بازی Soulstice برخلاف چیزی که نام آن در ذهن تداعی میکند، ارتباطی به عناوین ملقب به Soulslike ندارد، بلکه وام گرفته از سبک و سیاقی است که سری Devil May Cry در سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم پی ریزی کرد که البته ایدههای جسته و گریختهای هم از دیگر عناوین مشهور آن دوران قرض گرفته اما خبری از پیچ و تابهای مدرن و امروزی در کار نیست که باعث شده تا هم به صورت ظاهری و هم به صورت عملی به اثری تبدیل شود که واژه «چیپ» توصیف مناسبی برای آن باشد.
داستان Soulstice در جهانی اتفاق میافتد که انسانها برای مقابله با نیروهای اهریمنی دست به آزمایشهای جادویی وحشتناکی زدهاند تا نیروهایی زبده برای محافظت از دنیا به وجود آورند. این نیروی پیشرفته که Ashen Knight نام دارد متشکل از سربازانی ملقب به Chimera است که از پیوست روح یک انسان با یک مبارز به وجود آمدهاند. قهرمان داستان دختر جوانی به نام Briar است که توسط شبح خواهرش، Lute همراهی میشود و به علت از دست دادن خواهرش خشم مضاعفی نسبت به دشمنان دارد که در رفتار بیپروای او برای نیروهای آشوب خود را به واضحترین شکل ممکن بروز میدهد.
به طور کلی داستان یکی دیگر از روایتهای نسبتاً منسوخ قدیمیِ بازیهای با فضای فانتزی است که تلاش شده تا افزودن انگیزههایی خاص برای «برایر» مثل انتقام، نیاز به کسب مقبولیت از نیروهای مافوق و ... و البته حضور شبحِ خواهر از دست رفته در کنار او در تمامی لحظات، حس و حال این روایت خسته به درجات بالاتری ارتقاء داده شود که در نهایت این ایدهها باعث نشده تا داستان کم رمق کار آنچنان احساسات برانگیز باشد به گونهای که مخاطبان تا انتها و با اشتیاق بسیار آن را دنبال کند.
در این ژانر که به صورت غیر رسمی به آن Crazy Stylized Action گفته میشود، سیستم مبارزات حرف اول و آخر را میزند و از دور به نظر میرسد که Soulstice در این زمینه در سطح بسیار خوبی قرار دارد اما در عمل با سیستمی بسیار دست و پا گیر و با عناصر بیمورد طرف هستیم. در هنگام مبارزات Lute وظایف تدافعی مثل بدل زدن در مقابل حملات، کاهش سرعت دشمنان و مواردی از این دست را به عهده دارد که با توجه به اینکه معمولاً دشمنان با تعداد زیاد به شما حملهور میشوند، بدون این تواناییها عملاً امکان پیشروی در کار وجود نداشت. Briar هم با سلاحهای بزرگ و جادویی خود به انجام حملات اصلی مشغول میشود و مثل آثار مشابه بعد از اتمام هر نوبت از مبارزات بر اساس عملکرد و زمانبندی درجهای به تواناییهای مخاطب داده میشود.
مشکل اینجاست که برخی دشمنان رنگبندی خاصی دارند که فقط با فعال کردن قدرت آبی و قرمز «لوت» میتوانید به آنها آسیب بزنید که این انرژی جادویی محدودیت داشته و در صورت استفاده بیش از اندازه، برای مدتی قدرتهای دفاعی لوت از کار میافتند. از سوی دیگر برای حمله به انواع مختلف دشمنان باید بین سلاحهای برایر سوئیچ کنید که کنار هم قرار دادن این موارد با دوربین ناکارآمد بازی که انگار از دل همان ساختههای دو سه دهه قبل بیرون آمده، طراحی اکشن بازی آنگونه که باید لذت بخش نیست. با توجه به اینکه دشمنان عادی معمولاً فقط به قصد لت و پار شدن و ایجاد لحظات شلوغ در این قبیل بازیها گنجانده میشوند، سازندگان باید توجه ویژگی به طراحی باسها داشته باشند که در این بخش هم به جز یکی دو مورد، شاهد عملکرد خوبی نیستیم.
در بخش بصری با دو عملکرد متضاد طرف هستیم، از یک سو طراحی هنری جهان بازی و دشمنان به شکلی صورت گرفته که از نظر هنری Soulstice دارای هویتی منحصر به فرد است اما از نظر کیفیت بافتها، استفاده از رنگ و ریزههایی چون انیمیشن، نورپردازی و ...، با عنوانی رو به رو هستیم که یادآور آثار درجه دو نسل هفتم کنسولهاست!
در شرایطی که طراحی گیمپلی مشابه عناوین دوران PS2 و کیفیت بصری مشابه آثار منتشر شده برای کنسول PS3 است، در زمینه صداپیشگی با ساختهای در حد و اندازه دوران PS1 طرف هستیم! دیالوگها با کمترین بار احساسی از طرف صداپیشگان ادا میشوند که با ضعف نویسندگی و لیپ سینک تاریخ مصرف گذشته، کمبودهای این بخش پررنگتر هم به نظر میرسند. قطعات موسیقی هم صرفاً تعدادی تنظیم بی هویت و پر سر و صدا هستند که به شکل مشخصی ریشه در عدم شناخت سازندگان از علت انتخاب قطعات مشابه برای سری DMC یا بازی Warrior Within داشته و فقط به قصد تقلید کورکورانه در کار گنجانده شدهاند.
در عالم هنر الهام گرفتن از آثار گذشته نه تنها چیز جدیدی نیست بلکه ایراد هم به حساب نمیآید، تعداد از بزرگترین آثار سرگرمی پولساز امروزی همچون سری فیلمهای جنگ ستارگان، محصولات ابرقهرمانی و ... ریشه در اساطیر کهن یا دیگر محصولات علم سینما و ادبیات دارند. زمانی الگو گرفتن از دیگران تبدیل به مشکل میشود که هیچ ایده تازهای از جانب سازندگان جدید به فرمولهای قدیمی اضافه نشود و البته اثر اسماً تازه تمامی ایرادات ساختههای قدیمی را هم در دل خود جای داده باشد!
نظرات