تلاش برای بقای آنچه به جا مانده است
The Division با اندیشه ی تعامل و کار تیمی طراحی شده است؛ بازی غالباً وابسته به همراهی دوستان شما برای ایجاد تجربه ای کامل تر و پر جزئیات تر می باشد. بهترین حالت تجربه ی بازی نیز زمانی رخ می دهد که شما بتوانید هماهنگی. طرح ریزی، گفتگو و هم رزمی با کمک سایر هم تیمی هایتان را تدارک ببینید. اما وقتی شما به تنهایی آن را تجربه می کنید، بازی تنها یک تیراندازی متوسط به نظر می رسد که در اکثر موارد نیاز به سنگرگیری برای غلبه بر دشمنان دارد. این موضوع در نهایت مانع تاثیر به جای المان های سبک نقش آفرینی و MMO به کار گرفته در بازی می شود. نحوه ی پرداخت پیکارها شبیه Splinter Cell: Blacklist و Gears of War در نظر گرفته شده است، با این وجود خلاقیت تاکتیکی مشابه به هیچ وجه به چشم نمی خورد. شما پشت یک مانعِ تقریباً بزرگ پنهان می شوید تا از تیررس دشمن در امان باشید، در این بین گاهاً با بالا آوردن سر خود و فشردن ماشه کمی تیراندازی می کنید، اما در اغلب موارد تیراندازی شما به دشمنانِ در حال پر کردن خشاب منجر می شود که شانه ی خود را بالا نگه می دارند و با خالی کردن یک ( یا بیشتر ) خشاب جان خود را از دست می دهند.
یکی از وقایع پیشین که توسط ECHO ها بازسازی می شوند
در The Divison این به آن معناست که شما به پرسه زدن در خیابان های نیویورک و مبارزه با تبه کارانی می پردازید که به قدرت کافی در پی حمله ی زیست محیطی رسیده اند. شما به قصد رهایی گروگان ها نیز به ماموریت فراخوانده می شوید و وظیفه ی بازسازی پایگاه عملیات برای فراهم کردن تدارکات پزشکی و آذوقه جات به شما سپرده شده، همچنین نگه داشتن برق و گرمای کافی در سرتاسر شهر بر عهده ی شما گذاشته شده است. در گوشه کنار شهر عده ای به تهدید و آزار سایر شهروندان مشغول هستند؛ در این بین شما با نشان کردن سلاح به سمت آن ها اشخاص مذکور را از مهلکه رهایی می بخشید. بازی شامل چندین ماموریت طولانی و پیچیده، به اضافه ی تعداد زیادی ماموریت جانبی می باشد که مثل همیشه با الگوی بازیهای جهان-باز Ubisoft برای پر کردن شکاف های موجود در بازی پرداخته شده است.
کمک کردن به شهروندان یکی از راه های بدست آوردن پوشاک جدید می باشد
این باعث وقوع مبارزات بسیار جالبی در سبک اکشن می شود؛ هچنانکه شما از میان تیرهای دشمنان به سرعت می گریزید و یا از نارنجک های پرتاب شده جاخالی می دهید، نهایتاً هرچه بیشتر به این مبارزات بپردازید نتیجه ی لذت بخش تری پیش روی شماست. بدست آوردن اسلحه های پیشرفته تر و افزایش مهارتهای ویژه از این جمله است.
همانطوریکه ماموریت ها را تکمیل می کنید و برخوردهای کوچک تر را از پیش رو بر می دارید، امتیاز کافی را برای آپگرید کردن پایگاه اصلی بدست می آورید. این آپگریدها تکنولوژی پیشرفته تری را ارائه می دهند. با تغییر در این قابلیت ها و سایر استعدادها شما می توانید با هر موقعیتی وقف پیدا کنید.
skills-tree
در کنار طراحی مراحل بسیار خوبِ بازی، به خصوص در مراحل اساسی آن، این شخصی سازی به تجربه ای جالب از تیراندازی های سهمگین بدل می شود. اگر از کمکِ دوستانتان بهره مند باشید، هر یک از این رویارویی ها چندین راه برای فیصله دادن دارند. بنابراین شما می توانید هوشمندانه و با تاکتیک مناسب از مهارتهایتان استفاده کنید و هم تیمی هایتان را در شرایط مختلف حمایت کنید. تجربه ی بازی به تنهایی ممکن است به تقلایی خسته کننده تبدیل شود؛ بازیهایی که از عنصر کاورگیری برخوردارند زمان زیادی را به خمیدن، پنهان شدن و اندیشیدن درباره ی حرکت بعدی اختصاص می دهند. تزریق کردن استایل MMO به ساختار مبارزاتِ بازی باعث افزایش زمان انجام این درگیری ها می شود که غالباً روند کندی هم دارند. زمانیکه تمامی دشمنان به طور مداوم متوجه حضور شما هستند بهره وری از طراحی خوب مراحل بازی دشوار می شود.
The Divison زاییده ی محتوای جانبی و جزئی ست؛ بازی ضمانت درگیر کردن شما را به هر قیمتی می کند. این به آن معناست که برای پیشرفت در روند انجام بازی شما مجبور به انجام اکثر این موارد جانبی هستید. ماموریت های اصلی پاداش کافی را دربرندارند. لذا شما زمان زیادی را صرف افزایش سطح کاراکتر و پایگاه اصلی از طریق مواجهات کوچکتر می کنید.
زمینه و روایتِ بازی کُند و کسل کننده است
این قالب بازی ست که تکراریست؛ The Divison تماماً درباره ی نجات نیویورک است، هرچند شما نقشی به جز تیراندازی و تغییر سویچ ها در آن ندارید. این چرخه نهایتاً باعث پسرفت بازی می شود. در پایان، شما به اندازه ای دژ نظامی و پایگاه دشمن پاکسازی می کنید که حس یک ربات به شما القا می شود. بخشی از بازی که در انتها و به هنگام رسیدن به لول ۳۰ ظاهری از سبک MMO دارد نیز همان حلقه ی بی پایان پیشین را شامل می شود.
بهترین ایده ی بازی Dark Zone است؛ جائیکه بازیکنان می توانند زمانیکه در یک تیم نباشند به تقابل با یکدیگر بپردازند. در آنجا دشمنان بسیار سرسختی حضور دارند که در صورت مواجه با شما مهلکه ی مهیبی را رقم می زنند. شما می توانید با سایر مامورها هم تیمی شوید و یا به آن ها خیانت کنید. این کار باعث راه اندازی یک تعقیب و گریز جالب و با خبر کردن سایر مامورین می شود و با نامیدن شما به عنوان شخصی که سرکشی کرده امکان دریافت پاداشی مناسب را برای سایرین فراهم می نماید.
فرض بر این است که برای کشتن یک لیدر با سایر افراد هم رزم شوید، در این بین امکان خیانت کردن و از پشت خنجر زدن به همراهانتان هم در اختیار شماست. در برخی از مناطق Dark Zone به شما امکان انتقال تجهیزات جدیدی که بدست آوردید داده می شود، این مهم به وسیله ی هلیکوپتر صورت می گیرد و بدیهی ست که موقعیت شما بنا به صدای فرود آمدن آن به گوش بقیه ی دشمنان و سایر بازیکنان می رسد. ممکن است آن ها به شما ملحق شوند و به کمک شما بشتابند و یا با کشتنتان در لحظات پایانی اموالتان را به غارت ببرند. این لحظات بسیار نفس گیر و پر اضطراب هستند و به خوبی حس دوستی و خیانت را تداعی می کنند.
اما در عمل Dark Zone به نوعی دیگر شما را غافلگیر می کند؛ به دلیل اینکه مجازات سرکشی گزاف در نظر گرفته شده، اکثر بازیکنان به کمک یکدیگر می پردازند و کم تر پیش می آید که این اتحاد شکسته شود.
انتقال تجهیزات بدست آمده در Dark Zone
امکان دیگری که پس از تکمیل بخش داستانی پیش روی شماست: تکرار دوباره ی بعضی از مراحل در درجه سختی “Challenging” است. این مراحل زمان بر هستند و قالبی تکراری دارند. خوشبختانه Ubisoft وعده داده است که محتوای جدیدی را با عنوان Incursions منتشر کند که شامل مراحل بزرگ تر و سخت تری می شود.
برنامه زمانی Ubisoft برای عرضه ی محتوای اضافی
در آمریکای دوره ی پس از فرگوسن و پس از کاترینا، روایت کلی بازی فاقد هرگونه حساسیت نسبت به وقایع تاثیرگذار و پر اهمیت ذکر شده است و این طرح مملو از جریانات بی پایه و اساس سیاسی ست. بازیکنان با تشکیل گروه های کوچک و استفاده از زرادخانه آن ها به نبرد دشمنانی می روند که چیزی به غیر از هفت تیر و یا چوب بیسبال ندارند. مسلماً نتیجه ای به جز کشتار آن ها انتظار نمی رود. شما حتی می توانید آن ها را بدون دلیل و پیش از دیدن نشانه ای خاص از بین ببرید. در واقع هیچ دلیلی جز اینکه بازی آن ها را بدنام نشانه گذاری کرده است ضمینه ساز کشته شدن آن ها نمی شود.
احزاب مختلف موجود در بازی
سخنان بسیاری در رابطه با کمبود آگاهی سیاسی The Divison به انتشار رسیده است. نوشته ی Robert Rath یکی از بهترین نمونه های این موضوع است. بازی این نگرانی ها را مطرح می کند ولی در تعامل با آن ها دچار اختلال می شود. سازندگان بازی یک دنیای واقعی خلق کرده اند ولی از شما می خواهند تا آن را جدی نگیرید.
کاش فلسفه ی بازی دستخوش یک تغییر اساسی می شد
The Divison بازی ست که با هدف پر کردن اوقات شما طراحی شده است، این طراحی منوط به تاراج کردن انواع تجهیزات، سلاح ها و نهایتاً افزایش سطح مهارتهای کاراکتر شماست. این روند بسیار شبیه به رقیب این بازی یعنی Destiny می باشد. اما کمبودی در ضمیر و جوهره ی اصلی بازی قابل مشاهده است. اغلب بازی متکی به اجبار و اضطرار برای جمع آوری اشیاء مختلف، تکمیل کردن تمامی ماموریت ها و بدست آوردن سلاح های پیشرفته تر است. در اجرا این Ubisoft است که به نوعی از ایجاد منطقی مناسب برای هماهنگی این عناصر غفلت کرده است.
نظرات (14)