پیشرفت تکنولوژی کمک کرده تا در سالهای اخیر ژانر اکشن به قلۀ پتانسیل خود برسد که این امر سبب شده تا آثار بلاکباستری با وجود بهره بردن از ساختار مشابه، بتوانند قرائت خاص خود را از ژانر اکشن داشته باشند. در لیستی که در ادامه میآید، تلاش شده تا فیلمهای اکشن سنتیتر مدنظر قرار گیرند و از آثاری با مایههای تخیلی مثل فیلمهای سوپرهیرویی صرف نظر کردهایم و برای آنها لیست خاص خودشان را در آینده منتشر خواهیم کرد. با مرور برترین فیلمهای اکشن قرن بیست و یکم تا امروز همراه باشید.
شماره 10 - Kill Bill
کوئنتین تارانتینو استاد استفاده از ایدههای فیلمهای درجه دو و تبدیل آنها به آثاری در خور توجه است. در دو قسمت Kill Bill تارانتینو ابتدا به سراغ آثار رزمی سینمای شرق آسیا میرود و با ادای دین به بزرگان این سینما و الهام گیری از سری فیلمهای Lady Snowblood، تجربهای هیجان انگیز و در عین حال خونبار را به ارمغان میآورد. مبارزۀ نهایی بخش اول «بیل را بکش»، از نفسگیرترین و جذابترین سکانسهای تاریخ سینماست، نوعی اپرای خونین که فقط از کودک درون تارانتینو تنظیم آن برمیآمد.
شماره 9 - Gladiator
قبل از عرضۀ فیلم Gladiator، دوران فیلمهای Sword and Sandal دههها بود که به سر آمده بود و ریدلی اسکات هم مدتی بود که چندان در جلب نظر منتقدان و تماشاگران مانند سالهای ابتدایی کارنامۀ خود، موفق عمل نمیکرد. همکاری با جان لوگان، راسل کرو و استفاده از داستان نقطۀ افول امپراطوری روم دست به دست هم دادند تا در کنار درخشش مجدد ستارۀ اسکات در عالم سینما، موج جدیدی از فیلمهای تاریخی ساخته شوند که هر کدام به درجات مختلفی از موفقیت دست پیدا کردند اما گلادیاتور به نقطهای رسید که به یکی از ماندگارترین آثار سینما تبدیل شد.
شماره 8 - Sicario
دنی ویلنوو در سالهای اخیر توانسته با تلفیق ساختار سینمای Art House با داستانها و ایدههای معمول فیلمهای بلاکباستری، حرف و کلام جدیدی را وارد سینما کند و در انتخاب سوژههای خود هیچ ترسی به دلش راه نداده است. ضلع دیگر فیلم سیکاریو، تیلور شریدان نویسندۀ فیلمنامۀ آن است که بعد از عدم موفقیت قابل توجه در امر بازیگری به فیلمنامهنویسی و بعدتر کارگردانی روی آورد و در ساخت آثار کم نظیری مشارکت کرد. به اینها بازیهای استادانۀ بنیسیو دلتورو و جاش برولین به عنوان نیروهای مبارزه با مواد مخدر را هم که اضافه میکنیم، یک پکیج ویژه و جذاب را پیش روی خودمان میبینیم. حیف که دنبالۀ این اثر، ساختهای ناامیدکننده از آب درآمد.
شماره 7 - Hero
ژانگ ییمو همیشه نوع خاصی از شاعرانگی و رنگآمیزی را وارد ساختههای اکشن و تاریخی خود میکند، به عبارتی اگر کوروساوا بتهوون عالم سینما باشد، ییمو را میتوان T.S. Eliot سینما لقب داد. داستان پادشاهی که از ترس دشمنانش افراد را با فاصلۀ زیادی از خودش به حضور میپذیرد و قاتلی که ادعا دارد بزرگترین دشمنان او را به هلاکت رسانده و حالا درخواست ملاقاتی نزدیکتر دارد، روی کاغذ ایدۀ چندان هیجانانگیزی به نظر نمیرسد اما با تعدادی پیچش داستانی جذاب و به بازی گرفتن قضاوتهای مخاطب به همراه طراحی لحظات اکشن به شکلی نوآورانه، تبدیل به اثری به یاد ماندنی شده است.
شماره 6 - Casino Royale
آثار جاسوسی در دنیای جدیدی که بعد از حادثۀ یازده سپتامبر به وجود آمده بودند رخ میدادند، نیاز به لحن متفاوتی داشتند اما آخرین جیمز باند پیرس برازنان که قبل از این حوادث شروع به ساخت کرده بود، فرصت نمایش چنین بلوغی را نداشت و از قضا به شدت هم مورد تمسخر قرار گرفت. بازگرداندن مارتین کمپل و استفاده از دنیل کریگ به عنوان یک جیمز باند جوان و نسبتاً تازه کار، این فرصت را در اختیار سازندگان این مجموعه قرار داد تا قرائتی امروزیتر از باند و ماجراجوییهایش ارائه دهند که دستمایۀ خندۀ منتقدان و تماشاچیان قرار نگیرد و عملاً طلاییترین دوران این شخصیت کهنهکار را آغاز کند.
شماره 5 - John Wick
قبل از عرضۀ جان ویک به نظر میرسید که ستارۀ کیانو ریوز رو به افول گذاشته اما موفقیت قسمت اول سری جان ویک، که در قسمتهای بعدی این موفقیت بزرگ و بزرگتر هم شد، نشان داد قهرمانهای سنتی سینمای اکشن همیشه حرفهای تازهای برای گفتن دارند. موفقیت مجموعۀ جان ویک به حدی بود که مقدمۀ زنده کردن مجدد دیگر فرنچایز معروف این بازیگر را هم فراهم کرد و در کنار ساخت جان ویک 4، باید منتظر ساخت و عرضۀ قسمت چهارم سری ماتریکس هم باشیم.
شماره 4 - Live Free or Die Hard
جان مککلین، مردی که اگر روزی بالاخره جان به جان آفرین تسلیم کرد، باید روی سنگ قبر او بنویسند: مردی که همیشه در زمان نامناسب در جای نامناسبی قرار داشت! البته اگر از جهت خونین و مالین شدن همیشگی او در پایان قسمتهای مختلف فیلمهای جان سخت به این مسئله نگاه کنیم، وگرنه بدون جان مککلین، چند باری آدمهای بد داستان به راحتی به خواستههای مخوف خود دست پیدا میکردند. در قسمت چهارم این مجموعه مککلینی که همسرش از او جدا شده و فرزندانش علاقۀ چندانی به صحبت با او ندارند، در میان نبرد هکرها با دولت آمریکا قرار میگیرد و باز هم باید با جان سختی تمام، دشمنان را یکی یکی به درک واصل کند.
شماره 3 - Mission: Impossible - Ghost Protocol
مجموعۀ مأموریت غیرممکن در ابتدا با سریالی تلویزیونی در دهۀ 60 میلادی کار خود را آغاز کرد و حتی تعدادی از هنرمندان ایرانی هم در ساخت برخی قسمتهای آن مشارکت داشتند. بعد از قسمت دوم که با استایل کارگردانی خاص جان وو، سوژۀ مناسبی به دست هجو کنندگان داده بود و البته رفتارهای غیرعادی تام کروز در مصاحبههای تلویزیونی، به نظر میرسید که عمر این سری رو به پایان است اما وارد شدن جی جی ابرمز به عنوان یکی از مغزهای خلاق جدید این فرنچایز، با توجه به سابقۀ او در ساخت سریال اکشن/جاسوسی موفقی مثل Alias، جان دوبارهای به این فرنچایز بخشید و استفاده از کارگردان انیمیشن ساز موفقی مثل Brad Bird برای ساخت قسمت چهارم، ریسکی بود که جواب داد و از آن نقطه روز به روز قدمهای این سری محکم و محکمتر شده است.
شماره 2 - Bourne Ultimatum
زمانی که Paul Greengrass برای ساخت دومین فیلم جیسون بورن انتخاب شد، کارگردان ناشناختهای بود اما کیفیت بالای آن فیلم نه تنها به تمامی شک و تردیدها پاسخ مناسبی داد، بلکه نوع فیلمبرداری و تدوین آن فیلم، دوران تازهای در سینمای اکشن پدید آورد. تجربۀ موفق قسمت دوم، باعث ساخت قسمت سوم با هیجان و ضرباهنگ بسیار بهتری شد به طوری که تعدادی از منتقدان به عدم نامزدی «اولتیماتوم» در جوایز اصلی پایان سال در رشتۀ بهترین فیلم، انتقادهای جدی وارد آوردند. متأسفانه تلاشهای ناپخته برای ادامۀ این فرنچایز، تا حدی به کیفیت سه گانۀ اصلی در ذهنمان خدشه وارد کرد اما با بازبینی مجدد، ارزشهای بالای این مجموعه مجدد به مخاطبان یادآوری میشود.
شماره 1 - Inception
کریستوفر نولان به همان اندازه که طرفداران سینه چاک دارد، به همان اندازه هم دشمنان قسم خورده دارد و فضای تنشزایی که این دو گروه در بحثهای مختلف ایجاد میکنند، گاهی به تجربۀ مخاطبان عادی از ساختههای این کارگردان آسیب میزند. با همۀ این تفاسیر، Inception اثری خلاقانه و بسیار جذاب است که در فضای بلاکباستری کم مایه و فرنچایزهای چندین و چند قسمتی، مانند جواهری درخشان میدرخشد. با وجود مایههای داستانی قوی، نولان از ساخت لحظات هیجانانگیز هم غافل نشده و داستانی که در دنیای ذهنی یک میلیاردر رخ میدهد، لحظات محیرالعقول فراوانی را در دل خود جای داد که در دیدن چندباره هم باز توانایی به وجد آوردن مخاطب را دارند.
نظرات