برای افرادی که خورۀ سینما نیستند احتمالاً تعریف سینمای ژاپن فقط شامل دو دسته از محصولات میشود: انیمهها و فیلمهای سامورایی! چنین تصوری تا حدودی پذیرفته شده است چرا که در سالهای اخیر راه ارتباط دنیای خارج با صنعت سرگرمی ژاپن عمدتاً از طریق انیمهها و دیگر بخشهای سرگرمیِ متأثر از آنها بوده و از طرف دیگر، بخش بزرگی از سینمای ژاپن از ابتدای دوران صامت تا سالهای آغازین دهه هفتاد میلادی به ساختههایی با محوریت ساموراییها اختصاص داشته، البته به جز یک دهه بعد از پایان جنگ جهانی دوم که نیروهای اشغالگر آمریکایی ساخت هر گونه اثر هنری که نمادهایی از دوران امپراطوری داشتند را ممنوع اعلام کرده بودند. به مناسبت نزدیک شدن به زمان عرضۀ بازی Ghost of Tsushima، بر آن شدیم تا تعدادی از بهترین فیلمهای دوران ساموراییها را برای مخاطبان بازیمگ معرفی کنیم. بدون توضیح اضافۀ دیگری، لیستی که براساس تاریخ عرضۀ این آثار مرتب شده است را آغاز میکنیم.
The Million Ryo Pot
کارگردان: Sadao Yamanaka
سال تولید: 1935
یکی از غمانگیزترین سرنوشتها در میان کارگردانان اثرگذار تاریخ سینمای ژاپن را بدون شک Sadao Yamanaka داشته چرا که از میان 26 فیلمی که ساخته فقط 3 فیلم باقیماندهاند و از طرفی در اوج دوران فیلمسازی به اجبار به ارتش احضار، در همین دوران و در سال 1938 به بیماری مبتلا شد و جان خودش را از دست داد. «یاماناکا» در The Million Ryo Pot به دنبال روایت داستانی با حضور سامورایی محبوب ادبیات ژاپن یعنی Tange Sazen رفته، شمشیرزنی که به دلیل خیانت دوستانش، یک دست و یک چشم خودش را از دست داده و روحیۀ عبوس و بدبینی نسبت به انسانها پیدا کرده اما یاماناکا با رویکردی متفاوت از دیگر اقتباسها، این شخصیت را در میان داستانی طنز قرار میدهد ولی در عین حال از به تصویر کشیدن ایرادات نظام طبقاتی دوران Edo1 هم غافل نمیشود. The Million Ryo Pot از نظر ساختاری و انتقاداتی که در قالب داستان طنز خود مطرح میکند، بسیار جلوتر از دوران خود به نظر میرسد و پایهگذار ایدههایی میشود که آنها را در فیلمهای بعد از خودش به خوبی میبینیم.
Humanity and Paper Balloons
کارگردان: Sadao Yamanaka
سال تولید: 1937
به همان اندازهای که یاماناکا در «کوزۀ یک میلیونی» تلاش کرده بود تا با استفاده از طنز کمی از تلخی درونمایۀ روایی کار بکاهد، در Humanity and Paper Balloons از همان لحظات آغازین، تلخی زندگانی ساموراییهای فقیر و بی سرور (رونین) را مثل یک شلاق بر روانِ مخاطب خود فرود میآورد. «انسانیت و بادکنکهای کاغذی» با خودکشی یک سامورایی پیر در محلهای بسیار فقیر آغاز میشود اما تبدیل به اثری کارآگاهی برای پیدا کردن علت واقعی این مرگ نمیشود و مرگ این سامورایی مثل زندگی تمامی همسایگان فقیر او با بیتفاوت اربابان آن ناحیه رو به رو میشود. در ادامه فیلم، با داستان یک سامورایی بی سرور و یک آرایشگر از همین محله و درگیری این دو و اطرافیانشان با فقر، آزار تبهکاران و بیتفاوتی حاکمان، همراه میشویم. یامانکا که بعد از این فیلم به اجبار به ارتش ملحق شد، برخلاف دو ساختۀ باقیماندۀ دیگرش، زبان انتقادی خود را با چاشنی طنز تلطیف نمیکند و یکی از غمانگیزترین و اثرگذارترین فیلمهای سامورایی را میسازد که باز هم مثل ساختههای قبلی یاماناکا از ستایش مبالغهآمیز زندگی این طبقۀ اجتماعی تاریخی پرهیز میکند.
The 47 Ronin
کارگران: Kenji Mizoguchi
سال تولید: 1941
اگر از کسی که آشنایی نسبی با تاریخ سینمای ژاپن دارد در مورد بهترین کارگردانان ژاپنی بپرسید، یکی از اسامی که از زبان آنها خواهد شنید بدون شک Kenji Mizoguchi خواهد بود. «میزوگوچی» که مثل خیلی از کارگردانهای دیگر سینمای ژاپن در سالهای جنگ جهانی دوم، خودخواسته یا به اجبار به سمت ساخت آثار تبلیغاتی برای بیدار کردن روحیۀ ملیگراییِ بیمارِ مختص آن دوره رفته بود و با ساخت «47 رونین» نشان داد که میشود اثری پروپاگاندایی ساخت ولی از هنر هم غافل نشد. با وجود ساخت دهها فیلم و سریال مختلف بر اساس این ماجرای تاریخی، ظرافتهای به کار رفته در ساختۀ میزوگوچی باعث شده تا با وجود سفارشی بودن، بهترین نسخۀ این داستان باشد. تمامی امضاهای هنری میزوگوچی مانند قابهای باز و برداشتهای بلند به بهترین شکل در این نسخه دیده میشوند و با وجود مدت زمان طولانی و پرهیز از نمایش هر گونه صحنۀ اکشن و هیجانانگیز، با روایت جذاب خود به خوبی مخاطب را پای خود میخکوب میکند. 47 رونین ماجرای 47 سامورایی را روایت میکند که بعد از حذف فیزیکی اربابشان و مصادرۀ تمام اموال خاندان، برای گرفتن انتقام از مسبب اصلی این فاجعه برنامهریزی میکنند.
Rashomon
کارگردان: Akira Kurosawa
سال تولید: 1950
افرادی که حتی یک فریم از سینمای ژاپن هم ندیده باشند احتمالاً اسم Rashomon به گوششان خورده چرا که اسم این فیلم تبدیل به واژۀ معرفی کنندۀ نوع خاصی از روایت شده است. در روزهایی که از روایت دوسویۀ یک بازی ویدئویی به عنوان عملی ساختارشکنانه یاد میشود باید از «راشمان» به عنوان اثری فراانقلابی در امر روایت یاد کرد. Akira Kurosawa که از تأثیرگذارترین کارگردانانِ نه فقط ژاپن بلکه تمام تاریخ سینما به حساب میآید و در دومین اثر سامورایی محور خود (اولین اثر کوروساوا با حضور ساموراییها فیلم The Men Who Tread on the Tiger's Tail بود) با وجود محدودیتهایی که دورۀ اشغال ایجاد میکرد، به جای تمرکز بر یک سامورایی و نشان دادن ماجراجوییهای قهرمانانۀ او، داستان قتل یک سامورایی را از دید چند راوی مختلف به تصویر میکشد که البته شباهت چندانی بین این روایات از یک حادثۀ مشترک وجود ندارد و کشف حقیقت یا حتی میزان اهمیتی که باید برای حقیقت قائل شد، کاملاً به عهدۀ خود مخاطب گذاشته میشود. همکاری «کوروساوا» با Toshiro Mifune که در سال 1948 آغاز شده بود در اینجا به نقطۀ اوج خود میرسد و تا پایان همکاری این دو در سال 1965 در همان اوج باقی میماند.
The Life of Oharu
کارگران: Kenji Mizoguchi
سال تولید: 1952
بعد از دوران اشغال ژاپن توسط نیروهای آمریکایی، میزوگوچی رویکرد متفاوتی نسبت به دنیای ساموراییها پیدا کرد و آثار درخشانی ساخت که در نقطۀ مقابل آثار تبلیغاتی دوران جنگش بود که در آنها به جای پرداختی قهرمانانه به زندگی ساموراییها به سراغ آدمهای عادی از آن دنیای ساموراییها رفت که صرف وجود این شمشیرزنان، آسیبهای جبران ناپذیری به آنها وارد کرده بود. «زندگی اوهارو» داستان زنی را به تصویر میکشد که قواعد بعضاً بیمعنی دنیای ساموراییها، لحظه لحظۀ زندگی او را به نابودی میکشد و او را از تجربه عشق، بزرگ کردن فرزند خود و حتی تجربهای حداقلی از یک زندگی شرافتمندانه، محروم میکند. میزوگوچی با نمایش زندگی مشقتبار فردی که احتمالاً هزاران نفر مانند او در جای جای تاریخ وجود داشتهاند، به مخاطب یادآوری میکند که دنیای ساموراییها همیشه سراسر از شرافت، برپایی عدالت و فداکاری نبوده است.
Ugetsu
کارگران: Kenji Mizoguchi
سال تولید: 1953
Ugetsu حتی بیشتر از «زندگی اوهارو» حکم کفارۀ میزوگوچی برای ساخت آثار تبلیغاتی دوران جنگ را دارد. در Ugetsu داستان چهار رعیت را میبینیم که رؤیای داشتن زندگی بهتر، و برای یکی از آنها تبدیل شدن به یک سامورایی، چگونه به علت حضور ساموراییها و جنگهای خونبار و بیفایدۀ آنها، با رنج و مشقت فراوان همراه میشود. میزوگوچی در کنار نمایش تصویری سیاهتر از ساموراییها در ساختههای متأخر خود، توجه ویژهای به شخصیتهای زن داشت که به طور معمول در داستانهای ساموراییها یا اصلاً توجهی به آنها نمیشود و یا اینکه از مرگ یا عشق به آنها به عنوان نیروی محرکۀ مردهای داستان برای انجام اعمال قهرمانانه استفاده شده است. بعد از «اوگتسو»، میزوگوچی با Sansho the Bailiff بیشتر از گذشته فساد دستگاههایی که ساموراییها در خدمت آنها بودند را به تصویر کشید و به گونهای سه گانۀ عذرخواهی خودش را به پایان رساند.
Seven Samurai
کارگردان: Akira Kurosawa
سال تولید: 1954
سینمای ژاپن بیش از هر چیزی با فیلمهای سامورایی شناخته میشود، این فیلمها هم بیش از هر چیزی به واسطۀ کوروساوا و خود کوروساوا هم بیش از هر چیزی به واسطۀ Seven Samurai! فیلم «هفت سامورایی» پایهگذار تمام و کمال الفبایی است که مخاطب عام به طور معمول از آثار مرتبط با ساموراییها انتظار دارد. هفت سامورایی تصویری شرافتمندانه از این شمشیرزنان قهار ارائه میدهد که در قبال دریافت حداقلها حاضرند برای مبارزه با ظلم و دفاع از مظلومان، به نبردهای سخت بروند اما در عین حال از به تصویر کشیدن شرایط سختی که نظام طبقاتی نابرابر آن دوران برای مردم ایجاد کرده هم غافل نمیشود. هفت سامورایی فقط یک فیلم اکشن پر زرق و برق نیست و زمان زیادی را به جان بخشی به زمان و مکان رخ دادن حوادث اختصاص میدهد تا بالاخره به لحظات اکشن میرسد. استفاده از Takashi Shimura کارکشتۀ در نقش Shimada، به عنوان رهبر این گروه هفت نفره و دادن آزادی عمل کامل به «توشیرو میفونه» در نقش یکی از اعضای این گروه، داینامیک ویژهای برای شخصیتهای داستان ایجاد کرده است. کوروساوا در بین بزرگان سینمای ژاپن بیشترین تأثیر را از فیلمسازی غربی گرفته و در عین حال بیشترین تأثیر را هم بر سینمای خارج از ژاپن گذاشته است. هفت سامورایی بارها و بارها در کشورهای مختلف (حتی ایران) و در ژانرهای مختلف بازسازی شده و احتمالاً همین الان هم نسخههای جدیدی از آن در حال ساخت و پرداخت باشد.
Samurai Trilogy
کارگردان: Hiroshi Inagaki
سال تولید: 1954/1955/1956
Hiroshi Inagaki یکی از پرکارترین کارگردانان تاریخ سینمای ژاپن به حساب میآید که از دوران سینمای صامت تا دهۀ هفتاد میلادی به فیلمسازی مشغول بود. توشیرو میفونه به عنوان مشهورترین سامورایی سینما هم بیشترین همکاری کارنامۀ خود را با «ایناگاکی» داشت (بیش از 20 فیلم!) و درخشانترین همکاری این دو سه گانۀ سامورایی است که روایتگر زندگی Musashi Miyamoto، بزرگترین سامورایی تاریخ در نبردهای تن به تن است. سینماگران بسیاری به سراغ زندگی «موساشی» رفتهاند و خود ایناگاکی هم چند باری قبل و بعد از تولید این سه گانه به زندگی موساشی و رقبای مشهور او پرداخته اما یک حس شاعرانگی خاصی در این سه گانه دیده میشود که در دیگر نسخهها وجود ندارد و لحظات پایانی این مجموعه به اعتقاد من یکی از درخشانترین نقاط اوج هیجان و احساس در سینمای سامورایی به حساب میآید. میفونه با هنرمندی خاصی سه برش مهم زندگی موساشی را با تفاوتهایی قابل توجه در هر دوره به تصویر میکشد و در طول سه فیلم، او را از یک جنگجو با خویی وحشیانه به شمشیرزنی راهب مسلک تبدیل میکند.
The Hidden Fortress
کارگردان: Akira Kurosawa
سال تولید: 1958
فیلم The Hidden Fortress این روزها بیش از هر چیزی به عنوان مهمترین منبع الهام سری Star Wars شناخته میشود. باز هم یک همکاری دیگر از کوروساوا و میفونه در ژانری که هر دو دینِ بسیاری به گردن آن دارند (نکتۀ جالب: انتخاب اول جورج لوکاس برای بازی در نقش Obi-Wan Kenobi، توشیرو میفونه بود). «دژ پنهان» داستان شاهزادهای در دوران Sengoku2 را روایت میکند که برای فرار از دست دشمنان و بازسازی خاندان خود باید با یک ژنرال با تجربه و دو رعیت نسبتاً ابله و البته تمام طلاهای خاندان خود، عازم سفری پرخطر از میان خطوط دشمن شود. دژ پنهان برخلاف ساختۀ قبلی کوروساوا (Throne of Blood ) که اثری پیچیده و شکسپیری بود، تنها و تنها قصد سرگرم کردن مخاطب را دارد و چاشنی طنز آن بسیار بیشتر از سایر ساختههای تاریخی کوروساواست اما به تصویر کشیدن مصیبتهای افراد بازندۀ یک جنگ در عین تجاری بودن صرف، باعث شده تا به اثری متفاوت و قابل اعتنا تبدیل شود.
قسمت دوم این مجموعه مقالات را از اینجا مطالعه کنید.
قسمت سوم این مجموعه مقالات را از اینجا مطالعه کنید.
1 – دوران Edo به دورهای از تاریخ ژاپن بین سالهای 1603 تا 1868 اشاره دارد که قدرت سیاسی و نظامی در اختیار خاندان Tokugawa قرار داشت و نظام طبقاتی نابرابری بر جامعه حاکم بود. در این ساموراییها یواش یواش از جنگجویی فاصله گرفته و تبدیل به دیوانسالاران اربابان متمول (و معمولاً فاسد) این دوران شدند.
2- دوران Sengoku دورهای از تاریخ ژاپن بین سالهای 1232 تا 1603 است که هر ارباب نسبتاً متمولی بر محدودهای از کشور حکمرانی میکرد و با کمی افزایش قدرت به دیگر سرزمینها دست اندازی میکرد. این دوران، دوران طلایی ساموراییهاست که به دلیل جنگهای بسیار زیاد نقشی کلیدی در موازنۀ قدرت ایفا میکردند.
نظرات (1)