نویسنده: احسان ناخدا چهارشنبه، 05 دی 1397
ساعت 00:51

نقد و بررسی بازی Just Cause 4

3.67 از 5

هرج و مرج اضافی

آثار صنعت سرگرمی معمولا از چندین جنبه مختلف طبقه‌بندی می‌شوند. بعضی آثار هستند که می‌خواهند مباحث جدی و فلسفی را به نمایش بگذراند و در پایان کار به مخاطب خود درس زندگی بدهند. اما تعدادی دیگر هم هستند که صرفا می‌خواهند مخاطب را سرگرم کنند و تعریف دقیقی از کلمه «سرگرمی» (یا همان Fun) به آن‌ها ارائه دهند. در صنعت بازی، مجموعه Just Cause دقیقا در دسته دوم قرار می‌گیرد؛ این بازی پس از انتشار قسمت اول خود توانست تا مسیر خود را تغییر دهد و به شناخت دقیقی از طرفداران پروپا‌قرص خود برسد. در واقع تنها کاری که سری Just Cause انجام می‌دهد، فراهم کردن فضایی برای ایجاد هرج و مرج توسط بازی‌کنان است. به همین خاطر، این فرنچایز هیچ‌وقت نتوانسته در رتبه‌های بالا قرار بگیرد یا توجه عده زیادی را به خود جلب کند، چرا که در این راه سازندگان هم داستان، هم گرافیک و هم شخصیت‌پردازی را قربانی هدف خود کرده‌اند. نتیجه اثری را فراهم آورده که تنها در یک زمینه موفق است و به هیچ‌وجه نمی‌تواند استانداردهای روز صنعت بازی را داشته باشد.

Just Cause 4 دقیقا همان چیزی است که انتظارش را داشتیم؛ البته اگر طرفدار این مجموعه هستید و وعده‌های سازندگان و تریلرهای جذاب آن را باور کرده‌اید، احتمالا با تجربه نسخه نهایی بازی به شدت ناامید خواهید شد. چهارمین قسمت این مجموعه، فقط و فقط سعی می‌کند همان موارد تکراری را در یک دنیا و محیط جدید به اجرا بگذارد. مهم نیست چه‌قدر شرکت بزرگی باشید یا بازی‌تان چه اندازه طرفدار داشته باشد، در هر صورت وقتی می‌آیید و همان نسخه سوم اثرتان را با کمی تغییر و اضافه کردن موارد جزئی به عنوان قسمت چهارم می‌فروشید، باید منتظر عواقب آن هم باشید.

Just Cause 4 Tornado

اصولا کسی که Just Cause بازی می‌کند، دنبال یک داستان عمیق و پرپیچ‌وخم نیست؛ این حقیقت را هم سازندگان بازی و هم طرفداران آن می‌دانند. از این رو، قسمت چهارم هم با یک داستان توخالی و بچگانه کار خود را آغاز می‌کند و سریع سر اصل مطلب می‌رود. «ریکو رودریگز» (قهرمان داستان) به منطقه Solis می‌رود تا به همراه کمک مردمان آن شهر، گروه Black Hand و رهبر دیکتاتور آن را نابود کند. نمی‌خواهم از داستان بازی انتقاد کنم و بگویم خیلی آبکی است، چون همگی پیش از این می‌دانستیم که با چه چیزی طرف هستیم. اما تصوری که من از کار سازندگان دارم این است که آن‌ها همانند بازی‌های سه نسل پیش، اول خود بازی و محیط‌های آن را می‌سازند و سپس از خود می‌پرسند که با وجود این محتوایی داریم، چگونه یک داستان تعریف کنیم.

جدا از این، در طول داستان با کاراکترهای جدید و قدیمی زیادی برخورد خواهیم کرد؛ «تام شلدون» از جمله کاراکترهایی است که طرفداران بازی قطعا او را می‌شناسند. در این بین هم شخصیت‌های تازه‌ای به خط اصلی داستان اضافه می‌شوند که اکثرشان یا نمونه مشابه کاراکترهای بازی بزرگ هستند یا شخصیت‌پردازی مقوایی دارند!

نداشتن یک داستان درست و حسابی شاید برای Just Cause قابل بخشش باشد، اما متاسفانه زمانی که به سراغ ماموریت‌های اصلی می‌روید تازه مشکلات اصلی نمایان می‌شوند. ماموریت‌های داستانی بیشتر از اینکه یک قصه را به نمایش بگذراند و آن را روایت کنند، فرصتی را برای بازی‌کنان فراهم می‌کنند تا هرج و مرج بیش‌تری ایجاد کند. در بین مراحل هم چند کات‌سین سینمایی پخش می‌شود تا بازی حال و هوای جدی‌تر به خود بگیرد ولی در همین مورد هم ناموفق است. علاوه بر این، تنها کاری که باید در طول این دسته ماموریت‌ها انجام دهید، کامل کردن یک چک‌لیست بلندبالا از کارهای مختلف است؛ فلان‌جا بروید، فلان وسیله را منفجر کنید، دو دقیقه دوام بیارید، دشمنان را بکشید و... . Just Cause یک بازی Open-World است و از المان‌های سندباکس استفاده می‌کند. بنابراین، به عنوان بازی‌کننده می‌توانم در هر زمانی که بخواهم دشمنان را بکشم و هرج و مرج ایجاد کنم. اما زمانی که به سراغ ماموریت‌های داستانی می‌روم، حداقل انتظار دارم کاری خارج از چارچوب زدوخوردهای معمول انجام دهم. تجربه قسمت چهارم این موضوع را اثبات کرد که از این به بعد نباید حتی امیدی به مراحل داستانی در این سری داشته باشیم.

 

 

موضوع دیگری که می‌تواند در قبال ماموریت‌های اصلی موردبحث قرار بگیرد، روند آزادسازی و دسترسی به آن‌هاست. برای اینکه بتوانید مراحل داستانی را انجام دهید باید مناطق را آزاد کنید. برای آزاد کردن مناطق هم باید Chaos Level را افزایش دهید؛ اگر قسمت سوم را بازی کرده باشید، کم‌و‌بیش با این موضوع آشنا هستید. واقعیت این است که استفاده از چنین مواردی دیگر قدیمی شده است. سازندگان با این کار می‌خواهند بازی‌کن را برای ساعات بیشتری در دنیای بازی مشغول نگه دارند اما پس از مدتی متوجه می‌شوید که بازی از کمبود محتوای اصلی رنج می‌برد. شاید استفاده از چنین سیستمی افراد را برای 20 تا 30 ساعت سرگرم نگه دارد، اما این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد که بازی بعد از چند ساعت روند فرسایشی به خود می‌گیرد؛ مهم نیست که چه‌قدر عاشق انفجار و قتل‌عام دشمنان باشید، بالاخره در نهایت از این کار سیر می‌شوید و می‌خواهید تجربه متفاوتی از اثر داشته باشید.

همان‌طور که در شروع مطلب گفتیم، هدف Just Cause فراهم کردن محیطی برای ایجاد هرج و مرج است و بازی هم برای تحقق این هدف، وسایل و تجهیزات مختلفی را در اختیارتان می‌گذارد. همانند بازی قبلی، در این‌جا هم با مجموعه‌ای از وسایل نقلیه و اسلحه‌های مختلف سروکار دارید و می‌توانید در لحظه به هر کدام از آن‌ها دسترسی داشته باشید. مثل همیشه، منفجر کردن مخزن‌های بزرگ و کشتن دشمنان لذت خاصی دارد. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که گان‌پلی و در کل بخش اکشن بازی تغییرات زیادی نداشته است؛ با این حال شخصا از این قسمت راضی بودم و لذت بردم. یکی از معدود مواردی که تغییر کرده است، قلاب ریکو است. در این قسمت چندین مدل مختلف اضافه شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به بادکنک‌ها اشاره کرد؛ با استفاده از بادکنک‌ها می‌توانید وسایل نقلیه سنگین یا هر چیز دیگری را از زمین بلند کنید. برای درک بهتر این مکانیک، بازی MGS V: Phantom Pain را به یاد آورید. جدا از این، امکاناتی دیگری هم برای شخصی‌سازی قلاب‌تان درون بازی قرار داده شده است که هر کدام کاربرد متفاوتی دارند.

Just Cause 4 Gameplay

از آنجایی که بازی از نسخه جدید موتور Apex استفاده می‌کند، به شخصه منتظر بودم تا ببینم آیا استودیو آوالانچ بالاخره توانسته تکانی به گرافیک بازی بدهد یا نه. پس از چند ساعت اول متوجه شدم که موتور Apex یا کلا موتور بالانسی نیست یا خود سازندگان در بعضی بخش‌ها کم‌کاری کرده‌اند. Just Cause 3 از لحاظ فنی اصلا وضعیت خوبی نداشت و همواره از مشکلات فریم رنج می‌برد. ولی در عین حال، محیط‌های بازی زیبا بودند و رنگ‌بندی خوبی داشتند. در قسمت چهارم خوشبختانه مشکلات فنی حل شده‌اند؛ در طول مدت بازی، حتی یک‌بار هم افت فریم نداشتم و تعداد باگ‌ها هم کم‌تر از آن چیزی بود که انتظارش را می‌کشیدم. فیزیک بازی هم نسبت به قبل بهتر شده است.

 با اینکه رفع شدن این دسته از مشکلات خبر خوبی برای طرفداران بازی است، ولی از آن طرف گرافیک کلی بازی - به خصوص کیفیت بافت‌ها - تا حد بسیار زیادی پایین آمده است؛ تنها کافی است به کیفیت آب یا گیاهان محیط نگاه کنید تا تفاوت را تشخیص دهید. علاوه بر این، در بازی اساسا چیزی به اسم نورپردازی وجود ندارد. ضعف گرافیکی بازی زمانی به چشم می‌آید که کات‌سین‌ها را تماشا می‌کنید. کیفیت کات‌سین‌های سینمایی در بعضی مواقع حتی از بازی‌های نسل قبل هم پایین‌تر می‌آید! به عنوان سازنده، شما این اثر را جلو بازی‌کنانی قرار می‌دهید که مدتی قبل عناوینی مثل Red Dead Redemption 2 و God of War را تجربه کرده‌اند. حال چه‌طور انتظار دارید که مخاطب از کیفیت بازی‌تان راضی باشد و بتواند آن را تحمل کند؟

تنها موردی که بیش‌تر از هر چیز دیگری توجه من را به خود جلب کرد، افکت‌ها بودند. افکت‌های آتش و دود به بهترین شکل ممکن ساخته شده‌اند و ترکیب آن‌ها با یک صداگذاری خوب سبب شده تا بخواهید هرج و مرج و آشوب بیش‌تری ایجاد کنید. همچنین تغییرات آب و هوایی این قسمت مثل طوفان‌ها، گردباد‌ها و باران‌های شدید به خوبی پیاده‌سازی شده‌اند. با اینکه پیش از انتشار بازی مانور زیادی رو این بخش (آب و هوا طوفانی) داده شد، ولی سازندگان استفاده چندانی از آن نمی‌‌برند و تنها در بعضی مراحل داستانی شاهد این تغییرات هستیم.

Just Cause 4 CAR

پیشنهاد Just Cause 4 چه برای طرفداران قدیمی مجموعه و چه برای بازی‌کنان معمولی کار مشکلی است. اگر طرفدار این فرنچایز هستید، احتمالا با تجربه بازی ناامید خواهید شد چرا که بازی نسبت به شماره سوم تغییرات زیادی نداشته است. اگر هم با این سری تا به حال آشنایی نداشته‌اید، احتمال در دام مقایسه آن با بازی‌های روز می‌افتید و نمی‌توانید از آن لذت ببرید؛ البته که بازی مشکلات پایه‌‌ای در بخش گیم‌پلی دارد و نمی‌توان با به‌روزرسانی آن‌ها را رفع نمود. از نظر من، Just Cause 4 ورژن نهایی قسمت سوم است و سازندگان سعی داشته‌اند تا صرفا با حل ایرادهای بازی قبلی، عنوان جدیدی از این فرنچایز را روانه بازار کنند. در این بین، ماموریت‌های تکراری، مکانیک‌های تاریخ‌گذشته و گرافیک فرسوده از بزرگ‌ترین مشکلات بازی هستند.

گرافیک
6.0
گیم پلی
6.0
سرگرم کنندگی
3.0
موسیقی و صداگذاری
6.0
ارزش تجربه
8.0
پیشنهاد Just Cause 4 چه برای طرفداران قدیمی مجموعه و چه برای بازی‌کنان معمولی کار مشکلی است. اگر طرفدار این فرنچایز هستید، احتمالا با تجربه بازی ناامید خواهید شد چرا که بازی نسبت به شماره سوم تغییرات زیادی نداشته است. اگر هم با این سری تا به حال آشنایی نداشته‌اید، احتمال در دام مقایسه آن با بازی‌های روز می‌افتید و نمی‌توانید از آن لذت ببرید؛ البته که بازی مشکلات پایه‌‌ای در بخش گیم‌پلی دارد و نمی‌توان با به‌روزرسانی آن‌ها را رفع نمود.
نقاط قوت
  • افکت‌های آتش و انفجار فوق‌العاده هستند
  • رفع مشکلات فنی قسمت قبلی
نقاط ضعف
  • ماموریت‌های داستانی تکراری هستند و کارهای تکراری از بازی‌کن می‌خواهند
  • کیفیت بافت‌های محیط و کات‌سین‌ها یادآور بازی‌های چند سال پیش است
  • بازی سعی می‌کند تا با ارائه المان‌های قدیمی خود، عدم پیشرفتش را پنهان کند
7.7/10

امتیاز شما

(35 رای )
5.8/10
متوسط
  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.