بررسی و نقد بازی Assassin's Creed Odyssey
تقریبا یک سال پیش بود که شرکت یوبیسافت بعد از استراحتی یک ساله که به سری بازیهای «کیش آدمکشها» داد، با عنوانی کاملا متفاوت به جمع طرفداران بازگشت. اساسینی که دیگر شباهت چندان زیادی به پدران خود نداشت و بیشتر راه و روش یک عنوان نقشآفرینی را پیش گرفته بود. همین عامل باعث ایجاد دودستگی در بین طرفداران قدیمی و پروپاقرص این سری از بازیها شد. گروهی معتقد بودند که شرکت یوبیسافت راه درستی را در پیش گرفته و باید از سنتها دور شود و به سمت نقشآفرینی و تغییر پیش رفت؛ و اما گروه دوم اعتقاد داشت که این عنوان از ریشههای خود فاصله گرفته و با اینکه اوریجینز عنوان خوبی است اما به هیچوجه حس یک اساسین واقعی را به مخاطب القا نمیکند.
پس از تجربه اوریجینز، کاملا مشخص بود که باید منتظر حداقل یک شماره دیگر با همین سبک و سیاق باشیم، و همانگونه نیز شد و یوبیسافت با معرفی عنوان Assassin’s Creed Odyssey اینبار سری به یونان باستان زد. همانطور که پیشبینی میشد، این عنوان ادامه دهنده راه اوریجینز بود و شباهتهای بیشمار آن انکار ناپذیر. در ساعات اولیه بازی شباهت دو عنوان به قدری بالاست که حتی حس رها کردن بازی را میتواند برایتان بوجود بیاورد اما بهتر است کمی حوصله کنید تا با دنیای بازی بیشتر آشنا شوید. هرچند کلیت امر و شباهت انکار ناپذیرش با شماره قبلی همچنان پابرجا خواهد بود، اما دنیای غنی و کامل شده آن نظرات را تا حدودی عوض خواهد کرد.
عنوان Odyssey را میتوان مکمل راه Origins دانست. هرآنچه که اوریجیز آغاز کرده بود توسط اودیسه کاملتر شده و حتی فراتر از آن نیز پیش میرود. برای اولین بار در تاریخ سری، شما در ابتدا باید از بین دو خواهر و برادر، یکی را انتخاب کنید و تا پایان داستان همراهش باشید. این دو فرد «کاساندرا» و «الکسیوس» هستند و البته فرق چندانی با یکدیگر ندارند. کلیت روایت داستان و مسیری که در پیش خواهید گرفت تقریبا مشابه هستند و در موارد جزئی شاهد تفاوتهایی خواهید بود. فارق از اینکه کدامیک را انتخاب کنید (به علت دلایلی که بعدا اشاره خواهم کرد، شخصا پیشنهاد میکنم با کاساندرا بازی کنید!)، زندگی و سرنوشت شما را تبدیل به یک مزدور خواهد کرد. مزدوری که وابسته به کسی نیست و فقط برای رسیدن به اهداف خود، بسته به زمان و موقعیت میتواند طرفدار هر گروهی باشد! این گروهها شامل ارتش اسپارتان و آتن میشوند که در سالهای 400 قبل از میلاد مسیح درگیر جنگ و کشمکش هستند. حالا شما برای رسیدن به اهدافتان باید هر از گاهی به کمک یکی از این گروهها بشتابید و کمکم پرده از چهرههای گروهکی مخفی و قدرتمند که قصد بدست گرفتن کنترل دنیا را دارند، بردارید. در سوی دیگر و در زمان حال شما داستان «لیلا حسن» که پیشتر در اوریجینز آغاز شده بود را ادامه خواهید داد و بیشتر با کاراکتر او و داستان زندگیاش آشنا میشوید.
از داستان که بگذریم، اولین چیزی که به شدت خودنمایی میکند، دنیای بسیار عظیم و متحرک بازی است. به جرئت دنیایی که شعبه Quebec ساخته، تا بدین لحظه، زیباترین دنیایی است که نه تنها در این سری، بلکه در صنعت گیم نیز، اگر نگویم بینظیر، کمنظیر است. درختان و گلهای رنگارنگ و دورنماهای بسیار زیبا و جزایری که در میان دریاهای عظیم از دوردستها دیده میشوند، شما را مجاب خواهد کرد تا ساعتهای بسیار زیادی را به گشت و گذار در این دنیا اختصاص دهید. به همین دلیل نیز مود جدیدی برای اولین بار در این نسخه با نام «گردشگر» معرفی شده که مانند گذشته دیگر اهداف را با یک آیکون بر روی نقشه نشان نمیدهد و باید برای یافتن مسیر و هدف خود، از عقابتان (ایکاروس)، صحبت با NPCها و گشت و گذار در محیط کمک بگیرید. البته این مود اختیاری است و میتوانید به مانند گذشته نیز به بازی بپردازید. مردم در شهرها به کار و زندگی مشغولند، حیات وحش غنی و پرتنوع است و غارها و مکانهای مخفی بیشماری به انتظار کشف شدن نشستهاند. در یک کلام باید گفت این دنیا غنیتر از چیزی که تصور میکنید و اگر بخواهید به تمامی مکانهای آن سر بزنید نزدیک به 100 ساعت زمان نیاز خواهید داشت! و در این بین باید اشاره کنم که تنها بخش داستانی بازی حدود 40 الی 50 ساعت از زمان شما را به خود اختصاص خواهد داد!
بعد از وقفهای تقریبا طولانی و بعد از عناوین AC Black Flag و Rouge، بار دیگر شاهد حضور کشتی و مبارزات دریایی هستیم. کشتیای که این بار بسیار بهتر از گذشته قابلیت ارتقا دارد و تنوع خوبی را به گیمپلی داده است. سیستم مبارزات بازی به همان سبک و سیاق اوریجینز است و اگر از طرفداران مبارزات اوریجینز نبودید اینبار بیشتر نیز سرخورده خواهید شد، زیرا سپر به کلی از بازی حذف شده و حالا باید برای دفاع کردن، یا جاخالی بدهید و با از قابلیت ضدحمله استفاده کنید که آن هم مشکلات خود را دارد. نبود سپر در دنیایی که اسپارتانها و آتنها که به داشتن سپرهای عظیم و تاکتیک جنگی خاصی مشهور بودند، کمی عجیب به نظر میرسد! ظاهرا سازندگان با انجام این کار قصد داشتهاند تا سرعت و حرکت بیشتری را به مبارزات بدهند اما آیا حذف کردن وسیله دفاعی میتواند عذری بر این کار باشد؟
کاراکتر دارای قابلیتهای بسیار متنوع و مختلفی است که با هر بار ارتقای سطح میتوان یکی از آنها را انتخاب کرد و به بسته نوع سبکی که خودتان انتخاب میکنید از آنها استفاده کنید. ترجیح میدهید که یک قاتل ساکت و خاموش اما مرگبار باشید؟ یا یک مبارز شجاع و درنده؟ تمامی اینها بستگی به خود بازیکن دارد که از کاراکتر خود چه چیزی بسازد. قابلیتهای لباسها و سلاحهایی که پیدا میکنید نیز بر این عامل تاثیری هرچند کم دارد که باید در انتخابشان دقت کنید. از بهترین قابلیتهایی که بیشک عاشق آن خواهید شد، لگد اسپارتانی است! شاید در فیلمهای مختلف دیده باشید که یک اسپارتان با وارد کردن ضربه پا دشمن نگون بخت خود را از بالای کوه به ته دره پرت میکند. این قابلیت را میتوان با فاصله زیادی سرگرمکنندهترین قابلیت اودیسه معرفی کرد! تنوع در سلاحها و لباسها جای تقدیر دارد. هر سلاح انیمیشن و سنگینی خاص خود را دارد و باید قبل از استفاده از آنها حتما نوع حمله و کارکرد آن را به خوبی بدانید تا ناگهان در میان 6 دشمنی که شما را محاصره کردهاند، با گرزی که حتی قادر به بلند کردنش از زمین نیستید، شوکه نشوید!
ماموریتهای فرعی متنوع و زیادی در جایجای این دنیای عظیم قرار دارد که به شخصه فکر میکنم چندین مرتبه بهتر از اوریجینز عمل میکنند. از کشف قاتلین یک ارابه بین راهی گرفته تا دختری که برای عاشق کردن شخصی از شما معجون عشق میخواهد، هر کدام داستان و حکایت سرگرم کنندهای دارند. ناگفته نماند که در طول داستان شما قادر به انتخاب دیالوگها و اعمالی هستید که در آینده تاثیر مستقیمی در روند بازی شما خواهند داشت و بسته به نوع انتخاب، پایان بازی برایتان تغییر خواهد کرد، پس در انتخابهای خود دقت کنید! در این بین مسئلهای هست که شاید به مزاج بعضی از مخاطبین خوش نیاید و آن هم اجباری است که برای انجام کارهای فرعی به شما اعمال میشود. سیستم سطحبندی و سختی بازی به مانند اوریجینز عمل میکند و کافی است تا دشمنان شما فقط و فقط 1 سطح از شما بالاتر باشد، در این لحظه پیشنهاد میکنم فرار را بر قرار ترجیح دهید چون تقریبا شانسی برای مبارزه با آنها نخواهید داشت. این مشکل زمانی بیشتر نمود پیدا میکند که قصد کشتن شخصی با روش مخفی و به اصطلاح Assassinate دارید و در کمال ناباوری میبینید که هنوز مقداری از میزان سلامتی اون باقی است و همه چیز نقش بر آب شده است! فرض کنید ماموریت داستان اصلی شما دو سطح بالاتر از سطح فعلی شماست؛ حالا مجبورید با انجام ماموریتهای متعدد فرعی و کارهای مختلف سطح خود را بالا ببرید که گاها میتواند برایتان خسته کننده باشد.
اگر اوریجینز را تجربه کرده باشید، حتما شکارچیانی را که به دنبال شکار شما بودند را به یاد دارید. اینبار با نام مزدور بازگشتهاند و به تعداد نامحدودی در بازی وجود دارند. با انجام هر کار غیرقانونی (برای مثال کشتن افراد بیگناه یا دزدی) مقداری پاداش برای سرتان در نظرگرفته میشود و مزدورها برای شکارتان آماده خواهند شد. بعد از کشتن هر مزدور خود شما در لیست مزودرها با او جایگزین میشوید و مزودورهای دیگری بصورت شانسی و رندوم در لیست قرار خواهند گرفت. اما مشکل اصلی اینجا نمود پیدا میکند که مزدوری که به دنبال شماست ناگهان در کنار هدف ماموریت شما ظاهر میشود و همه چیز را به هم میریزد. این ماموریت میتواند اصلی یا فرعی باشد. همیشه در بدترین زمان ممکن احتمال ظهور یک مزدور در حین انجام ماموریتتان وجود دارد!
همانطور که بالاتر توضیح اشاره شد دو ارتش اسپارتانها و آتنها در حال جنگ هستند و بسته به موقعیت و پیشبرد اهداف خود، باید حامی یکی از اینها باشید. هریک از مناطق بازی در اختیار یکی از این دو ارتش است و با تضعیف جبهه قدرت صاحب یک منطقه خاص، که به واسطه کشتن فرماندهان و انجام کارهای خاصی انجام میشود، میتوانید جنگ به راه بیاندازید و خود نیز در آن شرکت کنید. نتیجه کار هرچه باشد مقدار زیادی منابع در اختیار شما قرار میگیرد و یکی از دو ارتش کنترل منطقه را بدست خواهد گرفت. اما مسئله جالب این است که این کار هیچ تاثیر خاص و هیجان انگیزی در پشت خود ندارد! منطقه را در اختیار اسپارتانها قرار دهید، و بالافاصله دوباره در اختیار آتنیها قرار دهید، هیچ فرقی نخواهد کرد. موضوعی که کمی عجیب به نظر میرسد این است که در حال انجام ماموریتهای داستانی اصلی هستید و برای مثال مجبورید با ارتش آتن پیمان همکاری ببنید، حالا در کنار این ماموریت منطقه را به دست اسپارتانها میسپارید که کمی لوس و بیهدف به نظر میرسد!
از تمامی این موارد که بگذریم با یک گرافیک زیبا و چشمنواز طرف هستیم. تیم طراحی هنری و بصری بازی کار خود را به زیبایی کامل انجام داده و جای هیچ نقد و ایرادی به این بخش نیست. زیبایی محیط این بازی احتمالا تا مدتهای بسیار زیادی بر سرزبانها خواهد بود. رنگهای شاد و دورنماهای زیبا گاهی این احساس را به شما خواهد داد که براستی در یک بهشت مشغول انجام بازی هستید. در طرف دیگر تیم تکنیکی نیز کار خود را تا حدودی به خوبی انجام داده و دورنماها و به اصطلاح Draw Distance بازی محدودیتی برای دیدن فواصل دور برایتان ایجاد نمیکند! تا چشم کار کند و کوهی در مقابلتان قرار نداشته باشد، قادر به دیدن هستید!
گاها افت فریمهایی در بخشهای شلوغ و شهری خواهید دید که میتوان نسبت به آنها چشمپوشی کرد اما از مشکلات انیمیشن نمیتوان گذشت! انیمیشنها با اینکه مشکل خاصی ندارند اما در هنگام ادای دیالوگها و صحبت با کاراکترها، واکنشهایی که کاراکترها از خود نشان میدهند هیچ همخوانیای با دیالوگها نداشته و گاها خنده شما را به همراه خواهد داشت. صداپیشگان وظیفه خود را به خوبی انجام دادهاند و فقط این صداپیشه الکسیوس هست که براستی هیچ سنختی با چهره او ندارد! حالا انیمیشنهای عجیبی که گاها در حین دیالوگها از خود نشان میدهد را هم به این قضیه اضافه کنید تا این کاراکتر برایتان عجیب و غریب به نظر برسد. به همین دلیل بود که بالاتر پیشنهاد دادم که بهتر است با کاساندرا به بازی مشغول شوید. انیمیشنهای صورت کاساندرا و حالات چهره او به قدری زیبا کار شدهاند که حتی اگر صدای او در هنگام صحبت را نشوید، با نگاه کردن به چهره او متوجه حسش خواهید شد! بهتر است اشاره کوچکی نیز به باگهای بازی داشتیم که گاها تا مرز 1 فریم برثانیه بودن نیز بازی را پیش میبرد!
کلام آخر:
اودیسه به نوعی مکمل راه اوریجینز است و همان مسیر را ادامه میدهد؛ که شاید به مزاج خیلیها خوش نیاید. اما از زیباییهای دنیای آن نیز نباید به راحتی گذشت. شاید ناحق نباشند کسانی که هیچ سنخیتی میان دو شماره اخیر و سریهای قبلی نیابند. عنوان اودیسه یک عنوان غنی و زیباست که شما را ساعتهای بسیار زیادی به پای خود خواهد نشاند اما به راستی که تنها نام Assassin’s Creed را بدوش میکشد و فرسنگها با اصل سری فاصله دارد. سیستم RPG بازی رفته رفته عمیقتر میشود و ساختمانهای بلند و شهرهای شلوغ و قتلهای لحظهای، جای خود را به جنگل و کوه و اسب سواری و گشت و گذار و مبارزات تن به تن سنگین میدهند. باید دید شرکت یوبیسافت برای آینده این سری چه چیزی در نظر گرفته و آیا در نهایت قادر خواهد بود تعادلی بین سری جدید و قدیم ایجاد کند یا خیر؟
نظرات