نقد و بررسی بازی Far Cry 5 | سفری تا دروازه بهشت
نقد و بررسی Far Cry 5 بر اساس نسخه ارسالی ناشر برای وبسایت بازی مگ انجام شده است. (Copy provided by publisher)
چیزی که پیش از شروع Far Cry 5 بسیار کنجکاوش بودم، این بود که پنجمین شماره از این فرنچایز چه چیز جدیدی از خود دارد و کیفیت نهایی آن نسبت به دو نسخه قبلی پیشرفت کرده یا خیر. اگر سری Farcry را در این چندساله دنبال کرده باشید، خوب میدانید که Far Cry 3 یک انقلاب در این ژانر به حساب میآمد و به نوعی تاثیر بسیار بسیار زیادی روی سری و عناوین مشابه گذاشت. استقبال از نسخه سوم به حدی خوب بود که یوبیسافت تصمیم گرفت تا فرمول آن را دقیقا در Far Cry 4 تکرار کند ولی خب به خاطر این سواستفاده و استفاده از المانهای تکراری سرزنش شد و نتوانست آنطور که باید اثر قابل قبولی تحویل دهد. با تمام این اتفاقات، هم طرفداران و هم یوبیسافت متقاعد شدند که نسخه پنجم باید چیزی فراتر از Far Cry 4 و Far Cry Primal باشد. برای من به شخصه Far Cry 5 آخرین فرصتی بود که به این فرنچایز دادم و با خود گفتم اگر این شماره هم همانند دو نسخه قبلی باشد، وقتش رسیده تا آن را کنار بگذارم و بیخیالش شوم. چندین سال بود که یکسری ماموریت با یک فرمول خاص را در این سری تجربه میکردیم و دائما باید Outpostها را از دشمنان پاکسازی مینمودیم. بنابراین، موفقیت و تغییرات Far Cry 5 حداقل برای من بسیار مهم و تعیینکننده بود. این را هم در نظر داشته باشد که یوبیسافت سال گذشته Assassin’s Creed Origins را روانه بازار کرد و توانست با تغییراتی که ایجاد کرده بود، بازخوردهای بسیار خوبی بگیرد؛ فکر میکنم همه ما بعد از این ماجرا خود به خود انتظاراتمان از Far Cry 5 بالاتر رفت. حال باید گفت که این اثر با اینکه تغییرات زیادی نداشته، ولی همچنان سرگرمکننده و لذتبخش است و میتوان از آن به عنوان یک بازی خوب یاد کرد.
وقایع Far Cry 5 در ایالت مونتانا آمریکا روایت میشود؛ جایی که جوزف سید (ملقب به The Father) همراه با خواهر و برادران خود، کنترل این منطقه را بهدست آورده و یک فرقه مذهبی افراطگرا تشکیل داده. اما ماجرا از جایی آغاز میشود که شما به همراه چند افسر پلیس برای دستگیر کردن جوزف سید وارد این منطقه میشوید. همانطور که همه میدانیم، گیرانداختن The Father به همین سادگی نیست و پس از اینکه به او دستبند زدید، تازه ماجرا و جنگهای اصلی آغاز میشود.
داستان Far Cry 5 جای صحبت بسیار زیادی دارد و میتوان ساعتها درباره آن بحث و جدل کرد. شخصا معتقدم که به ماجرای این نسخه میتوان با دو دید متفاوت نگاه کرد؛ دیدگاه اول این است که سطح توقعمان را در حد همان داستانهای بازیهای قبلی سری نگه داریم و زیاد آن را جدی نگیریم. در این صورت، داستان تا حدی قابلقبول بوده و میتواند مخاطب را سرگرم نگه دارد. اما در دیدگاه دوم، باید داستان را جدیتر بگیریم و اگر درون بازی خرد شویم، میتوانیم بفهمیم که نویسنده میخواسته با بیان بعضی اتفاقات، مسائل مهم و بزرگ انسانها را در دنیای حال حاضر روایت کند و نتیجه آن را به مخاطب نشان دهد. به همین خاطر هم است که اتفاقات اصلی بازی حول محور موضوعاتی مثل خشونت، تعصبات دینی، در دسترس بودن اسلحهها و استفاده از آنها، مصرف مواد مخدر و ... میچرخد و در طول خط داستانی هم بارها با آنها برخورد خواهید کرد. متاسفانه در این حالت، Far Cry 5 اصلا موفق نیست و نمیتواند تاثیرگذار واقع شود. شاید ترکیب این موضوعات با گیمپلی فارکرای بسیار جذاب باشد، ولی زیبایی آنها تنها روی کاغذ است و در عمل، اصلا موفق نیستند. شاید یکی از عواملی که باعث این اتفاق شده، روایت غیرمتمرکز داستان است که در نهایت سبب شده تا فرقه جوزف سید با آن چیزی که انتظارش را داشتیم، متفاوتتر باشد.
جدا از این مسائل، این اثر ایرادهای دیگری هم در این زمینه دارد که فارغ از هر دو دیدگاه بوده و شاید اگر این مشکلات نبودند، حداقل میتوانستیم از داستان لذت بیشتری ببریم؛ یکی از نکات منفی، نبود پیشزمینه داستانی برای کاراکتر اصلی است؛ چیزی که با شمارههای قبلی در تضاد است. معمولا در شروع نسخههای قبلی، در ابتدا با کاراکتر اصلی و گذشته آن آشنا میشدیم و سپس به سراغ آنتاگونیست و ماجرای اصلی میرفتیم. ولی در Far Cry 5 کاراکتر اصلی نه تنها هیچ گذشتهای ندارد، بلکه نام مشخصی هم برای آن در نظر گرفته نشده و دائما او را با اسامی «Deputy» و «Rookie» صدا میزنند؛ پلیسی تازهکاری که حتی توانایی حرف زدن هم ندارد و در تمام بخش داستانی مطلقا در سکوت قرار دارد! در کنار این مورد، به شخصه تا پایان بازی نفهمیدم که این فرقه مذهبی از کجا شکل گرفته و اصلا دلیلی که افراد به آن روی آوردهاند، چه بوده؛ بنابراین، ممکن است بعضی از جریانات و اتفاقات کمی غیرمنطقی به نظر برسد. با این حال، خوشبختانه شخصیتپردازی آنتاگونیستهای داستان بسیار خوب از آب درآمده و به آسانی قادر هستید تا با آنها ارتباط برقرار کنید. ولی ای کاش آنها را بیشتر میدیدیم و سازندگان زمانی اضافهتری را به آنها اختصاص میدادند.
Far Cry 5 حداقل در بخش گیمپلی هیچ چیز جدیدی به این سری اضافه نمیکند و بیشتر محتوایی که درون بازی قرار دارد، دقیقا مشابه شمارههای قبلی است. اما چیزی که باعث شده همچنان از تجربه گیمپلی لذت ببریم و برای ساعات طولانی به آن مشغول شویم، در وهله اول دنیای بازی است. مونتانا به بهترین شکل ممکن دیزاین شده و همواره در هر موقعیتی یک عالمه کار برای انجام دادن وجود دارد. این دیزاین خوب حتی بخش پاکسازی Outpostها هم لذت بخش کرده، چراکه هر کدام از آنها در یک مکان خاص مثل ایستگاههای بنزین، خانههای چوبی، مدرسهها و ... قرار دارند. به نظر من این همه Open-World ساختن به یوبیسافت بسیار کمک نموده و این شرکت هماکنون به یک تکامل خوبی در طراحی دنیای بازیهایش رسیده؛ به همین خاطر هم است که همه ما در چند اثر آخر یوبیسافت (از جمله AC:Origins) زمان نسبتا زیادی را صرفا برای گشت و گذار و کاوش در محیط اختصاص میدهیم. مورد چشمگیر دیگری که توجهتان را جلب خواهد کرد، ماموریتهای اصلی و فرعی است؛ در دو نسخه قبلی، ماموریتهای تکراری و خستهکننده یکی از نکات منفی بازی بودند که سبب میشدند تا گیمر بخش داستانی را نصف و نیمه رها کند. ولی در اینجا، ماموریتهای اصلی نه تنها کسلکننده نیستند، بلکه بسیار جذاب طراحی شدهاند و حتی لحظهای احساس خستگی نخواهید کرد. جالب است بدانید که بعضی از ماموریتهای فرعی ساختار نسبتا بهتری دارند و داستانهایی را روایت میکنند که اساسا ربطی به پلات اصلی ندارند؛ به عنوان مثال، موضوع یکی از همین ماموریتها، موجودات فضایی است.
اصلیترین مشکلی که با گیمپلی بازی در ساعات ابتدایی داشتم این بود که Far Cry 5 اگرچه یکسری موارد جزیی و کوچک جدید را به این فرنچایز اضافه کرده، ولی ایراد اینجا است که ما همه آنها را در عناوین قبلی یوبیسافت دیده بودیم؛ برای نمونه میتوان به بخش جدید Gun for Hire اشاره کرد. این گزینه به شما این امکان را میدهد که در طول بازی همواره دو یاور را همراه خود داشته باشید. این افراد را میتوانید بین مردم عادی و جنگجویان ساده انتخاب کنید (که معمولا توانایی کمتری دارند) و یا از بین افراد Specialist به دلخواه یکی را گزینش کنید. (این نیروها معمولا از تواناییهای ویژهای برخوردار هستند و در مبارزات به کمک شما خواهند آمد) این قابلیت شاید به خودی خود بسیار کارآمد باشد، ولی باید گفت که مشابه آن را (با کمی تفاوت) در Ghost Recon: Wildlands دیده بودیم. این شباهتها به همین جا ختم نمیشوند و چیزهای دیگری مثل ریوایو کردن همتیمیها (حتی در بخش آفلاین)، تقسیمبندی مناطق بین باسهای مختلف و ... یادآور Wildlands هستند؛ به نظر من اگر بازی را با اسم Far Cry: Wildlands منتشر میکردند، اصلا جای تعجبی نبود! با این حال بخش بزرگی از این مشکل به خود یوبیسافت برمیگردد؛ اگر دقت کرده باشید، بازیهای این ناشر فرانسوی در چند سال اخیر همواره از یک فرمول ثابت استفاده کردهاند و مثل این میماند که هر بار یک لباس متفاوت را تن یک آدم ثابت کنیم! قبول دارم که سیستم تیراندازی و صحنههای اکشن همچنان مثل قبل هیجانانگیز هستند و میتوانند آدرنالینمان را بالا ببرد، ولی حقیقت این است که شخصا دوست داشتم ایدههای جدیدتری را در بازی ببینم.
یکی دیگر از بخشهای جدید، Arcade Mode است که در واقع همان نقش قسمت چندنفره را ایفا میکند. (البته با کمی تفاوت) یکی از قابلیتهای فوقالعادهای که در این بخش به کار گرفته شده، قابلیت ساختن مپ است؛ همه بازیکنان میتوانند مپ دلخواه خودشان را بسازند و سپس آن را با دیگر افراد به اشتراک بگذارند. به همین خاطر هم است که بیشتر نقشههای بخش چندنفره توسط بازیکنان و گیمرهای معمولی ساخته شدهاند. البته شایان ذکر است که یوبیسافت هم چندین مپ برای این بخش تولید کرده و نقشهها تنها محدود به بازیکنان نمیشود.
قسمت ساخت و ساز نقشه که با نام Arcade Editor شناخته میشود، امکانات بسیار خوبی را در اختیارتان میگذارد. میتوانید از یک فضای خالی شروع کنید و هر آبجکتی که میخواهید درون آن قرار دهید؛ آبجکتها و وسایل از تنوعی بینظیری برخوردار هستند و در بین آنها حتی بعضی آبجکتهای بازیهای یوبیسافت مثل Assassin’s Creed و Watch Dogs به چشم میخورد. هر چقدر بعضی نقشهها بسیار خوب ساخته شدهاند، ولی تعدادی دیگر اصلا وضعیت خوبی ندارند و هیچگونه استانداردی در آنها رعایت نشده. جدا از این، مدها هم تنها به Team Deathmatch و Deathmatch محدود میشوند و هربار باید یک کار روتین و تکراری را انجام دهید. مواردی که گفته شد، سبب گردیده تا بخش آنلاین بازی نتواند چندان سرگرمکننده باشد و بدون شک بعد از مدتی از آن زده میشوید.
Far Cry 5 صرفا یک اثر سرگرمکننده است که تنها میتواند برای ساعاتی شما را مشغول به خود کند. اما بازی به هیچ وجه نمیتواند آن اثری که میخواهد را برروی مخاطب بگذارد. ایده داستان و فرقه مذهبی شاید خیلی خوب به نظر برسد، ولی در عمل و وقتی که با گیمپلی درگیر میشوید، متوجه خواهید شد که داستان بازی آنطور که باید موفق نبوده است. شاید اگر به شخصیتهای منفی کمی بیشتر پرداخته میشد و روایت داستان متمرکزتر بود، Far Cry 5 به عنوان بهتر و با ارزشتری تبدیل میگشت. با گذشت از اینها، بازی در بخش گیمپلی و مخصوصا در حوزه طراحی و ارائه المانهای جهانباز بسیار موفق کار کرده و از این حیث، میتوان آن را یکی از کاملترین عناوین یوبیسافت دانست.
نظرات (3)