شیطانی باخبر می شوند و برای مبارزه با نیروی شیطانی، یک نیروی خیر (سارا پالمر) را به زمین ارسال می کنند. تازگی ها عبارت «لازم نیست درکشون کنی، باید احساسشون کنی) را از زبان فیلم تنت در فضای مجازی می شنوم ولی بهتر است این عبارت به فصل سوم تویین پیکس نسبت داده شود.

    ‏Rossoneri از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 40
    تشکر: 5
    تشکرشده: 32
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: Origami 2008
    تویین پیکس در پشت پرده با اختلاف های زیادی مواجه شد؛ یک سو بحث و دعوا با شبکه ABC و دیگری اختلاف عقیده لینچ با مارک فراست بر سر قصه پردازی تویین پیکس.. گرچه لینچ و فراست دوست های صمیمی بودند و با هم ایده نگارش قصه تویین پیکس را به شبکه مذکور دادند اما با روند قصه مدام با اختلاف هایی مواجه می شدند. شخصا طرفدار فصل اول سریال و نیمه نخست فصل دوم سریال هستم ولی واقعا نیمه دوم فصل دوم هرگز شبیه تویین پیکس نیست. گویاست که اختلاف لینچ با فراست و دخالت شبکه ABC به سمت مارک فراست کشیده شد. لینچ هرگز نمی خواست که راز قتل ساراپالمر افشا شود و فشار از طرف ABC بود که هرچه سریعتر پرونده بسته شود. نیمه دوم فصل دوم تویین پیکس واقعا یک Soap Opera خسته کننده است؛ اتفاقات مضحکی می افتد که سریال را از آن فضای «لینچیان» خارج می کند. شخصیت های احمق و طنز سخیف. خوشبختانه ABC این ضعف ها را احساس می کند و دوباره دست به دامن لینچ می شود تا دو قسمت نهایی را کارگردانی کند. پیرامون Twin Peaks Return باید بگویم که امضای کار لینچ است؛ یعنی تمام مولفه های سینمایی لینچی را در این مجموعه (فصل سوم) می بینیم. فصل سوم تویین پیکس یک آنتی-تلویزیون است؛ برخلاف جریان تند و سریع سریال های عصر حاضر حرکت می کند و کاملا یک اثر Slow Burn است. کاری که بعدها نیکولاس وندینگ رفن در سریال Too Old to Die Young کرد. گویا بعضی ها نمی توانند به طور قطع بگویند که آن چیزی که دارند می بینند آیا تلویزیون است یا فیلم سینمایی است ولی هرچه هست جذاب است. روایت داستان هر چه قدر کند باشد، سرنخ ها را به هم متصل می کند و کما و بیش به سوال های اصلی جواب می دهد. زاویه های دوربین لینچ و سینماتوگرافی هرگز در مدیوم تلویزیون ندیده بودم. درک حوادث فصل سوم تویین پیکس دشوار است و نیاز به مطالعه دارد. فصل سوم تویین پیکس به محوریت پشت پرده دنیای سوررئال تویین پیکس تمرکز دارد، محوریت دنیای اتاق قرمز، نیروهای ماورالطبیعه و شکل گیری شخصیت باب. اپیزود هشتم روی نگرش خلق شخصیت باب می پردازد. یک ترکیب سوررئال از انفجار هسته ای با نیروی ماورالطبیعه. خدایانی که از خلق یک نیروی شیطانی باخبر می شوند و برای مبارزه با نیروی شیطانی، یک نیروی خیر (سارا پالمر) را به زمین ارسال می کنند. تازگی ها عبارت «لازم نیست درکشون کنی، باید احساسشون کنی) را از زبان فیلم تنت در فضای مجازی می شنوم ولی بهتر است این عبارت به فصل سوم تویین پیکس نسبت داده شود.

    بنده معتقدم بیننده (و نه منتقد) تلویزیون میبینه تا سرگرم بشه. تلویزیون و مجموعه تلویزیونی در قالب entertainment به مخاطب ارائه میشه. کارهای قبلی لینچ علی رقم پیچیدگی ها و منحصر به فرد بودن سبکش من رو سرگرم میکرد و ازشون لذت بردم. در مورد فصل سوم تویین پیکز بجز چند اپیزود و صحنه جسته گریخته، نمیتونم چنین چیزی رو بگم.

    ‏مهمان و ‏Origami 2008 از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1398
    نظرها: 5
    تشکر: 3
    تشکرشده: 8
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: Rossoneri
    بنده معتقدم بیننده (و نه منتقد) تلویزیون میبینه تا سرگرم بشه. تلویزیون و مجموعه تلویزیونی در قالب entertainment به مخاطب ارائه میشه. کارهای قبلی لینچ علی رقم پیچیدگی ها و منحصر به فرد بودن سبکش من رو سرگرم میکرد و ازشون لذت بردم. در مورد فصل سوم تویین پیکز بجز چند اپیزود و صحنه جسته گریخته، نمیتونم چنین چیزی رو بگم.

    بله. ممکن است فصل سوم به مزاق خیلی از طرفداران خود سریال خوش نیاید. به همین علت است که آن را اثری ضدتلویزیون می نامند. بهتر است این مورد را ذکر کنم طرفدارای سریال یه نسخه ای همون سال 2014 بعد از ریلیز بلوری دوفصل اول سریال درست و سکانس های این Missing Pieces (که حکم Deleted Scenes رو داره) رو به ترتیب زمانی توی Fire Walk With Me جایگذاری کردند که خروجی اش شد این ریلیز که یک فیلم پیوسته 209 دقیقه ای است:
    Twin.Peaks.FWWM.Q2.Extended.Fanedit.720p
    نمی دونم الان لینکی ازش برای دانلود پیدا بشه یا نه. ممنون

لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.