ژانر JRPG احتمالاً بیش از هر چیزی با دو نکته شناخته میشود: فرنچایزهای بزرگی که تا همین 5-6 سال پیش در روز عرضه باعث تشکیل صفهای طولانی در کشور ژاپن میشدند و طرفداران پر و پا قرصی که به طور معمول در سمت عجیبتر طیف گیمرها دستهبندی میشوند و مواردی مثل شخصیتهای مو سیخ سیخی، سیستم مبارزات و داستانهای عموماً بیدلیل پیچیده، در درجۀ اهمیت دوم برای شناخت این آثار قرار دارند. زمانی لفظ JRPG فقط به ساختههای نقشآفرینی تولید استودیوهای ژاپنی اطلاق میشد اما جهانیسازی باعث تغییراتی اساسی در این تعریف شده و مثلاً اگر کسی به ساختههای From Software برچسب JRPG بزند، احتمالاً ابروهای بسیاری را بالا خواهد برد. در سمت مقابل، استودیوهای کوچک و مستقل در کشورهای غربی که اعضای آنها را افرادی تشکیل میدهند که در سنین پایینتر پای عناوین ژاپنی زندگی کردهاند، به سراغ تولید و عرضۀ محصولاتی رفتهاند که وام گرفته از ساختار آشنای JRPGها هستند.
یکی از این استودیوها، Midgar Studios است که بعد از تجربۀ موفق Hover که آن هم کم و بیش متأثر از آثار قدیمیتر ژاپنی بود، به سرعت به سراغ ایدهای بزرگتر در ژانر نقشآفرینی ژاپنی رفتند و برای نیل به اهداف خود از تمامی راههای موجود، اعم از سیستم سرمایهگذاری عمومی تا عرضۀ پیش از موعد استفاده کردند. بعد از نزدیک به سه سال ار عرضۀ اولیه، بالاخره نسخۀ نهایی بازی Edge of Eternity آمادۀ عرضه شده و ادای دین سازندگان به عناوین مشهور این ژانر در گوشه و کنار آن به وضوح قابل مشاهده است.
داستان در سرزمینی به نام Heryon اتفاق میافتد که سالها پیش موجوداتی فضایی به نام Archelite با تکنولوژیهای بسیار پیشرفته به ملاقات ساکنان آن آمدند. «هِریان» که جامعهای با ساختاری مانند قرون وسطا اما با توانایی استفاده از جادوست، مهمانان جدید خود را که ادعای کمک به بهبود زندگی آنها را داشتند، با آغوش باز پذیرفتند اما بعد از مدتی نه چندان طولانی مشخص شد که هدف اصلی این میهمانان ناخوانده، استفاده از منابع این سرزمین است. نبرد نابرابری بین این دو ملت شکل میگیرد و کنترل Daryon، یکی از سربازان نوجوان این جنگ در این شرایط به بازیکنان محول میشود. در ابتدای داستان، نامهای از خواهر «دَریان»، Selene، به دستش میرسد که خبر از مبتلا شدن مادرشان به بیماری مهلکی به نام Corrosion را میدهد. حوادثی غیرمنتظره باعث فرار دریان از خط مقدم و بازگشت به خانه میشود تا در کنار سِلین با سفر به اقصی و نقاط هریان، به دنبال راهی برای درمان این بیماری بگردند.
مهمترین وجه تمایز بخش روایی Edge of Eternity با خروجی معمول نقشآفرینیهای ژاپنی در همین انتخاب قهرمانان اصلی و هدف آنهاست. هر چند «کوروژن» یک بیماری مرگبار است که سراسر جهانِ بازی را درگیر خود کرده اما دریان و سلین از آن دسته شخصیتهایی بدون گذشتۀ قابل ذکر نیستند که توسط یک پادشاه یا شخصیتی با این خصوصیات، مأموریت یافتهاند تا برای نجات جهان به ماجراجویی خود قدم بگذارند، بلکه خواهر و برادری هستند که برای نجات مادر خود به این سفر پرمخاطره میروند. همین تغییر ساده، کمک کرده تا در جهانی پر از جادو و ایدههای تخیلی، مخاطب بتواند با قهرمانان داستان همذاتپنداری بسیار بهتری داشته باشد.
با این وجود سازندگان Edge of Eternity گناه همیشگی آثار JRPG، مقدمهای کند و کمرمق، را به رسم همیشگی این ژانر مرتکب میشوند. بعد از 10-20 دقیقۀ هیجانانگیز ابتدایی که به نوعی خط سیر اصلی را مشخص میکند، ساعتهای بسیار زیادی طول میکشد تا ریتم داستان روی قلتک بیفتد و علت حوادث پیچیدۀ ابتدایی مشخص شود. این به تأخیر افتادن بازپرداخت روایی باعث شده تا حدوداً یک چهارم ابتدایی کمی بیش از اندازه حوصله سربر باشد و شاید باعث کنار گذاشتن بازی توسط مخاطبان کم حوصلهتر شود. با این وجود سازندگان سعی کردهاند با افزودن آرام آرام شخصیتهای همراه جدید که در عین پرداخت کاملاً کلیشهای، دوست داشتنی هستند و طراحی مناطق مختلف هریان با ساختار ظاهری و پیشینهای خاص خود، کمی از این ملالآور بودن شروع داستان بکاهند که کم و بیش در این امر موفق بودهاند. در مجموع با یک داستان JRPG استاندارد که تأثیر قابل توجهی از سری Final Fantasy گرفته طرف هستیم که شخصیتهایی با هدف فردی ملموستری در آن گنجانده شدهاند.
مهمترین فاکتور گیمپلی عناوین JRPG سیستم مبارزات آنهاست به طوری که هر عنوانی عملاً سیستم خاص خود را دارد. Edge of Eternity از تلفیق سیستم ATB با سیستم Grid-Based استفاده میکند که سیستم اول دقیقاً همان چیزی است که به طور سنتی از عناوین این سیستم دیدهایم ولی با این تفاوت که برای انجام جادوها هم باید یک دور اضافه منتظر پر شدن خط حملۀ شخصیت بمانید و سیستم دوم از نظر ظاهری تا حدودی شبیه سری Fire Emblem است ولی با این تفاوت که فقط و فقط امکان جا به جایی در یک خانه وجود دارد. چیزی که به بخش مبارزات آسیب زده، دوربین افتضاح آن با پیچ و تابهای بیدلیل است که به کرات در حین انجام حرکات اتفاق میافتند و عملاً باعث شده که بدون چرخاندن این دوربین کذایی، که به کندی هم اتفاق میافتد، نتوان نگاه استراتژیکیِ صحیحی به زمین مبارزه داشت.
سیستم دیگری که در بازی تعبیه شده، شیشههای جادویی هستند که روی سلاحهای شخصیتها نصب شده و هر کدام باعث افزایش تواناییهای پایهای شخصیتها میشوند یا حرکات ویژهای برای لحظات مبارزه را در اختیار او میگذارند. خوشبختانه خبری از نبردهای تصادفی در Edge of Eternity نیست و مبارزات و محل روی دادن آنها توسط خود شما تعیین میشود که این انتخاب محل مبارزه یک کارکرد ویژه دارد. در قسمتهای مختلف نقشه، سنگهای جادویی و منجنیقهای مختلفی پراکنده شدهاند که وقتی شخصیتهای خود را درون خانههای این اجسام قرار میدهید، میتوانید با شلیک منجنیق آسیبهایی جدی به دشمنان وارد کنید یا مثلاً توسط سنگهای سبز رنگ، مقداری از سلامتی خود را باز پس بگیرید.
مأموریتهای فرعی عمدتاً ساختار فچ کوئستی و سادهای دارند اما تعدادی از آنها که با دقت بیشتری طراحی شدهاند، داستانهای کوتاهِ به یادماندنی و بعضاً غمانگیزی را روایت میکنند. به طور کلی از منظر گیمپلی با اثری استاندارد و قابل قبول طرف هستیم که البته منوهای آن در ابتدا کمی سرگیجهآور به نظر میرسند اما با چند ساعت سر و کله زدن با ریزسیستمها و آزمایش کردن کارکردهای مختلف، تبدیل به تجربهای با پیچیدگی معقول و ارزش سرگرمکنندگی بالا میشود که عدم نیاز به انجام مبارزات تصادفی و بیش از حد، برگ برندۀ اصلی آن است.
در مورد گرافیک باید انتظارات خود را پایین بیاورید و در نظر داشته باشید که با اثری مستقل و با بودجهای محدود طرف هستید. با این وجود افکتهای مختلف و طراحی هنری محیطها و حس ویژهای که ظاهر هر محیط دارد باعث شده تا مشکلات اساسیتری که در بحث انیمیشنها، خصوصاً انیمیشنهای صورت که در سطح ساختههای ابتدایی نسل 7 هستند، و کیفیت نه چندان مطلوب بافتها کمتر آزاردهنده باشد. صداپیشگی با وجود اینکه فقط شاید برای حدود 20 تا 30 درصد دیالوگها انجام گرفته اما در سطح چندان بالایی قرار ندارد و بیشتر یادآور دوبلههای انگلیسی بیکیفیت برخی از انیمههاست. موسیقی متن با وجود اینکه به طور کامل از سبک و سیاق تنظیمهای معمول سری Final Fantasy الهام گرفته و چیز تازهای برای ارائه ندارد اما موفقترین قسمت از بخش سمعی و بصری Edge of Eternity است.
با در نظر گرفتن اینکه بودجۀ این عنوان حتی نزدیک به فرنچایزهای کوچکتر مشهور JRPG هم نمیشود (بودجۀ جمعآوری شده روی پلتفرم Kickstarter حدود 160 هزار دلار بود) و اینکه خیل عظیمی از آثار عرضه شدۀ مبتنی بر ساز و کار Early Access به سر منزل مقصول نمیرسند، با تمام کاستیهایی که در بخش گرافیک و صداپیشگی شاهد هستیم و عدم وجود نوآوری خاصی، Edge of Eternity اثری در خور توجه است که در ساختار روایی خود شخصیتهایی دوست داشتنی با خواستهای ملموس را برای ماجراجویی مخاطبان ساخته و پرداخته کرده است.
نظرات