پورت بازی Beyond: Two souls بر روی کنسول PS4 نتوانسته مسائل اصلی این بازی را حل کند. این بازی در برخی جاها، هنوز هم یک تجربه عجیب غریب و ناهمگون است؛ خصوصاً بلافاصله پس از آن که گیم پلی و روایت داستان بیشترین قرابت به هم را پیدا می کنند. بهترین ویژگی جدید این نسخه نسبت به نسخه PS3 این است که بجای روایت جسته گریخته در خط زمانی می توان آن را به ترتیب وقوع زمانی اتفاقات بازی نمود. به لطف همین ویژگی، می توان از برخی از تظاهرهای وجود یک روایت مفهومی فاصله گرفت و به تماشای یک داستان سرراست و آسان نشست؛ چیزی که در نهایت نتیجه بهتری را عاید مخاطب می کند.
بازی Beyond: Two Souls زندگی Jodie Holmes (با بازی بی بدیل Ellen Page) را روایت می کند؛ دختری که از بدو تولد همراه یک موجود روحانی و غیرمادی به نام Aiden است. طبیعی است که داشتن یک موجود غیرمادی، آن هم به عنوان یک همکار پرانگیزه، دقیقاً با یک زندگی ایده آل برابری نمی کند؛ خصوصاً از زمانی که شخصیت آیدن اجازه می دهد جودی بتواند هر وقت اراده کرد از قسمت شیطانی دنیای غیرمادی دیدن کند. با این حال حتی وقتی که جودی با وحشت های نامرئی به این سو و آن سو کشیده نمی شود و مورد تهدید قرار نمی گیرد، باز هم مجبور است در برابر گرایش های بدجنسانه آیدن بایستد. در روزهایی هم که آیدن آرام است، زندگی جودی به صورت یک دختر غریب با جامعه است که چیزهایی می بیند که هیچ کس هرگز نخواهد دید. در این بازی یک گستره 15 ساله از زندگی جودی را می بینیم و به تماشای تعاملات او با جهان (و جهان با او) در این 15 سال و تصمیماتی که بر زندگی او اثرگذارند می نشینیم.
تجربه Beyond در خانه بر روی کنسول PS4 رضایتبخش است. بافت ها نسبت به نسخه PS3 به خوبی بهبود یافته اند و ارتقای روشنایی بازی نیز تجربه سینمایی هیجان انگیزتری را مهیا می سازد. گیم پلی واقعی بازی در گذار از PS3 به PS4 چندان دستخوش تغییر نشده است. شاید بتوان گفت بیشتر پروژه فقط یک copy-paste از بازی Heavy Rain است. بیشتر وقت شما صرف پرسه زدن در محیط های بسته می شود و باید به دنبال اعلان های جادویی ای باشد که به شما نشان دهد می توانید با یک شی یا فرد تعامل نمایید.
طبق سبک انحصاری Quantic Dream، حرکت های اکشن بازی توسط وقایعی سریع و در محیطی دینامیک انجام می شود و برای این کار تا حد ممکن از کارکرد حسگر حرکتی DualShock 4 بهره گرفته شده است. نسخه PS4 بازی تعداد معدودی حرکات اضافی به بازی اضافه کرده است که در آن ها در رویدادهای سریع (QTE ها*) به جای استفاده از حرکت های بالا-پایین-چپ-راست، باید از کلیدهای آنالوگ کنترلر بهره برد. تفاوتی که شاید بهتر بود هرگز انجام نمی شد یا دست کم با شفافیت بیشتری نشان داده می شد چرا که گاهی اوقات اصلا مفهوم نیست که آنالوگ را باید به کدام سمت هدایت کرد و با همین نامفهومی باید در کثری از ثانیه تصمیم صحیح را اتخاذ کرد.
طی جریان بازی، بهترین لحظات در هر صحنه اکشن به ورودی شما گره می خورد، چه بخواهید بین خودروهای در حال حرکت بپرید، سربازان را از بالای خودرو به پایین پرت کنید، یک موتورسیکلت بدزدید، از یک ایست بازرسی پلیس رد شوید و فرار کنید، یا افراد را از ساختمان در حال سوختن نجات دهید. حتی چند صحنه مخفی کاری در بازی وجود دارد که در آن ها جودی شخصیت های منفی بدبخت بازی را به عدم می فرستد.
البته بزرگترین ویژگی Beyond این است که هروقت کنترل کامل جودی را در اختیار دارید، می توانید به صورت آنی به آیدن سوییچ کنید و همانند یک روح در جهان پرسه بزنید، از در و دیوارها و اشیا رد شوید، به مکالمات سری گوش فرا دهید، اشیا را هل دهید، روح از بدن دیگران جدا کنید، یا حتی به قربانی های بدبخت کمک کنید. با این حال حد و مرز حیله به کار رفته در این بازی مشخص نیست. چیزی که در داستان بازی تعریف شده این است که آیدن اگر خیلی از جودی فاصله بگیرد، می تواند به او صدمه بزند، اما این که این فاصله دقیقا چقدر است ظاهرا بیشتر از آن که به یک منطق پایدار متکی باشد به نیازهای صحنه بازی مربوط است.
گذشته از این ها، معماها، موانع و نقاط داستانی شکل گرفته حول قدرت های آیدن به زیبایی ترسیم شده اند. آیدن در نقاط بسیاری از بازی سعی می کند با تصرف در بدن یکی از دشمنان، وادار کردن او به کشتن دشمنان و سپس کشتن خود، جان جودی را نجات دهد. به ندرت می توانید یک داستان را از دید یک روح تماشا کنید، و میزانی که از این قابلیت در Beyond استفاده شده منجر به نتایج جذاب و فریبنده ای شده است.
روایت خطی و مبتنی بر وقوع رویدادها که در نسخه جدید PS4 در دسترس قرار دارد، یک بهبود چشمگیر نسبت به نسخه اولیه محسوب می شود. در آن روایت اولیه، داستان به صورت ترتیب تصادفی ای از وقایع زندگی جودی روایت می شد که بعضاً هیچ کمکی به درک بیننده از بازی نمی کرد و شاید او را از مفهوم اصلی دورتر می ساخت. حال آن که در این نسخه در ابتدای بازی می توانید انتخاب کنید که داستان به صورت ترتیب وقوع (Chronological) روایت شود و زندگی جودی را به صورت خطی تماشا کنید. در روایت مبتنی بر ترتیب وقوع رویدادها، درک بهتری از توانمندی های جودی را کسب می کند؛ چرا که شاهد بزرگ شدن او از یک دختربچه کنجکاو اما محافظ دار به یک نوجوان لجوج که می خواهد در دنیای واقعی زندگی کند و در نهایت به یک زن جوان که می بیند به طور همیشگی مورد خیانت جامعه قرار می گیرد هستیم.
به جرات می توان گفت که این بازی بخش اعظمی از تاثیرگذاری خود را مرهون بازی Ellen Page بازیگر مطرح هالیوود است. بازی پیج، هم صدا و هم بازی فیزیکی، واقعاً قدرتمند است. صدای او در یک صحنه گویی از اعماق روح آسیب دیده اش خارج می شود و در صحنه دیگر به خوبی خشم و عصبانیت توام با ناراحتی خاص جودی را بازسازی می کند. در این بین از بازی Willem Dafoe هم نباید غافل شد. سهم او در این فیلمنامه در چگونگی نمایشش نمود ویژه ای دارد، خصوصاً در انتهای بازی. با این حال زمان هایی نیز وجود دارد که از خود صمیمیت خالص و نگرانی خاص پدر نسبت به دختر را به نمایش می گذارد (خصیصه هایی که به ندرت از Dafoe دیده ایم). کیفیت سایر بازیگران این بازی متغیر است. Kadeem Hardison، تنها بازیگر مطرح دیگر این بازی، در نقشش استوار و قوی است اما سایر بازیگران به خوبی نتوانسته اند زیر و بم های بازی Beyond که به خوبی توسط بازیگران توانمندتر رعایت شده است را همراهی کنند.
شاید بتوان گفت آن ها بیش از حد به فیلمنامه اسکیزوفرنیایی Beyond چسبیده اند و خود را مقید کرده اند. فیلمنامه این بازی بین صحنه های دراماتیک محزون و سنگین، اکشن های پر حرکت، و دیالوگها و مکالمه های به خوبی هدایت شده اما بعضا حاوی چرت و پرت های بی ربط و بی محتوا در تلاطم است. اما صحنه های بارز این بازی واقعاً ستودنی هستند: صحنه ای که جودی با وضعیت بی خانمانی دست و پنجه نرم می کند واقعاً جالب توجه است. با این حال این بازی خالی از نقاط و صحنه های ضعیف نیست: مثلاً انحراف بی مورد به افسانه Navajo. گهگاه هم صحنه هایی وجود دارد که در آن ها تنها ماموریت جودی از بین بردن یک دیکتاتور افریقایی است. این صحنه ها علیرغم داشتن دوز بالایی از اکشن، اما واقعاً در عمل روایت اصلی داستان جدا و بی ربط می نماید.
*QTE یا Quick Time Event یا همان رویداد سریع به وقایعی اطلاق می شود که بازیکن در آن ها باید به محض مشاهده یک صحنه خاص، با کلیدزنی یا حرکت کنترلر تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
نظرات (7)