پلتفرم مورد بررسی : PS4
استودیوی سازنده : Bethesda Game Studios
تاریخ عرضه : 19 آبان ماه 1394
توجه : در این نقد و بررسی Spoiler های سبکی وجود دارد پس اگر می خواهید بازی را کامل تجربه کنید هم اکنون از مطالعه ادامه این مطلب منصرف شوید .
داستان بازی در شهر Boston به وقوع می پیوندد. جایی که یک انفجار اتمی فضای شهر را دچار تغییرات جدی و بزرگ می کند و نحوه زندگی مردم ، مسایل سیاسی ، نظامی و تکنولوژیک تحت تاثیر این فاجعه قرار می گیرد .
ابتدا به بررسی Main Quest بازی می پردازیم .
Main Quest (داستان بازی):
بازی از همان ابتدا با ارایه تاریخ عرضه : 2015 قسمتی کوتاه از دوران قبل از جنگ و آشنا کردن گیمر با خانواده اش و نیز جستجوی پسر گمشده اش، بازیکن را وارد یک داستان بسیار احساسی ، جالب و پر از سورپرایز می کند و کاربر را تا آخر جذب می کند و البته غرق نشدن در Side Quest های بسیار جالب و پیش بردن داستان اصلی به طور خطی بسیار مشکل است ! در شروع بازی گیمر می تواند در نقش کرکتر مرد یا زن و با صورت دلخواه ظاهر شود که البته گزینه های نا محدودی هم برای شخصی سازی وجود دارد (به طوریکه خیلی از بازیکنان توانسته اند چهره شخصیت های سریال های معروف را در آن بازسازی کنند) شخصیت ساخته شده قابل نام گذاری است و می توان اسم و فامیلش را هم مشخص کرد و جالب اینکه در طی بازی بعضی مواقع شما را با اسم کوچک هم صدا می زنند نکته دیگری که وجود دارد این است که بازی بیشتر از اینکه RPG باشد حالت یک FPG را پیدا کرده است و اینکه این تغییر مثبت است یا منفی را به عهده گیمر ها می گذاریم هر چند این موضوع برای بازیکنانی که برای اولین بار این عنوان را تجربه می کنند ، نکته مفیدی است چون تجربه آشنایی با بازی را برای آنها به همراه دارد . نکته ای که در این بازی به چشم می خورد محدود شدن محاوره ها و کاهش احتمالات مختلف به یک و حداکثر دو حالت بود به این معنی که شما برای جواب به شخصیت های مختلف در هنگام مکالمه با آنها سه گزینه داشتید ولی در 90 درصد مواقع فقط یک پاسخ در برابر هر سه گزینه وجود داشت این در حالیست که در عناوین قبلی این سری ، جواب های متعددی برای هر مکالمه طولانی وجود داشت و این باعث می شد که داستان شاخه های (Branching ) متعددی داشته باشد . در طی داستان بازی و برای پیشبرد آن بازیکن می تواند به عضویت چهار Faction مختلف بازی در بیاید که البته در مراحل پایانی فقط می توانید در عضویت یکی از آنها باقی بمانید . در طول Main Quest شما می توانید تا 13 همراه (Companion ) مختلف را داشته باشید که هر کدام داستان مربوط به خود را دارند و نیز می توانید رابطه خود را با آنها تعیین کنید . به عنوان مثال هر چه بیشتر در ماموریت های مختلف همراهیتان کنند ، با آنها صمیمی تر می شوید که در اینصورت هر کدام از آنها به شما یک Perk (قابلیت خاص) اضافه می کنند . قسمتی که خیلی نسبت به عناوین قبلی افت داشته پایان های مختلف بازی هستند. من با تجربه دو پایان مختلف از بازی به این نتیجه رسیدم که پایان های مختلف بازی تفاوت چندانی بر محیط Commonwealth ندارند و همگی آنها فقط به یک Cutscene ختم می شوند و اگر این پایان های مختلف را با بازی قبلی یعنی Fallout:New Vegas مقایسه کنیم که هر کدامشان Cutscene های مختص به خود را داشتند کاملاً مشخص می شود که روی پایان های این بازی وقت زیادی گذاشته نشده است . در مجموع این بازی داستان قابل توجهی دارد و به غیر از یک یا دو مورد قابل چشم پوشی ، از Fallout های قبلی بهتر و جالب تر به نظر می رسد .
Side Quest :
در این قسمت عنوان Fallout 4 می تواند به راحتی جزو بهترین عناوین سال 2015 قرار گیرد هر کدام از Side Quest ها به یک داستان کامل تبدیل می شوند و تک تک ساختمان هایی که شما در آن به گشت و گذار می پردازید داستان جالبی پشت خود دارند . علاوه بر این بعضی از Side Quest ها به شما پول قابل توجه و سلاح های خیلی خاص و جالب می دهند که باعث می شود این قسمت از ارزش بسیاری برخوردار شود . همچنین با اکثر Companion ها از طریق همین Side Quest ها آشنا می شوید . همینطور بسیاری از قسمت های داستانی بازی می توانند چندین Side Quest جالب دیگر را برای شما باز کنند . نکته جذاب دیگر در طول بازی مکانیسم بسیار خلاقانه ساخت و ساز Settlement هایی است که در سر تا سر نقشه وجود دارند (مکان هایی قابل ساخت و ساز هستند که در آنها Workshop وجود داشته باشد) . موضوعی که در اینجا با آن مواجه می شوید این است که بازی از همان ابتدا به شما هیچ آموزشی در مورد نحوه کارکرد این مکانیسم بزرگ و عمیق ارایه نمی دهد و شما باید برای آشنایی با آن تمام بازی را متوقف کرده و به خواندن قسمت help بپردازید ، که روش مناسبی به نظر نمی رسد و بازی می توانست با ارایه یک آموزش ساده و مرحله به مرحله از تداوم و انسجام بیشتری برای گیمر ها برخوردار باشد هر چند حتی اگر بازیکنان این قسمت را هم بطور کامل کنار بگذارند باز هم بازی بقدری پر محتوی بوده و مسایل مختلف برای اکتشاف ، در آن وجود دارد که قادر است مدت بسیار زیادی گیمر ها را سرگرم کند . مورد دیگری که باید به آن پرداخت درجه های سختی بازی می باشد که به 6 قسمت مختلف تقسیم می شوند . درجات با سختی بالا فوق العاده چالش برانگیز هستند و شاید در لحظات اولیه خسته کننده به نظر برسند ولی کمپانی Bethesda با معرفی یک مکانیک فوق العاده ارزشمند درجات سختی بالا را به یکی از ارزشمندترین تجربه های ممکن تبدیل کرده است به این ترتیب که هر چه درجه سختی بالاتر باشد امکان روبرو شدن با دشمنان Legendary بیشتر است و این به این معنا است که شما با از بین بردن آنها که بسیار هم سر سخت هستند یک قطعه زره یا سلاح با قابلیت کاملاً مختص به خود به دست می آورید و البته این سلاح ها هر کدام متفاوت است. من در طول 60 ساعت بازی به غیر از مرحله آخر روی حالت Hard بودم و از تک تک loot هایی که بعد از برگشتن یک دشمن Legendary به دست آوردم استفاده کردم و لذت بردم چون تقریباً تمام آنها به gameplay تنوع خیلی لذت بخشی می دهد .
بررسی تخصصی فنی و گرافیکی :
Fallout4 در بین بازی های نسل هشتم از لحاظ تکنیکی ضعیف ظاهر شده گرافیک بازی نسبت به Fallout3 و Skyrim کمی افزایش پیدا کرده ولی همچنان در حد و اندازه های نسل هشتم نمی باشد از طرفی محیط پژمرده ای که در Fallout 3 وجود داشت به محیطی رنگارنگ در Commonwealth تغییر یافته که این نکته مثبت و قابل توجهی است ولی در سایر قسمت های فنی ، این بازی ضعیف تر از عناوین مشابه مانند MGS V و Witcher3 رده بندی می شود . صفحات loading بسیار طولانی که حتی برای عطسه کردن در بازی هم نیاز به loading وجود دارد و حتی آسانسورهایی که در نقش صفحه loading پنهان عمل می کنند همه و همه از immersion بازی می کاهند . به غیر از این موارد باگ های متعددی در بازی وجود دارند که هر چند از Fallout های قبلی کمتر هستند ولی به هر حال نمی توان از وجود آنها صرفنظر کرد . بعلاوه من در طی بازی خود دو بار نیز Hard Crash را تجربه کردم که قابل توجه است .
موسیقی و صداگذاری بازی فوق العاده و کم نقص بود و اینکه شخصیت اصلی بازی ، چه زن و چه مرد ، دارای صداگذاری بود ، نکته بسیار ارزنده و مثبتی بود ولی لب خوانی کرکتر ها دارای ایراد فراوان بود و مدل سازی کرکتر ها نیز بسیار ابتدایی و بعضاً ترسناک بنظر می رسید . در قسمت موسیقی هم هنرنمایی Inon Zur فوق العاده بود و تمام آهنگ های بازی چه در زمان جنگ و چه در زمان گشت و گذار و تبدیل این دو به یکدیگر همه و همه نشان دهنده کار بی نقص این هنرمند با تجربه بود . بخصوص موسیقی متن اصلی بازی که به راحتی می توان آن را از جزو بهترین موسیقی ها ی بازی ها قرار داد .
شخصي سازي سلاح ها و زره به طوري که تک تک قطعات سلاح و تمام قسمت های زره و Power Armor خود قابل شخصي سازي و اضافه کردن قابليت هاي خاص بود از نکات مثبت بازی به حساب می آمد و استفاده از این بخش بسیار لذت بخش و جذاب بود.
آخرین ویرایش در 05 شهریور 1395، 01:08
نظرات (11)