نویسنده: دانیال عباسی سه شنبه، 31 ارديبهشت 1404
ساعت 03:14

نقد و بررسی بازی The Precinct

به یاد و افتخار پدر

0 از 5

بازی the Precinct تلاش می‌کند تا تجربه‌ی یک اکشن پلیسی تمام عیار را رقم بزند اما با مشکلات فراوانی که دارد، نتوانسته به خوبی این کار را انجام دهد. در ادامه با نقد و بررسی این بازی همراه بازی مگ باشید.

داستان در شهری به نام آورنو (Averno) بین سال‌های 1980 تا 1990 حول محور پلیس تازه‌کار و جوانی جریان دارد. نیک کوردل (Nick cordell) که به تازگی از آکادمی پلیس شهر فارغ‌التحصیل شده، قصد دارد تا مسیر پر افتخار پدر رئیس پلیس فقید خود را دنبال کند و مانند او، فردی باشرف و بزرگ باشد. به طور کلی، داستان به شجاعت بی‌اندازه، مبارزه‌ی بی‌قید و شرط نیک با مجرمان مختلف شهر و همبستگی و همدلی دوستان کارگاه و پلیس‌اش، می‌پردازد.

تمامی لحظات داستان برای تطابق با دوره‌ی زمانی‌ای که در آن روایت می‌شود، می‌خواهد شبیه به داستان‌ها و فیلم‌های پلیسی همان زمان باشد. فیلم‌ها و داستان‌های پلیسی آن دوره، جالب و شگفت‌آور بودند اما داستان این بازی این گونه نیست. داستان تلاش می‌کند یک ماجرای پلیسی درگیرکننده را با تمامی چاشنی‌های ممکن، به نمایش بگذارد اما این تلاش‌ها هیچ ثمره‌ای ندارد. دلیل اصلی آن هم عدم یکسان شدن داستان بر ساختار گیم‌پلی و المان‌های بازی است. هدف و رویکردی که داستان دارد، بزرگ‌تر از چیزی است که در این عنوان ساخته شده است. اشتباه نکنید؛ این مورد به این معنی نیست که داستان خوب است. داستان و نوع روایت آن ساده است و بازی نمی‌خواهد این موضوع را بپذیرد. در واقع، مدام تلاش‌هایی برای بزرگ‌نمایی اتفاق‌های درون داستان صورت می‌گیرد و اغراق زیادی برای مهم جلوه دادن مسئله اصلی آن به وجود می‌آید. همه‌ی این کارها به در بسته خورده است زیرا واقعا در درون مایه داستان، موضوع مهم، بزرگ و خاصی دیده نمی‌شود و تمامی تلاش‌ها بیهوده بوده است. صرفا یک مبارزه خیر و شر پلیسی است. چیزی که قبلا هم در همین مدیوم تجربه کرده‌ایم و در مدیوم‌های مشابه دیده‌ایم. نه بیشتر و نه کمتر. اگر به همین فرمول ساده، سازندگان بیشتر می‌پرداختند و در گسترش آن به شکل ساده‌ی خودش تلاش‌هایی انجام می‌دادند، شاید بهتر از این مسیری بود که طی کرده‌اند.

ss e16572dcc386a17c1b65d2f28374a315cf3b2f77.1920x1080 1

شخصیت‌های مثبت و منفی‌ای که در روایت ماجرای نیک کوردل حضور دارند، مانند داستان خوب نیستند. شخصیت‌های مرکز پلیس مثل کوالسکی و کارگاه‌ها، عملا به غیر از اینکه جریان گیم‌پلی را ایجاد می‌کنند، هیچ خاصیت روایی دیگری ندارند. شخصیت‌ها با توجه به اینکه داستان قصد دارد چیزی را بگوید، باید عمیق باشند یا حداقل رویکردی در داستان داشته باشند. متاسفانه به خاطر وجود دیالوگ‌های سطحی و رویکرد پوچ بازی بر این شخصیت‌ها، هیچ ارزشی از سوی‌شان حس نمی‌شود. این موضوع در شخصیت‌های منفی مثل اعضای گنگ‌ها نیز وجود دارد. اصلا هیچ لذتی در مبارزه با اشرار شهر آورنو حس نمی‌شود؛ زیرا پرداخت به آن‌ها به شدت نپخته و بد است. با توجه به این که تقریبا شخصیت‌های زیادی در بازی مشاهده می‌شود، تلاش مناسبی در شخصیت‌سازی صورت گرفته اما در پرداخت، خیلی ضعیف کار شده است. بدترین مورد این مشکل هم شخصیت کلی (Kelly) است. او پلیس میانسالی است که در حال بازنشستگی است. کلی عملا بخش زیادی از بازی را همراه نیک است. آنقدر پرداخت به آن بد است که به هیچ عنوان حضور آن حس نمی‌شود. حتی در گیم‌پلی هم این مشکل در خصوص کلی وجود دارد.

ss 244a4ec35389f82b560942a0ddc7941822c53bbc.1920x1080

شخصیت‌پردازی در مورد نیک کوردل قهرمان اصلی داستان، وضعیت بهتری نسبت به بقیه دارد. هر آنچه که در یک پلیس تازه‌کار و جوان با شور و اشتیاق بالا وجود دارد، در نیک ایجاد شده است. با اینکه می‌توانسته به موارد درونی او پرداخت خیلی بهتر و بیشتری صورت بگیرد، اما همین مقدار کم هم باعث شده حداقل در گیم‌پلی بتوان وجود نیک را حس کرد و کم و بیش آن را پذیرفت. بازی سعی کرده که دیدگاه یک پلیس را به واسطه نیک به ما نشان دهد اما یادش رفته که اول باید پرداخت مناسب و کاملی از کسی که دیدگاهش را می‌خواهد به تصویر بکشد، داشته باشد. همچنین مشکلاتی مثل دیالوگ‌‌نویسی سطحی، در شخصیت‌پردازی او نیز به چشم می‌خورد.

اولین موردی که در شروع تجربه بازی دیده می‌شود، آموزش گیم‌پلی است. بخش آموزش هم، تکلیفش با خودش مشخص نیست. همه‌ی اطلاعات گیم‌پلی را بازی به شکلی مناسب به تصویر می‌کشد اما چگونگی کارکرد المان‌های گیم‌پلی را خوب آموزش نمی‌دهد. در واقع کوهی از اطلاعات را در مقابل قرار می‌دهد و نگاهی کلی برای آموزش به آن‌ها دارد ولی اینکه این المان‌ها چگونه در گیم‌پلی عمل می‌کنند را به خوبی نشان نمی‌دهد. علت اصلی آن هم این است که موقعیت‌های بعد از روز آموزشی، نسبتا متفاوت و جدی‌تر هستند و شرایط تازه‌ و ناآشنایی را به نسبت چیزی که در آموزش تجربه شده را رقم می‌زند. به همین دلیل، تا ساز و کار گیم‌پلی و المان‌هایش یاد گرفته شود، مدتی زمان باید گذاشت و این کار را خود باید انجام داد چون آموزش بازی نتوانسته این موضوع را به عمل بیاورد.

ss 3e559bcd681bdb719c02f418e926699bf6d0a658.1920x1080

بازی یک تجربه‌ی اکشن و سندباکس را قصد دارد در گیم‌پلی خود ارائه دهد. متاسفانه در این کار هم خوب عمل نکرده و المان‌های این سبک‌ها را درخشان به تصویر نکشیده است. اولین موردی که در گیم‌پلی دیده می‌شود، گشت‌زنی با ماشین، هلیکوپتر و پای پیاده است. در طول این کار درون شیفت خود، اگر با مجرمی در هر سه صورت روبه‌رو شوید، برای اعمال قانون و برقراری عدالت به سراغ آن می‌روید و دستگیر‌ یا جریمه‌اش می‌کنید. این عمل با پای پیاده، لذت‌بخش و سرگرم‌کننده نیست. به صورت پیاده، محیط مورد نظر شیفت خود را مدام باید زیر و رو کنید تا خلافکاری را بیابید. با اینکه این قضیه با توجه به شباهت با واقعیت، باید جالب باشد اما عذاب‌آور است. محیط‌هایی که برای این فعالیت وجود دارند، به گونه‌ای نیستند که کاوش در آن‌ها لذت‌بخش باشند؛ زیرا NPC‌ها خیلی بی‌روح و پوچ هستند. با ماشین نیز وضعیت همین است. گشت با ماشین، جرم‌های بیشتری را برای رسیدگی در مقابل دید می‌گذارد. مشکلی که این وسط وجود دارد و نمی‌گذارد که این مورد بدرخشد، باگ‌ها و اتفاق‌های عجیب و غریب بدون منطق در بطن درگیری‌ها است. به عنوان مثال، گزارش یک جرم را از مرکز می‌دهند. فرد خودش را تسلیم می‌کند و برای رسیدگی به عمل خلاف او، به سراغ‌اش می‌روید. او ناگهان تصمیم می‌گیرد که از حالت تسلیم فرار کند یا به سمت نیک، حمله‌ور شود. نکته‌ی که باعث می‌شود این مورد بی‌منطق و بد باشد، این است که هنگام چک کردن آن شخص این موضوع رخ می‌دهد. عملا تسلطی که روی گیم‌پلی با وجود حضور مامور کلی برای رسیدگی به این مورد ایجاد شده، بر هم می‌خورد. علاوه بر آن، با توجه به زاویه‌ی بد دوربین، این عمل به جای اینکه هیجان موقعیت را بالا ببرد، با تعجب ما را در شرایط جدیدی قرار می‌دهد. اینکه در موقعیت جدید چه کاری باید انجام داد، باز خودش مسئله‌ی دیگری است. در واقع مسیر یک کنش و واکنش را بازی، نتوانسته در یک محوریت درست هدایت کند چون دوست دارد شرایط را بدون هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای لحظه‌ای کند. باگ هم در راستای جریان گشت با پلیس وجود دارد. هم در رسیدگی به مجرمین پیاده و هم سواره، برخی اقداماتی که باید انجام داد به خاطر باگ، صورت نمی‌گیرد. مثلا ناگهان گزینه‌ی چک کردن صندوق عقب ماشین با وجود نزدیک بودن به ماشین مجرم، عمل نمی‌کند. گشت با هلیکوپتر کم و بیش از وضعیت بهتری برخوردار است زیرا فعالیتی روی زمین شکل نمی‌گیرد که عملکرد آن را با موارد بد پایین بیاورد. با این حال، کنترل هلیکوپتر در حالت عادی و موقعیت‌های اضطراری زیادی آسان است و چالشی را برای جذاب‌تر شدن، ایجاد نمی‌کند. این مورد به مرور سرگرم‌کننده بودن گشت با هلیکوپتر را از بین می‌برد و دیگر لذتی را تجربه آن باقی نمی‌گذارد.

ss 97f065441332267869a6a7a6c76c89887cbc05f8.1920x1080

در راستای گشت زدن درون شیفت خود، دو فعالیت مهم دیگر هم وجود دارد. یکی کنترل سرعت و دیگری جریمه‌ی جای پارک نادرست ماشین‌ها. این دو مورد هم از مشکلاتی رنج می‌برند. بازی در اینکه این موارد را درون خودش ایجاد کرده، در ابتدا ما را برای تجربه‌ی یک گیم‌پلی جذاب هیجان‌زده می‌کند اما هیچ‌کدام از آن‌‌ها، بی‌نقص نیستند و به تجربه لطمه می‌زنند. جریمه‌ کردن عملا حوصله‌سر بر ترین عمل این بازی است. باید با ماشین یا پیاده، مدام بگردید تا ماشین متخلفی را در محیط شیفت خود، برای جریمه بیابید. اکثر یا بهتر است بگویم همه‌ی ماشین‌های درون محیط، تخلفی را در جای پارک در بیشتر زمان شیفت، مرتکب نمی‌شوند. عملا این قضیه مثل آب در هاون کوبیدن و دنبال سوزن در انبار کاه است. فعالیت کنترل سرعت این است که باید دنبال ماشین‌ها بیفتید و سرعت آن‌ها را چک کنید. این مورد به خاطر مشکلاتی که در رانندگی با ماشین و بی‌منطق بودن اتفاق‌ها وجود دارد، نتوانسته خوب باشد. در راندن ماشین، زاویه‌ی دوربین بالا به پایین سه بعدی بازی خیلی آزار می‌رساند. مینی مپ هم موقعیت را با زوم‌های نابجا بد نشان می‌دهد. عملا دید واضحی در رانندگی ایجاد نشده است. همچنین فیزیک رانندگی با ماشین نیز خوب شکل نگرفته است و در موقعیت‌های حساس مثل تعقیب و گریز‌ها بسیار اذیت‌کننده است. بحث بی‌منطقی این مورد هم به اصل کار برمی‌گردد. چرا باید دنبال ماشین‌ها بیفتید و سرعت آن‌ها را با ماشین خود چک کنید؟ از این مسئله هم بگذریم، در تعقیب و گریز ماشین‌هایی که برای جریمه شدن، تسلیم قانون نمی‌شوند و باید به سراغ‌شان رفت، سختی بی‌منطقی وجود دارد. ماشین مجرم در مواقعی سرعت‌اش بیشتر از ما می‌شود. همچنین برای تسلیم شدن ماشین متخلف باید آنقدر ضربه به ماشین‌اش وارد کرد که در چیزی گیر کند یا ماشین نابود شود. در واقع برای یک سرعت غیر مجاز، بزن بزن ماشینی هولناکی مثل سری فیلم‌های سریع و خشن در شهر آورنو ایجاد می‌شود. نکته‌ی بدتر این است که اگر ماشین متخلف فرار کند، تا آن را نگیرید، ماموریت آن تمام نمی‌شود. عملا سیستم مجازات کاملی ایجاد نشده تا دقت در انجام ماموریت‌ها را بالا ببرد. طراحی ماشین‌ها هم عملکرد متوسطی دارد. از لحاظ اندازه و ظاهر، ماشین‌ها تنوع خوبی دارند اما این مورد فقط در ظاهر است. مدل رانندگی ماشین‌ها با یکدیگر شبیه هستند و به مرور روند تکراری و خسته‌کننده‌ای را در گیم‌پلی ایجاد می‌کنند. تنها موردی که کم و بیش در مکمل این دو فعالیت خوب عمل می‌کند، سیستم پشتیبانی است. اگر فاصله‌ی مناسبی با ماشین مجرم داشته باشید، نواری وجود دارد که با توجه به مقدار خانه‌های پر آن، می‌توانید از سیستم پشتیبانی استفاده کنید. همچنین پس از دستگیری مجرمین، می‌توانید آ‌نها را به واسطه این سیستم، به پلیس‌های نزدیک خود برای رساندن مجرم به مرکز، تحویل دهید. گزینه‌های سیستم پشتیبانی با وجود اینکه تحت تاثیر مشکلاتی اساسی بازی است اما کارآمدی مناسبی را از خودشان نشان می‌دهند.

ss 520f4cc12d345aa9cd107e4dcdeb096a5166b4f8.1920x1080

شهر آورنو بسیار ساکت و آرام است اما در زیر پوست آن، اتفاق‌های تاریکی در حال رخ دادن است. از قتل تا دزدی مسلحانه. طراحی این شهر، آب و هوای داینامیک‌اش و چرخه‌ی روز و شب آن خوب است ولی شهر بی‌روح است. با وجود اینکه سازندگان در ایجاد این موارد موفق بوده‌اند اما NPC‌ها عملا شبیه به مترسک سر جالیز هستند. حتی در مواقع تیراندازی و تصادف هم واکنش عجیب و بدی دارند. انگار کلا روح‌شان در شهری دیگر است و جسم‌شان اکنون مقابل ما قرار دارد. با این حال، در مواقعی که آژیر ماشین پلیس به صورت دستی فعال می‌شود، واکنش NPC‌های در حال رانندگی، جالب و تاثیرگذار است. آن‌ها سر ماشین خود را کج می‌کنند تا ترافیک ایجاد شده یا مسیر بسته را برای عبور ما باز کنند. این عمل کم و بیش در زودتر رسیدن به موقعیت گزارش شده برای رسیدگی به جرم و مجرم، تاثیرگذار است. اتمسفر گیرای بازی فضای نئون نوآر آن را از لحاظ محیطی به خوبی ایجاد کرده است. کاری که متاسفانه داستان در انجام آن، بد ظاهر شده است.

ss be7b28516ac14c3d61b5b7a46a4cf603eadd9350.1920x1080

در شهر آورنو فعالیت‌های جانبی مختلفی شکل گرفته که به خاطر مشکلات متعدد اشاره شده، موفق نشده‌اند که بدرخشند. مثلا مسابقه‌های ماشین‌سواری در شهر، به دلیل ضعف‌های گوناگون رانندگی با ماشین و دیگر المان‌های مربوط به آن، نتوانسته سرگرم‌کننده و جذاب باشد. با این حال، نسبت به وجود این موارد نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. سازندگان تلاش کرده‌اند تا به واسطه این فعالیت‌ها هم ساعات زیادتری را مشغول تجربه این عنوان باشیم و هم گیم‌پلی مناسبی را مشاهده کنیم؛ اما شکست آنجایی رخ داده که این موارد را داریم ولی به خاطر درست شکل نگرفتن آن، نمی‌توان از آن لذت کافی را برد. خود فعالیت‌های اصلی بازی به مرور تکراری می‌شوند چه برسد به فعالیت‌های جانبی.

درخت مهارت بازی، با وجود برخی از مشکلات ریز، کم و بیش یکی از نقاط مثبت آن به حساب می‌آید. درخت مهارت به چهار شاخه‌ی فیزیکی، مبارزه، پلیس بودن و وسیله نقلیه تقسیم شده است. هر شاخه، شش مهارت برای ارتقا را دارا است. با انجام ماموریت‌های پلیسی، با توجه به درست بودن و به موقع بودن فعالیت انجام شده، experience به دست می‌آورید. به واسطه دریافت این مورد، سطح افزایش پیدا می‌کند و توکن‌هایی برای استفاده در درخت مهارت، داده می‌شود. هر افزایش سطح، یک توکن را در اختیار قرار می‌دهد. این روند، مناسب است. همچنین ساز و کار درخت مهارت خوب است و تاثیر آن بر گیم‌پلی کاملا واضح است. با این حال، عملکرد خوب درخت مهارت نتوانسته تاثیر آنچنان بزرگی بر ضعف‌های گیم‌پلی بگذارد. صرفا مهارت باز شده یا ارتقا یافته در گیم‌پلی مشخص است. همچنین با افزایش سطح و باز شدن شیفت 24 ساعته، روند مناسب درخت مهارت با به دست آمدن experience زیاد، دچار ضعف می‌شود. عملا پس از به وجود آمدن این موضوع، توکن‌های زیادی داده می‌شود و به سرعت می‌توان همه‌ی موارد درون درخت مهارت را باز کرد. به همین دلیل، دیگر همان مقدار توجه‌ای که به ماموریت‌ها برای افزایش سطح وجود دارد، به خاطر این مشکل از بین می‌رود؛ زیرا درخت مهارت در حدی بزرگ نیست که بتواند این مورد را کنترل کند. همچنین مقدار توکن خواسته شده نیز به گونه‌ای نیست که جلوی این مشکل را بگیرد.

ss ec90bea1b47036d9d5b99bb20981a2c36dac31f6.1920x1080

طراحی تیراندازی در بازی نیز یکی از مواردی است که ضعف دارد. تیراندازی به گونه‌ای ایجاد شده که پس از انتخاب یکی از چهار اسلحه با دی پد، می‌توانید هدف بگیرید و شلیک کنید. نقطه‌ای که هدف می‌گیرید را نیز می‌توانید جابه‌جا کنید ولی زاویه‌ی بالا به پایین بد بازی، نتوانسته با این مورد نیز در گیم‌پلی تطابق پیدا کند. در واقع، به خاطر زاویه‌ی بد دوربین، هدف‌گیری عملی آزاردهنده و سخت شده است. با این حال، اگر بازی را روی سطح آسان و خیلی آسان تجربه کنید، این مشکل خیلی اذیت‌کننده نمی‌شود؛ زیرا برای هدف‌گیری در زاویه‌ی بدی که قرار دارید، می‌توانید بیشتر و با خیال راحت وقت بزارید چون احتمال مرگ به خاطر در نظر گرفتن این درجات سختی، پایین است. تنوع اسلحه‌ها مناسب است اما این ایجاد تنوع، خیلی در گیم‌پلی به کار نیامده است. عملکرد برخی اسلحه‌ها به گونه‌ای است که سایر آ‌ن‌ها خیلی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.

ss fef07106b9eb4aaa8ce915ddfc02d8c2346aacce.1920x1080

از لحاظ فنی به غیر از باگ‌ها، مورد خاص دیگری به چشم نمی‌آید. بازی 60 فریم و روی رزولوشن 1080 اجرا می‌شود. از نظر فریم ریت، ضعفی وجود ندارد و افت فریمی دیده نمی‌شود. رزولوشن هم با اینکه می‌توانسته بیشتر باشد اما چون بازی خیلی گرافیک زیاد و خاصی ندارد، با همین کیفیت اوضاع رو به سامان است. با این حال، موسیقی، صداگذاری و صداپیشگی دارای مشکل است. موسیقی‌ها با اینکه به فضای نئون نوآر بازی خیلی می‌آیند اما دچار باگ هستند و پس از اتمام یک آهنگ، آهنگ بعدی شاید تا پایان شیفت پخش نشود. صداگذاری نیز دارای کمی تاخیر است. بعضی اوقات این تاخیر خیلی تاثیر بدی روی تجربه بازی می‌گذارد اما در آن حد، مورد بزرگی نیست که صداها را نتوان تشخیص داد. صداپیشگی شخصیت‌ها نیز با وجود صداپیشه‌های مناسب، بی‌کیفیت است. این بی‌کیفیتی در برخی دیالوگ‌ها بیشتر هم می‌شود و سطح گفتار دیالو‌گ‌ها را پایین می‌آورد. با این حال، طراحی رابط کاربری بازی مناسب است و عملکرد خوبی داشته است. درجه‌های سختی نیز کم و بیش با گیم‌پلی تطابق پیدا کرده‌اند اما مشکلات اشاره شده، برخی اوقات این جریان را به هم می‌ریزند.

 

  • کارگردان: kwalee
  • استودیوی سازنده: fallen tree games
  • زمان مورد نیاز برای اتمام بازی: 10 تا 15
  • پلتفرم تحت بررسی: Xbox Series S
گرافیک
5.0
گیم پلی
5.0
سرگرم کنندگی
5.0
موسیقی و صداگذاری
5.0
ارزش تجربه
5.0
بازی The Precinct مثال واضح عناوینی است که لقمه‌ی بزرگ‌تر از دهانشان را گرفته‌اند. بازی ایده‌‌های داستانی و گیم‌پلی‌ای خوبی داشته اما به خاطر جاه‌طلبی کنترل نشده سازندگان، مشکلات فراوانی وارد ایده‌ها شده است. به طوری که پتانسیل‌های خوب این ایده‌ها به هدر رفته است.
نقاط قوت
  • رابط کاربری خوب
  • درخت مهارت بازی
نقاط ضعف
  • داستان ضعیف و شخصیت‌پردازی بد
  • آموزش گیم‌پلی
  • گیم‌پلی و المان‌های بازی
  • موسیقی، صداگذاری و صداپیشگی
  • شهر بی‌روح
nan/10

امتیاز شما

(0 رای )
5.0/10
ضعیف
  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.