در ماههای پایانی سال 2018 بودیم که استودیوی ARS GOETIA نسخه دموی ویژهای از بازی The Blind Prophet را در اختیار ما قرار داد، یک عنوان ماجرایی با گیمپلی مشابه با آثار کلاسیک این ژانر، طراحی بصری جذاب و ایدههای داستانی تفکر برانگیز. زمانی که نسخه دمو به دست ما رسید، قرار بود که در مدت کوتاهی نسخه نهایی بازی هم منتشر شود اما به دلیل شرایط خاصی که ما از آن بیخبریم (به جز تأخیر آخر که به علت اضافه شدن ترجمه چینی اتفاق افتاد!)، عرضه این عنوان سه بار به تعویق افتاد تا اینکه بالاخره در پنجمین روز از ماه فوریه 2020، شاهد عرضه محصول نهایی به بازار هستیم. در ادامه با هم خواهیم دید که سازندگان تا چه اندازه توانستهاند ایدههایی که در نسخه دمو به نمایش گذاشتند را در نسخه نهایی به حداکثر پتانسیل خود برسانند.
The Blind Prophet با وارد شدن قهرمان داستان یعنی Bartholomeus به شهر Rotbork آغاز میشود. شهر «راتبرک»، شهریست بندری که در گذشتهای نه چندان دور مردمان آن از طریق ماهیگیری و دیگر مشاغل وابسته به این حرفه، گذران ایام میکردند اما مثل خیلی از شهرهای کوچک با اقتصاد تک محصولی، با از رونق افتادن صنعت ماهیگیری در راتبرک (احتمالاً با ماهیگیری بیرویه و آسیب به محیط زیست) این شهر و ساکنانش درگیر دوران تاریکی شدند. این دوران با ظهور شیاطینی که به راحتی خود را به شکل مردم عادی در میآورند با استفاده از نقطه ضعفهای آنها کنترل شهر را به دست گرفتهاند، برای این مردم تاریکتر هم شده تا اینکه قهرمان داستان که در واقع یکی از حواریون مسیح است پا به این شهر میگذارد تا براساس وظیفۀ الهی خود، شهر را از شر این دوران تاریک خلاص کند.
روایت The Blind Prophet تلفیقی است از مفاهیم مذهبی و داستانی که معمولاً مشابه آن را در ساختههای کارآگاهی و نوآر شاهد هستیم. «بارتولومئو» در نقش کارآگاهی با موهای روشن و شمشیری که بر کمر خود بسته (کسی گفت گرالت؟)، در شهر راتبرک به دنبال سرنخی برای نابودی شیاطین زیر پوست شهر میگردد و خوشبختانه در این راه تاتوآرتیستی که در ثانیههای آغازین حضور در شهر از مرگ حتمی نجات داده هم به او کمک میکند. به جز تعداد انگشتشماری از مردم، تقریباً همۀ افرادی که با آنها رو به رو میشویم تحت سلطه ذات شرور خود دارند و رفتاری متخاصمانه یا در بهترین حالت، سودجویانه با ما و بارتولومئو از خود نشان میدهند. سازندگان در به تصویر کشیدن فضای شهری که حکم جهنمِ روی زمین را دارد، کاملاً موفق عمل کردهاند و بیشتر برخوردها با شخصیتهای غیرقابل کنترل باعث میشود که از خودمان بپرسیم آیا نوع بشر واقعاً ارزش نجات دادن را دارد؟ این موجوداتی که اسیر تمام جنبههای رقتبار شخصیت خود شده و درگیر شهوت و طمع و ... هستند، آیا ارزش ذرهای از خودگذشتگی را دارند؟
شخصیتپردازی در سطح قابل قبولی قرار دارد، شخصیتهایی که باید برای آنها دلسوزی کنیم، کاملاً دلسوزی ما را به دست میآورند و دشمنان اصلی هم حس اینکه با موجود مخوفی رو به رو هستیم را در تک تک لحظات حضور خود به ما منتقل میکنند. با این وجود بدون شک جذابترین شخصیت داستان The Blind Prophet، بارتولومئوست که با وجود ظاهر کاملاً ویدئوگیمی خود، در مقام شخصیتی بسیار پیچیده و خاص ظاهر میشود. از اشارات کوتاهی که به مأموریتهای قبلی خود در دو هزار گذشته میکند تا لحظاتی که این مأموریت اخیر باعث میشود تا تمامی باورهایش به چالش کشیده شود، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا با یکی از بهترین شخصیتهای جدید دنیای بازیهای ویدئویی رو به رو باشیم.
در عناوین کلاسیک ژانر ماجرایی، طنز مهمترین بخش از روایت کار را تشکیل میداد و در دوران طلایی این ژانر در دهه 90، با کیفیتترین آثار کمدی تاریخ صنعت گیم به بازار عرضه شدند. به نظر میرسد که سوژه تاریک The Blind Prophet جای چندانی برای لحظات طنز نداشته باشد اما نویسندگان بازی با هوشمندی قابل ستایشی از طنز در روایت خود استفاده کردهاند تا با عنوانی «تاریک فقط به صرف تاریکی» رو به رو نباشیم و در میان لحظات ترس، قتل و خیانت، ثانیههایی هم به برخی از لحظات غیرمنتظره داستان، بخندیم.
بزرگتر شدن نقشه در نسخه نهایی باعث شده تا ایرادات گیمپلی بیشتر به چشم بیاید. در بررسی دمو اشاره کرده بودم که نوآوری خاصی در ساختار گیمپلی مشاهده نمیشود و معماها که در واقع بیشتر تعدادی مینیگیم ساده هستند، از چالش چندانی برخوردار نیستند و معدود معماهایی هم که میتوانستند کمی چالش برانگیز باشند، با سادهترین راهنماییها همراه میشوند تا به راحتی از سد آنها عبور کنیم. این رویکرد ظاهراً حاکی از این نکته است که سازندگان بیشتر از آن که بخواهند ذهن بازیکن را مشغول کنند، ترجیح دادهاند تا میان روایت جذاب خود، لحظاتی از رضایت فردی حاصل از حل این به اصطلاح معماها را هم قرار دهند تا مخاطب برای به پایان رساندن داستان، از انرژی روانی لازم برخوردار باشد.
ریتم گیمپلی به نسبت ساده و تکراری است: پیدا کردن یک هدف جدید در اثر صحبت کردن با شخصیت کمک کننده، پیدا کردن راه رسیدن به او، از بین بردن او، بازگشت به مغازه خالکوبی و تکرار همین چرخه. تعدادی پنل اضافی در The Blind Prophet وجود دارد که باعث شده تا اتمام بازی کمی طولانیتر شود. این پنلها به جز زیبایی بصری و گسترش Lore با استفاده از تعدادی مجسمه، تابلو و ... هیچ کارکرد خاصی ندارند که تا حد زیادی ناامیدکننده است. در مجموع در بخش گیمپلی نه لزوماً با یک شکست مطلق که با اثری ساده، متوسط و با ایدههای کهنه رو به رو هستیم که نقاط روشن کمی دارد اما مینیگیمهای ساده آن با دقت خوبی طراحی شدهاند.
همانطور که در بررسی دمو گفته بودم، طراحی بصری کار فوقالعاده است. سبک و سیاق طراحیهای بازی به شدت یادآور سبک و سیاق طراحیهای Mike Mignola، خالق سری کامیک بوکهای Hellboy، است که فضای خاص آن آثار با ایدههای داستانی خاص The Blind Prophet همخوانی قابل توجهی دارد و از آن جالبتر اینکه کد ویژۀ منتقدان هم همزمان با انتشار دو اثر جدید مینولا یعنی جدیدترین شماره از سری Witchfinder و اولین شماره Frankenstein Undone، به دست ما رسید. سبک هنری کامیک بوک مانند باعث شده تا لحظه لحظه عنوان حاضر، زیبا و چشمنواز باشد به طوری که دوست داشته باشیم تا از تمامی لحظات آن اسکرین شات بگیریم و به دیگران نشان دهیم. تمامی ناامیدی من از استفاده بیش از اندازه عناوین مستقل از طراحی پیکسل آرت که در نوشته قبلی به آن اشاره کرده بودم با دیدن The Blind Prophet از ذهنم خارج شد و بدون شک یکی از بهترین طراحیهای هنری سالهای اخیر را در اینجا شاهد هستیم.
با اضافه شدن قطعات بیشتر، موسیقی متن به سطح بهتری نسبت به نسخه دمو رسیده، به خصوص در لحظاتی که بار هیجانی بالایی دارند، در القای حس ترس و نیاز به سرعت برای یافتن راه نجات، به خوبی عمل میکند. با کمال تأسف باید گفت که سازندگان با وجود تأخیر چندبارۀ عرضه، یکی از انتظارات اصلی ما را در نسخه نهایی برآورده نکردهاند و خبری از صداپیشگی برای شخصیتهای اصلی نیست. صداپیشگی که یکی از مهمترین فاکتورهای جذاب عناوین کلاسیک ژانر ماجرایی بود، در اینجا هم میتوانست با استفاده به جا، سطح بخش روایی کار را چند پله بالاتر ببرد که متأسفانه احتمالاً به دلیل بودجه محدود، از آن صرف نظر شده است.
The Blind Prophet اثریست با داستانی جذاب و طراحی هنری فوقالعاده که در بخش گیمپلی به حد قابل توجهی کم مایه است اما اگر از علاقهمندان عناوین ماجرایی هستید و یا از داستانسرایی با ایدههای پیچیده با چالشهای اخلاقی لذت میبرید، این عنوان میتواند گزینه بسیار خوبی برای شما باشد.
نظرات