سفری به جهنم Helheim | نقد و بررسی بازی Hellblade Senua’s Sacrifice
اجازه بدید حرف آخر رو اول بزنم! Hellblade Senua’s Sacrifice در مجموعهی بازیهای بسیار خوبی قرار میگیره که در نسل هشتم تجربه کردم. اگر گرافیک عالی، گیمپلی بسیار خوب، صداگذاری خاص و متفاوت، موسیقی متنی که بخوبی با محتوای بازی جُفت شده، شخصیتپردازی بدون نقص و معماهای درگیر کننده رو، در مقابل کوتاه بودن بازی، محدود بودن تنوع کومبوها در درگیریها، تنوع کم دشمنان و زاویهبندی نه چندان مناسب دوربین قرار بدیم به این نتیجه میرسیم که برچسب بسیار خوب و نه عالی، میتونه انتخاب مناسبی برای این بازی باشه.
با این وجود اگر به جزئیات بیشتری در رابطه با این بازی علاقهمند هستید و تمایل دارید موشکافانه Hellblade Senua’s Sacrifice رو مورد تحلیل قرار بدیم، تا پایان این نقد و بررسی همراه بازیمگ باشید.
یکی از عناوینی که از زمان معرفی و نمایش اولین تریلر به اون علاقه پیدا کردم و منتظر عرضهی اون بودم و با شنیدن انتشار بازی تنها بصورت دیجیتال متاسف شدم، Hellblade Senua’s Sacrifice بود. بماند که تا قبل از تجربهی این عنوان در رابطه با قهرمان داستان و اتمسفری که بازی در اون روایت میشه دچار سوءتفاهم بودم و این عنوان رو دنبالهای برای شمشیر بهشتی (Heavenly Sword) تصور میکردم؟! شاید ساخت بازی توسط Ninja Theory چنین سوءتفاهمی رو برای من ایجاد کرده بود. شاید هم نزدیک بودن فضای تریلر اولیهی بازی به Heavenly Sword اما از نوع تاریک، باعث این سوءتفاهم شده بود. شاید هم نامگذاری این عنوان که به نوعی با شمشیر بهشتی تضاد داشت این ایده رو در ذهن من ایجاد کرده بود که در هر صورت باید اعتراف کنم، بر خلاف تصور من، بجز توسعه دهنده و ژانر، ارتباطی بین این دو عنوان وجود نداره!
Hellblade Senua’s Sacrifice داستانی عاشقانه رو روایت میکنه. داستانی که بر خلاف ماجراجوئیهای معمول بازیهای مشابه، قهرمان اون بجای یک مرد جنگجوی تنومند، یک زنه! سنوآ، قهرمان شمشیر جهنمی از بیماری سایکوزیس (روانپریشی-Psychosis) رنج میبره. بیماری که اون رو از جامعه جدا کرده و باعث شده مورد نفرت مردمش قرار بگیره. مردمی که تمام مشکلات خودشون رو به نفرینی که معتقد هستن سنوآ به اون گرفتار شده نسبت دادن و به همین دلیل با نفرت با سنوآ و قبلتر از اون، با مادر سنوآ رفتار میکردن.
در خط داستانی متوجه میشیم که مادر سنوآ هم مثل اون به همین بیماری دچار بوده و بخاطر جهل جامعه به اون لقب جادوگر داده شده و زندگیش، به نحوی که احتمالا خودتون حدس میزنید پایان پیدا کرده؛ سوختن در آتش!
بهرحال سنوآ به صلاحدید پدر، خودش رو محبوس میکنه و به ندرت از خانه خارج میشه تا اینکه در یکی از همین معدود دفعات، با Dillion آشنا میشه و همین اولین آشنائی، آتش عشق بین اونها رو روشن میکنه. Dillion سنوآ رو جور دیگهای میبینه و تمام صفتها و تهمتهایی که به سنوآ نسبت داده شده رو کذب و مسخره میدونه. کمکم ارتباط عاطفی بین اونها صمیمیتر میشه تا اینکه دهکدهی سنوآ توسط مردان شمالی (وایکینگها) مورد تهاجم قرار میگیره و Dillion با وضع فجیعی به قتل میرسه. این شوک باعث میشه تا بیماری سنوآ وارد مرحلهی جدیدی بشه و صداهائی رو در ذهنش بشنوه که از بُعدهای مختلف شخصیتی اون شکل میگیرن. سنوآ که نمیتونه کشته شدن Dillion رو قبول کنه. برای بازگردوندن اون راهی سفری بدون بازگشت میشه. سفری به دنیای تاریکی. سفر به جهنم Helheim !
قابی تاثیرگذار از کشته شدن Dillion توسط مردان شمالی
ماجرای کشته شدن معشوق و یا معشوقه و سفر دلداده برای احیای دلدار، چیزی نیست که در دنیای فانتزی و البته بازیهای کامپیوتری تازگی داشته باشه. اگر برای این داستانپردازی بدنبال مشابه بگردیم، به عقیدهی من جهنم دانته یا Dante’s Inferno نزدیکترین داستان به ماجراجوئی سنوآ رو روایت میکنه. اما نکتهای که باید در رابطه با Hellblade Senua’s Sacrifice به اون توجه کنیم، بیماری سنوآست.
بیماری سایکوزیس اشکال مختلفی داره. در سطح پیشرفتهی اون علاوه بر شنیدن صداهای مربوط به شخصیتهای غیر حقیقی در ذهن بیمار، فرد مبتلا علامتهائی رو به شکل نماد در محیط اطرافش میبینه که از نظر بیمار، به هم مرتبط هستند و بواسطهی حساسیت زیادی که ذهن در کشف ارتباط بین این نمادها بخرج میده، بیمار از دنیای حقیقی جدا میشه. صداها و نمادها در ذهن بیمار بیشتر و بیشتر میشن تا اینکه بیمار در سطح پیشرفته به جنون میرسه.
شخصیت پردازی سنوآ و بطور کلی داستان و گیم پلی بازی هلبلید، بر اساس همین بیماری به شیوهای کاملا پیشرفته و نکته بین شکل گرفته بنحوی که در سطحی بالاتر از یک سرگرمی چند ساعته، هلبلید به بهترین شکل ممکن و کاملا بصری، رنج و عذابی رو که مبتلایان این بیماری به اون دچار هستند رو به تصویر میکشه. حضور اساتید دانشگاه و ارتباط با موسسات بزرگ تحقیق در رابطه با بیماری های ذهن و روان و بخصوص بیماری سایکوزیس در پروسهی تولید بازی هلبلید نشان دهندهی تحقیق گستردهای هست که نتیجهی اون چیزی در حدود 8 ساعت گیمپلی شده. مدت زمانی که بخاطر کم بودن از اون راضی نیستیم و این مورد رو بعنوان یکی از مشکلات بازی در نظر میگیریم.
همونطور که قبلتر هم اشاره کردم، یکی از ویژگی های بازی هلبلید رو میشه گرافیک فوق العاده ی اون دونست. گرافیکی که هرچند بینقص نیست ولی به لطف قدرت آنریل انجین 4، بخوبی از عهدهی کار برآمده. طراحی بسیار خوب مراحل، نورپردازی و سایهزنی بینقص و نماهایی که کارگردان هنری بازی “Stuart Adcock” بخوبی از طریق اونها تونسته فضایی سرد و خشن رو شبیه سازی کنه، ویژگیهای ارزشمند بخش گرافیک بازی هستن اما میشه گفت به جزئیات توجه چندانی نشده. زمانی که به ساحل دریا میرسید، جلوههای تصویری امواج ممکنه شما رو شگفت زده کنه اما بعد از کمی مکث متوجه میشید که این امواج، کاملا تکراری و غیر واقعی هستن. برجای نموندن اثر پای سنوآ بروی زمین، حرکت کاملا تکراری شاخ و برگ درختان و همینطور وجود محیطهای از پیش رندر شده که البته سازندگان بازی با زیرکی اونها رو از دسترس خارج کردن، باعث شدن که با وجود عالی بودن، گرافیک بازی بینقص نباشه.
نورپردازی فوق العاده و گرافیک بسیار خوب بازی که به لطف قدرت آنریل انجین 4 محقق شده
اما در طرف دیگه، صداگذاری محیط و همینطور صداگذاری شخصیتها که شامل سنوآ هم میشه فوقالعاده انجام شده. در ابتدای بازی، به شما توصیه میشه تا برای داشتن بهترین تجربه با Hellblade، از هدفون استفاده کنید. پیشنهاد میکنم این موضوع رو جدی بگیرید و از هدفون استفاده کنید تا بهتر دنیای سنوآ رو درک کنید. صداهایی که از زوایای مختلف و با فاصلههای دور و نزدیک با شما صحبت میکنن، از صدای خدایانی که باید با اونها مبارزه کنید گرفته تا صدای شخصیتهائی که در روند پیشرفت بازی به شما کمک میکنن. همه بخوبی گردهم آمدن تا در نهایت به لطف موسیقی متن بسیار تاثیرگذار، تجربهی شنیداری فوقالعادهای رو برای شما به ارمغان بیارن. صداهایی که هوشمندانه در حین درگیریها مثل چشم سوم حملات پشت سر رو به شما هشدار میدن، در زمان زمین خوردن شما رو برای بلند شدن و ادامهی مبارزه تهییج میکنن و در طول مسیر برای رسیدن به باس بازی حس هیجان رو در شما افزایش میدن، در تصمیم گیریهای مهم حتی با شما مخالفت میکنن یا فکر شما رو مورد تمسخر قرار میدن و حتی برای حفظ بقای خودشون در مقابل شما قرار میگیرن، حس کاملا متفاوتی رو در شما ایجاد میکنن که با هیچ گیمی تابحال تجربه نکردید.
Senua قهرمان بازی Hellblade از بیماری سایکوزیس در سطح پیشرفته رنج میبره
یکی از نقدهایی که به Hellblade وارد شده، مربوط به بخش مبارزات بازی هست. در Hellblade هیچ درخت ارتقایی برای پیشرفت مهارتهای سنوآ وجود نداره. هیچ بخشی برای یادگیری مهارتهای جدید بواسطهی دریافت Exp از مبارزات تعریف نشده و بطور کلی درگیریهای بازی بجز تلاش برای بقا، مزیت ویژهای برای شما نخواهند داشت. تنوع دشمنها از تعداد انگشتان هر دو دست بیشتر نیست و کومبوهای سنوآ هم که با ترکیب ضربات سنگین، سبک و ضربات دست و پا شکل میگیرن، به سرعت تکراری میشن اما همینجا باید به موردی اشاره کنم. با وجود نقاط ضعفی که در رابطه با اونها صحبت کردم و همینطور ضعفهایی در جای گیری دوربین که در یک درگیری ممکنه به کشته شدن شما ختم بشه، درگیریهای بازی بسیار جذاب و در عین حال تنش زا هستن! سرعت مناسب مبارزات، بهمراه تکنیکهایی که با وجود تعداد کم در روند مبارزات تاثیر بسیار مهمی ایجاد میکنن از یک طرف و خلاقیت فوقالعادهی نینجاها در محدود کردن دفعاتی که تا قبل از پاک شدن فایل ذخیرهی بازی اجازهی شانس مجدد دارید بهمراه ذخیرهی خودکار دقیق، از طرف دیگه باعث بالا رفتن هیجان بخش مبارزات شدن. این ایدهی هوشمندانه که با هر بار کشته شدن سنوآ، تاریکی در وجود اون کمی پیشرفت میکنه و در صورت رسیدن این تاریکی و فساد به سر سنوآ، بازی بطور خودکار فایل ذخیرهی خودش رو پاک میکنه (Senua’s Sacrifice) و شما رو مجبور میکنه تا از ابتدا شانستون رو امتحان کنید، بهمراه ویژگی تعاملگرای سطح سختی بازی که به نسبت مهارت شما در مبارزات، درجه ی سختی در درگیریها تغییر میکنه، باعث میشن تا مبارزات بازی برای من علاوه بر پرتنش بودن، خوشایند و جذاب باشن. مبارزاتی که تا قبل از باز شدن دروازهی Helheim فقط برای خارج کردن بازی از یکنواختیِ یک عنوان معمایی مورد استفاده قرار میگرفتن، به یکباره بر تعداد اونها افزوده میشه تا حس یک بازی سبک Hack & Slash البته از نوع محدودتر بخوبی در گیمر ایجاد بشه. علاوه بر اینکه باسهای بازی هم عالی طراحی و پرداخته شدن. از هیولائی که با تکیه بر بیماری سنوآ، با ایجاد مناظر غیر واقعی و فضاهای توهم زا، جلوی پیشرفت اون رو میگیره، خدائی که با افروختن آتش روئینتن میشه و هیولای وحشتناکی که از سایهها و تاریکی برای حمله استفاده میکنه همگی بقدری خوب پرداخته شدن که پیروزی بر اونها حس موفقیت بسیار خوبی رو در بازیباز ایجاد میکنه.
اعتقاد دارم که مبارزات بازی، بخوبی با سبک بازی Hellblade همخوانی داره
در مورد معماهای بازی صحبت کردیم. یکی از ویژگیهای بازی که حتی پتانسیل بالائی برای تبدیل شدن به ضعف رو هم داره، معماها هستن. در اولین برخورد با معماهای بازی Hellblade، هیچ راهنما یا آموزشی به چشم نمیخوره تا به شما برای یادگیری الگوریتم حل معما کمک کنه. از طرفی ساختاری که معماها در هر کدوم از بخشهای بازی از اون طبعیت میکنن ثابته به این معنی که یک شکل خاص از معما، مثل منطبق کردن چند علامت بروی هم برای ایجاد یک نماد مشخص یا پیدا کردن نمادهایی خاص در یک فضا، در طول بازی تکرار میشن که ممکنه در بخشهایی باعث خستگی و یا حتی سردرگمی بشه. تنها تنوعی که در بخش معماهای بازی با اون روبهرو میشیم، در مرحلهای خاص، امکان تغییر بَعد زمان برای حل معماهای آشنای بازیه که حرکت تاثیرگذار و ارزشمندیه.
توهم، رویا، معما !
هر چقدر در خط داستانی Hellblade به پایان نزدیکتر میشیم، جذابیت بازی بیشتر میشه. هلبلید از جمله بازیهائیه که روند صعودی خودش رو از ابتدا با شیب کم اما مداوم طی میکنه تا اینکه در نهایت به پایانی متفاوت و تاثیرگذار ختم میشه.
شمشیر جهنمی، یک بازی تکنفره است. یعنی در بازی بخش چند نفره تعریف نشده و اتمام خط داستانی، به معنای تمام شدن جذابیت این عنوان و خاموش شدن حس ماجراجوئی خواهد بود که با ورود سنوآ به دنیای مردگان شروع شده. Hellblade گیمی نیست که ارزش تکرار بالائی داشته باشه چرا که بجز بخش داستانی ویژگی خاصی برای اکتشاف و ماجراجوئی در اون دیده نمیشه و این موضوع بخوبی تصمیم سازندگان بازی برای عرضهی اون تنها بصورت دیجیتال رو توجیح میکنه. با خودتون فکر کردید که چند نفر از ما بازیهایی که فاقد بخش مولتیپلیر هستن رو بعد از تمام کردن نگه میداریم و بفکر فروش اونها نمیافتیم؟ چند نفر از ما حاضر هستیم بعد از خرید یک بازی دیجیتال، پروفایل کاربریمون رو در اختیار سایرین قرار بدیم؟ این یعنی اطمینان نینجا تئوری از اینکه اکثر افرادی که Hellblade: Senua’s Sacrifice رو تجربه کردن، بجای امانت گرفتن بازی از دوستان و یا خرید نسخه ی استفاده شدهی دیسک، یک نسخه از اون رو بصورت دیجیتال خریداری کردن. سیاستی که معتقدم بخوبی نتیجه بخش بوده تا Hellblade به پرفروشترین بازی دیجیتال PSN تبدیل بشه. شاید بعد از رسیدن فروش هلبلید به پیشبینی نینجا تئوری، نسخه ی فیزیکی بازی هم در دسترس عموم قرار بگیره.
نظرات (2)