در 500 سال اخیر و به خصوص از شروع دوران موسوم به عصر صنعتی به این سو، فعالیتهای بشر دو پا به گونهای بوده که تا به امروز نزدیک به هزار گونه جانوری را به انقراض کامل کشانده و با پایبندی به طمع روز افزون و خود مرکز بینی بزرگی که زندگی انسانها روی آن بنا شده، روزانه تعداد بیشتری از جانداران را در مسیر انقراض قرار میدهیم که بر اساس آخرین آمار رسمی، شمار آنها به بیش از یک میلیون گونه رسیده است! در سالهای اخیر و صرفاً به علت اینکه اثرات این تغییرات مخرب بر طبیعت، به طور مستقیم زندگی خود انسانها را هم با چالش همراه کرده، شاهد تغییراتی بسیار کوچک در روندهای چند قرنی هستیم اما به لطف گروههای لابیگر مرتبط با شرکتهای نفتی، تعدادی مثلاً دانشمندان خودفروخته و سیاستمداران فاسد، همین تلاشهای کوچک هم با سدهای بزرگ و سختی برای به ثمر نشستن رو به رو شدهاند. در این میان عده بسیاری تصمیم گرفتهاند تا مثل کبک سر خود را به زیر برف برده و با این حقیقت وحشتناک دوران معاصر رو به رو نشوند اما عدهای هم تلاش دارند تا به شکلی مستقیم در رابطه با این مسئله آگاهی بخشی کنند که به نظر میرسد Herobeat Studios هم با ساخت بازی Endling: Extinction is Forever چنین قصدی داشتهاند اما واقعاً تا چه اندازه میتوان هم پیامی مهم در یک بازی ویدئویی گنجاند و هم تجربهای دلچسب و استاندارد به مخاطب خود ارائه داد؟
در Endling: Extinction is Forever کنترل روباه مادهای به بازیکن سپرده میشود که در همان ابتدای راه باید از آتشسوزی بزرگی که در جنگل محل زندگی او رخ داده فرار کند و با همین تصاویر اولیه سازندگان نشان دادهاند که با شجاعت کامل به سراغ چنین سوژه بحث برانگیزی رفتهاند. در همان دقایق اول در کنار از بین رفتن خانه و کاشانه جانوران ساکن جنگل، شاهد لحظات دلخراشی مثل تلاش حیواناتی آتش گرفته برای بقای حداقلی هستیم و بدون اینکه کوچکترین کلماتی ادا شوند یا مطابق بازیهای ویدئویی عادی، هدف پیدا کردن عامل آتشسوزی یا خاموش کردن آتش باشد، مخاطب کاملاً احساس میکند که در دنیای واقعی حیوانات قرار گرفته و همین نکته، مقدمه کار را دلخراشتر هم کرده است.
بعد از جان به در بردن از شروعی پر خطر، شوک مهم Endling به مخاطب وارد میشود؛ ماده روباه تحت کنترل در میان تمام دود و آتش اولیه آبستن بوده و بخش مهمی از تلاش او برای زنده ماندن معطوف به تولههایی بوده که با خود حمل میکرده است. با پیدا کردن یک پناهگاه موقتی، قهرمان داستان بار خود را زمین میگذارد و حالا در محیطی ناشناخته در کنار زنده ماندن باید از چهار توله تازه به دنیا آمده خود هم مراقبت کند. متاسفانه رنج روانی بازی در اینجا به پایان نمیرسد و یکی از تولهها در همان ابتدای راه توسط یک تلهگذار مخوف ربوده میشود و حالا در کنار حمایت از سه توله باقی مانده، باید تلاش کنیم تا با جستجو در محیط راهی برای نجات توله ربوده شده هم پیدا کنیم.
با این تفاسیر احتمالاً بزرگترین عامل دافعه Endling: Extinction is Forever برای مخاطب عام، همین تعدد لحظات غمانگیز سلسلهوار است و حتی با وجود اینکه در مورد صنعتی حرف میزنیم که صحنههای خشونتبار بخشی جداییناپذیر از تاریخ آن بوده اما Endling روی سوژهای دست گذاشته که با وجدان مخاطب و حوادث واقعی روز سر و کار دارد که درجه بالاتری از ارتباط عاطفی را پدید میآورد. این هوشمندی سازندگان بوده که از حیوانات عادی به عنوان قهرمانان داستان خود استفاده کردهاند و خبری از تواناییهای جادویی یا سخن گفتن شخصیتها نیست که باعث شده تا با استفاده از تصویرسازی و بدون نیاز به دیالوگهای شعاری، تمام حرف و پیامهای لازم به بهترین شکل به مخاطب انتقال داده شود.
گیمپلی از نظر ساختاری در ژانر بقا قرار میگیرد اما یک تفاوت کلیدی بین Endling با دیگر آثار این ژانر دیده میشود که از وجود شخصیت تحت کنترل نشأت میگیرد. در آثار ژانر بقا به طور معمول کنترل یک انسان یا شخصیتی با خصوصیات انسان مانند در اختیار مخاطب گذشته میشود که باید با جستجو در محیط و ساخت وسایل با استفاده از مواد خام موجود در طبیعت پیرامونی، دنیا را تبدیل به ایدهآلهای خود کند که به مرور نیازمند جا به جایی در محیط به علت ته کشیدن مواد در دسترس هستیم. در بازی حاضر،قهرمان داستان و تولههایش قدرت خاصی برای تغییر در محیط ندارند و تنها راه بقا برای آنها همزیستی مسالمتآمیز با محل زندگی است که شامل شکار کردن حیوانات کوچکتر یا گشتن در زبالهها برای پیدا کردن غذا میشود اما مسئله اصلی اینجاست که در این دنیا انسانها کماکان وجود دارند و بر محیط طبیعی اثر میگذارند به طوری که تجربه بازی را به چیزی مشابه آثار آخرالزمانی تبدیل کرده است!
هر چه که زمان میگذارد، محیط دور پناهگاه روباهها به علت دستکاریهای انسانی دچار تغییرات اساسی میشود، مثلاً رودخانهای که از آن ماهی میگرفتید به علت انباشت زباله در بالا دست آن، خشک میشود یا خرابهای که موشهای آن را شکار میکردید به علت آلودگی، پر از جسد موش میشود و ... . از سوی دیگر شکارچیها وارد محل زندگی روباهها میشوند و این خانواده کوچک مجبور به پیدا کردن کاشانه تازهای میشوند اما چرخه نابودی محیط در هر نقل مکان، به دنبال روباهها میآید و زنده ماندن روز به روز سختتر میشود. در این میان تولهها به مرور بزرگ شده و تواناییهای جدیدی پیدا میکنند که هم کمک حال مادرشان است و هم باعث میشود که مخاطب حس مسئولیتپذیری بیشتری برای مراقبت از آنها پیدا کند چون رشد و نمو آنها باعث القا بهتر حس زنده بودن این موجودات بامزه میشود.
طراحی بصری با ظاهر و رنگآمیزی ساده اما به زیباترین شکل ممکن انجام گرفته ولی در بحث انیمیشنها چه برای حیوانات و چه برای انسانها، هیچ کم و کسری مشاهده نمیشود و میتوان گفت در عین اینکه بازی استایل ویژه خودش را دارد، از بعد فنی هم در سطح بسیار خوبی قرار دارد. موسیقی متن یکی از عوامل اصلی موفقیت Endling: Extinction is Forever است که در لحظات پر تعلیق، حس تنش بسیار خوبی را القا میکند و در لحظات حزنانگیز هم نواهایی مینوازد که قلب مخاطب را به درد میآورند.
بازی Endling: Extinction is Forever با ساختار گیمپلی ساده و روایتی کاملاً مبتنی بر تصویر، تعدادی از به یادماندنیترین سکانسهای بازیهای ویدئویی در چند سال اخیر را به نمایش میگذارد و بدون شک مخاطب خود را در ارتباط با مفاهیمی که در دل خود جا داده، به فکر فرو میبرد. از نظر درجه سختی گیمپلی با عنوان نسبتاً کم چالشی رو به رو هستیم اما از نظر درجه سختی عاطفی با اثری رو به رو هستیم که صبر، استقامت و پاسخدهی مخاطب در برابر شکست را به چالش میکشد.
نظرات