در حدود یک دهۀ گذشته، عمدۀ محصولات اصلی شرکت Ubisoft به طور کلی از یک فرمول ساختاری یکسان استفاده کردهاند که به نوعی این فرمول تبدیل به الگوی اصلی ساخت عناوین Open World شده است. در قالب این فرمول تعداد محدودی از فعالیتها، چندین و چند بار در گوشه و کنار نقشههایی معمولاً بیش از حد وسیع پخش شدهاند تا با قلقلک دادن ژن وسواس مخاطبان، دهها و حتی صدها ساعت از وقت بازیکنان مشغول به پاک کردن آیکنهای تکراری از روی نقشه شود. در همین ابتدای کار باید گفت که بازی Immortals Fenyx Rising به طور تمام و کمال در چارچوب اصلی همین سبک و سیاق ساخته شده اما با قرض گرفتن برخی خصوصیتهای جذاب دیگری از گوشه و کنار دنیای بازیهای ویدئویی، توانسته به اندازۀ کافی اثری خاص و متفاوت به نظر برسد.
در ابتدای Immortals Fenyx Rising «زئوس» به سراغ «پرومته» رفته و علت نابودی و آشوبی که در سرزمینهای خدایان یونان در جریان است را او جویا میشود. پرومته به جای رفتن سر اصل مطلب، داستان جوان کم تجربهای به نام Fenyx را برای زئوس روایت میکند که ظاهراً نقشی کلیدی در اتفاقات مدنظر زئوس ایفا کرده است. Fenyx به همراه برادر قهرمان و ماجراجوی خود و تعدادی از همرزمان او، در دریا گرفتار طوفان میشود و بعد از نابودی و غرق شدن کشتی، خود را در جزیرهای به نام Golden Isle مییابد در حالی که تمام همراهان او تبدیل به مجسمههای سنگی شدهاند. از اینجا Fenyx باید با سفر به نقاط مختلف این جزیرۀ اسرارآمیز، راهی برای نجات همراهان خود پیدا کنند.
کلیت داستان Immortals Fenyx Rising چیزی تازه و پیچیده نیست و معدود پیچشهای آن هم تا حد زیادی قابل پیشبینی هستند اما برگ برندۀ بخش روایی، نگاه نقادانۀ آن به اساطیر یونان است. عمدۀ این داستانهای اساطیری توسط افراد متمول جامعه و معمولاً مردها نوشته میشدند که وقتی با معیارهای امروزی که به این ماجراها نگاه میکنیم، باور اینکه زمانی چنین رفتارهایی معادل با اعمال قهرمانانه بودهاند، به راحتی قابل هضم نیست. سازندگان Immortals به جای تغییر اساطیر، داستانی را روایت میکنند که به نوعی دنبالۀ تمام اساطیر به حساب میآید و به واسطۀ قهرمان تازه وارد خود، اسطورههای کهن را به چالش میکشند. در این راه با قرار دادن شخصیتهای شناخته شدۀ اساطیری در موقعیتهایی غیرممکن، باعث میشوند تا این شخصیتها هم در قالب این روایت، نگاه تازهای به گذشتۀ خود داشته باشند. این موقعیتهای خاص روایی که به اکثر شخصیتها فرصتی تازه برای رستگاری میدهد، هستۀ عاطفی اصلی کار را شکل میدهند که باعث شده تا داستانی که کاملاً در قالب کلیشهها ساخته و پرداخته شده، حرفهای جدیدی برای گفتن داشته باشد.
بدون شک یوبیسافتیترین بخش Immortals Fenyx Rising، گیمپلی آن است که همان ساختار همیشگی نقشۀ بزرگ چند تکه و برجها را وارد دنیای اساطیر یونان کرده اما دیگر منبع الهام آن، سری The Legend of Zelda بود و به واسطۀ همین منبع الهام با گیمپلی به شدت متفاوتی از آثار معمول یوبیسافت طرف هستیم چرا که در گوشه و کنار این نقشۀ بزرگ پر از معماها و سیاهچالههای معما محوری است که باعث شده تا عمل پاک کردن آیکنها از روی نقشه به جای محدود شدن به مبارزات تکراری، هوشمندی مخاطبان را هم به چالش بکشد. تقریباً برای تمامی اهدافی که در عناوین «جهان باز» به طور معمول با زد و خورد به آنها دست پیدا میکنیم، اینجا باید معما حل کنیم و تقریباً اکثر معماها، به خصوص آنهایی که در پیشرفت داستان اثر مستقیم دارند، نیاز به هوش و توجه جدی دارند و با جا به جایی تصادفی قطعات مختلف آنها، حل نمیشوند. گاهی این معماها به حدی پیچیده میشوند که چندین و چند معما را به طور همزمان در دل یکدیگر باید حل کنید که ممکن است کلافهکننده به نظر برسد اما وقتی این قبیل چالشها را با موفقیت پشت میگذارید، احساس رضایت قابل توجهی را تجربه خواهید کرد.
از معماها که بگذریم، به بخش مبارزات میرسیم که با سه سلاح شمشیر، تبر و کمان انجام میگیرند و هر کدام از این سلاحها مجموعهای از قدرتهای تکمیلی دارند که با سکههایی که به عنوان جایزۀ برخی چالشها دریافت میکنید، میتوانید این قدرتها به تواناییهای مبارزاتی خود اضافه کنید. شمشیر برای حملات سریع و معمولاً متمرکز بر یک دشمن کاربرد دارد، تبر که امکان استفاده از حملات کندتری را فراهم میکند که برای مقابله با دشمنان سپردار، آسیب زدن به شعاع قابل توجهی از دشمنان و به زانو درآوردن آنها برای لحظاتی به درد میخورد و نهایتاً تیر و کمان برای زدن دشمنان پرنده، حل برخی معماها و خلوت کردن زمین جنگ قبل از رسیدن به مهلکۀ اصلی به کار میرود.
به جز سه سلاح اولیه که از قهرمانان اساطیری به دست Fenyx میرسند، تعداد قابل توجهی از سلاحها و طرحهای ظاهری جایگزین در بازی وجود دارند که به طرق مختلف قابل دست یابی هستند و هر کدام ویژگی خاص خود را دارند و سلاحها، زرهها و کلاهخودهای مورد استفاده، قابل آپگرید کردن به منظور افزایش کارکردشان هستند. ترکیب این سلاحها با قدرتهای خاص هر کدام و دیگر قدرتهای ویژهای که در اختیار Fenyx قرار میگیرد، سیستم مبارزات ساده، سریع و لذتبخشی را به وجود آورده که با امکانات جانبی دیگری مثل مخفیکاری، ایراد قابل توجهی ندارد و به واسطۀ طراحی معقولتر آسیبپذیری دشمنان، برخی از مشکلات نسخههای متأخر Assassin’s Creed هم در آن به شدت کمتری احساس میشود.
دشمنانی که سر راه شما ظاهر میشوند از فراوانی خوبی برخوردارند و از سربازان ساده و موجودات اساطیری کوچک تا هیولاهای بزرگتری مثل سایکلاپس و شیردال را شامل میشوند که هر کدام از دشمنان چندین حالت تهاجمی مختلف دارند که برخی از این حملات را میتوان با دفع کردن به موقع به فرصت حمله تبدیل کرد و در عین حال در مقابل برخی از حملات فقط باید جا خالی داد و پا به فرار گذاشت. تعداد باسفایت داستانی و محیطی هم در بازی گنجانده شده که توانایی مبارزات بازیکن را به بهترین شکل به چالش میکشند. در مجموع تعادل خوبی بین مبارزات، معماها و گشتن در محیط وجود دارد که Immortals Fenyx Rising را تبدیل به تجربهای شیرین کرده اما تعدد (و سختی برخی از) معماها میتواند عامل دافعهای برای تعدادی از مخاطبان باشد و البته از این مسئله نمیتوان چشمپوشی کرد که به طور کلی از منظر گیمپلی با اثری بکر و تازه طرف نیستیم و عملاً تک تک ایدههای این بازی را در ساختههای مشهور این سالها دیدهایم ولی در اینجا همه چیز به شکلی خوب و استاندارد در کنار هم قرار گرفته و تجربۀ کاملی را به وجود آورده است.
برخلاف واکنشهای اولیه که هنگام معرفی بازی در گوشه و کنار اینترنت پخش شد، از نظر بصری با کپی برابر اصل Breath of the Wild طرف نیستیم و بازی سبک و سیاق طراحی گرافیکی خاص خود را دارد. طراحی مبالغهآمیز شخصیتهای اصلی و دشمنان به شکل جذابی انجام شده و گستردگی ظاهری محیطها باعث میشود که تا انتها با اشتیاق به گشت و گذار در نقشۀ نسبتاً بزرگ کار بپردازیم. سیستم طراحی ظاهری شخصیت هم گستردگی بسیار خوبی دارد که در صورتی که مدل پیشفرض زن یا مرد بازی باب طبعتان نبود، به راحتی میتوانید قهرمان دلخواه خود را بسازید و کارهای هنری جذابی خلق کنید.
با وجود تمام نکات مثبت بخش گرافیک، طراحی کلی تمام سیاهچالهها از یک الگوی بصری یکسان استفاده میکنند که این تکرار، چندان خوشایند نیست ولی با توجه به اینکه از منظر داستانی تمامی این سیاهچاله بخشهایی از یک محیط بزرگتر مشترک هستند، تا حدودی میتوان با این نقص کنار آمد و البته از نظر خاص بودن چینش اتاقها و پیچ و تاب هم این سیاهچالهها به حدی متفاوت از یکدیگر هستند که خاطرات Dragon Age II رو در ذهن زنده نکنند. خوشبختانه در همین ابتدای عرضه هم خبری از مشکلات فنی که این روزها با ساختههای یوبیسافت عجین شده هم نیست و با ساختهای شسته و رفته رو به رو هستیم که باگهای غیرمنتظرۀ آن، باعث کلافگی بازیکن نمیشوند.
در بحث موسیقی متن با محصولی به یادماندنی طرف نیستیم، قطعات استفاده شده دقیقاً همان چیزی است که انتظار داریم در اثری با این خصوصیات شنیده شود و چیز قابل ذکری در این بخش وجود ندارد. در سوی دیگر صداپیشگی بازی است که به شکل (احتمالاً) ناخواستهای خندهدار از آب درآمده است. مجموعه شخصیتهایی که قرار است انگلیسی را با لهجۀ یونانی صحبت کنند به تمامی لهجههای موجود در جهان صحبت میکنند، از روسی تا پرتغالی و اسپانیانی! این نوع از دوبله باعث بامزهتر شدن برخی از موقعیتها شده اما قضاوت این مدل اجراها بدون آگاهی از اینکه این صداپیشگی در هم و بر هم از قصد بوده یا نه، کمی سخت است ولی این مسئله که این فراوانی تفاوت لهجهها عاملی برای حواسپرتی از لحظات داستانی هستند، به عنوان نمرۀ منفی در کارنامۀ Immortals Fenyx Rising ثبت میشود. بازیگران به طور کلی از پس سکانسهای کل کل بین شخصیتها خوب برآمدهاند اما لهجههای استفاده شده، حس عجیبی را ایجاد کردهاند.
قرار دادن قهرمانی که شباهت چندانی به قهرمانان اساطیری ندارد در بطن اثری در چارچوب کلیشهها، احتمالاً نباید به ساختۀ در خور توجهی تبدیل میشد اما Immortals Fenyx Rising به شکل غیرمنتظرهای با مجهز کردن این قهرمان عجیب به شمشیر آشیل، تبر آتالانتا، کمان اودیسه، مچبندهای هرکول و بالهای دیدالوس و تأثیرپذیری قابل احترام از سری «افسانۀ زلدا»، اثری جذاب و سرگرمکننده را خلق کرده که با پرهیز از تعداد قابل توجهی از زیادهرویهای معمولِ عناوین جهان باز، تبدیل به ساختهای سرگرمکننده با ارزش بالا برای تجربه شده است.
نسخۀ نقد و بررسی بازی Immortals Fenyx Rising توسط ناشر در اختیار بازیمگ قرار گرفته است.
نظرات