Hideki Kamiya را معمولاً به عنوان کارگردانی تجربهگرا و با ایدههای عجیب میشناسیم، مثلاً زمانی که وظیفۀ ساخت قسمت جدیدی از سری Resident Evil به او محول شد، محصول نهایی بازی Devil May Cry بود! «کامیا» اولین بار و زمانی که هنوز در Capcom حضور داشت با Viewtiful Joe به سراغ ژانر ابرقهرمانی رفت اما این ژانر با چاشنیِ ژاپنی که حتی از حالت معمول این سبک و سیاق هم مبالغهآمیزتر است. بعدتر به سراغ بازی Okami رفت که برای مبارزات و حل معماها، استعداد مخاطبان در طراحی و نقاشی هم مورد استفاده قرار میگرفت. کامیا و تیم جدیدش در استودیوی PlatinumGames در سال 2013 به سراغ پروژهای رفتند که تلفیقی از هر دو عنوان ذکر شده بود و نتیجه نهایی بازی The Wonderful 101 بود که مانند اکثر عناوین انحصاری کنسول WiiU به موفقیت تجاری قابل توجهی دست پیدا نکرد. بعد از گذشت نزدیک به 7 سال از عرضۀ اولیه، «پلاتینومگیمز» به عنوان اولین تلاش خود در نقش ناشری مستقل، نسخۀ ریسمتر شدهای از این عنوان را برای پلتفرمهای روز منتشر کرده که در ادامه با هم به بررسی آن خواهیم پرداخت.
داستان با تهاجم ارتشی فرازمینی به Blossom City آغاز میشود. Will Wedgewood، معلم دوره دبستان، همراه با دانشآموزان خود سوار بر اتوبوس است که در میان این تهاجم گرفتار میشوند. بعد از رساندن دانشآموزان به محلی امن و دور از صحنۀ اصلی نبرد، مشخص میشود که «ویل» یک ابرقهرمان و عضوی از نیروهای ویژۀ CENTINELS با نام Wonder-Red است که برای چنین روزهایی تشکیل شده است. در ادامۀ راه با شخصیتهای اثرگذار «سنتیلز» و دیگر ابرقهرمانهای مشابه «واندر-رد» رو به رو میشویم که در راه شکست دشمنان فرازمینی به مخاطب و رِد کمک میکنند.
قدم اول برای کنار آمدن با داستان The Wonderful 101 درک این مسئله است که داستان، شوخیها و رفتار شخصیتها اصلاً و ابداً جدی نیستند و همه چیز در یک وضع نیمهابلهانه برای ادای دین به فیلم و سریالهای عجیب و غریب ژاپنی در این ژانر، در کنار هم قرار گرفته است. شوخی با نژاد شخصیتها یا اضافه وزن یکی از آنها یا علاقهمند شدن عضو مؤنث تیم به یکی از دشمنان فقط به این دلیل که ظاهر جذابی دارد و مواردی از این دست، چیزی نیست که این روزها به سادگی بتوان آنها را در قالب اثر سرگرمی قرار داد و مورد حملۀ گروههای مختلف قرار نگرفت اما میتوان پشت واژههایی مثل «هجو» یا «ادای دین» مخفی شد و تا حدی از فشارهای احتمالی قسر در رفت! در کنار شوخیهای کهنه و نخنما، خط اصلی داستان حرف و بحث تازهای را مطرح نمیکند و تلاشهای نیمبندی که برای عمق بخشیدن به شخصیتها انجام میگیرد هم در کنار اینکه با ایدههای هجوگونۀ آن جور در نمیآید، بسیار کلیشهای و تکراری به نظر میرسند. اگر با آثاری مثل Power Rangers آشنا باشید، تمام ایدههای داستانی برای شما تکراری خواهند بود و عدم تعهد کامل سازندگان به هجو کامل آثاری که منبع الهام آن بودهاند، باعث شده تا با محصولی دوسوگرا طرف باشیم که لحظاتی در میان شوخیهای کودکانه داستان فرعی انتقام و نفرت را مطرح میکند و بیش از اندازه آن را جدی میگیرد.
گیمپلی The Wonderful 101 همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، تلفیقی از «اوکامی» و «ویوتیفول جو» است به اینصورت که مبارزات به صورت beat ‘em up انجام میشود اما برای استفاده از قدرت ویژۀ شخصیتهای اصلی (که تا پایان نیمه اول بازی تعداد آنها به 7 نفر خواهد رسید) باید به سبک و سیاق اوکامی طرحهایی را با استفاده از آنالوگ سمت راست (چون بازی کردن با استفاده از موس و کیبورد تقریباً غیرممکن است) روی تصویر بکشید تا رهبری گروه به دست شخصیتی با قدرت متفاوت افتاده و امکان استفاده از قدرت او فراهم شود. تفاوت اصلی اینجاست که به جای قلمموی آسمانی و جوهر، باید از خود شخصیتهای ملحق شده به تیم برای کشیدن این طرحها استفاده کنید و البته گاهی هم از این اعضای تیم به عنوان مهمات برخی سلاحها استفاده میشود!
فراوانی دشمنان بسیار زیاد بوده و تا آخرین لحظات کار هم دشمنان جدیدی به بازیکن معرفی خواهند شد که سختی شکست دادن آنها کاملاً با ابعادشان ارتباط مستقیم دارد و برخی از آنها باید حتماً توسط قدرتهای شخصیتهای خاصی ابتدا تضعیف شده و سپس برای شکست دادن آنها تلاش شود. سیستم مبارزات با تمام امکاناتی که برای پیشرفت آن در نظر گرفته شده، نهایتاً چندان دلچسب از کار در نمیآید و به عنوان ساختۀ یکی از سلاطین ژانر اکشن، ناامید کننده است. از طرف دیگر مراحل بیش از اندازه طولانی هستند و حس کش دادن بیخودی آنها برای طولانیتر شدن زمان تجربۀ The Wonderful 101 در تمام لحظات به طور کامل احساس میشود.
طراحی بصری شخصیتها در راستای همان حالت هجوگونه به صورت عروسکهای پلاستیکی (یا برای افرادی که دوست دارند وانمود کنند این محصولات عروسک نیستند، اکشن فیگِر) انجام گرفته که حالت لب و دهان آنها و انیمیشنها هم در سادهترین حالت قرار دارد به طوری که این حس را القا میکند که در حال بازی با اسباببازی هستیم. دشمنان با وجود فراوانی بسیاری که در طراحی و رفتار خود دارند اما ترکیب رنگ تکراری آنها باعث شده تا طراحی آنها آنطور که باید و شاید به چشم نیاید. محیطها هم جزئیات زیادی ندارند که در واقع ریشه در ساخته شدن اولیه بازی برای کنسولی دارد که در هنگام عرضه هم چند سالی از زمان خود عقبتر بود. موسیقی متن هم به سبک و سیاق آثار سینمایی و تلویزیونی که منبع الهام The Wonderful 101 بودهاند ساخته شده و صداپیشگی شخصیتها توانسته حس طنز مورد نظر سازندگان (و البته متأسفانه کمی تمسخر نژادی) را به خوبی منتقل کند.
گذشت 7 سال باعث نشده تا جنبههای پنهان The Wonderful 101 را کشف کنیم چرا که واقعاً چنین جنبههایی در آن وجود ندارد. سازندگان ظاهراً تکلیف خودشان را برای ساخت اثری هجوآمیز یا جدی به طور دقیق نمیدانند و سطح سرگرمکنندگی گیمپلی هم آن چیزی نیست که از ساختههای هیدکی کامیا انتظار داریم.
نظرات