به طور معمول در یک روز گرم تابستانی احتمال اینکه دلتان بخواهد عنوانی مترویدونیا و سولز-لایک تجربه کنید و برای باس پایانیاش نزدیک به انگشتان دو دست بمیرید، در ریاضی خوب نیستم، ولی باید حداقل برای من عددی یک رقمی باشد. اما اینجا چکار میکنم؟ چون Grime ساخته اول استودیو Clover Bite ایدههای جالبی در این فرمول تکراری استفاده شده که این روزها زیاد نیز شاهد هستیم، دارد. شخصیت اصلی به معنای واقعی سرش را یک سیاهچاله تشکیل میدهد که برای Parry کردن و جذب دشمنان برای ارتقای توانایی خود استفاده میکند. این ایده نیز در واقع در یک دنیای Body Horror-مانند اتفاق میافتد، یک تیک دیگر در ستون "بله، لطفا". حالا بعد از تجربه بازی، باید بگم که این عنوان بدون عیب نیست، ولی اگر دوستدار چالش هستید یا از از طرفداران منبع الهام این عنوان و فلسفههای طراحی آن هستید، با چند ایده جدید تغییر راضیکنندهای در آن میدهد تا با اثر خوبی روبرو باشیم که با بقیه عناوین مشابهتر بیشتر تمایز دارد.
Grime با یک کاتسین از رابطه دو موجود انسانی آغاز میشود که نتیجه آن به نظر میرسد شخصیت اصلی باشد که در ابتدا میبینیم شکل میگیرد و کنترل او را به دست میگیریم. این کاراکتر برخلاف سرنوشت محکومشده برخی همتایان خود با ویژگیهای فیزیکی متفاوت، در دنیای بازی که در برخی مواقع تداعی میشود انگار در بدن یک آدم میگذرد، برتر شمرده میشود (کدوم آدم عاقلی سیاهچاله دوست ندارد؟) و همزمان نسبت به طبع نابودگرش، سرزنش میشود. این بحث که او در بازی همه چیز را جذب خود و نابود میکند و تا کجا میخواهد پیش برود، یکی از موضوعات جالب روایت است که هم گوشه نگاهی به رابطه مخاطب و بازی دارد و هم کمی دستمایه طنز در بخش کوتاهی میشود، هر چند که با لحن کلی تقریبا جدی این عنوان همخوانی چندانی ندارد، ولی استراحت خوبی بر سر راه بقیه اتفاقات است. همین اینکه دنیای بازی حداقل از آن ستینگ شوالیههای فراموششده فاصله دارد و دنیای جذابی است که با طراحیهای خوب، واکنش "اَه" شما را نسبت به برخی دشمنان و محیطها برمیانگیزد، نشان از تصمیمات درستی است که برای Grime گرفته شده است.
گفتم به نظر میرسد چون طبق سنت داستانسرایی Dark Souls که برخی مواقع طرفداران اثر مذکور ممکن است با پای راست وارد شدن به محل باس فایت را به عقیده راستین سازندگان نسبت به کیفیت بازی گره بزنند، گنگ و مرموز بودن بخشی از روایت بازی است که صحبت با NPCها بیشترین وزنه را به عنوان پیشبرد و فهماندن داستان به مخاطب را با خود حمل میکند. در طول تجربه Grime جزئیاتی که از دنیای بازی از طریق صحبت با شخصیتها و توضیحاتی که در منوها وجود دارد، تصویر مناسبی از ریزه کاریهای روایت را ترسیم میکنند، ولی وقتی که این پازل کنار هم قرار میگیرد تبدیل به یک کل راضیکننده و روشن برای من نشد؛ خصوصا پایان بازی که کمی بیش از حد گنگ بود و به طور کلی آن لایه مرموز بودن کامل برداشته نمیشود.
همانطور که گفته شد Grime مترویدونیا و سولز-لایک است؛ مترویدوینیا از این جهت که با پیشروی در بازی، میانبرهایی پیدا میکنید که دنیای بازی را به هم متصل میکنند و با کشتن هر باس اصلی نیز قابلیت حرکتی جدیدی به دست میآورید که از راههایی که قبلا دسترسی نداشتید، میتوانید عبور کنید. و سولز-لایک بخاطر اینکه تقریبا هر کاری در مبارزات میکنید از نوار سبز استقامت استفاده میکند و مدیریت آن، بخش اساسی از این زد و خوردها با دشمنان سر سخت را تشکیل میدهد که نیاز به یادگیری الگو حمله آنها دارید. در کنار این نیز، سیستم چکپوینت مشابه با آن اثر و ریسپاون شدن دوباره دشمنان با رسیدن به این چکپوینتها و گرفتن امتیاز با کشتن دشمنان جهت ارتقای سلامتی، استفامت، قدرت و... برخی المانهای مشابه را تشکیل میدهند.
بیشترین تفاوتی که سیستم مبارزات Grime دارد، بر میگردد به همان سیاهچاله روی سر که یکی از بخشهای اساسی مبارزات را تشکیل میدهد. معمولا واکنش سریع و کنترل پاسخگو مناسب لازمه Parry کردن است که خوشبختانه اینپوت لگی در مبارزات Grime دیده نمیشود تا اعصابتان را بیشتر از حال حاضر که با چکپوینتهای برخی مواقع با فاصله دور از هم و دشمنان سخت خراب شده، دوباره خط خطی نکند. در کنار اینکه از نظر بصری دفع کردن حمله دشمن مقابل با یک سیاهچاله قدرتمند در عوض سلاحی پیزوری جذاب است، بازی تاکید زیادی نیز روی استفاده از این توانایی دارد. با رسیدن نوار سلامتی موجود مقابل به حدی مشخص، میتوانید او را به واسطه سرتان کامل جذب خود کنید که در نتیجه، بخشی از نوار Breath (برای پر کردن سلامتی استفاده میشود) پر میشود و همچنین توانایی جدیدی از قبیل افزایش سرعت بازیابی استقامت یا یکی از بهترین آنها به جا گذاشتن اثری از خود با Dash زدن است و آگر دشمنان به آن ضربه بزنند خودشان دمیج میشوند، کسب میکنید که میتوانید آنها را در چکپوینتها با یک آیتم که با اکتشاف در دنیای بازی به دست میآورید، فعال کنید.
سیستم پیشرفت جالب و پاداشدهندهای که نه تنها مبارزات را به رقصی زیبایی بین حمله و رویکرد دقاعی تبدیل میکند، بلکه بازیکن را به روبهرو شدن با بیشتر دشمنان تشویق میکند تا تواناییهای جدیدی به دست آورد. از نظر تنوع یا کارایی کمی جا داشت که این تواناییها بهتر بودند، با این حال همین الان هم تاثیر آنها را به خوبی در روند این عنوان احساس میکنید و یکی از ایدههای خوب استفادهشده است که با توجه به اینکه با استفاده کردن از آیتمی میشود توانایی مورد نظر را غیر فعال کرد و آن را برای مورد دیگری هزینه کرد، جابهجایی بین این توانایی نیز راحت است تا بتوانید متناسب با شرایط از ویژگیهای مناسب بهره ببرید.
بخش دیگری در کنار مبارزات، پلتفرمینگ است که ترکیب کردن قابلیتها مختلف برای عبور از موانع لذتبخش از کار در آمده، ولی وقتی اشتباهی مرتکب میشوید بیش از حد مجازاتکننده است و جایی که دوباره زندهتان میکند، از نظر فاصله آزاردهنده است. مشکلی دیگری نیز که داشتم برای باس پایانی بود که دمار از روزگارم درآورد و نمیدانم از لول پایین بود و نیاز به گرایند داشتم یا در بازیهای سخت خوب نیستم، هر چه که هست آزمون و خطا معمولا بخشی از این عناوین است و مردن چند باره باید طبیعی باشد، ولی چیزی که طبیعی نیست بعد از پایان رساندن نوار سلامتی باس آخر، یک بخش پلفترمینگ برای کشتن نهایی او وجود دارد که اگر در این قسمت موفق نشوید، میمیرید و باید دوباره از اول سراغ این مبارزه دشوار برید که زیاد از حد سختگیرانه به نظر میرسد.
Grime بازی خوبی برای طرفداران عناوین دشوار است که دنیای جذاب و ایدههای تازه خوبی در چنته دارد که باعث شده نسبت به عناوین سولز-لایک مشابه متمایزتر باشد. با این حال داستان این اثر کمی گنگ است و همانطور که گفته شد، سخت بودن بازی ممکن است در مواقعی اذیتکننده باشد. در مجموع اگر دنبال بازی چالشبرانگیزی میگردید و وقتی که آن عکس نارنجی رنگ سیاهچاله در سال 2019 را دیدید به فکر فرو رفتید که دوست دارید کنترل کاراکتری را برعهده بگیرید که یکی از آنها روی سر دارد، Grime برای شما است.
نظرات