Resident Evil 7 : Biohazard

سلام سلام .ممنون از سایت خوبتون و همچنین خودتون. کلا دوس ندارم خودمو بترسونم و بعد از تجربه ی pt واقعا فک نمیکردم چیزی اونقد منو بترسونه ولی خب رزیدنتو باید بازی کرد و به لطف تغییر سیاست سازندگان این بازی بالاخره یه تغییر اساسی کرد و منو ببشتر جذب خودش کرد.بعد از نسخه ی چهارم بازی دیگه اون لذت قدیمو از بازی نبردم تا این نسخه که همین دیشب شروعش کردم .البته بدون رعایت نکات ایمنی مثل تنها بودن .استفاده از هدست و نداشتن روشنایی.که همه ی اینا باعث شد یه ساعت هم دووم نیارم. پیشنهادم اینه واسه دوستانی که هنوز این شاهکارو تجربه نکردن.زمانی رو واسه شروع بازی انتخاب کنید که بتونین همون تایم تمومش کنین.حیفه وقفه بیوفته بینش. موفق باشین.

بزارید باهاتون رو راست باشم. وقتی دمو های قابل بازی رزیدنت اویل 7 عرضه شد، با خودم گفتم ای بابا ، باز دوباره کپکام همه رو سر کار گذاشته ؟! این که رزیدنت اویل نیست ! حتی اگر 1 ساعت بازی رو بازی کنید هم همین حس رو دارید که با وجود جذاب بودن بازی که دارید اون رو جلو میبرید، با یک رزیدنت اویل روبرو نیستین . اما بعد از یک ساعت اول، بازی تغییر میکنه. المان های اصلی رزیدنت اویل کم کم به بازی اضافه میشن . درهای قفل ، معماهای مختلف، اتاق های مخفی و داستان چند لایه ( البته من هنوز لایه ی دومم تا به هسته برسم خیلی مونده :D ) باعث میشن در عین حالی که از ترس قالب تهی کردین و عرق سرد روی پیشانیتون نشسته ، از اینکه دارید رزیدنت اویل بازی میکنین لذت ببرید. باورتون نمیشه وقتی داخل بازی شات گان رو دیدم چه لذتی بردم . رزیدنت اویل و شات گان که به زور تیرهاش رو بهتون میده معجونی میشه که به قول دوستان همون حس اصلی و روح رزیدنت اویله. توصیه میکنم یکی دوتا همراه پیدا کنید و بازی رو تجربه کنین . تنهائی بازی کردنش یجورائی خود آزاریه . حتما با یکی که مثل خودتون از بازی میترسه بازی کنین تا حجم وحشت و دلهرش تقسیم بشه

واقعا از بازی outlast و daylight ترسناک تر و قشنگ تر بود منکه حال کردم باهش جا داره از سایت خوبتون هم تشکر کنم

بازی رسیدنت اویل بوهازارد شاید بهترین نسخه ی رسیدنت باشه. داستان راجب مردی هست که بعد از 3 سال از گم شدن همسرش,میا پیامی از او دریافت میکند. به خاطر این او راه افتاده و به ادرسی که همسرش داده در بیابان های لوییزیانا می رود. ولی متوجه یک خانواده ی تسخیر شده به نام خانواده ی بیکر ها می شود. اعضای این خانواده عبارتند از جک بیکر | پدر خانواده مارگاریت بیکر | مادر خانواده الکس بیکر | پسر خانواده او پس از خلاصی از خانواده ی بیکر ها و مبارزه با باس های متعدد متوجه یک چیز می شود همسرش میا و دوستش زویی دچار یک بیماری هستند و پادزهر هم دست شخصیت اصلی هست. حالا شما یک انتخاب دارید تا سکانس پایانی هم تغییر می کند میا را نجات دهید | هردو توسط نیرو ها ویژه ضربت نجات میابند(هردو منظور از میا و شخصیت اصلی هستش) زویی را نجات دهید | زویی کشته شده و فقط خودتان نجات میابید.