در حالی که تنها چند روز به انتشار نظرات منتقدین در مورد بازی Ghost of Tsushima باقیمانده است، به آخرین قسمت از مطلب بهترین فیلمهای سامورایی رسیدهایم. در قسمت قبلی آثار مهم دهۀ 60 میلادی را مورد بررسی قرار دادیم، دورهای که به عنوان دوران طلایی فیلمهای سامورایی شناخته میشود. با وجود عرضۀ آثاری مانند Lone Wolf and Cub، Lady Snowblood و ... در دهۀ 70 میلادی، ساموراییها دیگر تأثیر دهههای 50 و 60 را در عالم سینما نداشتند. از افزایش سن ستارگان محبوب این فیلمها تا فوت یا بازنشستگی کارگردان کهنهکار آنها و البته محبوبیت فیلمهای یاکوزایی در ژاپن و آثار رزمی سینمای هنگ کنگ در جهان، همه دست به دست هم دادند تا استودیوهای بزرگ فیلمسازی اشتیاق کمتری برای ساخت فیلمهای سامورایی محور داشته باشند و معدود آثاری هم که ساخته میشدند تمرکزشان بر لحظات اکشن با خشونت مبالغهآمیز بود اما کوروساوا با ساخت دو اثر عظیم و حماسی در دهۀ 80 و مجموعهای از کارگردانان جدید و قدیمی در چرخش از قرن بیستم به قرن بیست و یکم، جان تازهای به ساموراییهای در سینما بخشیدند اما این قهرمانان، هیچ گاه به شکوه و صلابت دوران طلایی خود بازنگشتند.
Kagemusha
کارگردان: Akira Kurosawa
سال تولید: 1980
بعد از Red Beard و قطع همکاری با توشیرو میفونه، دوران سختی برای فیلمسازی کوروساوا شروع شد. دو تلاش نافرجام برای همکاری با هالیوود به همراه شکست تجاری اولین فیلمی که خارج از سیستم استودیویی ساخت (Dodesukaden) باعث شد تا کوروساوا حتی دست به خودکشی بزند که خوشبختانه این تلاش هم نافرجام بود. بعد از ساخت فیلمی متفاوت با همکاری سینمای شوروی، کوروساوا عظم خود را جزم کرد تا بار دیگر اثری حماسی خلق کند و به لطف دو کارگردان موفق هالیوودی (یعنی George Lucas و Francis Ford Coppola) توانست بودجۀ مورد نیاز خود برای رسیدن به این هدف را تأمین کند. Kagemusha داستانی خیالی براساس مرگ Takeda Shingen را روایت میکند که اولین ارباب جنگی بزرگی بود که تا حد زیادی به رؤیای تصاحب کامل ژاپن نزدیک شد (رؤیایی که نهایتا توسط بزرگترین دشمنان او به واقعیت بدل شد) اما مرگ غیرمنتظرهاش تمام داستاوردهای خاندانش را به باد داد. کوروساوا، داستان خیالیِ تلاش خاندان «تاکِدا» برای حفظ قدرت با مخفی کردن مرگ اربابشان و استفاده از یک دزدِ محکوم به اعدام به عنوان بدل او را به استادانهترین شکل ممکن روایت میکند به طوری که مخاطب احساس میکند حقایق تاریخی پیش روی در حال روایت شدن هستند.
Ran
کارگردان: Akira Kurosawa
سال تولید: 1985
اگر Kagemusha اثری عظیم بود، Ran از هر نظر دو برابر عظیمتر ساخته شده است. این سومین بار بود که کوروساوا به سراغ اثری از شکسپیر میرفت و این بار با استفاده از داستان «شاه لیر» باز هم روایتی ژاپنی با ایدهها و تمهایی جهان شمول را به تصویر کشید. در «آشوب» یک ارباب جنگجوی بزرگ (با بازی فوقالعاده و مالیخولیاییِ تاتسویا ناکادایی) که در سالهای پایانی عمر خود به سر میبرد، تصمیم میگیرد سرزمینهایش را بین سه فرزند پسرش تقسیم کند اما این تقسیم میراث آن گونه که او پیشبینی کرده، پیش نمیرود. شخصیتهای داستان کوروساوا بسیار نفرتانگیزتر از شخصیتهای شکسپیر هستند و طمعکاری و انتقام، نقطۀ سفید چندانی در کارنامۀ آنها باقی نمیگذارد. آشوب سیاهترین ساختۀ سامورایی کوروساواست و این بار هیچ ردی از خوشبینی یا حتی پشیمانی از به نابودی کشیدن همه چیز که در برخی از آثار دیگر او دیده میشد، وجود ندارد. شخصیتهای قهرمانانه با پایانی قهرمانانه رو به رو نمیشوند و افراد نادم و پشیمان به دلیل شدت جنایتهای گذشته، فرصت رستگاری را پیدا نمیکنند و آشوب به وجود آمدۀ ناشی از خودپسندی و البته بیلیاقتی، تمام دنیا را به آتش کشیده و در خون غرق میکند.
After the Rain
کارگردان: Takashi Koizumi
سال تولید: 1999
بعد از ساخت Ran به عنوان بزرگترین و پرخرجترین پروژۀ کل کارنامهاش، کوروساوا به سراغ ساختههایی کوچکتر و خارج از چارچوب زندگی ساموراییها رفت اما برای آخرین فیلم خود قصد داشت تا دوباره به ژانری که بیش از هر چیزی با آن شناخته میشود، بازگردد ولی بیماری مهلتش نداد و سال 1998، در سن 88 سالگی فوت کرد. پسر او به همراه Takashi Koizumi، دستیار کوروساوا در 5 فیلم آخرش این فیلمنامۀ باقیمانده را به سرانجام رساندند که این تلاش به فیلم After the Rain منتج شد. ساختار «پس از باران» بیشتر از آن که مشابه آثار مشهور کوروساوا در این ژانر باشد، در امتداد ساختههای متأخر اوست و فضایی آرامتر و دوستانهتر دارد. Ihei Misawa نقش اصلی این داستان (با بازی Akira Terao) با وجود توانایی بالا در شمشیرزنی، کوچکترین علاقهای به مبارزه ندارد و روحیۀ متواضعانهاش بارها و بارها او را به دردسر میاندازد. همانطور که سالها پیش فیلم Rashomon دورانی طلایی را برای سینمای ژاپن آغاز کرد، پس از باران هم مقدمهای شد برای زنده شدن مجدد آثار تاریخی-سامورایی. یکی از نکات جذاب پس از باران، حضور کوتاه تاتسویا ناکاداییِ پا به سن گذاشته به عنوان استاد میساواست.
Alley Cat یا I Went To
کارگردان: Kon Ichikawa
سال تولید: 2000
در سالهای پایانی دهۀ 60 میلادی، 4 کارگردان مطرح سینمای ژاپن (کوروساوا، کوبایاشی، کینوشیتا و ایچیکاوا) که از کار کردن در سیستم استودیویی آن زمان خسته شده بودند و به دنبال استقلال هر چه بیشتر بودند، فیلمنامۀ مشترکی در ژانر شمشیرزنی نوشتند که مایههایی از ژانر یاکوزایی هم به آن اضافه شده بود اما به دلیل عدم موفقیت قابل توجه فیلمهایی که این چند نفر در آن محدودۀ زمانی ساختند، پیدا کردن سرمایهگذار برای این فیلمنامۀ مشترک میسر نشد تا اینکه بعد از فوت 3 نفر از آن اتحاد و بیش از 3 دهه بعد از قرار اولیه، Kon Ichikawa این فرصت را پیدا کرد تا بالاخره این فیلمنامه را به فیلم تبدیل کند. Alley Cat ماجرای سامورایی مرموزی به نام Mochizuki Koheita (با بازی Koji Yakusho) را روایت میکند که از جانب اربابی منطقهای از پایتخت به آن منطقه فرستاده میشود تا با فسادی که در نتیجۀ همکاری دیوان سالاران آن ناحیه با بخش تبهکار آن ناحیه به وجود آمده مقابله کند اما «ایچیکاوا» با نوعی هوشمندی، در تمام مدت زمان فیلم در مورد خوب یا بد بودن واقعیِ «کوهِیتا» اطلاعات دقیقی به مخاطب نمیدهد تا در کنار پیدا کردن عوامل اصلی فساد، یک معمای مهم دیگر هم در ذهن بیننده وجود داشته باشد.
When The Last Sword Is Drawn
کارگردان: Yojiro Takita
سال تولید: 2002
در سالهای پایانی حکومت Tokugawa، چند خاندان رقیب به دنبال براندازی نظام شوگان و به قدرت رساندن مجدد دربار امپراطوری بودند و در راه رسیدن به این هدف از هیچ جنایتی فروگذار نمیکردند. برای محافظت از منافع شوگان، ساموراییهای رده پایین و رونینها در قالب نیرویی وفادار به شوگان به نام Shinsengumi گرد هم آمدند که در ظاهر عملکردی مانند پلیس داشتند اما در عمل نیروهایی آدمکش با حمایت حکومتی بودند. کارگردانان و بازیگران بزرگی دست به ساخت فیلم و سریالهای فراوانی بر اساس اعمال این گروه زدند اما When The Last Sword Is Drawn کیفیت ویژهای دارد که در هیچ کدام از آن آثار دیده نمیشود. به جای روایت قهرمانانه از چهرههای مشهور آن جریان که در واقع قاتلان جیره بگیری بودند که حتی به یکدیگر هم رحم نمیکردند، داستان روی یک سامورایی فقیر و بینوا تمرکز میکند که برای نجات خانوادۀ خود از قحطی و بی پولی، جلای وطن کرده و به این گروه ملحق میشود. در کنار ویژه بودن داستان و روایت اعمال قهرمان آن از دید دو شخصیت مختلف، بازی Kiichi Nakai در نقش این قهرمان با چهرهای مهربان و لبخندی غمانگیز، حس و حال ویژهای به این فیلم بخشیده است.
The Twilight Samurai/ The Hidden Blade/ Love and Honor
کارگردان: Yoji Yamada
سال تولید: 2002/2004/2006
Yoji Yamada احتمالاً عجیبترین کارگردان این لیست باشد، کارگردانی با ساخت نزدیک به 100 فیلم سینمایی که نیمی از آنها قسمتهای مختلف مجموعه کمدی Tora-san هستند اما همین کارگردان آثاری دراماتیک و به یادماندنی مثل A Distant Cry from Spring، The Yellow Handkerchief و ... را هم در کارنامۀ خود دارد که هیچ سنخیتی با آن مجموعۀ طنز آبکی ندارند. با این وجود بزرگترین موفقیت هنری «یامادا» با ساخت سه فیلم سامورایی به وقوع پیوست. به چالش کشیدن اصول و قواعد زندگی ساموراییها همیشه بخش مهمی از این قبیل فیلمها بوده اما یامادا در این سه فیلم از دیدی امروزی به این باورها نگاه میکند و به نوعی از راه و رسم ساموراییها، افسانهزدایی میکند. این سه فیلم از نظر داستانی با یکدیگر مرتبط نیستند اما از نظر محدودۀ زمانی و تمهای اصلی، روایتی مشترک با یکدیگر دارند. در سالهای پایانی دوران Edo و سالهای آغازین دوران Meiji هیچ دلیلی برای موجودیت ساموراییها باقی نمانده بود و این مسئله کار را برای افرادی که قصد داشتند به سنتهای کهن پایبند بمانند سختتر از قبل کرده بود. سه سامورایی اصلی این سه فیلم از نظر منزلت اجتماعی در سطح بالایی قرار ندارند و همین مسئله، مایۀ تمسخر آنها شده و از طرف دیگر خواستگاه اجتماعی آنها باعث شده تا رسیدن به عشق واقعی، برایشان تبدیل به آرزویی دست نیافتنی شود. در دنیای واقعی هر چه بیشتر به پایان دوران Edo نزدیکتر شدیم، شرافت و فرهنگ سامورایی بیش از پیش رنگ باخت و یامادا در این سه فیلم به بهترین شکل ممکن افول ساموراییها را به تصویر میکشد.
The Blind Swordsman Zatoichi
کارگردان: Takeshi Kitano
سال تولید: 2003
Takeshi Kitano چه به عنوان بازیگر و چه به عنوان کارگردان یکی از عجیبترین مسیرهای شغلی را طی کرده است؛ از عضویت در یک گروه طنز دو نفره و مجریگری مسابقات عجیب تلویزیونی تا همکاری در طراحی یک بازی ویدئویی که پدر بازیهایی مانند Grand Theft Auto به حساب میآید و البته کارگردانی فیلمهای به شدت تحسین شده. در این میان حلقۀ مفقودۀ اصلی کارنامۀ «کیتانو» احتمالاً ساموراییها باشند چرا که تُن صدا، فیزیک و چهرۀ خاص کیتانو به همان اندازه که برای آثار یاکوزایی فوقالعاده است، همخوانی چندانی با سامورایی بودن ندارد. شخصیت Zatoichi که در دهۀ 60 و 70 میلادی 26 فیلم و 100 اپیزود سریال تلویزیونی با بازی Shintaro Katsu بر اساس آن ساخته شده بود، احتمالاً مناسبترین گزینۀ برای قدم گذاشتن کیتانو به این ژانر بود چرا که این شمشیرزن مرگبار ولی نابینا در اصل یک قمارباز و ماساژور بود که ناخواسته درگیر رقابتهای ساموراییها میشد. بازی کیتانو بسیار بهتر از نسخههای اولیه حس و حال این شمشیرزن نابینا را به مخاطب منتقل میکند اما از نظر داستانی چیز تازهای به آن روایتهای کهنه اضافه نمیکند ولی با این وجود سری «زاتوئیچی» مجموعهای خاص در بین تمام آثار سامورایی به حساب میآیند و این بازسازی مدرن هم بهترین نسخۀ این مجموعه است.
Hana - the Tale of a Reluctant Samurai
کارگردان: Hirokazu Kore-eda
سال تولید: 2006
Hirokazu Kore-eda را بیشتر به واسطۀ درامهای امروزیِ آرام او میشناسیم، آثاری که برای او جوایز بسیاری را در سراسر جهان به ارمغان آورده اما وسط این کارنامۀ پربار، یک فیلم سامورایی هم پیدا میشود که ساختار آن به گونهای است که فقط و فقط از کوره-ادا ساخت چنین داستانی در قالب فیلمهای سامورایی برمیآمد. داستان Hana ماجرای سامورایی جوان اما بی استعداد در شمشیرزنی به نام Sozaemon Aoki (با بازی Junichi Okada) است که برای رسیدن به ارثیۀ خود باید انتقام پدرش را از قاتل او بگیرد که فقط برخی از نشانههای ظاهریش را در دست دارد و از هویت واقعی او بیخبر است. «سوزا» به دلیل ناتوانی مالی در یکی از فقیرترین محلههای پایتخت زندگی میکند و برای گذران زندگی، به تدریس خواندن و نوشتن به کودکان این محله مشغول است اما در همسایگی او تعدادی از رونینهای خاندان Ako (شخصیتهای ماجرای 47 رونین) زندگی میکنند که آنها هم مشغول برنامهریزی برای انتقام مدنظر خود هستند. کوره-ادا با زبان سینمایی همیشگی خود مسائل پیچیدهای مانند انتقام، فقر و بیتفاوتی ثروتمندان نسبت به رنج طبقۀ فرودست را در بستری تاریخی اما ملموس برای مخاطب امروزی به تصویر میکشد.
13 Assassins
کارگردان: Takashi Miike
سال تولید: 2010
Takashi Miike از نظر میزان خشونتی که در فیلمهای خود به تصویر میکشد حکم Quentin Tarantino سینمای ژاپن را دارد («تارانتینو» در فیلم Sukiyaki Western Django به عنوان بازیگر با «میکه» همکاری کرده است) و فیلمسازی را هم تقریباً همزمان با تارانتینو آغاز کرده اما یک تفاوت بزرگ بین این دو وجود دارد؛ در حالی که تارانتینو اعلام کرده که دوست دارد بعد از ساخت دهمین فیلم خود با عرصۀ کارگردانی خداحافظی کند، میکه تا به امروز بیش از 100 فیلم و سریال مختلف را کارگردانی کرده و به نظر نمیرسد که علاقهای به بازنشستگی داشته باشد. فیلم 13 Assassins که بازسازی فیلمی مربوط به دهۀ 60 به همین نام است، داستان 13 سامورایی را روایت میکند که به شکلی مخفیانه مأمور میشوند تا برادر ستمکار و دیوانۀ شوگان را به قتل برسانند و این مأموریت در یکی از نفسگیرترین و حماسیترین نبردهای تاریخ سینما به انتهای خود میرسد، نبردی خونبار که 13 شمشیرزن را در برابر ارتشی 200 نفری قرار میدهد.
Rurouni Kenshin Trilogy
کارگردان: Keishi Ohtomo
سال تولید: 2012/2014
آخرین فیلم این لیست از نظر مفهومی احتمالاً سادهترینِ آنها باشد چرا که اینجا با روایتی تاریخی یا متأثر از نمایشنامههای اروپایی طرف نیستیم بلکه این سه گانه، اقتباسی سینمایی از مانگایی به همین نام است. داستان این سری در واقع بعد از پایان دوران ساموراییها اتفاق میافتد اما تقریباً تمامی شخصیتهای اصلی داستان ساموراییهایی هستند که باید با دوران جدید و از بین رفتن طبقۀ اجتماعیشان در این دوران، کنار بیایند و البته داستان این شخصیتها پایهای در ماجراهای افراد واقعی و مشهور تاریخی هم دارد. به جز افرادی که از دنیای واقعی دور هستند و انیمه برایشان حرف اول و آخر است، دیدن سه قسمت اکران شده از سری Rurouni Kenshin را به همۀ افرادی که به دیدن آثار بلاکباستری علاقه دارند توصیه میکنم چرا که اقتباس از مانگا باعث شده تا در کنار تمام قواعدی که فیلمهای سامورایی با آنها شناخته میشوند، چاشنی خاصی از طنز و اکشن مبالغهآمیز هم به کار اضافه شده باشد. البته در نظر داشته باشید که سامورایی قدرتمند این داستان از کاتانایی با تیغه برعکس استفاده میکند و به عبارتی امکان آدمکشی را از خودش گرفته است! قسمت چهارم و پنجم این مجموعه هم ساخته شده و قرار بر اکران آنها در سال جاری بود که به دلیل شیوع ویروس Covid-19 تا اطلاع ثانوی به تأخیر افتاد.
در خلال این مجموعه، بیش از 60 فیلم مختلف مورد بررسی و اشاره قرار گرفتند و گردآوری این مطلب تلاشی بود برای کمک به مخاطبانی که تحت تأثیر فضای عرضۀ بازی Ghost of Tsushima، به دنبال آثاری با حال و هوای مشابه هستند.
قسمت اول این مجموعه مقالات را از اینجا مطالعه کنید.
قسمت دوم این مجموعه مقالات را از اینجا مطالعه کنید.
نظرات