نویسنده: Amir Reza پنج شنبه، 19 شهریور 1394
ساعت 15:26

نقد و بررسی The Witcher 3 : Wild Hunt

4.82 از 5

اژدها، جادوگر، جنگ داخلی، پادشاهان افراطی و گنج های تاریخی. یکی از علایق بشر از هزاران سال پیش خیال پردازی و ساختن اساطیر بوده است، اساطیری که حالا روی افکار خیلی از ما سایه افکنده اند، البته نه از جهت منفی، بلکه مثبت. زمان های زیادی در روزمرگی هایمان گرفته تا تصمیمات مهم زندگی ، با توجه به آرمان ها و آموزه های فکریمان شکل می گیرند که باید بی انصاف باشیم اگر نقش اساطیر را در این رویداد ها و انتخابات و مهمتر از آن روحیه ای که به ما منتقل می کنند انکار کنیم. با وجود اساطیری همانند ایلیاد و اودیسه هومر، شاهنامه فردوسی، مهاباراتا و امثال اینها در اقصی نقاط جهان حتی این اهمیت نمود بیشتری پیدا می کند؛ شاید از هنگام نوشتار کتب نامبرده زمان زیادی گذشته باشید اما با این حال این بدان معنی نیست که عطش انسان برای خیالپردازی با آب مدرنیزه خاموش گشته. آثار فوق العاده زیادی در غرب در همین چند دهه اخیر بوجود آمده و شکل گرفته اند که کمتر کسی را می توان یافت که از وجودشان نا آگاه باشد. "ارباب حلقه های" تولکین، "آهنگ آتش و یخ" مارتین که اکثریت ما آنرا با نام "بازی تاج و تخت" میشناسیم بهترین و مهمترین نمونه های این آثار هستند که راه خود را به دنیای سرگرمی باز کرده اند. ارباب حلقه ها پس از موفقیت کم نظیر سری کتاب هایش و همچنین کتب تکمیلی آن، نه تنها باعث بوجود آمدن یکی از تاریخی ترین سه گانه های تاریخ بر مبنای آن شد، بلکه تاثیری بسیار وسیع تر گذاشت که می توان ایجاد سبک موسیقی، نقاشی و فضاسازی را تنها بخش کوچکی از آن قلمداد کرد. ارباب حلقه ها با دو سری سه گانه و بازی تخت ها با یک سریال پرطرفدار هردو مخاطبان زیادی را گرد هم آورده اند و در این بین شاید تنها راه معرفی و کورسوی امید ساپکوسکی، نویسنده اثر The Witcher که تصمیم گرفتم برگردان "جادوباز" را برای آن برگزینم، پناه آوردن به دنیای پرتوان بازی های کامپیوتری بود، پناهگاهی که چه بسا در برخی موارد هالیوود و سریال هایش را روی سفید می کند که در ادامه دلایل آنرا باهم برخواهیم شمرد. بد نیست بدانید که موجودات این بازی تا حد زیادی از اساطیری که سینه به سینه در لهستان منتقل شده اند الهام گرفته اند؛ همین نکته باعث می شود که دنیای ویچر با وجود تمام شباهت هایش به ارباب حلقه ها و بازی تاج و تخت، موفق شود هویتی متفاوت و گاهاً نو را به ارمغان آورد. حالا چندین سال از عرضه اولین نسخه بازی گذشته و ساپکوسکی می تواند شاهد پایانی شکوهمند برای سه گانه اش باشد.

 کاور بازی ویچر 3نقد و بررسی The Witcher 3 Wild Hunt


  پلتفرم مورد بررسی : PS4


 استودیوی سازنده : CD Project Red


 تاریخ عرضه : 31 اردیبهشت ماه 1394


 نسخه سوم این بازی اما درحالی به قفسه فروشگاه ها راهی شد که در بسیاری از موارد تجربه ای متفاوت از آنچه وعده داده بود را به معرض نمایش گذاشت. از داستانی که نسبت به دو نسخه پیش کمی سطحی تر شده تا سیستم مبارزاتی که هنوز، هرچند تکامل یافته، معیوب است. گرالت اهل ریویا، حالا پس از تحمل کردن رنج های بسیار برای رسیدن به معشوقه اش "یـِنـِفِر" بالاخره مجالی یافته تا آخرین نبرد خود را هم برای محقق کردن خواسته چند ده ساله اش به انجام برساند. از همان ابتدای کار، بازی این را به ما می فهماند که گرالت دیگر عزمش را جزم کرده و نمی خواهد اینبار چیزی او را از مسیر اصلی اش خارج کند.

بنر ویچر 3

نقد و بررسی The Witcher 3 Wild Hunt

 بازیکن در همین خیال ساعات اولیه بازی را طی می کند تا اینکه متوجه شود اینبار هم دامی بزرگ برای گرالت پهن شده، دامی که بسیار خطرناک تر و دامنگیر تر از هر آنچه است که وی تابحال با آن روبرو شده. "سیری"، فرزند ناخواسته گرالت، که اولین آشنایی ما با وی در نسخه اول بازی؛ هنگامی که او فقط یک کودک است شکل می گیرد، تحت تعقیب Wild Hunt است. او حالا بزرگ شده و به خاطر خون منحصر بفردش قابلیت های ماوراءالطبیعه دارد، قابلیت هایی که سرکرده گروه منفور Wild Hunt عاجزانه نیازمندش است، و برای رسیدن به آن از هیچ چیز کوتاه نخواهد آمد. در طول مسیر بازی باید رد سیری را بگیریم تا او را از خطری که به دنبالش است نجات داده و وایلد هانت را برای همیشه شکست بدهیم.

نقد و بررسی بازی ویچر 3

Kaer Morhen، جایی که همه چیز از آنجا آعاز می شود، مدرسه جادوبازها

دنیای ویچر پر شده از ناشناخته ها و اماکنی که تشنه هستند تا به آنها سر بزنیم و آنها هم چنگال های زهرآلودشان را به سمت ما نشانه روند. این دنیا زیبا، پویا و وسیع است؛ خیلی وسیع و حتی زمانی که از این کلمه استفاده می کنم هم احساس می کنم واژه ای با بار قوی تر از وسیع باید اختراع شود تا بتواند وسعت این عنوان را توصیف کند. تمام نقشه ی بازی، که اتفاقاً با نظارت خود ساپکوسکی ساخته شده و ظاهراً دقیق ترین نقشه دنیای ویچر هم هست، با علامت سوال، علامت تعجب و در خیلی موارد غارها، سنگ ها و هیولا هایی پر شده که خود را از نقشه مخفی کرده اند؛ و این وظیفه ی ماست که به تک تک این نقاط سفر کرده و دخل هیولا هایش را بیاوریم، دست نوشته های طریقه ساخت یک زره را از صندوق گنجی که هیولا از آن محافظت می کرده خارج کرده، مواد مورد نیاز برای ساخت آن را به بدبختی از اینسو و آنسوی دنیای بازی پیدا کرده و دست آخر از یک آهنگر کارکشته بخواهیم آنرا برای ما بسازد. البته این فقط یک سناریو از بیشمار سناریو هایی است که بازی پیش روی شما می گذارد. ممکن است شما از آن دسته بازیکن هایی باشید که دوست دارند تنها به ماموریت های اصلی اکتفا کرده و داستان خالص بازی را تجربه کنند. اما همانند اکثر بازی های RPG دیگر، این بازی ، چنین اجازه ای را به شما نخواهد داد، چرا که برای انجام دادن مراحل اصلی ، هر از چندگاهی مجبور به انجام چندین و چند ماموریت جانبی خواهید شد تا level up شده و قادر به سیر خط اصلی این عنوان شوید.

The Witcher 3 Wild Hunt Screenshot

" اسب سواری در مراتع و مناظر چشم نواز بازی بالانس خوبی میان خشونت و تنش و آرامش بوجود می آورد. "

ماموریت های بازی به چهار دسته کلی ماموریت های داستانی، ماموریت های جانبی، ماموریت های ویچر و گنج یابی ها تقسیم شده اند که بجز دسته اول برای باقی دسته ها باید خود دست به کار شده و به دهکده ها، شهر ها و آبادی های مختلف بازی سر زده و در تابلوی اعلانات هرکدام از این مناطق بدنبال قرارداد بگردید و یا برای گنج یابی در صندوق ها و استخوان های باقی مانده انسان های بخت برگشته ای که در مسیر ماجراجویی هایشان جان باخته اند، به جستجوی دست نوشته هایی باشید که خبر از وجود نقشه تهیه زره های قدرتمند می دهند.
در بحث طراحی هنری و فضاسازی، ویچر همانطور که در دو نسخه پیش هم به ما نشان داده، بازی خشن و بی رحمی است و با وجود اساطیری و تخیلی بودنش در خیلی موارد سعی می کند کمترین فاصله با دنیای واقعی را حفظ کند و یکی از این حوزه ها، مبارزات، جنگ ها، مریضی هایی که دامن مردم را گرفته و در کل چهره ی خشنی است که بازی در طول مسیر از خود در ذهن بازیکن باقی می گذارد. ضربه های شمشیر گرالت دشمنان را به دونیم تقسیم میکند، او سر دشمنانش را بدون لحظه ای درنگ می برد و شما را با صحنه ی چرخ خوردنشان روی زمین روبرو می کند. خیلی از دهکده ها و اماکنی که در گذشته آباد بوده اند حالا تبدیل به شهرهای ارواحی شده اند که محل تجمع هیولاهای بدذات بازی شدهاست.

the witcher 3 screen shot

 اسکرین شات ویچر 3

witcher 3 screenshots

 "پویایی و جزئیات شهرها و دیگر نقاط بازی برای این سبک خیره کننده است "

در ویچر موجودات چندش آور، خون، جنگ های بی رحمانه و زمختی های یک دنیای رو به نابودی توسط لشکر وایلد هانت و جنگ داخلی، به زیباترین نحو ممکن با مراتع، گیاهان و مناظر بی نظیر بازی آمیخته شده اند. برای هرچه بهتر شدن تجربه هنری این بازی، گرافیک تکنیکی بازی با جهشی ملموس نسبت به نسخه دوم به استقبال ما می آید تا توانایی های نسل جدید کنسول ها را با به رخ کشیدن بروز ترین و چشم نواز ترین تکنیک های گرافیکی به ما یاد آور شود. ویچر با وجود تمام خشونتش زیباست و این زیبایی را از اولین لحظه ورود تا لحظه وداع ما حفظ خواهد کرد، که برای یک بازی که حدود 160 ساعت برای کامل کردنش زمان نیاز دارید یک شاهکار تلقی می شود. مهمتر از این ترکیب هوشمندانه، تنوع محیط های بازی است که با رفتن از شهری به شهر دیگر به بهترین نحو ممکن شمارا از کسالت می رهاند.

اسکرین شات از ویچر 3داستان بازی در سه شهر اصلی روایت می شود که در طی آن با شخصیت های متعددی روبرو می شویم، تعدادی از آنها جدید هستند و تعدادی هم افتخار آشنایی پیشین را داده اند. متاسفانه همین تنوع و گستردگی بازی همانقدر که به زیبایی و پویایی بازی کمک می کنند، در حکم یک شمشیر دولبه ظاهر شده و بشدت عمق بازی را می کند. همین حالا که این مطلب را می نویسم بسیاری از شخصیت های بازی را از یاد برده ام و راستش اصلاً برایم مهم هم نیست، چون هیچ ویژگی برجسته و مهیجی نداشتند. همین تنوع باعث به نوعی از یاد رفتن خط اصلی داستان هم می شود که برخلاف عنوان وسوسه برانگیز بازی خیلی با چیزی که انتظارش را می کشیدید فاصله دارد. نبرد های نهایی و بزرگ گرالت به هیچ عنوان یارای رقابت با نبرد های ارباب حلقه ها و امثال آن را ندارند، گویی تیم سازنده اواخر بازی بی حوصله شده و به سطحی ترین نحو ممکن روایت داستان را دنبال کرده است. از داستان اصلی که گذر کنیم، باقی ماموریت های بازی برخلاف نسخه های پیشین بسیار جذاب و درگیر کننده تر طراحی شده اند، بطوری که شخصاً بارها آنها را به روند خطی بازی ترجیح داده ام.

یکی از ویژگی های برتر سری ویچر همواره حق انتخاب در مسیر بازی بوده است. شما می توانید خیلی از ماموریت هارا انجام ندهید، به خیلی از افرادی که کمک شما را طلب می کنند اخم تحویل دهید و راهتان را بکشید و بروید. همین ویژگی است که نقش شما را در پیشبرد بازی بیشتر می کند و عمق بیشتری به احساس حضور شما در این دنیای شلوغ می دهد. این سیستم در بسیاری موارد بهتر و یا حداقل هم سطح رقبایی همچون Mass Effect اجرا شده و به خوبی عواقب انتخاب هایمان را با مرگ، دلخوری، دشمنی و ناپدید شدن شخصیت های بازی به نمایش می گزارد.

از طراحی و داستان و پیاده سازی ایده ها که بگذریم، می رسیم به مهمترین بخش بازی، یعنی گیمپلی آن. همانطور که پیشتر اشاره کردم گیمپلی ویچر کمی معیوب است اما اگر آنرا در ترازوی بازی های RPG قرار دهیم سربلند از امتحان بیرون می آید. ویچر از اولین بازی هایی است که توانسته فاصله دردناک روانی و کم نقصی بازی های خطی را از دنیای بازی های RPG کم کند. با اینکه سیستم مبارزه بازی بعد از 50-60 ساعت اولیه جذابیت خود را از دست می دهد و گهگاهی گرالت آنطور که باید به حرف هایمان گوش نمی کند، تجربه گیمپلی این بازی بسیار شیرین و خاطره ساز است. مبارزات در بازی با چهار عمل اصلی دفاع، حمله، جاخالی و فرار (!) صورت می گیرند. فرار را نام بردم چون در بسیاری از موارد لول دشمن آنقدر زیاد است که اگر چندین ساعت هم به جنگ آن بپردازید بازهم محکوم به شکست خواهید بود. هرکدام از دشمن های بازی نقطه ضعف های خاص خود را دارند که به ما اجازه سوء استفاده از آنها را می دهند. برای آگاهی از نقاط ضعف دشمنان بازی، یا باید در موردشان در کتبی که می خریم و یا پیدا می کنیم جستجو کنیم و یا یکی از آنها را بکشیم. پس از آن از طریق منوی بازی قادر به مشاهده آنها خواهیم بود که کمک شایانی به شکست دشمنان می کند. یکی از نکات خوب بازی تنوع بسیار زیاد دشمنان و همچنین لول بندی منطقی آنها است. روند تکامل گیمپلی به خوبی گرالتی که اوایل بازی از ضعیفترین باجگیر های سر راه شکست خورده و می میرد را به هیولایی تبدیل می کند که غول آسا ترین دشمنان بازی هم حریفش نیستند، این تکامل هم خوشبختانه با سرعت و روند معقولی شکل می گیرد. گرالت برای مبارزات خود می تواند زره، شلوار، دستکش ها، شمشیر نقره ای و شمیشر فلزی خود که به ترتیب برای کشتن هیولا ها و انسان ها کاربرد دارند، تیر و کمان و بمب هایش را انتخاب کند. وی همچنین قادر است با آغشته کردن شمشیر هایش به روغن های مختلف و یا خوردن معجون های عجیب و غریب قابلیت های منحصر به فردی در یک بازه زمانی خاص پیدا کند. از طرفی بجز شمشیر و تیروکمان گرالت، جادو هم به کمک او می آید تا دشمنانش را به خاک بکشد.

اسکرین شات ویچر 3

در طول بازی تعداد نسخه های تهیه معجون بخش alchemy یا همان کیمیاگری بازی در کنار نقشه تهیه اجزای مختلف لباس رزم گرالت تنوع بسیار خوبی به خود می گیرند که تهیه برخی از آنها البته بسیار دشوار و زمان بر است.

همه ی این تجربیات گرانبها بدون یک صداگذاری خوب لنگ خواهد زد، پس منطقی است که فکر کنیم CD PROJECT RED زمان و هزینه زیادی صرف این بخش از بازی هم کرده باشد. از خود گرالت گرفته تا دیگر شخصیت های بازی تا هیولا ها و دشمنان بسیار هوشمندانه صداگزاری شده اند. زمزمه های گرالت با خودش در طول مسیر، درد کشیدن هایش و غرش های او همگی تجربه همزیستی با این کرکتر جذاب را بهتر می کنند. هیولا ها و دشمنان بازی هم وظیفه خود، یعنی ایجاد رعب و وحشت و آزار دادن گوش ها را به خوبی ایفا می کنند، خصوصاً هنگامی که در آبهای بازی هنگام قایق سواری به گروهی از Harpy ها برخورد کنید تا با جیغ هایشان، جیغ دیگر اعضای خانواده را نیز دربیاورند. بازی در کنار موسیقی های محلی و حماسی خود که البته پس از مدتی اندکی تکراری و آزار دهنده می شوند، ترکیب خوبی از صدای محیط و صداهای دشمنان و هیولاها را بوجود آورده که کمک شایانی به تجربه بازی می کنند. بعنوان مثال هنگام عبور از جنگل های بازی به قدری صدای تاثیر باد روی درختان و زوزه گرگ ها در کنار خلاء مرگ بار و بی رحم جنگل های بازی خوب با هم ترکیب می شوند که دسته را محکم تر در دست خواهید گرفت. حتی در طول مسیر شیهه های اسب گرالت Roach نیز عضو جدایی ناپذیر این بازی خواهد بود.

The Witcher 3 Wild Hunt Screenshots

" Griffin ها که نقش اژدها های بازی را ایفا می کنند درطول بازی چندین بار پذیرایتان خواهند بود "

سیستم اسب سواری و حمل inventory بازی هم در طول بازی همراه ما خواهند بود تا سفر های ما در دنیای بازی آسان تر شود. البته پس از بازدید از اماکن مختلف بازی fast travel به آنها آزاد می شود که رنج سفر های طولانی مدت بازی را بگیرند؛ باید خاطر نشان کرد که اسب سواری در محیط های بسیار زیبای بازی با چرخه ی کم نظیر روز و شب آن در گندمزار و بوستان های بازی البته چندان هم رنج حساب نمی شود و بارها باعث شده است کنترلر را رها کرده و به تماشا و لذت بردن از محیط پر جزئیات بازی مشغول شوم. Inventory بازی با توجه به خورجینی که برای اسب خود تهیه می کنید در طول بازی افزایش می یابد اما اگر همانند من خوره ی جمع کردن آیتم های مختلف و گاهاً بیخود بازی باشید متوجه می شوید که باید مراجعات متعددی به فروشنده ها و تجار بازی بکنید تا آنها را فروخته و آیتم های بهتر بخرید و یا بسازید. سیستم ساخت و پیدا کردن آیتم های بازی واقعاً جذاب اما روند آن خصوصاً در کنسول ها ملال آور است. منو های بازی واقعاً تاریخ گذشته و نچسب هستند. موضوع زمانی که لگ های آزار دهنده هم بین انتخاب آیتم ها گریبان گیرتان شود بدتر هم می شود. از منو های بازی که بگذریم افت فریم های متعدد بازی خصوصاً هنگام مبارزات ضربه غیر قابل جبرانی به پیکره بازی وارد میکنند که هنوز با وجود عرضه پچ های متعدد رفع نشده است. هنگامی که به loot کردن صندوق ها و محیط های مختلف مشغول هستید، متوجه عنصر روح خراشی به نام شمع هم خواهید شد. عنصری که وجودش هــــیـــــچ خاصیتی نیز ندارد. فقط کافی است چند ساعت به انجام بازی بپردازید تا متوجه شوید نصف تلاش های شما برای برداتشن آیتم و لوت کردن به خاموش و روشن کردن شمع ختم خواهد شد که با وجود عرضه یک آپدیت برای این مورد، باز هم بشدت آزاردهنده است.

نقد و بررسی بازی The Witcher 3 wild hunt

" مسابقات سوارکاری می توانند مجال خوبی برای در کردن خستگی بعد از مبارزات و چالش های بازی متعدد بازی باشند. "

. CD PROJECT RED زمانی که اولین نسخه این بازی را منتشر کرد پای به میدان خطرناکی گذاشت، میدانی که سالها بود توسط بزرگان این صنعت اشباع شده بود و تصور نمیشد شرکت هایی همانند EA با ابتیاع عناوین Mass Effect و Dragon Age فرصت نفس کشیدن به تازه وارد ها را بدهند، اما EA حالا باید سر کلاس درس همین تازه وارد بنشیند. ویچر شاید آن شاهکار بی نقصی که فکرش را می کردیم نباشد، اما آنقدر برای رسیدن به آن هدف تلاش کرده که بتواند خودش را از باقی عناوین موجود یک سر و گردن بالاتر برده و یک تجربه کم نظیر را در طی سالیان آتی به ارمغان بیاورد. این تلاش زیاد گاهاً لطمه هایی همچون سطحی شدن برخی بخش های بازی را نیز به همراه آورده، اما آنقدر در قیاس با دریای بی کران انتخاب ها، اماکن، هیولاها، ماموریت ها، کتاب ها و زیبایی بی نظیر بصری این بازی کوچک هستند که بتوانیم از کنارشان رد شویم. در آخر انجام این بازی را به همه، بجز کسانی که دانش انگلیسی پایینی دارند و یا کسانی که حوصله به اتمام رساندن عناوین طولانی را ندارند توصیه میکنم. کسانی هم که آشنایی با بازیهای RPG ندارند بدانند ویچر برای وارد شدن به عرصه این سبک از بازیها به عقیده بنده بهترین گزینه است.

آخرین ویرایش در 03 مرداد 1396، 20:25
  • پلتفرم تحت بررسی: PS4
گرافیک
10
گیم پلی
10
سرگرم کنندگی
10
موسیقی و صداگذاری
9.0
ارزش تجربه
9.0
مطمئنا Witcher 3 عنوانی شایسته است که توانسته با وجود برخی کاستی ها توقعات بسیاری را مرتفع کرده و توجه بزرگان دنیای بازی های رایانه ای را به خود جلب کند .تلاش ستودنی تیم ساخت بازی به همراه داستان جذاب و شخصیت پردازی دقیق باعث می شود از ساعت ها وقت خود که صرف انجام این عنوان خواهید نمود لذت ببرید
نقاط قوت
  • گرافیک فوق العاده
  • داستان پردازی عالی
  • ماموریت های متنوع و جذاب
نقاط ضعف
  • کم شدن جذابیت مبارزات بعد از پشت سر گذاشتن ساعات اولیه ی بازی
  • معرفی کارکترهای بسیار در طول بازی که تنها ذهن گیمر را درگیر کرده و ارزش دیگری ندارند
8.5/10

امتیاز شما

(122 رای )
9.6/10
فوق العاده
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: مرداد 1393
    نظرها: 15
    تشکر: 5
    تشکرشده: 18
    پروفایل psn: MousDayous
    رتبه لیدربرد psn: 42
    کنسول‌های بازی:

    نقد شما راجع به روایت بازی و شخصیت‌ها به خاطر ایراد داستان نویسی نیست، شما از چیز دیگه‌ای خسته شده بودین و این این ایراد رو به شخصیت‌ها نسبت دادین. اتفاقا تو تمام RPGها و بازی‌های sandbox وجود شخصیت و داستان گویی از طریق شخصیت‌ها صورت می‌گیره. witcher به خاطر استفاده از روش تیپ شخصیتی Myers_Briggs سر زبون‌ها افتاد و شخصیت سازیش جز الگوهای درست حسابی واسه بازی‌های RPG هست. یکی دیگه از ویژگی‌های مهم شخصیت‌ها هم واقعی بودنشون تو دنیای فانتزیه که Player رو بیشتر درگیر داستان و دنیای به این وسعت می‌کنه.

  • Super Admin
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 2207
    تشکر: 1015
    تشکرشده: 1195
    پروفایل psn: Sir-Ghas
    رتبه لیدربرد psn: 112
    کنسول‌های بازی:

    در اینکه ویچر 3 عنوان بزرگیه هیچ شکی نیست . همینکه بهترین بازی مراسم joystick award 2015 انتخاب شده و نقد های فوق العاده ای که براش نوشته شده ( از جمله نقد Aʍir Rәzʌ عزیز ) این ادعا رو کاملا تایید میکنه . اما بطور کلی بازی های سبک اکشن ماجراجوئی با وجود مخاطب بسیاری که دارن همه گیر نیستن . به عنوان مثال امکان نداره شما کسی رو ببینید که بازی میکنه و کریتوس یا God of War رو نشناسه اما خیلی کمتر هستن کسانی که اسم Geralt of Rivia رو شنیدن و یا با ویچر آشنائی دارن . به همین خاطره که فرمول تکراری بازی های اکشن هنوز استفاده میشه و هنوز هم مخاطب های زیادی داره .

    ‏Aʍir Rәzʌ از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 12
    تشکر: 17
    تشکرشده: 10
    پروفایل psn: TriumphantSoul
    رتبه لیدربرد psn: 38
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: SirGhas
    در اینکه ویچر 3 عنوان بزرگیه هیچ شکی نیست . همینکه بهترین بازی مراسم joystick award 2015 انتخاب شده و نقد های فوق العاده ای که براش نوشته شده ( از جمله نقد Aʍir Rәzʌ عزیز ) این ادعا رو کاملا تایید میکنه . اما بطور کلی بازی های سبک اکشن ماجراجوئی با وجود مخاطب بسیاری که دارن همه گیر نیستن . به عنوان مثال امکان نداره شما کسی رو ببینید که بازی میکنه و کریتوس یا God of War رو نشناسه اما خیلی کمتر هستن کسانی که اسم Geralt of Rivia رو شنیدن و یا با ویچر آشنائی دارن . به همین خاطره که فرمول تکراری بازی های اکشن هنوز استفاده میشه و هنوز هم مخاطب های زیادی داره .

    لطف دارید.
    اول از همه باید گفت که کلاً توی تمام محصولات هنری عامه مردم به سمت چیزهای ساده تر و کوتاه تر میرن. از موسیقی گرقته تا فیلم و کتاب؛ فکر هم نمی کنم تغییری توی این حقیقت بوجود بیاد؛ مخصوصاً که معروف بودن عناوین ساده باعث میشه اولین تجربه هامون هم همون ها باشن، یعنی یک پسر بچه 9 ساله وقتی از اولین تجربه های بازی کردنش COD هست و تا 17-18 سالگی هم بیشتر همین عناوین رو تجربه می کنه، نمی تونه تصور کنه یک نفر حاضره بشینه 160 ساعت پای یک بازی. من اصلاً نمی گم COD بازی بدی هست اما دنیایی که همش بخواد COD باشه فاجعست! الآن شرکتی که بخواد یک فرمول بجز فرمول COD رو برای یک بازی اول شخص اجرا کنه محکوم به شکست هست، حتی Battlefield هم نتونست جلوش وایسته و توی سبکش تجدید نظر کرد. گهگداری بازی های خوبی مثل Portal بهمون یاد آور میشن که سبک اول شخص خیلی بیشتر از اینها انعطاف داره و یا حتی مود اول شخص gta V، اما بیشتر شبیه نویز توی بازی های اول شخص تیپیکال هستن تا اتفاقاتی که بخواد واقعاً کاری بکنه. با اینکه به شخصه نمی تونم با Far Cry و Dishonored کنار بیام، اما میدونم خیلی بازیهای خوب و خوش ساخت و متفاوتی هستن و تونستن دنیای اول شخص رو برگردونن به مسیر درستش. Bioshock هم که دیگه نیازی به گفتن نداره.
    برگردیم به RPG ها. فکر می کنم توی ایران یکمی بیشتر هم گاهاً به این بازی ها کم توجهی میشه که یکی از دلایل اصلیش که توی نقد هم اشاره کردم دانش خیلی کم از زبان انگلیسی هست و مثلاً من که این بازی رو دارم انجام میدم اصلاً نمی تونم تصور کنم که اگر نمی فهمیدم داستان از چه قرار هست بازهم میتونستم همینقدر لذت ببرم یا نه! چون مثلاً از لحاظ گیمپلی هم خانواده WoW حساب میشه اما ارتباطی که با اون برقرار میشه کجا و این کجا. البته تمام این حرفهایی که میزنم خیلی کلی هست و هزاران دلیل دیگه هم هست پشتشون.

    ‏SirGhas از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 397
    تشکر: 404
    تشکرشده: 281
    کنسول‌های بازی:

    ممنون Aʍir Rәzʌ

    ..اما اینکه همون فرمول داره توی تمام بازی هایی که سعی می کنن محیط رو خشن نشون بدن تکرار میشه داره ملال آور میشه.

    یک بنده خدایی میگفت ما فلان سال تو این بیزینس بودیم با همین شکل و با همین وضعیت ،ملت هم اومدن ما رو تشویق هم کردن ،ما تا 100 سال دیگه هم همینجوری خواهیم بود
    باید بگم خیلی وقتها تقصیر گیمرها هست که وضعیت اینطوری هست .

    ‏SirGhas و ‏Aʍir Rәzʌ از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 12
    تشکر: 17
    تشکرشده: 10
    پروفایل psn: TriumphantSoul
    رتبه لیدربرد psn: 38
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: Mr.Berserk
    ممنون Aʍir Rәzʌ [quote]..اما اینکه همون فرمول داره توی تمام بازی هایی که سعی می کنن محیط رو خشن نشون بدن تکرار میشه داره ملال آور میشه.[/quote] یک بنده خدایی میگفت ما فلان سال تو این بیزینس بودیم با همین شکل و با همین وضعیت ،ملت هم اومدن ما رو تشویق هم کردن ،ما تا 100 سال دیگه هم همینجوری خواهیم بود باید بگم خیلی وقتها تقصیر گیمرها هست که وضعیت اینطوری هست .

    کاملاً موافقم. تا زمانی که بازیهای بی کیفیت خریداری میشن کمپانی ها هم به حرف کسایی که ازشون ایراد میگیرن گوش نمی کنن! همین سری COD که از شاهکاری مثل MW رسید به آشغالی مثل Ghosts نمونشه. نمیگم الآن بازی خیلی بدیه اما واقعا میتونه بهتر باشه و ازین روند تکراری و خسته کننده دربیاد اما وقتی از پرفروش ترین هاست چرا اینکار رو بکنه؟

    ‏Mr.Berserk از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 397
    تشکر: 404
    تشکرشده: 281
    کنسول‌های بازی:

    ممنون از زحمتی که برای این مقاله کشیدی
    در حد یک مقاله isi وقت گذاشتی

    ویچر با وجود تمام خشونتش زیباست

    چیزی که خیلی ها از استودیو ها فراموش میکنن یا نمی تونن بسازن یعنی میگن ما بازی خشن میسازیم و حرفه ای هستیم
    و زیبایی و چشم نواز بودن براشون مهم نیست
    محیط بازی شون هم کثیف، بی کیفیت ، بی روح هست.
    بد نیست دوستانی هم که بازی رو انجام دادن بیان از تجربیات و خاطرات خودشون از بازی تعریف کنند
    ما هم استفاده میکنیم.

    ‏Aʍir Rәzʌ از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 12
    تشکر: 17
    تشکرشده: 10
    پروفایل psn: TriumphantSoul
    رتبه لیدربرد psn: 38
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: Mr.Berserk
    ممنون از زحمتی که برای این مقاله کشیدی در حد یک مقاله isi وقت گذاشتی [quote]ویچر با وجود تمام خشونتش زیباست[/quote] چیزی که خیلی ها از استودیو ها فراموش میکنن یا نمی تونن بسازن یعنی میگن ما بازی خشن میسازیم و حرفه ای هستیم و زیبایی و چشم نواز بودن براشون مهم نیست محیط بازی شون هم کثیف، بی کیفیت ، بی روح هست. بد نیست دوستانی هم که بازی رو انجام دادن بیان از تجربیات و خاطرات خودشون از بازی تعریف کنند ما هم استفاده میکنیم.

    اول از همه عذرخواهی کنم بابت تعلل در جواب دادن زودتر. :grin:

    لطف دارید شما، من متاسفانه یا خوشبختانه سختمه که یک بازی رو فقط نقد و بررسی کنم و همیشه سعی می کنم مطلب هم معرفی باشه و هم نقد و بررسی. که خوب باید یکم از حجم مقاله ها کم کنم چون جذابیتش رو برای مخاطب از دست میده.

    کاملاً موافقم با نظرتون راجع به زشت شدن بازی های صرفاً خشن. شاید بعضی بازی ها لازم باشه که اون حس رو منتقل کنن اما اینکه همون فرمول داره توی تمام بازی هایی که سعی می کنن محیط رو خشن نشون بدن تکرار میشه داره ملال آور میشه.

    ‏reza maleki و ‏Mr.Berserk از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1395
    نظرها: 21
    تشکر: 10
    تشکرشده: 9
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: Aʍir Rәzʌ
    اول از همه عذرخواهی کنم بابت تعلل در جواب دادن زودتر. :grin: لطف دارید شما، من متاسفانه یا خوشبختانه سختمه که یک بازی رو فقط نقد و بررسی کنم و همیشه سعی می کنم مطلب هم معرفی باشه و هم نقد و بررسی. که خوب باید یکم از حجم مقاله ها کم کنم چون جذابیتش رو برای مخاطب از دست میده. کاملاً موافقم با نظرتون راجع به زشت شدن بازی های صرفاً خشن. شاید بعضی بازی ها لازم باشه که اون حس رو منتقل کنن اما اینکه همون فرمول داره توی تمام بازی هایی که سعی می کنن محیط رو خشن نشون بدن تکرار میشه داره ملال آور میشه.

    با نوشته ی پایانیتون واقعا موافقم ?.
    بازی هایی همچون dark souls وblood borne هم همینجورین در کل از اول تا اخر بازی شما با محیطی سرد مواجه ای .
    البته من نمیگم بازی های بدین اتفاقا من خودم دارم blood born هم اکنون بازی میکنم و هر چند بار ممیرم دوباره همون مراحلو دوباره میرم با این که همش باید باس های تکراریو بکشم ولی جوریه که وقتی از پای بازی بلند میشم میگم من دیگه از فردا این بازیو نمیکنم در عوض باز هایی مثل gta v رو شما همیشه دوست داری بازی کنی چون تنوع بازی خیلی بالاست و خسته کننده نیست.
    البته من هنوز بازیه the witcher 3 بازی نکردم و امیدوارم متفاوت باشه.
    ممنون.

    ‏SirGhas از این نوشته تشکر کرده است.
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.