بدون شک یکی از مورد انتظارترین بازیهای چند مدت اخیر ساخته جدید استدیو محبوب و دوست داشتنی Obsidian یعنی The Outer Worlds بوده است. بازی که با تریلری جنجالی و جالب در The Game Awards سال 2018 معرفی شد و اعلام کننده بازگشت این استدیو به ساخت یک بازی نقش آفرینی شوتر اول شخص به سبک یکی از بهترین بازیهایشان یعنی Fallout: New Vegas بود. در همان تریلر نیز شباهتها به ساخته قبلیاشان واضح و مشخص بود و پس از مشکلات آنها با شرکت Bethesda در زمان عرضه New Vegas و همچنین قطع همکاری این دو برای ساخت نسخهای دیگر از سری Fallout این بار همگان منتظر این بودند که Obsidian بار دیگر به Bethesda نشان دهد که تواناییهای آنان بالاتر از سطح کیفیت آخرین نسخه سری Fallout بوده است. با ما همراه شوید تا ببینیم آیا The Outer Worlds توانسته است همان چیزی باشد که طرفداران واقعی شوترهای اول شخص در سبک نقش آفرینی بعد از Fallout 3 و Fallout: New Vegas در این نسل منتظر آن بودهاند یا خیر.
داستان بازی از جایی شروع میشود که فردی به نام Phineas Welles کاراکتر شما را از سفینهای که حامل هزاران مسافران به خواب رفته برای انتقال به کلونیهای مختلف است، بیدار میکند و به شما میگوید که سفینه شما 70 سال است که به دلیل مشکلات فنی در فضای بیکران در حال چرخیدن است و راهی به مقصد پیدا نکرده است و حال شما باید به او کمک کرده تا بتوانید بقیه خانواده یا دوستان خود را به مانند خود نجات دهید. داستان اصلی شاید در همین چند جمله خلاصه شود اما روایت اصلی چیزی فراتر از آن است، دنیای بازی OW توسط شرکتهای بزرگ و چند وجهی کنترل میشود، شرکتهایی که حفظ چهرهاشان و فروش محصولاتشان به هر نحو در اولویتهای اول و آخرشان است. شرکتهایی که اهمیتی به جان انسانی نمیدهند و صرفا حتی خود محصول از لحاظ کیفی و کمیتی برایشان مهم نیست و فقط و فقط درآمد حاصل از آن، مدیران و شرکا را راضی نگه میدارد. استدیو Obsidian در ساخت عناوین نقش آفرینی بی تجربه نیست و در اینجا هم هنر و استعداد خود را به نمایش گذاشتهاند و با مخلوط کردن این موضوع داستانی با طنزی مخصوص و تاریک و جالب، فضای متفاوت و بی نظیری را در ژانر علمی تخیلی فراهم کردهاند. اگر با ساختههای قبلی این استدیو آشنا و آنها را تجربه کرده باشید میدانید که باید خودتان را برای ریز داستانهای متفاوت و شخصیتهای جانبی دوست داشتنی در دنیایی کاملا خاکستری و بی رحم آماده کنید و OW نیز از این قاعده مستثنا نیست و دست شما را نیز کاملا باز گذاشته تا هرجور که خودتان میپسندید با دنیای بازی و داستانش تعامل کنید و در این مسیر نیز هیچ بن بست قابل توجهی را در سر راهتان قرار نمیدهد.
داستان در بازی کاملا نوک پیکان انتقاداتش را به سمت شرکتهایی گرفته که مونوپولی مانند رقیبان را از عرصه رقابت خارج میکنند و با گرفتن کامل قدرت حتی از دولتها و کشورها نیز قویتر میشوند اما به مانند هر داستان خوب دیگری اینجا شاهد خوب و بدهای صرف نیستیم و شاهد این موضوع هستیم که خود مردم نیز طرف دیگری از این ماجرا هستند و به رشد چنین شرکتهایی دامن میزنند، از عادتهای غلط خرید گرفته تا پرستیدن بدون قید و شرط این شرکتها و بدون اشتباه دانستن آنها. موضوعاتی که این روزها در دنیای واقعی نیز به کاملترین شکل قابل لمس هستند و مخاطب به راحتی میتواند با اتفاقات درون بازی ارتباط برقرار کند و به مانند معنای واقعی نقش آفرینی یا Role Playing خود را جای کاراکتر اصلی بگذارد و Obsidian نیز به ماهرانه ترین شکل ممکن توانسته چنین دنیای واقعگرایانه و قابل لمسی را برای مخاطبان خود فراهم کند اما چگونه.
در وهله اول کاراکتر شما و پیشینه و استعداد و ظاهر و جنسیت و همه چیزش در ابتدا توسط خود بازیکن تعیین میشود و از این لحاظ نیز بازی کاملا دست شما را مطابق انتظار هر بازی این ژانر باز میگذارد، در قدم دوم اینکه کاراکتر شما به قولی لال است و صداگذاری برای آن تعیین نشده و این مورد بیشترین کمک را به شما میکند تا بتوانید خودتان را جای شخصیت بازی بگذارید و تصمیمات مهم در دنیای بازی را از طریق او به مرحله اجرایی برسانید. مطمئنا دلیل لال بودن شخصیت شما بودجه کم بازی و یا طولانی بودن پروسه صداگذاری برای هر دیالوگ نیست، زیرا OW به قدری شخصیتهای متفاوت با دیالوگهای متفاوت و صداگذاریهای بی نقص دارد که ضبط کردن صدا برای شخصیت اصلی داستان قطرهای مقابل یک لیوان آب خواهد بود اما هدف Obsidian این بوده که شما به معنای واقعی کلمه در فضای بازی غرق شوید و برای اینکار دوربین سوم شخص نیز از بازی حذف شده و به مانند New Vegas خبری از آن نیست.
قدم سوم ساخت دنیایی پویا و زنده با شخصیتهای جالب توجه و تاثیرگذار بوده است. پر بیراه نیست اگر بگوییم که دو بازی Dragon Age: Origins و Mass Effect 2 در زمینه شخصیتهای همراه در دنیای بازی جزو بهترینها بودهاند و OW نیز سعی کرده است پا در مسیر این بازیها بگذارد وبا کم کردن تعداد آنها و بالا بردن کیفیت پرداخت به آنها، کاراکترهای فراموش نشدنی و چند وجهی با عقاید و تفکرات و اخلاقهای متفاوت تدارک ببیند. بازی دارای 6 شخصیت همراه است که در زمان گشت و گذار و مبارزات میتوانید از همراهی دو نفر از آنها بهره ببرید و همچنین میتوانید با مکالمه کردن با آنها و آشنا شدن با عقاید و رفتارشان تصمیم بگیرید که در ماجراجوییهایتان شما را همراه کنند یا خیر، البته در طول بازی نیز میتوانید هر موقع که خواستید عذر آنان را بخواهید و همچنین همراهی کردن آنها با خودتان به هیچ وجه اجباری نیست و راحت میتوانید به تنهایی بازی را تمام کنید و بازی نیز در این خصوص دست شما را باز گذاشته است و هیچگاه احساس ضعف نخواهید کرد.
بصورت کلی در مبحث گیم پلی، OW یک بازی شوتر اول شخص با المانهای قوی و نسبتا پیچیده نقش آفرینی است که از جزییات ریز تا درشت بازی را شامل میشود. در عنصر گان پلی مطمئنا حس و حال تیراندازی به هیچ عنوان تجربهای نزدیک به عناوین قابل توجه و متمرکز بر روی شوتر اول شخص را به شما ارائه نمیدهد اما بصورت کلی بازی در این مبحث نمره قابل قبولی را میگیرد و با اینکه مکانیزمهای بازی کمی ساده و بی روح بنظر میآیند اما با اینحال به دلیل وجود اسلحههای متنوع و جالب حس و حال مخصوص به خودش را دارد و همچنین به با فضای بازی نیز کاملا هماهنگ و در تعامل است. شخصیت شما به دلیل طولانی بودن مدت زمانی که در خواب مصنوعی بوده قدرت کم کردن سرعت زمان را دارد و از این قابلیت میتوانید در مبارزات استفاده کنید اما این قابلیت صرفا برای مبارزه تنها نیست و شما با فعال کردن آن میتوانید نقاط ضعف و آمار دشمن را مشاهده کنید که بُعد جدیدی را به مبارزات آیندهاتان با همان دشمنان ایجاد میکند و سریعتر و بهتر میتوانید با آنها مقابله کنید. لپ کلام اینکه مبارزات در OW چه از اسلحههای تن به تن استفاده کنید و چه از اسلحههای دور بُرد، در بالاترین سطح قرار ندارد اما با این وجود همچنان لذت بخش و سرگرم کننده است.
اما تمرکز OW به هیچ وجه بر روی مبارزات نیست، همانطور که گفتیم به مانند اکثر بازیهای Obsidian، المانهای نقش آفرینی در OW بسیار جدی و مهم و کامل هستند. در راس این المانها مکالمات با شخصیتهای مختلف داستانی قرار میگیرد و میتواند کاملا نتیجه هر ماموریت و داستان و حتی سرنوشت دنیای بازی را رقم بزند. سیستم دیالوگها به مانند عناوین کلاسیک شامل جملات کامل و مکالمات طولانی میشود، مکالماتی که به دلیل داستان پردازی و شخصیت پردازی بسیار خوب و دیالوگهای بعضا طناز، نه تنها خسته کننده نمیشوند بلکه دلتان میخواهد با شخصیت مورد علاقهاتان حتی برای ساعتها مکالمه کنید و از این مبحث لذت ببرید اما این سیستم جنبه تزیینی ندارد و در دنیای بازی بسیار تاثیرگذار است و باید بتوانید با هر کاراکتر بازی با توجه به شخصیت رفتاریشان صحبت کنید و در همین حین هدف مورد نظرتان را پیش ببرید. از همان ساعات ابتدایی و مراحل ابتدایی نیز بازی سعی نمیکند خودش را برای بازیکن راحت بگیرد و در همان اولین ماموریت بازی شما را وادار به انتخابی سخت و حیاتی میکند که دقیقا با همین مکالمات باید بتوانید بهترین خروجی را بگیرید.
برای کمک به شما Skillها و Perkهای متنوع و مهمی تدارک دیدهاند که آپدیت کردن مناسب شخصیتتان با توجه به نوع بازی کردن و هدفتان بسیار حیاتی و تاثیر گذار است. شباهت این بخش از بازی با عناوین Fallout انکار ناپذیر است و تقریبا سیستمی مشابه با بازیهای این عنوان طرف هستیم. همچنین هر 6 شخصیت همراهتان نیز با شما Level Up میشوند با این تفاوت که Skillهای آنان ثابت است و همان مشخصهها فقط بروزرسانی میشوند و شما تنها میتوانید Perkها را برای آنها انتخاب کنید.
سیستم Inventory بازی یا همان وسایل و اسلحهها و آیتمهایتان در نگاه اول کمی ناکارآمد و پیچیده به نظر میرسند اما بعد از چند ساعت اول بازی با آشنایی کامل با آن قابلیتهای خودش را نشان میدهد و کار کردن با آن به مرور زمان لذت بخشتر میشود اما همانطور که گفتیم بازی کمی در این زمینه میتوانست بهتر عمل کند و سیستم مهربانتری (!) را برای بازیکنان تدارک ببیند.
گرافیک بازی شاید قابل بحثترین مشخصه Outer Worlds باشد. در ابتدا باید بپرسیم که آیا گرافیک بازی مشکلی دارد و یا حتی قدیمی و کهنه است؟ جواب این سوال یک خیر بسیار بزرگ و درشت است. بازی شاید به مانند عناوین The Witcher 3 و Dragon Age: Inquisition و Cyberpunk 2077 و دیگر عناوین تاپ سبک نقش آفرینی پر زرق و برق و در بالاترین مراحل تکنولوژی نباشد اما بدون شک کاملا در خدمت بازی و دنیای آن قرار دارد و بدون شک یکی از جذابترین بازیهای این سبک در این مبحث به شمار میرود. دنیاهای بازی OW که شامل چندین سیاره و سفینه میشود بسیار زیبا و رنگارنگ و چر جزییات است و همچنین کیفیت بافتهای بازی نیز در نقطه قابل قبولی قرار دارند و همچنین بازی از لحاظ کیفیت اجرا شدن کاملا روان و بدون عیب و ایراد است و این برای استدیو Obsidian که در کارنامه خود بازی باگ محوری به نام New Vegas را دارد، دستاوردی بزرگ و قابل توجه است. هرچند باید اشاره کنم که در طول بازی با باگ عجیبی برخورد کردم که با شروع ماموریت در همان لحظه جزو ماموریتهای از دست رفته حساب شد و کاراکتر مورد نظر آن ماموریت را کشته شده عنوان کرد در حالی که ماموریت هنوز شروع نشده و شخصیت بازی که از قضا عضو شخصیتهای همراه است کاملا سالم و زنده در روبروی قرار داشت. بصورت کلی گرافیک بازی بسیار زیبا و دلنشین و رنگارنگ است و امکان ندارد هنگام ورود خود به سفینه Grounbreaker آن هم برای اولین بار چند ثانیه کنترلر را زمین نگذارید و محو تماشای کامل آن نشوید.
بخش دیگری از بازی که واقعا به شخصه من را غافلگیر کرد، موسیقی متن بازی در زمان گشت و گذار و انجام ماموریتها بود. موسیقی کاملا مناسب با فضا و داستان بازی که حسی کاملا موردنظر آن لحظه را به بازیکن القا میکند و از آنجایی که Outer Worlds با بودجهای کم و در سطح عنواین AA ساخته شده است وجود این نکات با کیفیت باعث میشود که هرچه بیشتر قدر Obsidian را بدانیم و برای ادامه راهشان با پشتیبانی کامل و همه جانبه Microsoft آروزی موفقیت بکنیم.
بعنوان کلام آخر باید بگویم که The Outer Worlds دقیقا همان ادامه خلف بازی Fallout: New Vegas است که همگان برای سالها منتظر آن بودند، به همان مقدار دوست داشتنی و کامل و به همان مقدار بهتر از عنوان قابل انتظار و بزرگی به اسم Fallout 4. اگر از بازیهای نقش آفرینی به خصوص زیر مجموعه علمی تخیلی و فضایی با تمی سیاسی و طنز لذت میبرید به هیچ وجه The Outer Worlds را از دست ندهید.
نظرات