سری بازی Resident Evil از بدو تولدش تا کنون دسخوش تغییرات گوناگون و متنوعی شده است و شانس خود را در ژانرهای متفاوتی محک زده است اما شاید بزرگترین تغییر که در بستر اصلی سری رخ داد، مربوط به نسخه قبل یعنی RE7: Biohazard بود. در این نسخه دوربین بازی دیگر نه ایزومتریک بود و نه سوم شخص، بلکه برای اولین بار در نسخههای اصلی دوربین بصورت اول شخص تغییر کرده بود و همچنین خبری از شخصیتهای بسیار محبوب و بزرگ سری نبود و بازیکن با Ethan Winters که شخصیتی جدید بود آشنا میشد و داستان را با شباهت زیادی که از نظر بستر محیطی و پلات کلی به نسخه اول سری داشت، پیش میبرد. مطمئنا چنین تغییری به راحتی از دید طرفداران قدیمی و متعصب گذر نمیکرد و در اجتماعات اینترنتی و شبکههای اجتماعی بحثهای زیادی پیرامون آن شکل گرفت. خیلیها معتقد بودند که کپکام (استدیو سازنده سری بازی RE) از بازخورد مثبت دمو P.T ساخته هیدئو کوجیما به نفع خود استفاده کرده است و با ارائه نزدیکترین چیز به آن سعی کرده است که هایپ آن را با بازی خود همراه کند و محصولی مشابه با آن ارائه کند.
با تمامی این تفاسیر و تحلیلها بازی بالاخره عرضه شد و توانست بازخوردهای بسیار مثبتی چه از طرف منتقدان و چه از طرف علاقه مندان ژانر ترس و بقا و حتی طرفداران قدیمی دریافت کند. بازی با وجود اینکه متفاوت بنظر میرسید اما هنوز مشخصات یک عنوان اصلی RE را داشت و هرچند میتوانستید آن را یک ریبوت محتاطانه در نظر بگیرید اما ارتباط خود را با سری اصلی قطع نمیکرد و با یک بسته الحاقی پلی میان شخصیت جدید و کریس ردفیلد افسانهای رقم میخورد.
کپکام بعد از این شماره و عرضه دو ریمیک از نسخههای قدیمی بالاخره قسمت هشتم تحت نام Village را معرفی کرد که ادامه مستقیم RE7 با همان مشخصات و حس و حال آن بود اما باز هم شایعات باعث ایجاد نگرانیهایی از سمت طرفداران شد که معتقد بودند که بازی بعنوان یک نسخه در روند اصلی سری بیش از اندازه از ریشههای خود فاصله گرفته است و نگران از دست رفتن روح سری بودند. حال بازی بالاخره در اختیار ما قرار گرفته است تا ببینیم که یا تغییرات واقعا هویت را از سری بازی گرفته و صرفا داشتن این اسم برای بازاریابی بهتر است یا اینکه این روند برای حیات سری لازم بوده است و باعث گسترش و پیشرفت آن شده است. با بازیمگ همراه شوید.
بازی بلافاصله پس از داستان نسخه قبل روایت میشود و برای کسانی که اتفاقات پیشین را فراموش کرده و یا حتی آن را تجربه نکردهاند، مونتاژی کوتاه توسط کپکام تهیه شده تا متوجه شوید. اتان وینترز پس از تجربه هولناکی که در عمارت خانواده بیکر و مشکلاتشان داشت بنظر میرسد که به آرامشی مقطعی رسیده است و زندگی شادی را با همسرش Mia (میا) و دختر تازه متولد شدهاش Rose (رز) سپری میکند اما مطمئنا همه چیز به این سادگی نیست وطوفان بعد از آرامش به معنای واقعی کلمه در کسری از ثانیه برای او اتفاق میوفتد، کریس ردفیلد که 10 سال پیش او و میا را از عمارت نجات داده بود به خانه جدید آنها حمله میکند و پس از کشتن بی رحمانه میا، ایتان و دخترش را با خود همراه میکند. ایتان مسلما مقاومت میکند اما با ضربهای از طرف کریس بیهوش و زمانی که بیدار میشود خود را در روستایی عجیب و دهشتناک با انواع و اقسام موجودات خطرناک پیدا میکند و در مرکز این روستا قلعهای بیرون آمده از دل داستانهای فانتزی قرون وسطایی قرار گرفته است که بنظر میرسد جوابهای ایتان در آن نهفته است.
داستان و کلیت نوع روایی آن در همان ابتداییترین نقطه بازی، زمانی که میا برای دختر نوزادش داستانی عجیب و هولناک را تعریف میکند مشخص میشود. فارغ از این پایان بازی نیز راه را برای نسخه بعد باز میگذارد و شما را مشتاق نگه میدارد. جدا از این موارد یک داستان کلاسیک رزیدنت ایول (اویل؟! هرجور که صلاح میدانید!) را در سراسر بازی تجربه خواهید کرد، پر از پیچشها و غافلگیریها و صد البته بی منطقیها و کلیشهها.
دنیای بازی شباهت انکار ناپذیری با نسخه چهارم سری دارد، چه فرم کلی روایت داستان که در قسمت چهار باید با لئون اس کندی که حال تجربیات اتفاقات راکون سیتی را دارد برای نجات دختر رئیس جمهور تلاش کنیم (به مانند ایتان که حال تجربیات اتفاقات عمارت بیکر را دارد و این بار برای نجات دختر نوزادش تلاش میکند) و چه بستری که این داستان در آن روایت میشود که هر دوی آنها در روستایی خوفناک و دیوانه وار به وقوع میپیوندد.
همانطور که گفتم در ابتداییترین بخش بازی داستانی روایت میشود که تا حدودی به شما از روند تجربه کلی بازی خبر میدهد، کل این روستا توسط پنج شخص مهم کنترل میشود که شما به نحوی بالاخره به هرکدام یک از آنها سر خواهید زد و باید راه خود را در آنجا پیدا کنید و برای بقای خود تلاش کنید و در این بین به جوابهای مورد نظرتان نیز برسید. مطمئنا امکان ندارد که با یکی از این پنج شخص مهم داستان قبل از عرضه آشنا نشده باشید، این شخص کسی نیست جز Lady Dimitrescu (تلفظ اسم ایشان را به خودتان واگذار میکنیم!) با مشخصات فیزیکی فوق العاده فراموش نشدنیش، شخصیتی که تا حدودی جای Mr.X در RE2 Remake را برای شما در این بازی ایفا میکند و در تک تک نقاط قلعه شما را تعقیب کرده و با تک تک قدمهایش که با کفشهایی پاشنه بلند بر سنگهای مرمری قلعه میگذارد، اضطراب و بعضا شور و شعف(!) را به ارمغان میآورد و نمیگذارد که آرامشی مقطعی داشته باشید.
قطعا که LD از شخصیت به مراتب بیادماندنیتری نسبت به آقای ایکس بهره میبرد ولی خب این مقایسه درستی بین این دو نخواهد بود و هر کدام مشخصات کلی و مورد نیاز هر بستر روایی بازی را ایفا میکنند. اما خب Mr.X حضور مستمرتر و بسیار مهمتری نسبت به این بانوی خوش اندام ایفا میکند و با وجود تمامی تبلیغات کپکام حول محور این شخصیت مدت زمان زیادی را طول بازی با او سپری نمیکنیم و به سرعت از داستان کنار میرود که خب هم مثبت است و هم منفی. مثبت از این لحاظ که کپکام سعی نکرده است از محبوبیت این شخصیت به مانند اتفاقی که برای Vaas در Farcry 3 افتاد سو استفاده کند و روند کلی داستان بازی را چندین ماه قبل از عرضه تغییر دهد و آن را در جای مناسب خود در داستان قرار میدهد و منفی از این لحاظ که LD شخصیت به مراتب جذاب و جالبی دارد و میتوانست استفاده بیشتر و بهینهتری از آن شود.
اگر گیم پلی کلی بازی، بخصوص سری اصلی RE را، در حل معماها و ترسهای لحظهای و مدیریت منابع و بعضا مبارزات مسلح ببینیم، Resident Evil Village بهترین چرخه و هماهنگی را بین این چند عضو و بخش دارد و بخوبی توانسته حد تعادل را بین این اجزای مهم و حیاتی ایجاد کند. هرچند مبارزات مسلح در این نسخه کمی چاشنی بیشتری دارد و مزه آن را نسبت به بقیه اجزا بیشتر خواهید چشید و تقریبا میتوان اتفاقی که بین RE2 Remake و RE3 Remake رخ داد را نیز دوباره در اینجا احساس کنید با این تفاوت که RE8 بازی بسیار بهتری نسبت به RE7 است و در دو نسخه ریمیک این مورد برعکس بود.
شاید سوالی که حال بیشتر از همیشه پرسیده میشود این است که آیا با وجود اینکه بازی اکشنتر شده است و تعداد باس فایتهای دیوانه وار با منابع مصرفی زیاد به دفعات اتفاق میافتد، ترس هنوز هم جایی در این معادله دارد یا خیر و جواب شما قطعا یک آری بسیار بزرگ است. بصورت کلی القای ترس در حالت اول شخص نسبت به دوربین سوم شخص که شما دید کاملتری به شخصیت و محیطتان دارید راحتتر است و این مورد را نیز کپکام به خوبی متوجه است و قطعا لحظات خوفناکی را در طول 10 الی 12 ساعت تجربهاتان از بازی تجربه خواهید کرد اما اینکه ترس بازی از نوع رزیدنت اویل است یا بازیهای دیگر مسئله کاملا متفاوتتری است که خب مطمئنا جواب آن مناسب حال طرفداران قدیمی سری نیست. هرچند موجودات و حشرات بزرگ از همان نسخههای کلاسیک عضو اصلی بازی بودهاند اما شناخت کلی سری بر اساس وجود زامبیها باعث شده است که دید همگانی به این سمت برود که نباید در یک نسخه اصلی RE موجوداتی مانند گرگینهها و عروسکها و دیگر موجودات خیالی وجود داشته باشد اما در اولین نسخه این سری بازی نیز قهرمانان ما با عنکبوت غول پیکر و سگها وحشی و غیره نیز مبارزه میکردند و این موارد چیز جدید و هنجارشکنی در سری به شمار نمیرود.
قبل از اینکه به بررسی قسمتهای ظاهری بازی برویم ذکر این نکته لازم است که اینجانب بازی را بر روی کنسول پایه PS4 تجربه کردهام و ممکن است موارد گفته شده در PS4 Pro و صد البته PS5 کاملا متفاوت باشد. با علم به این مورد باید بگویم که بصورت کلی Resident Evil Village یکی از زیباترین بازیهای PS4 به شمار میرود و فارغ از نکات فنی از لحاظ زیبایی شناسی و طراحیهای محیطی و ایجاد اتمسفر بسیار موفق عمل کرده است و کاملا حس مورد نیاز به بازیکن را از این طریق القا خواهد کرد. طراحی قلعه و شخصیتهای منفی و موجودات متفاوت و دهشتناک آن واقعا به مناسبترین شکل ممکن هستند و عاشقان این موضوع را وابسته خود میکند. از لحاظ فنی اما همانطور که انتظار میرفت و بخاطر عرضه کنسولهای نسل جدید و آنطور که باید و شاید در بالاترین نقاط خود قرار ندارد و به ضرس قاطع نسخههای ریمیک از لحاظ دستاوردهای فنی بسیار بهتر از این نسخه بعد آنها عرضه شده است قرار دارد و دلیلش نیز مطمئنا به تمرکز تیم سازنده بازی بر روی نسخههای نسل بعد برمیگردد. به عنوان مثال طراحی چهرهها و انیمیشنهای دو نسخه ریمیک در بالاترین سطح فنی این نسل قرار میگرفتند در حالی که در اینجا صرفا میتوان به خوب بسنده کرد. کیفیت بافتها و لبهها نیز آنطور که باید و شاید خوب نیست و قطعا همه میدانیم که پتانسیل RE Engine بسیار بیشتر از این حرفها است حتی بر روی کنسولهای قدیمی و پایه! افت فریمهای نیز گهگاه اتفاق میافتد که شاید انتظارش نمیرفت و زمانی که در حال مبارزات شلوغ و پر دردسر هستید ممکن است شما را آزار دهند.
بصورت کلی اما این بخش از بازی کاملا نمره قابل قبولی را میگیرد و بلکه باید از کپکام تشکر کنیم که این بازی را به این شکل مطلوب برای کنسولهای نسل قبل عرضه کرده است تا افراد بیشتری بتوانند از آن لذت ببرند زیرا بخاطر پاندمی کمتر افرادی توانستهاند کنسولهای نسل بعد و حتی قطعات کامپیوتری مناسب نسل بعد را خریداری کنند.
از دیگر نقاط قوت این نسخه قطعا میتوان به موسیقیهای فوق العادهای که در بخشهای متفاوت بازی و محیط با توجه به هر شخصیت پخش میشود اشاره کنیم. فکر نمیکنم لازم باشد به این نکته اشاره کنم که بخش صداگذاری و موسیقی در فیلمها و بازیهای ترسناک اگر نگوییم بزرگترین بخش، یکی از بزرگترین بخشها را ایفا میکند و ضعف در این مشخصه میتواند باعث ضعف در کل مجموعه شود.
Resident Evil Village قطعا ادامهای شایسته و مناسب برای نسخه قبلی بازی و حتی روند کلی سری است و توانسته است پکیجی مناسب از ترس و اکشن و معما را به بازیکنان قدیم و جدید خود ارائه دهد و اگر بتوانید با آغوشی باز از تغییرات آن استقبال کنید متوجه میشوید که در بطن و ریشه هنوز هم یک بازی RE وجود دارد که ارجاعات زیادی نیز به نسخههای گذشته میزند و در عین حال تجربهای متفاوت و جدید را ارائه میدهد.
نسخۀ نقد و بررسی بازی Resident Evil Village توسط ناشر در اختیار بازیمگ قرار گرفته است.
نظرات