در بازی Frostpunk هدف اصلی و نهایی بشریت، بقا به هر قیمت ممکن بود و برای رسیدن به این هدف، همۀ بازماندگان همپیمان شده بودند تا با به جان خریدن تحمل رنج برخی از قوانین سخت و گاهی ناعادلانهای که رسیدن به این هدف را ممکن میکرد، تا آخرین ذرۀ وجود خود تلاش کردند. بازیکن در نقش کاپیتان شهر «لندن نو» در میان عصر یخبندانِ به نظر بیپایان، به مانند یک دیکتاتور تمام عیار باید تصمیمهایی را اتخاذ میکرد که در شرایط عادی هیچ انسانی حاضر به انجام آنها نبود، از اجرای شیفتهای کاری 18 ساعته تا استفاده از کودکان کار، از مخلوط کردن خاک اره در غذای کارگران برای افزایش حجم ظاهری آن تا قطع عضو افراد و کاهش دورۀ بستری شدن آنها به قصد جیرهبندی معدود داروهای باقیمانده! با همۀ این شرایط، ساکنین لندن نو توانستند از طوفان سهمگینی که در انتهای مسیر در انتظارشان بود جان سالم به در ببرند، به دیگر شهری که به قصد مشابه راه اندازی شده بود امدادرسانی کنند و حتی در ماجراهای آخرین بخش داستانی الحاقی، هم پیش درآمدی بر آن چه که بازماندگان قرار است در دوران بعد از بقا تجربه کنند به تصویر کشیده شد. Frostpunk 2 سی سال بعد از پایان بخش داستانی قسمت قبل آغاز میشود و حالا بعد از اینکه به نظر میرسد جنگ با طبیعت برای بقا کم و بیش به پایان رسیده، مجدداً تعصب، غیرستیزی و طمع انسانها ظهور کرده و مدیریت شهری با گروههای مخالف و حتی دشمن یکدیگر به بازیکنان سپرده شده است.
بخش داستانی Frostpunk 2 با مرگ غیرمنتظرۀ کاپیتان شهر آغاز میشود و نقش جدید بازیکنان، در عمل سرایدار امور شهری است که به دلیل ظهور گروههای سیاسی-اجتماعی مختلف به هیچ وجه قدرت عملیاتی کاپیتان قسمت قبل را ندارد اما کوچکترین ناکارآمدیها، به پای او نوشته میشود و روی صندلی بسیار لرزانی نشسته که حتی با وجود اعمال گهگاهی قدرت سخت، بدون برنامهریزی دقیق، چانهزنیها و برخی اوقات اعطای امتیازهای ناخوشایند به تعدادی از احزاب، امکان حفظ جایگاه و پیشبرد امور به سادگی فراهم نیست. همین عوامل باعث شده تا تجربۀ کار به طور کامل نسبت به نسخۀ قبلی زیر و رو شود و این بار تمرکز بازی روی امور کلانِ شهری است که با اکتشافات و تکنولوژیهای جدید، روز به روز توسعه مییابد و قرار است تبدیل به مرکز ثقل دورۀ جدیدی از تمدن بشری شود. این بار جنگ برای بقا به پایان رسیده و وظیفۀ اصلی بازیکن در کنار رسیدگی به امور روزمرۀ شهری و نیازهای ساکنان، حفظ توازن قدرت برای دستیابی به بهترین شرایط ممکن است.
از نظر ساختاری Frostpunk 2 مانند قسمت قبلی خود، در ژانری تقریباً منحصر به فرد قرار میگیرد که تلفیقی از ژانرهای شهرسازی و بقاست که این بار توجبه به مکانیزمهای شهرسازی کلان پررنگتر شده و به واسطۀ وجود سیستم مدیریت سیاسی، به آثار Grand Strategy هم نزدیک شده است. شاید یکی از ایراداتی که بتوان از Frostpunk 2 گرفت همین تغییر اساسی ساختاریآن باشد که عملاً همۀ تجاربی که در انجام قسمت قبلی کسب کردید را بیفایده میکند اما در دنیایی که همه از فقدان تغییر نسخههای جدید فرنچایزهای بزرگ گلایه میکنند، شجاعت این حجم از اعمال تغییر توسط استودیویی نسبتاً کوچک، قابل ستایش است. بخش داستانی در 5 فصل ارائه شده که در پایان هر کدام چالشی بزرگ در انتظار مخاطبان است که برای عبور مسالمتآمیز از این چالشها نیازمند یک برنامهریزی دقیق هستید و نمیتوانید با جمعآوری لب مرزی منابع یا عدم برقراری ائتلافهای مناسب با گروههای موجود، موفقیت چندانی کسب کنید و شاید حتی در همان ابتدای راه به سمت دروازههای خروجی شهر هدایت شوید.
این بار به جای چینش همۀ ساختمانها به صورت تکی، وظیفۀ طراحی مناطق شهری و اختصاص آنها به منظور ایفای نقشی خاص به مخاطب محول شده است. در ابتدا بخشی از نقشه که عاری از هر گونه ابزار و ساختمانهای از پیش ساخته شده است را انتخاب میکنید و مشخص میکنید که در این قسمت قرار است منازل مسکونی ساخته شوند یا ساکنین مشغول کارهای صنعتی و تولید مختلف شوند. قرار دادن هر کدام از این مناطق در کنار هم نتایج متفاوتی به همراه دارد، مثلاً کنار هم قرار گرفتن صنایع و مناطق مسکونی به دلیل سر و صدا و آلودگی، منجر به نارضایتیهای جدی خواهد شد اما اگر این منطقۀ مسکونی در سینۀ کوهستان قرار بگیرد و بادهای سرد و یخبندان به مقدار کمتری ساکنین را اذیت کنند، میتوان مشکل دیگر را تا حدودی مرتفع کرد.
مدیریت کردن ساختار شهر در Frostpunk 2 به مراتب سختتر از قسمت قبلی شده چون این بار هم با جمعیت بزرگتری رو به رو هستیم و هم با استفاده از ابزار یخشکن، محدودۀ قابل ساخت و ساز وسیعتر از گذشته است و این بار جادهسازی و مدیریت عبور و مرور هم بخش مهمی از وظایف شما را تشکیل میدهد و در ادامۀ راه با توجه به کاهش روز افزون منابعی که در محیط نزدیک در دسترس هستند، باید افراد را به دل جهان کماکان یخزده بفرستید تا مناطقی که مناسب احداث شهرکهای ثانویه هستند را شناسایی کنند. دسترسی به این شهرکها هم نیازمند گسترش شبکۀ جادهای و حمل و نقل گسترده است و به طور کلی این بار با جهانی به مراتب بزرگتر از قسمت قبل رو به رو هستیم، نه فقط یک شهر کوچک با تعدادی مناطق کوچک در اطراف آن. همة این برنامهریزیها هم آن طور که باید و شاید به راحتی پیش نمیروند و همیشه باید آمادۀ طوفانهایی باشید که تمامی این سیستمهای مدیریتی و شهری را از کار میاندازند و بقای شهر اصلی و شهرکهای اطراف به دفعات به خطر میافتد و همیشه در هر برنامهریزی بلند مدت و میان مدت، باید نیم نگاهی به وضعیت چند ماه آینده داشته باشید.
در کنار این بخش گسترش یافتۀ مدیریت شهری، بخش سیاسی و اجتماعی Frostpunk 2 هم رشد قابل توجهی داشته و این بار محدود به تصمیمات خودمختارانه برای سرنوشت همه نیستیم بلکه هر تصمیم بزرگی که میگیریم باید توسط اکثریت شورای شهر جدیدی که باید با تمامی گروههای عضو آن تعامل کنیم، به تصویب برسد. شاید فقدان مشاهدۀ تک تک شهروندان کمی از حس نزدیکی به این آدمکهای کوچکی که مرگ و زندگی آنها در دست شماست کاسته اما به دلیل اضافه شدن نام و تصویر افراد و ارائۀ قصههایی کوتاه از آنها در بزنگاههای مهم، باعث شده تا کماکان سنگینی تصمیمگیریهای خود را به خوبی حس کنید و گاهی تصمیماتی که یکی دو سال قبل گرفتهاید منجر به حوادث ناگواری شود که فشار آنها باعث توجه بیشتر در برنامهریزیهای آینده شود. در کنار این تصمیمگیریها، راضی نگهداشتن گروههایی که شورای شهر صد نفره را تشکیل میدهند هم نیازمند حرکت کردن کاملاً محتاطانهای است که گاهی با فریبکاری نتیجۀ مطلوب را رقم میزنید و گاهی با رشوه دادن و گاهی هم با خیانت کردن به دوستانی که تا آن لحظه تمام قد از تصمیمات شما حمایت کردهاند. حفظ توازن قوا و خواستههای گروههای مختلف، امری است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کنید به طوری که عدم توجه به یک گروه منجر به ظهور گروهکهای فشار از دل آنها میشود که به راحتی نمیتوانید با آنها مذاکره کنید و تقابل بیشتر هم نهایتاً باعث شورش، به پا شدن خون و شعلهور شدن آتش جنگی داخلی میشود.
در کنار کمپین داستانی، امکان دسترسی به بخش Utopia Builder هم وجود دارد که در قالب آن میتوانید با دستکاری پیشفرضها و شرایطی که سر راهتان قرار میگیرد، تا بینهایت به ساخت دنیای ایدهآل خود در دل این دنیای یخزدۀ آخرالزمانی ادامه دهید. از بعد فنی برخی مشکلات تیک زدن و سنگین شدن اجرا در هنگام ذخیرهسازی یا سوئیچ کردن بین نقشهها دیده میشود اما در کنار این کمبودها شاهد طراحی بصری جذابتر، گسترش ملموستر ساختمانها و ابزار توسعه داده شده و دنیای پرجزئیاتتری هستیم که با تعداد انگشتشماری میانپردۀ با کیفیت تکمیل شده و از سوی دیگر شاهد صداگذاری کاملتری نسبت به قسمت قبل هم هستیم.
بازی Frostpunk 2 ممکن است در ابتدای کار برای افرادی که در 5-6 سال گذشته سخت مشغول قسمت قبل و محتوای اضافی قابل دانلود آن بودهاند کمی ناراحتکننده باشد چون از اساس با تجربهای کاملاً جدید رو به رو هستیم که تجارب قبلی هیچ کمکی به کاهش رنج و مشقت مخاطب نمیکند اما با آشنایی بیشتر با این سیستمهای جدید، درمییابید که با وجود کاهش حس شخصیتر نسخۀ قبل، اتمسفر پر تنش کار نه تنها حفظ شده بلکه در مقیاسی بسیار فراتر از حد تصور گسترده شده است.
نظرات