با کاهش منابع سیاره زمین ، رشد تصاعدی نرخ جمعیت ، فساد و گرسنگی و بدبختی ، جنگ میان دولت ها بر سر تصاحب آخرین منابع انرژی به اشد خود رسیده . میلیون ها بی خانمان وکشته و زخمی در هر کنجی از سیاره زمین ، جولان می دهند . در این میان ، سازمانی به نام UNSC ( United Nations Space Command ) تشکیل شده و موفق به ساخت تکنولوژی لازم برای سفرهای بین سیاره ای می شود .
وقت آن رسیده بود که عده زیادی از انسان ها ، زمین را به مقصد دیگر کرات کهکشان ترک کنند تا هم از تراکم جمعیت روی زمین کاسته شده و هم بشر به انرژی سایر سیارات دسترسی پیدا کند . با محقق شدن این هدف ، UNSC عملا به دولت جدید سیاره زمین و به نوعی نماینده رسمی گونه انسان در کرات دیگر بدل شده و به سرعت قدرت می یابد .
پرچم انسان ها ، هر روز بر فراز سیارات بیشتری به احتزاز درمی آید . ناگفته نماند که گسترش بشریت در عرصه کهکشان ، آنچنان که خواندید هم ، روندی خوش و خرم و بی دردسر نبود . " انسان " را که می شناسید !!! چه هزار سیاره را صاحب شود و چه در خانه اول باشد ، بازهم همیشه بهانه ای برای جنگ و نارآمی می یاید . در بسیاری از کلونی ها ، به دلایل همیشگی مثل تصاحب منابع آن سیاره یا حیطه تسلط بیشتر ، شورش می شود و UNSC تلاش می کند با قوای نظامی ، این شورش ها را ساکت کند .
اما با گسترش بیش از حد بشر در پهنه کیهان ، کار UNSC هم دشوارتر شده و نیاز به راه حلی مفیدتر ، نمایان می شود . تلاش برای ساخت یگان هایی از ابر سربازها ، در این مرحله آغاز می شود . سربازانی ، سریع تر ، قوی تر ، بزرگتر و دلیتر مورد نیاز بودند که بتوانند یک تنه و یا در قالب گروه هایی 3-5 نفره ، در برابر یک ارتش کامل بیاستند .
تشریح دقیق فراز و نشیب های پروژه Spartan که در ابتدا ، به پروژه Orion معروف بود ، از حوصله این مقاله خارج است . اما برای عزیزانی که نمی دانند :
تا به این جای داستان سری ، 4 نسل از ابر سربازها یا اسپارتان ها ، توسط UNSC ایجاد و به خدمت گرفته شده اند و در هر نسل تلاش شده که اسپارتان هایی بهینه تر ، عرضه شود .
آرم پروژه Orion که بعدها به پروژه Spartan تغیر نام داد
اولین نسل از اسپارتان ها ، نیروهای حاذق ارتش بودند که داوطلبانه در این برنامه شرکت کرده تا مورد آزمایشات و جهش های ژنتیکی و تقویت ساختارهای اسکلتی و ماهیچه ای قرار گیرند . متاسفانه هزینه این عملیات ، بسیار بالا بود و تهیه هر یک نفر اسپارتان نسل اول ، شاید به اندازه نیمی از یک ارتش کامل ، زمان و انرژی و هزینه می طلبید و علاوه بر آن ، شخص داوطلب نیز می بایست برای مدت طولانی تحت امور بسیار زجرآور - و حتی کشنده ای - قرار می گرفت تا در نهایت اگر زنده می ماند ، بتواند یک اسپارتان نسل اول باشد !!
از این جهت ، سران پروژه ، تصمیم گرفتند برای آماده سازی نسل دوم اسپارتان ها ، از کودکان استفاده کنند . دلیل اتخاذ چنین تصمیمی این بود که کودکان هنوز از لحاظ ساختار بدنی و مواردی که طی فرایند یاد شده هدف قرار می گیرند ، به بلوغ کامل نرسیده و انعطاف بیشتری دارند و با رسیدن هر کودک به سن بلوغ ، تغییرات اعمال شده به بدن وی ، حالتی تثبیت شده تر به خود می گیرند . جالب اینجاست که کودکان یاد شده برای برنامه نسل دوم اسپارتان ها ، از کلونی های مختلف ربوده می شدند !! به معنای واقعی کلمه .
شخصیت محور سری Halo ، خود یکی از همین کودکان بود .
با اعزام اسپارتان ها به سیارات دور و نزدیک ، شورش ها آرام شده و داستان حکمرانی انسان بر بخشی از کهکشان ، ادامه می باید. اما باز طبق معمول !! خطر جدیدی در راه است ...
تمدن چند گونه ای Covenant در آن سوی کهکشان با یافتن مجموعه ای از آثار باستانی به جا مانده از یک تمدن فوق پیشرفته و کهن به اسم Forerunnner ، نه تنها معبودانی ارزشمند جهت عبادت و تقویت زیرساخت های سیاسی و عقیدتی خود میابند بلکه با کشف یک سری از مکتوبات و مدارک ، متوجه می شوند که خدایانشان در گذشته ای بسیار دور و فراموش شده ، دارای روابط بسیار خشونت آمیزی با تمدن بشر بوده اند !!! ( ارجاع به جنگ های هزار ساله میان انسان ها و Forerunner ها )
نگاره ای با استایل مصر باستان که در آن ، یک Elite ( که به احتمال بسیار قوی یک Arbiter باشد ) و یک Prohet را در حال عبادت یک تکنولوژی متعلق به تمدن Forerunner می بینیم
زمانی که کشف این مدارک ، با مشاهده جریان گسترش بشر در کهکشان ، ترکیب شد ، نطفه جنگ های 30 ساله میان بشر و کاونانت ها ، شکل گرفته بود و ناوگان های بیشماری از این موجودات ، در دل اقیانوسی از ستارگان به مقصد کلونی های انسان ها به سان سیلاب سرازیر شدند !!
برنامه نسل سوم اسپارتان ، در آغاز این جنگ ها کلید خورد . یعنی درست در زمانی که اهمیت حضور ابرسربازان در میدان نبرد ، بیش از هر زمان دیگری روشن شده بود . هرچه که باشد ، حالا پای دشمنی در میان بود که جثه هر یک از نیروهایش ، حداقل دو برابر یک سرباز عادی بود . به این برتری منفرد فیزیکی ، فناوری های تسلیحاتی و سفینه های پیشرفته تر با شمار بیشتر را هم ضمیمه کنید تا به چشم اندازی از تحدید واقعی کاونانت ها برسید . و ضمنا فراموش نکنید که گونه انسان ، حدود 13 هزار سال پیش از آغاز این جنگ ، یک بار توسط Forerunner ها ، دچار عقب گرد ژنتیکی شده و مجبور شده بود که یک بار دیگر ، تمام راه طی شده اش را از نو ، یافته و به آرامی بپیماید .... در حالی که سایر تمدن های کهکشان ، چنین آسیبی را متحمل نشده بودند .
ساختار نظامی تمدن چند گونه ای Covenant
به هر حال ، از صدقه سر برنامه نسل سوم اسپارتان ها بود که بشر توانست با سرعت و صرف هزینه و وقت کمتر به تولید انبوه ابرسربازان پرداخته و آن ها را در راه دفاع از بقاء بشریت ، به خدمت گیرد . اعضای گروه Noble Team که در Halo : Reach شاهد بودیم ، همگی به جز یک عضو گروه ، اسپارتان نسل سوم بودند .
برنامه نسل سوم نیز همانند نسل پیش از خود ، بر کودکان تمرکز داشت . با این تفاوت که دیگر به جای ربودن کودکان ، از بچه هایی استفاده می کردند که خانه و خانواده های خود را طی جنگ های گذشته - چه طی شورش ها و چی طی حملات کاونانت ها - از دست داده و از این رو ، انگیزه قوی تری برای شرکت در برنامه داشتند .
کاونانت ، بارها بارها ، طی Halo:Reach ، 3 گانه اول و نسخه فرعی Halo Wars تلاش می کنند تا نسل بشر را یک بار برای همیشه نابود کنند و در بیشتر این تلاش ها ، با فداکاری ها و جان فشانی های انسان ها ، شکست می خورند .
Noble Team
برای عزیزانی که آشنایی چندانی با داستان سری Halo ندارند ، بگویم که نسخه Halo:Reach اگرچه پنجمین Halo ای بود که توسط شرکت بانجی ساخته شد اما به لحاظ داستانی ، اولین قسمت محسوب شده و با اینکه مانند سه گانه اول ، داستان جنگ های 30 ساله میان انسان ها و کاونانت ها را روایت می کند ، اما حاوی نکات مهم داستانی است که در بخش سوم مقاله به آن خواهیم پرداخت.
نظرات