!Civilization V: 2D Edition | نقد و بررسی بازی Jon Shafer's At The Gates
کم پیش میآید که در این صنعت، یک بازی مستقل بتواند به اعتبار نام سازندهاش برای خود مخاطب جذب کند و با وجود ناشناخته بودنش و تنها با داشتن همین نام و سابقهی سازندهاش در این حرفه، بتواند به یک اثر کاملاً مورد انتظار تبدیل شود. به همین جهت، بازیهای مستقلی که به اعتبار شهرت سازندههایشان شناخته میشوند، هیچگاه از یک استاندارد خاص تنزل نمیکنند؛ چراکه ناشر این اثر میداند با کمی کمکاری و ضعف در ساختار محصولش، ضربهای بزرگ به اعتبار خود وارد خواهد کرد و به همین جهت تمام تلاش خود را میکند تا حتی کوچکترین نقطهضعفی هم در بازیش باقی نماند. نمونههایی از این قبیل فراواناند: Toby Fox، Lucas Pope و سازندهای که امروز قصد بررسی بازی او را داریم، یعنی Jon Shafer. تمامی این افراد در دنیای بازیهای مستقل –و گاه غیرمستقل- بهعنوان سازندگانی شناخته میشوند که یک بازی مستقل میتواند تنها با داشتن این نام در میان سازندگانش، بهقدری خوش بدرخشد که شاید اگر بازی بهتری بدون این نامها ساخته میشد هرگز نمیتوانست به چنین جایگاهی برسد. این نامها تنها در میان بازیهای مستقل پیدا نمیشوند؛ بلکه برندهایی مانند FromSoftware، Rockstar و... که همگی در میان نامهای بزرگ این سبک قرار دارند، تبدیل به مدیومهایی شدهاند که بهخودیخود میتوانند موفقیت و محبوبیت یک بازی –حتی متوسط- را چند برابر کنند.
At The Gates هم دقیقاً چنین وضعیتی دارد. این بازی تنها به این خاطر توانست به چنین محبوبیتی برسد که نام دیزاینر بازی Civilization V و نام خود این بازی همواره در کنار At The Gates بودهاند و هیچگاه از آن جدا نشدهاند. این عنوان که از سال 2014 تا به امروز با وجود منتشر شدنش هیچگاه یک نسخهی پایدار رسمی نداشته، بالاخره بهطور رسمی منتشر شد و بسیاری از طرفداران سابق سری تمدن که با تغییرات عمدهی قسمت ششم این سری مخالف بودند، حال میتوانند مزهی یک بازی استراتژیک اصیل بنا شده بر پایههای هستهی کهنهی تمدن و حتی بسیار لاکپشتوار تر از آن را احساس کنند. امروز در بازیمگ قصد بررسی عنوانی را داریم که قطعاً برای تکتک طرفداران سبک استراتژیک نوبتی –و بهخصوص طرفداران قدیمی سری سیویلایزیشن- یک موهبت محسوب میشود و اگر کمی حوصله از خود نشان دهید، میتواند لذت یک بازی واقعاً حسابشده را به شما ارائه دهد.
اگر با سری تمدن آشنایی داشته باشید، قطعاً نیازی ندارید که اطلاعات خاصی را در رابطه با At The Gates به دست آورید و میتوانید بهراحتی وارد جهان بازی شوید. ولی اگر چندان هم با سبکِ سنگین و بلندمدت سری تمدن آشنایی ندارید، سازندگان چنان بازی را طراحی کردهاند که حتی بدون وجود یک بخش آموزشی، بتوانید بهراحتی در دنیای بازی جای بگیرید و بهتدریج، خودتان هم همراه با روند پیشرفت سرزمینتان پیشرفت کنید و ذهنتان بهآرامی استراتژیهای خاص خودش را در قالب نیازهای بازی ایجاد کند و At The Gates بهآرامی کاری کند که خودتان هم از چنین خو گرفتنی متعجب شوید! اصلیترین ویژگی At The Gates دقیقاً همین است. شما با خود بازی بزرگ میشوید و استراتژیهایتان همراه با مرزهای سرزمینتان گسترش مییابند. در At The Gates برخلاف دیگر عناوین استراتژِیک، تنها یک هدف اصلی دارید و در باقی موارد، همهچیز بر عهدهی شماست.
با وجود اینکه سازندهی بازی خبر حضور یک بخش آموزشی کامل را در هنگام عرضهی رسمی بازی وعده داده است؛ با این حال باید این را بدانید که چنین بخشی بههیچوجه نمیتواند برای این بازی مناسب باشد. At The Gates را باید عنوانی در نظر بگیرید که خودش همهچیز را بهآرامی در اختیار شما میگذارد و شاید پس از سالها، برای اولین بار شما را با نحوهی بازی کردن یک بازی استراتژیک آشنا میکند. ازآنجاییکه در این بازی هیچگونه هدفی جز برنده شدن وجود ندارد، بازی بهقدری برای خود و بازیکنش آزادی عمل ایجاد کرده که همانند قسمت پنجم سری تمدن، این امکان را دارید که همهچیز را دقیقاً با روش خاص خود پیش ببرید؛ اما این بار همهچیز چندین بار آهستهتر از قبل انجام میپذیرد و شما مجبور هستید تا افکار خود را بسیار آرامتر و با آیندهنگری بیشتر در بازی پیاده کنید.
در At The Gates، هدف شما نابود کردن امپراتوری روم غربی و یا تبدیل کردن قبیلههایتان به پنج لژیون بزرگ رومی است. بازی تنها با دادن این هدف نهچندان قابل فهم به شما، همهچیز را به عهدهی خودتان واگذار میکند و از این به بعد، این شمایید که باید جهان بازی را کشف کنید، منابع اولیه را برای حکومت خود فراهم کنید و درنهایت، با گسترش دانش درون قلمرو و مرزهای خارج از آن، خود را به سطحی برسانید که بتوانید به یکی از اهداف بازی برسید و همهچیز را به اتمام برسانید. درهرصورت، این بازی قرار است یکی از زیرشاخههای سبک استراتژیک یعنی 4X را بهعنوان پایههای خود قرار دهد و به همین دلیل، بهخوبی از تمام پتانسیل این سبک استفاده کرده تا حداقل کلیت گیم پلی خود را تا حد بسیار خوبی بالا ببرد و شاهد یک بازی مستقل غیرقابلتحمل کپی شده از روی سری تمدن نباشیم.
در At The Gates، همانطور که بارها به آن اشاره شد، شما در یک بازی بسیار آهسته با روندی بسیار کند قرار میگیرید و باید با استفاده از قبیلههایی که تحت فرمان شما در میآیند، در بازی پیشروی کنید. موضوع وجود قبیلهها و شنیدن این واژه، قبل از شروع بازی بسیار هیجانانگیز به نظر میرسد و همه انتظار داریم تا یک سبک جدید از بازیهای استراتژیک نوبتی بر پایهی وجود زیرمجموعههایی به نام «قبیله» را شاهد باشیم. ولی طولی نمیکشد که این انتظار خیلی سریع به پایان میرسد و بازی هم در بخش توضیحات و هم در عمل، به ما میگوید که بههیچوجه قرار نیست شاهد نوآوری خاصی باشیم و هر قبیله، در اصل نقش یک فرد را دارد که به ما نشان میدهد احتمالاً سازندهی بازی تعریف درستی از کلمهی قبیله نداشته و نمیدانسته که قبیله به معنای مجموعهای از افراد است که تحت تأثیر فرهنگ مشترکی در کنار یکدیگر زندگی میکنند!
حال بحث موجودیت قبیلهها را کنار بگذارید و به جزئیات آنها توجه کنید: هر قبیله چند پارامتر خاص برای کارایی خود دارد که تعداد زیادی آنها، با وجود تأثیر کمشان بر روی بازی، بازهم اثرات خود را اعمال میکنند و بد نیست تا نگاهی مختصر هم به آنها داشته باشیم. اولین ویژگی موجود در بخش قبیلهها امکان انتخاب شغل برای هر قبیله است؛ بهاینترتیب که شما میتوانید با انتخاب یک شغل برای هر فرد او را به انجام وظیفه خاصی وادار کنید. برای مثال شما میتوانید افراد قبیلهای را برای کشاورزی استخدام کنید؛ و یا اینکه افرادی را برای شکار یا نظامیگری بفرستید البته بازهم باید به این نکته توجه داشت که حتی وجود یک چنین بخشی هم در حالی است که هر قبیله یک فرد واحد محسوب میشود. برای اینکه بتوانید به قبیلههای مختلف شغل بدهید و آنها را در وظایف مختلفی قرار دهید، لازم است که ابتدا پیشزمینهای را برای هریک از آنها ایجاد کنید تا بتوانند سریعتر شغلهای موجود در این پیشزمینه را یاد بگیرند.
این پیشزمینهها در شش دستهبندی قرار میگیرند:
- دسته اول به نام Honor که بر روی بخش نظامی و توسعه مرزهای شما تمرکز دارد. قبیلههایی که در این بخش آموزش پیدا میکنند میتوانند تبدیل به سربازان یا مرزبانان شوند؛ همچنین این افراد میتوانند تبدیل به شکارچیهایی شوند که میزان گوشت و مواد غذایی شما را افزایش میدهند. پیشزمینهی Honor شاید در ابتدا چندان مهم به نظر نرسد؛ اما با کمی پیشروی در بازی و برخوردتان با اولین راهزنان، بهسرعت متوجه اهمیت نظامیان در بازی میشوید و همچنین باید به این هم آگاهی داشته باشید که قرار است با امپراتوری روم غربی مبارزه کنید و نمیتوانید بدون این افراد بهجایی برسید.
- دستهی دوم Agriculture نام دارد که با استفاده از گیاهان و منابع گیاهی زمینهای مختلف اطراف شما باعث پیشرفتتان میشود. افرادی که این پیشزمینه را آموزش میبینند، در تمام مشاغل مربوط به گیاهان تبحر دارند و بهراحتی میتوانند غذا و مواد اولیهی گیاهی را برای شما فراهم کنند. این پیشزمینه در تمام طول بازی کاربر دارد و در اکثر موارد هم بهعنوان اولین پیشزمینه برای یادگیری انتخاب میشود؛ چراکه قبیلههای دارای این پیشزمینه، میتوانند مواد غذایی اولیهای مانند عسل و گندم را از اطراف برای شما جمعآوری و بعدها، این منابع را تبدیل به مزارع تبدیل کنند.
- پیشزمینهی قابل یادگیری بعدی مربوط به حیوانات است و Livestock نام دارد. افراد تعلیمدیده در این قسمت، میتوانند از طریق حیوانات به شما سود برسانند و مواد مختلفی را برایتان تأمین کنند. ازآنجاییکه استفاده از حیوانات در اوایل بازی چندان هم بهصرفه نیست و نیاز به برخی منابع برای تشکیل دامداری و استفاده از حیوانات دارید، مجبور هستید تا پس از مدتی به استفاده از حرفههای موجود در این بخش بپردازید که البته جز در منابع خاصی که تنها از طریق حیوانات تأمین میشوند، در باقی موارد به حیوانات نیاز چندانی نخواهید داشت.
- اما پیشزمینهی دیگری که بهشدت هم به آن نیاز خواهید داشت، Crafting یا همان بخش قلمروسازی عادی عناوین دیگر است. بخش کرفتینگ به شما اجازهی ساخت سازههای مختلف و دسترسی به منابعی که برای رسیدن به سطح میانی دانش نیاز دارید را میدهد و از طریق سنگ و چوب، حتی امکان افزایش عمدهی تولیداتتان بهصورت گروهی را به شما میدهد.
- پیشزمینهی Metalworking که احتمالاً در بخشهای پایانی بازی میتواند به شما کمک کند، به شما این اجازه را میدهد تا برای قبیلههایتان ابزارآلات و سلاحهای آهنی تهیه کنید و بتوانید با استفاده از آنها، نیروهای تخصصیافتهای مانند کشتیهای جنگی و پیادهنظام سنگین استفاده کنید. هرچند که این پیشزمینه در اوایل بازی بههیچوجه منفعتی برای شما ندارد ولی با کمی پیشروی در بازی، بهشدت به آن نیاز پیدا خواهید کرد.
- و آخرین پیشزمینه که بازهم بهشدت برای شما مفید خواهد بود، پیشزمینهی Discovery است. زمینهی اکتشاف که قطعاً تمامی کسانی که با سبک 4X آشنایی دارند بهخوبی از اهمیت آن باخبر هستند، به شما این اجازه را میدهد تا بتوانید مناطق مختلف را کشف کنید و حداقل از موقعیت جغرافیایی سرزمینهای خود مطلع باشید. همچنین با کمی پیشرفت در بازی، افرادی که در این پیشزمینه آموزش دیدهاند میتوانند به ایجاد راههای زمینی برای حرکت قبایل شما بپردازند و بهعنوان کسانی که میتوانند منابع مختلف را کشف کنند استخدام شوند.
پس از ایجاد پیشزمینه برای قبایل مختلف (البته در تمامی موارد شما مجبور نیستید که قبایل را برای این پیشزمینهها آموزش دهید چراکه برخی از آنها بهطور پیشفرض در بخش خاصی تخصص دارند.) حال باید به دو بخش اساسی دیگر یعنی مشاغل و دانش بپردازید. دانش در بازی At The Gates، به معنای دستیابی به علوم و حرفههای جدید است که تمامی این علوم هم در دستهبندیهایی مرتبط با پیشزمینهها قرار میگیرند. این دستهبندیها همواره در طول بازی به شما این امکان را میدهند تا بتوانید حرفههای مختلف را با توجه به پیشزمینههای موردنیاز آنها شناسایی کنید و با توجه به نیازهای حکومتتان از آنها استفاده کنید؛ چراکه استفادهی نا بهجا و غیرعاقلانه از پیشرفتها، به علت زمان نسبتاً طولانی موردنیاز آنها عملاً یک اشتباه بزرگ در بازی به شمار میرود و حتی اگر تنها پس از یک راند بخواهید این پیشرفت را لغو کنید، بازهم راند قبلی را بدون هیچ نتیجهای تلفکردهاید. درنهایت و با گذر کردن از تمامی این پیچیدگیها، شما این امکان را خواهید داشت که به هریک از قبیلههای تحت فرمانتان شغلی را اختصاص دهید و به آنها این اجازه را بدهید که بتوانند برای شما مفید واقع شوند. مشاغل در At The Gates، ترکیبی از دانش و پیشزمینهها هستند که این دو به ترتیب اجازهی دسترسی و دسترسی سریعتر به مشاغل مختلف را برای شما مهیا میکنند. هر حرفه، در یکی از دو دستهبندی کلی قرار میگیرد: یا قبیلهای که این شغل را دارد قرار است در پایگاه مرکزی شما باقی بماند و یکجورهایی کارهای اداری برای شما انجام دهد و یا این قبیلهها بر روی نقشه ظاهر شده و با رفتن به نقاط مختلف نقشه به انجام کار خود میپردازد.
با این تفاسیر، پایههای بخش مدیریتی بازی بهخوبی نهاده شده و همهچیز بهخوبی در بازی پیش میرود؛ اما یک بازی استراتژیک نوبتی خوب باید علاوه بر مدیریت، در جهان بازی هم یک تجربهی لذتبخش را به مخاطب خود ارائه دهد و این اجازه را به عوامل سازندهی خود ندهد که همهچیز را بهسادگی و بدون هیچ پیچش و سختی خاصی به مخاطب ارائه دهند و تنها پس از مدت کوتاهی، او را بیحوصله و سردرگم رها کنند.
در حقیقت، هنر یک بازی استراتژیک نوبتی، در میزان پیوستگی و توانایی درگیر کردن مخاطب آن است. ازآنجاییکه این عناوین بهشدت طولانی و درعینحال آهسته هم هستند، سازندگان فعال در این سبک باید این توانایی را داشته باشند که بتوانند بازی خود را طوری پایهریزی کنند که پتانسیل نگهداری مخاطب را برای ساعاتی بسیار طولانیتر از مدتزمان طول کشیدن یک بازی عادی داشته باشد و حتی فراتر از این قضیه، بتواند آهستگی روند گیم پلی خود را با پروسههای پیشرفت و محسوس کردن سیال بودن جریان بازی جبران کند و اجازه ندهد که نبود اکشنهای همزمان و هیجانهای لحظهای، باعث بیعلاقگی مخاطب شود.
سازندهی At The Gates هم دقیقاً از همین موضوع مطلع بوده و با توجه به سابقهی طولانی خود در ساخت بازیهایی در سبک مشابه، توانسته جهان بازی خود را بهقدری متعادل کند که بههیچوجه در آن خستگی و سردرگمی نکنید؛ هرچه نباشد، این یک بازی 4X است و اگر قرار باشد که حتی برای لحظهای هم نتوانید هدفی را در بازی پیدا کنید، باید آن را شکستخورده تلقی کنید. با این حال At The Gates یک تجربهی کاملاً بهینه را برای شما به ارمغان میآورد و همهچیز از همان ابتدا با سرعتی کمی آهستهتر از حد معمول بازیهای عادی این سبک پیش میرود و قلمرو شما بهآرامی ساخته میشود.
در At The Gates، شما از دو سبک بازی نوبتی برخوردار هستید: سبک اول که یک مدیوم معمول در میان بازیهای استراتژیک نوبتی است و مربوط به حرکات واحدهای مختلف شما میشود و سبک دوم که شاید در ابتدا کمی بیاهمیت برسد و مربوط به بخش اکتشاف و آموزش نیروهای شماست.
نوبتهای مربوط به بخش دانش و آموزش پس از انتخاب یک عمل مشخص برای قبیلههای حاضر در مقر فرماندهی شما –مانند افزودن به ثروت حکومت و یا یادگیری یکی از پیشزمینهها و حرفه- و همچنین یکی از دانشهای قابل یادگیری، شروع به شمرده شدن میکنند. در اوایل بازی استفاده از این دو بخش به دلیل کم بودن تعداد نوبتهای موردنیاز آنها کمی بیاهمیت به نظر میرسد و خود بازی هم مانور خاصی روی این موضوع نمیدهد؛ اما پس از گذشت مدتی و با وارد شدن به فاز دوم بازی که مربوط به آمادگی شما برای ساخت یک حکومت متمدن است، تازه میفهمید که چه مشکل بزرگی برایتان به وجود آمده است. درواقع ازآنجاییکه بازی بخش آموزشی درستوحسابی و خاصی ندارد، شاید حتی متوجه نشوید که برخی از علوم نیاز به 100 نوبت صبر برای یادگیری دارند! حال درحالیکه در اواسط بازی تازه متوجه شدهاید که قرار است چند صد نوبتی را تنها برای آزاد ساختن نوعی سرباز و یا مشاغل شدیداً موردنیاز خود صبر کنید، ممکن است حتی متوجه نشده باشید که میتوانید با افزایش میزان تولید علم خود در بازی، سرعت یادگیری علوم را هم افزایش دهید و بالاخره برای اولین بار، مشکل نبود هیچگونه بخش آموزشی قابل قبولی در بازی نمایان میشود.
حرکت واحدهای شما بر روی نقشه همانند دیگر عناوین نوبتی محدود بهسرعت حرکت آنها (بهعبارتدیگر حداکثر فاصلهی فاصلهای که میتوانند در یک نوبت بر روی نقشه جابهجا شوند) و همچنین تعداد اکشن پوینتهای باقیمانده برای آنهاست که این مورد دوم علاوه بر حرکت، بر روی اعمال دیگری مانند برداشت محصولات و یا کمپ زدن هم تأثیرگذار است. درواقع استراتژیکترین اعمال شما باید مربوط به همین واحدهای روی نقشه باشد. هر قبیله در بازی دارای خلقوخوی خاص خودش است و به طرز جالبی، با افرادی کاملاً دینامیک و زنده سروکار داریم که هرچند وقت یکبار، باید به وضعیت آنها و درخواستهایشان رسیدگی شود. برای مثال اگر قبیلهای را بهسوی مناطقی بفرستید که در آنها منابع غذایی یافت نمیشود، امکان مرگ این قبیلهها به علت کمبود منابع وجود دارد؛ و یا دقیقاً چنین چیزی در فصل زمستان و برای کسانی که خارج از مرزهای شما هستند اتفاق میافتد و بازی عملاً شما را مجبور میکند تا از گزینههایی که باعث متوقف شدن نیروهایتان میشود استفاده کنید. این گزینهها یا باعث افزایش قدرت دفاعی آنها میشود که در صورت وجود راهزنان و سربازان حکومتهای دیگر کاملاً مفید است و یا باعث میشوند که سربازان شما در جایی کمپ بزنند و کمی غذا پیدا کنند تا روزهای زمستان هم به آخر برسند. همچنین برخی از قبایل پس از مدتی از محیط بیرون خسته میشوند و میخواهند که به درون مقر فرماندهی بازگردند و یا حتی برخی به خاطر سرمای هوا باید به یک جای گرم رسانده شوند. حتی در برخی از موارد هم شما مجبور هستید تا برخی از قبیلهها را مجازات کنید و یا آنها را به بیرون بفرستید تا قبیلههای دیگر از شما عصبانی نشوند.
همانطور که قبلاً هم به این موضوع اشاره شد، حکومتهای دیگری هم در بازی وجود دارند که احتمالاً بازی این قصد را داشته که به شما اجازهی برقراری ارتباط با آنها را بدهد. ازآنجاییکه یک بازی استراتژیک را نمیتوان تنها با راه رفتن در جهان بازی و پیدا کردن غذا به مخاطب ارائه داد، سازندهی At The Gates هم تعدادی حکومت دوست و دشمن را بر روی نقشهی بازی قرار داده است که اگر هر از چند گاهی قبیلههای آنها را که برای جمعآوری غذا و منابع به اطراف آمدهاند نبینید، امکان دارد فکر کنید که این حکومتها از بین رفتهاند و یا به خاطر باگهای بازی قصد انجام کاری را ندارند! قضیه ازاینقرار است که این حکومتهای رقیب تقریباً برای ظاهرسازی در بازی قرار داده شدهاند و نقشی جز پر کردن نقشهی بازی ندارند.
در At The Gates شما میتوانید در دو جهت تعاملات خود را با دیگر حکومتها پیش ببرید: دیپلماسی یا جنگ. حقیقتش را که بخواهید تا به اینجا هیچکس نتوانسته از سیستم دیپلماسی موجود در بازی سر در بیاورد! موضوعی که بههیچوجه مشخص نیست، این است که بازی تقریباً هیچ امکانی را به شما برای انتخاب تعاملات دیپلماتیک به شما نمیدهد و در عوض، انتظار دارد که بتوانید با دیگر حکومتها روابط صلحآمیز برقرار کنید. برای مثال ممکن است ناگهان یک رهبر به شما پیام دهد و بدون اینکه کاری کرده باشید، دشمنی خود را با شما اعلام کند! یا اینکه ممکن است یکی از رهبران دین رسمی حکومتش را تغییر دهد و در پی آن رابطهاش را با شما قطع کند و حتی اگر شما هم دین رسمی سرزمینتان را تغییر دهید، بازهم توانایی برقراری ارتباط دوباره با آن حکومت را نداشته باشد.
در مقابل، شما میتوانید راهحل سادهتر را برگزینید و سربازان خود را به حکومتهای دیگر بفرستید تا آنها را از بین ببرند. قضیه واقعاً به همین سادگی است و سازندگان هیچ پیچش و انتخاب خاصی برای این بخش در نظر نگرفتهاند. سربازان شما به دشمن حمله میکنند، او را از بین میبرند و اگر علاقه داشته باشید، میتوانند این حکومت را برای بازی بعدی شما آزاد کنند تا در نقش آن حکومت قرار بگیرید. البته اینکه نابودی کامل یک حکومت را میخواهید و یا اینکه تنها میخواهید به آن ضربههای اقتصادی وارد کنید، بستگی به خودتان دارد و این شما هستید که درنهایت راجع به همهچیز تصمیم میگیرید.
جهان بازی علاوه بر سربازان و کشاورزان و ساختمانها، شامل چیزهای دیگری هم میشود که تأثیر بسیار زیادی بر روی گیم پلی و بردوباخت شما خواهند داشت. نقشهی بازی از اضلاع پنجضلعی نسبتاً بزرگی تشکیل میشود که به پیروی از سنت سری تمدن در بازی قرارگرفتهاند و بر روی هریک از آنها، میتواند موارد متعددی وجود داشته باشد. برخی از نقاط نقشه را جنگلها تشکیل میدهند که تقریباً اکثر قسمتهای خشکی را در بر گرفتهاند و حداقل میتوانید از این موضوع مطلع باشید که میتوانید هرچقدر که بخواهید به چوب دسترسی داشته باشید. در مقابل، باقی منابع موجود در بازی (حتی مواد غذایی که مهمترین منبع موردنیاز شما هستند و همچنین حیوانات) بهسختی به دست میآیند و بهجز مواد غذایی اولیه، باقی موارد حتی نیاز به مدتی صبر برای کشف شدن و سپس بهرهبرداری دارند! حال این موضوع را در کنار نیاز شناسایی علوم به مواد اولیه مانند پنبه و آهن در نظر بگیرید و بازهم احتمال اینکه منبع در حال شناسایی آن چیزی نباشد که مد نظر شماست را به بازی اضافه کنید.
شما در دو حالت میتوانید از منابع روی نقشه بهرهبرداری کنید. اول اینکه میتوانید این منابع را همانطوری که هستند قبول کنید و بدون هیچ تغییر –و نشانهی تمدنی (!)- از آنها استفاده کنید و یا اینکه میتوانید با فرستادن یک فرد متخصص (مانند کشاورز و یا مهندس معدن)، آن منبع را تبدیل به یک کارگاه تولیدی کنید و درصد تولیدات خود را افزایش دهید. استفاده از راهحل دوم علاوه بر اینکه بهسرعت استخراج و میزان مواد بهرهبرداری شده میافزاید، به شما این امکان را میدهد تا با فروش آنها به کاروانهایی که هرچند نوبت یکبار از سرزمینتان رد میشوند، بتوانید کالاهای بهتری را خریداری کنید. تجارت با این کاروانها میتواند در حول انواع منابع مختلف باشد و حتی شما میتوانید با ارتقاء این کاروانها توسط هزینهی شخصی خودتان، کالاهای بیشتری را هم در لیست خریدوفروش آنها قرار دهید؛ البته بازهم یک خرابکاری عجیبوغریب هم در این بخش وجود دارد و درصورتیکه بهاشتباه یک محصول را خریدوفروش کنید، امکان بازپسگیری وجود ندارد و مجبور هستید با کمی ضرر کردن همهچیز را به حالت قبل بازگردانید.
در کنار جنگلها و منابع طبیعی که همگی بر روی خشکیها قرار دارند، سرزمینهای آبی هم میتوانند کمکهای فراوانی به شما بکنند. برای مثال شما میتوانید برخی از تاجران خود را بر روی رودخانهها مستقر کنید تا در آنجا به تولید ثروت برای شما بپردازند و یا اینکه کشتیهای جنگی و ماهیگیری را برای سفر به سرزمینهای دیگر آماده کنید. همچنین هریک از نقاط نقشه دارای شرایط خاصی هستند که از جملهی آنها میتوان به سردی و گرمی، مقدار منابع غذایی موجود در آنجا و همچنین تعلق داشتنشان به گروه و یا حکومتی خاص اشاره کرد.
با تمامی این اوصاف، همهی چیزهایی که در اکشنهای یک بازی استراتژیک نوبتی دیده میشوند، به طرزی کاملاً مینیمالیستی در بازی کار شدهاند و بهتر است که چندان هم دلتان را برای نبردهای لذتبخش و استراتژی چیدن برای نیروهایتان صابون نزنید. شاید At The Gates قصد نداشته تا بر روی این بخش مانور دهد و یک بازی استراتژیک خالص و بدون هیجانات تاکتیکی باشد؛ اما لذتبخش نبودن مبارزات و ضعف در ایجاد حس رقابت بین بازیکن و حریفانش، یکی از بزرگترین نقاط ضعف یک بازی استراتژیک است که متأسفانه در At The Gates هم بهوفور یافت میشود.
از گیم پلی بازی که بگذریم، بخش گرافیکی بازی هم کاملاً ساده و در حد ایجاد تمایز میان قسمتهای مختلف کار کرده است. تمام گرافیک بازی در نقشهی آن و قبیلههای موجود در بازی خلاصه میشود. نقشهی بازی بسیار ساده؛ اما با جزئیات طراحیشده و حداقل طبیعت بازی در یک زمین صاف و بیروح خلاصه نمیشود. منابع قابل بهرهبرداری و قبیلههای حاضر در نقشه، برای مشخص شدن و بازهم بهرسم سری تمدن و دیگر بازیهای 4X با اندازهای بزرگتر از جزئیات نقشه بر روی زمین دیده میشوند و بهراحتی مشخص میکنند که چه چیزی در کجا قرار دارد. طراحی قبیلهها هم شاید کمی بهتر از نقشه صورت گرفته و علاوه بر آواتار هر قبیله که تصویری از چهرهی رهبر آن قبیله است، شما میتوانید لباسهای متمایز و باستانی مرتبط با هر شغل را بهخوبی مشاهده کنید و از انیمیشنهای کوتاه آنها لذت ببرید.
حال مشکل اصلی آغاز میشود: رابط کاربری بازی و زاویهی دید افتضاح هستند و بههیچوجه نمیتوان از اعصاب خورد کن بودن آنها چشمپوشی کرد. شما برای جابهجایی میان افرادتان که بر روی نقشه قرار دارند (ازآنجاییکه هیچ مینی مپی در بازی وجود ندارد و درنهایت باید با چسباندن موس بر روی حاشیههای صفحهی نمایش در بازی حرکت کنید، تنها راه پریدن میان قسمتهای مختلف نقشه دکمهای است که در گوشهی صفحه کارهای باقیمانده را به شما یادآوری میکند و بازی بالاخره مجبور شده تا میان قبیلههای مختلف پرش کند) صفحه بجای پریدن سریع از نقطهای به نقطهی دیگر، بهآرامی از گوشهای به گوشهی دیگر کشیده میشود که واقعاً اذیت کننده است. همچنین در کنار این شدت اعصاب خورد کن بودن، باید وجود چنین اسکرولهایی را در میان رابطهای کاربری هم تحمل کنید. در بخش علوم و شغلهای بازی، شما مجبور هستید تا با اسکرول کردن به بخشهای دیگر دسترسی پیدا کنید و فونت به کار رفته در بازی هم گاهی آنقدر اذیت کننده میشود که ممکن است برای بینایی شما مضر باشد.
زاویهی دید At The Gates هم کاری میکند تا هزاران بار بیشتر از قبل بهضرورت وجود دوربین دینامیک در یک بازی استراتژیک پی ببرید! سازندگان بازی ازآنجاییکه At The Gates یک بازی دوبعدی است، این احتمال را دادهاند که همهچیز بر روی نقشه بهسادگی دیده میشود و بازیکنان به یک دوربین با قابلیت تغییر زاویهی دید نیاز ندارند و درنهایت، تنها قابلیتی که برای دوربین بازی تعبیه کردهاند، قابلیت حرکت و زوم کردن آن است. درنهایت کافی است تا نقشهی بازی کمی شلوغ شود تا همهچیز برایتان مشخص گردد. گاهی اوقات دید شما نسبت به نقاطی از صفحه محدود میشود و حتی بدتر از آن، بازی بههیچوجه شما را از کشته شدن قبیلههای حاضر در اطرافتان خبر نمیکند و تازه هنگامیکه به آن قبیله نیازمند میشوید متوجه مرگ آن خواهید شد.
بخش موسیقی و صداگذاری بازی را تقریباً میتوان نادیده گرفت. نه موسیقی خاصی در بازی وجود دارد و نه صداگذاری خاصی. حتی گاهی اوقات ممکن است یکی از باگهای فراوان بازی موجب شود تا موسیقی بازی قطع شود و صدالبته کافی است تا این اتفاق در هنگام سیو کردن بازیتان اتفاق بیفتد. درست است که اینجا جای خوبی برای بیان این موضوع نیست اما باید بهشدت مواظب بخش سیوهای بازی باشید. بازی این توانایی را دارد که بهسرعت حجم عظیمی از فایلهای سیو را ایجاد کند و فقط کافی است پس از دو ساعت به حجم سیوهای بازی نگاه کنید تا کاملاً از همهچیز مطمئن شوید (بازی برای خود من پس از چیزی حدود سه ساعت بازی کردن، نیم گیگابایت فایل سیو بر جای گذاشته بود که قطعاً یک نقطهضعف فنی برای آن محسوب میشود).
از اینجا به بعد دیگر تصمیم با خود شماست: میتوانید At The Gates را تهیه کنید و با چشمپوشیهای فراوان و کلی پایین آوردن سطح انتظاراتتان، از یک بازی استراتژیک نوبتی تقریباً خوشساخت لذت ببرید و چندین ساعتی را چشم به صفحهی نمایش بدوزید و از پیشرفت تدریجی سرزمینتان لذت ببرید و یا اینکه میتوانید همین الآن دوباره به سراغ نسخهی پنجم سری Civilization بروید و بدون هیچ پیش نیازی، لذت یک بازی استراتژیک نوبتی خوشساخت را از سازندهای مشترک را تا مغز استخوانتان درک کنید!
نظرات