نویسنده: FariD چهارشنبه، 27 مرداد 1395
ساعت 12:09

نقد و بررسی Beyond: Two Souls

4.77 از 5

پورت بازی Beyond: Two souls بر روی کنسول PS4 نتوانسته مسائل اصلی این بازی را حل کند. این بازی در برخی جاها، هنوز هم یک تجربه عجیب غریب و ناهمگون است؛ خصوصاً بلافاصله پس از آن که گیم پلی و روایت داستان بیشترین قرابت به هم را پیدا می کنند. بهترین ویژگی جدید این نسخه نسبت به نسخه PS3 این است که بجای روایت جسته گریخته در خط زمانی می توان آن را به ترتیب وقوع زمانی اتفاقات بازی نمود. به لطف همین ویژگی، می توان از برخی از تظاهرهای وجود یک روایت مفهومی فاصله گرفت و به تماشای یک داستان سرراست و آسان نشست؛ چیزی که در نهایت نتیجه بهتری را عاید مخاطب می کند.

بازی Beyond: Two Souls زندگی Jodie Holmes (با بازی بی بدیل Ellen Page) را روایت می کند؛ دختری که از بدو تولد همراه یک موجود روحانی و غیرمادی به نام Aiden است. طبیعی است که داشتن یک موجود غیرمادی، آن هم به عنوان یک همکار پرانگیزه، دقیقاً با یک زندگی ایده آل برابری نمی کند؛ خصوصاً از زمانی که شخصیت آیدن اجازه می دهد جودی بتواند هر وقت اراده کرد از قسمت شیطانی دنیای غیرمادی دیدن کند. با این حال حتی وقتی که جودی با وحشت های نامرئی به این سو و آن سو کشیده نمی شود و مورد تهدید قرار نمی گیرد، باز هم مجبور است در برابر گرایش های بدجنسانه آیدن بایستد. در روزهایی هم که آیدن آرام است، زندگی جودی به صورت یک دختر غریب با جامعه است که چیزهایی می بیند که هیچ کس هرگز نخواهد دید. در این بازی یک گستره 15 ساله از زندگی جودی را می بینیم و به تماشای تعاملات او با جهان (و جهان با او) در این 15 سال و تصمیماتی که بر زندگی او اثرگذارند می نشینیم.

تجربه Beyond در خانه بر روی کنسول PS4 رضایتبخش است. بافت ها نسبت به نسخه PS3 به خوبی بهبود یافته اند و ارتقای روشنایی بازی نیز تجربه سینمایی هیجان انگیزتری را مهیا می سازد. گیم پلی واقعی بازی در گذار از PS3 به PS4 چندان دستخوش تغییر نشده است. شاید بتوان گفت بیشتر پروژه فقط یک copy-paste از بازی Heavy Rain است. بیشتر وقت شما صرف پرسه زدن در محیط های بسته می شود و باید به دنبال اعلان های جادویی ای باشد که به شما نشان دهد می توانید با یک شی یا فرد تعامل نمایید.

طبق سبک انحصاری Quantic Dream، حرکت های اکشن بازی توسط وقایعی سریع و در محیطی دینامیک انجام می شود و برای این کار تا حد ممکن از کارکرد حسگر حرکتی DualShock 4 بهره گرفته شده است. نسخه PS4 بازی تعداد معدودی حرکات اضافی به بازی اضافه کرده است که در آن ها در رویدادهای سریع (QTE ها*) به جای استفاده از حرکت های بالا-پایین-چپ-راست، باید از کلیدهای آنالوگ کنترلر بهره برد. تفاوتی که شاید بهتر بود هرگز انجام نمی شد یا دست کم با شفافیت بیشتری نشان داده می شد چرا که گاهی اوقات اصلا مفهوم نیست که آنالوگ را باید به کدام سمت هدایت کرد و با همین نامفهومی باید در کثری از ثانیه تصمیم صحیح را اتخاذ کرد.

طی جریان بازی، بهترین لحظات در هر صحنه اکشن به ورودی شما گره می خورد، چه بخواهید بین خودروهای در حال حرکت بپرید، سربازان را از بالای خودرو به پایین پرت کنید، یک موتورسیکلت بدزدید، از یک ایست بازرسی پلیس رد شوید و فرار کنید، یا افراد را از ساختمان در حال سوختن نجات دهید. حتی چند صحنه مخفی کاری در بازی وجود دارد که در آن ها جودی شخصیت های منفی بدبخت بازی را به عدم می فرستد.

البته بزرگترین ویژگی Beyond این است که هروقت کنترل کامل جودی را در اختیار دارید، می توانید به صورت آنی به آیدن سوییچ کنید و همانند یک روح در جهان پرسه بزنید، از در و دیوارها و اشیا رد شوید، به مکالمات سری گوش فرا دهید، اشیا را هل دهید، روح از بدن دیگران جدا کنید، یا حتی به قربانی های بدبخت کمک کنید. با این حال حد و مرز حیله به کار رفته در این بازی مشخص نیست. چیزی که در داستان بازی تعریف شده این است که آیدن اگر خیلی از جودی فاصله بگیرد، می تواند به او صدمه بزند، اما این که این فاصله دقیقا چقدر است ظاهرا بیشتر از آن که به یک منطق پایدار متکی باشد به نیازهای صحنه بازی مربوط است.

گذشته از این ها، معماها، موانع و نقاط داستانی شکل گرفته حول قدرت های آیدن به زیبایی ترسیم شده اند. آیدن در نقاط بسیاری از بازی سعی می کند با تصرف در بدن یکی از دشمنان، وادار کردن او به کشتن دشمنان و سپس کشتن خود، جان جودی را نجات دهد. به ندرت می توانید یک داستان را از دید یک روح تماشا کنید، و میزانی که از این قابلیت در Beyond استفاده شده منجر به نتایج جذاب و فریبنده ای شده است.

روایت خطی و مبتنی بر وقوع رویدادها که در نسخه جدید PS4 در دسترس قرار دارد، یک بهبود چشمگیر نسبت به نسخه اولیه محسوب می شود. در آن روایت اولیه، داستان به صورت ترتیب تصادفی ای از وقایع زندگی جودی روایت می شد که بعضاً هیچ کمکی به درک بیننده از بازی نمی کرد و شاید او را از مفهوم اصلی دورتر می ساخت. حال آن که در این نسخه در ابتدای بازی می توانید انتخاب کنید که داستان به صورت ترتیب وقوع (Chronological) روایت شود و زندگی جودی را به صورت خطی تماشا کنید. در روایت مبتنی بر ترتیب وقوع رویدادها، درک بهتری از توانمندی های جودی را کسب می کند؛ چرا که شاهد بزرگ شدن او از یک دختربچه کنجکاو اما محافظ دار به یک نوجوان لجوج که می خواهد در دنیای واقعی زندگی کند و در نهایت به یک زن جوان که می بیند به طور همیشگی مورد خیانت جامعه قرار می گیرد هستیم.

به جرات می توان گفت که این بازی بخش اعظمی از تاثیرگذاری خود را مرهون بازی Ellen Page بازیگر مطرح هالیوود است. بازی پیج، هم صدا و هم بازی فیزیکی، واقعاً قدرتمند است. صدای او در یک صحنه گویی از اعماق روح آسیب دیده اش خارج می شود و در صحنه دیگر به خوبی خشم و عصبانیت توام با ناراحتی خاص جودی را بازسازی می کند. در این بین از بازی Willem Dafoe هم نباید غافل شد. سهم او در این فیلمنامه در چگونگی نمایشش نمود ویژه ای دارد، خصوصاً در انتهای بازی. با این حال زمان هایی نیز وجود دارد که از خود صمیمیت خالص و نگرانی خاص پدر نسبت به دختر را به نمایش می گذارد (خصیصه هایی که به ندرت از Dafoe دیده ایم). کیفیت سایر بازیگران این بازی متغیر است. Kadeem Hardison، تنها بازیگر مطرح دیگر این بازی، در نقشش استوار و قوی است اما سایر بازیگران به خوبی نتوانسته اند زیر و بم های بازی Beyond که به خوبی توسط بازیگران توانمندتر رعایت شده است را همراهی کنند.

شاید بتوان گفت آن ها بیش از حد به فیلمنامه اسکیزوفرنیایی Beyond چسبیده اند و خود را مقید کرده اند. فیلمنامه این بازی بین صحنه های دراماتیک محزون و سنگین، اکشن های پر حرکت، و دیالوگها و مکالمه های به خوبی هدایت شده اما بعضا حاوی چرت و پرت های بی ربط و بی محتوا در تلاطم است. اما صحنه های بارز این بازی واقعاً ستودنی هستند: صحنه ای که جودی با وضعیت بی خانمانی دست و پنجه نرم می کند واقعاً جالب توجه است. با این حال این بازی خالی از نقاط و صحنه های ضعیف نیست: مثلاً انحراف بی مورد به افسانه Navajo. گهگاه هم صحنه هایی وجود دارد که در آن ها تنها ماموریت جودی از بین بردن یک دیکتاتور افریقایی است. این صحنه ها علیرغم داشتن دوز بالایی از اکشن، اما واقعاً در عمل روایت اصلی داستان جدا و بی ربط می نماید.

*QTE یا Quick Time Event یا همان رویداد سریع به وقایعی اطلاق می شود که بازیکن در آن ها باید به محض مشاهده یک صحنه خاص، با کلیدزنی یا حرکت کنترلر تصمیم صحیح را اتخاذ کند.

FariD | نقد و بررسی | 17/08/2016
  • کارگردان: David Cage
گرافیک
8.0
گیم پلی
7.5
سرگرم کنندگی
8.5
موسیقی و صداگذاری
9.0
ارزش تجربه
5.5
مخلص کلام این که Beyond تحت هر شرایطی یک تجربه منحصر به فرد است، حتی با وجود این که ابزارهای پیاده سازی شده در خلق آن خیلی پیش پا افتاده شده اند. این بازی مملو از مفاهیمی است که بی واسطه عجیب و غریب و غیرمنقطی است، اما اگر آن ها را به همان صورت که هستند بپذیرید، به جذابیت تجربه ای که از بازی به دست می آورید می افزایند. Beyond با این که تجربه چندان کاملی نیست اما بخاطر هدفی که قصد روایتش را دارد، کماکان یک بازی متقاعدکننده محسوب می شود.
نقاط قوت
  • گرافیک خوب و دیدنی
  • ایفای نقش فوق العاده از سوی Page و Dafoe
نقاط ضعف
  • استفاده از طیف بازیگران نه چندان کارآمد
  • پیاده سازی نامناسب سیستم QTE
7.6/10

امتیاز شما

(53 رای )
7.7/10
خیلی خوب
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 151
    تشکر: 52
    تشکرشده: 90
    پروفایل psn: Odoseus
    رتبه لیدربرد psn: 14
    کنسول‌های بازی:

    نقد و بررسی خوبی بود فرید جان :B
    من بشخصه علاقه زیادی به این سبک بازی ها دارم مخصوصا که ساخته استاد David Cage باشه ولی خوب به هر دلیلی نتونستم اخرین ساخته استاد رو تجربه کنم، خلاصه تلاش میکنیم این کم کاری رو با Detroit جبران کنیم

    ‏farid از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 255
    تشکر: 194
    تشکرشده: 136
    پروفایل psn: MBEMPIREir
    رتبه لیدربرد psn: 48
    کنسول‌های بازی:

    آقا بسیار نقد جالبی بود من تا قسمت تمرین کردنش رفتم ترغیب شدم حتما تمومش کنم البته اگه وقت بشه :grin:

    ‏farid از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: تیر 1395
    نظرها: 6
    تشکر: 0
    تشکرشده: 5
    پروفایل psn: Amusedtodeath94
    رتبه لیدربرد psn: 12
    کنسول‌های بازی:

    واقعاً بازی افت و خیز زیادی داشت، بعضی از مراحل جانبی بازی اصلاً به داستان اصلی ربط نداشتند و بیشتر مثل یک فیلرِ خشک و خالی جا پر کرده بودن

    ‏SirGhas و ‏farid از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 174
    تشکر: 65
    تشکرشده: 144
    پروفایل psn: xxIIFLOVVxx
    رتبه لیدربرد psn: 18
    کنسول‌های بازی:

    بررسی بسیار خوبی بود فرید جان :vic:
    هرچند تجربه ی بازیهای دیوید کیج کاملاً منحصر به فرد و خاطره انگیز محسوب می شه؛ امکان تعویضِ شیوه ی روایت بازی شاید بهترین تغییر اون نسبت به نسخه ی PS3 بازی باشه. با این وجود می شه گفت Beyond بیشتر از این که از انسجامی کلی تو سناریوش بهره ببره. از پرداختِ پر هرچ و مرج و توام با عجله اش ضربه خرده.

    ‏farid از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 293
    تشکر: 346
    تشکرشده: 281
    پروفایل psn: Farids1988
    رتبه لیدربرد psn: 103
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: IIFlovv
    بررسی بسیار خوبی بود فرید جان :vic: هرچند تجربه ی بازیهای دیوید کیج کاملاً منحصر به فرد و خاطره انگیز محسوب می شه؛ امکان تعویضِ شیوه ی روایت بازی شاید بهترین تغییر اون نسبت به نسخه ی PS3 بازی باشه. با این وجود می شه گفت Beyond بیشتر از این که از انسجامی کلی تو سناریوش بهره ببره. از پرداختِ پر هرچ و مرج و توام با عجله اش ضربه خرده.

    سپاس :B
    کاملا با شما هم نظرم. اگر افت و خیزهای بی خودی داستان حذف می شد نتیجه بسیار بهتری از کار در میومد. به عنوان مثال داستان این بازی تناسب چندانی با ژانر اکشن نداره و بهتر بود بجای اپیزودهای مربوط به جنگ و کشتار که کاملاً هم بی ربط به روح داستان بود، معماهای جذاب تری برای آیدن طراحی می شد.

    ‏SirGhas از این نوشته تشکر کرده است.
  • Super Admin
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 2207
    تشکر: 1015
    تشکرشده: 1195
    پروفایل psn: Sir-Ghas
    رتبه لیدربرد psn: 112
    کنسول‌های بازی:

    مطلب خیلی خوبی بود فرید جان . به نکاتی اشاره شد که قطعا یک نفر که بازی رو انجام داده کاملا اونها رو درک میکنه . من شخصا بازی رو روی PS3 تجربه نکردم و روی PS4 اون رو بازی کردم . گرافیک بازی با وجود اینکه یک ریمستر بود چیزی از بازی های نسل هشتم کم نداشت . من روند تصادفی پیشبرد بازی رو انتخاب کردم که یک مقدار ارتباط با بازی رو سخت میکرد ولی باز هم حس خوبی بود . همونطور که داخل نقد هم اشاره کردین قسمت هائی در بازی وجود داشت که ارتباطی با کالبد اصلی بازی نداشت . همین ماموریت ها از جذابیت بازی کم میکرد . بازی افت و خیز زیاد داشت . در بعضی قسمت ها فوق العاده میشد و در بعضی قسمت های دیگه تکراری و خسته کننده میشد . مطمئنا Beyond ، جذابیت های Heavy Rain با اون داستان مرموز فوق العاده رو نداره اما باز هم عنوان خیلی خوبیه که ارزش تجربه کردن رو داره .

    ‏farid از این نوشته تشکر کرده است.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 293
    تشکر: 346
    تشکرشده: 281
    پروفایل psn: Farids1988
    رتبه لیدربرد psn: 103
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: SirGhas
    مطلب خیلی خوبی بود فرید جان . به نکاتی اشاره شد که قطعا یک نفر که بازی رو انجام داده کاملا اونها رو درک میکنه . من شخصا بازی رو روی PS3 تجربه نکردم و روی PS4 اون رو بازی کردم . گرافیک بازی با وجود اینکه یک ریمستر بود چیزی از بازی های نسل هشتم کم نداشت . من روند تصادفی پیشبرد بازی رو انتخاب کردم که یک مقدار ارتباط با بازی رو سخت میکرد ولی باز هم حس خوبی بود . همونطور که داخل نقد هم اشاره کردین قسمت هائی در بازی وجود داشت که ارتباطی با کالبد اصلی بازی نداشت . همین ماموریت ها از جذابیت بازی کم میکرد . بازی افت و خیز زیاد داشت . در بعضی قسمت ها فوق العاده میشد و در بعضی قسمت های دیگه تکراری و خسته کننده میشد . مطمئنا Beyond ، جذابیت های Heavy Rain با اون داستان مرموز فوق العاده رو نداره اما باز هم عنوان خیلی خوبیه که ارزش تجربه کردن رو داره .

    سپاسگزارم.
    قطعا همینطوره. اگه بازی با سرعتی آرامتر، ولو یکنواخت، روایت می شد، لذت بیشتری عاید مخاطب می گردید. مثلا خودم قسمتی که جودی رو در آپارتمان نشون می داد جزو بهترین قسمت های بازی می دونم؛ از چند نظر. یکی این که کیج سعی کرد نشون بده جودی با تمام صلابتی که داشت (دست کم مجبور بود داشته باشه!) بازم یک زن بود و جنس لطیف. زنی که عاشق میشه و سعی می کنه هرطور که شده اون رو به معشوقه اش نشون بده. دیگه این که تو اون مرحله برای سوییچ بین جودی و آیدن آزادی مطلق وجود داشت بدین معنا که خیلی کارها رو میشه با جودی و آیدن انجام داد یا نداد! همونطور که دیدیم حتی نوع لباس جودی هم تابع تصمیم بازیکن بود. تازه خبری هم از سیستم QTE واقعاً مسخره این بازی نبود!
    البته یکی دیگه از نقاط مثبت این بازی نحوه تاثیرگذاری احساسی اون بود. من خودم بالشخصه در چند نقطه به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. بدون شک بیشترین تاثیر رو بازی خوب خانم پیج داشت. صحنه هایی مثل وداع با مادر، احظار روح همسر و دختر نیتن با بازی تحسین برانگیز Dafoe، و بخصوص پایان بازی (که بخاطر شرایط احساسی بازی واقعاً اتخاذ هر یک سخت و دشوار است) از ذهن بازیکنی که این عنوان رو تجربه کرده باشه پاک نخواهد شد.

    ‏SirGhas از این نوشته تشکر کرده است.
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.