نویسنده: FariD دوشنبه، 04 آبان 1394
ساعت 14:44

مروری بر بازی های ترسناک 20 سال گذشته تا الان برای PlayStation مطلب ویژه

3.89 از 5

ژانر بازی های رایانه ای ترسناک طول عمری بیش از سن خود PlayStationدارد، اما در طول دو دهه عرضه کنسول های شرکت سونی، این ژانر تکامل پیدا کرده است. بازی های ترسناک نقش عمده و قابل توجهی را در طول زندگی PlayStationبازی کرده است، از نسخه های مهیج و بی کیفیت اولیه گرفته که بعدتر ترس هایی تا سرحد مرگ به آن ها اضافه شد، تا تمام مسیری که به تولد مجدد بازی های ترسناک در سال های اخیر ختم شد، بازی هایی با پارامترهای گوناگون بانشاط و مهیج که ایده های آن ها به بسیار قبل تر بر می گردد.

 حال به مناسبت هم زمانی با مراسم هالووین، که اندکی از بیستمین سالگرد تولد برند PlayStationمی گذرد، با هم نگاهی به فراز و فرودهای این سبک پرطرفدار بازی می اندازیم. مطلب را با بازی هایی آغاز می کنیم که برای اولین بار باعث محبوبیت ژانر ترس در بازی های رایانه ای شدند و تعدادی از خاطره انگیزترین تجربیات اوایل عمر برند کنسول بازی شرکت سونی را برای گیمرها ساختند.

 horror1

شالوده این نوع بازی ها را، بازی کامپیوتری Alone in the Darkکه در سال 1992 برای کامپیوترهای خانگی عرضه شد ایجاد کرد. این بازی بعدها تبدیل به جد بزرگ یک بازی سریالی شد که در طول عمر برند PlayStationیک عنوان تعیین کننده محسوب می شود. این عنوان چیزی نبود جز  Survival Horror؛ بازی ای که با استفاده از پازل ها و مراحل شامل پیدا کردن کلید، در سبک کلاسیک ماجراجویی چرخشی ایجاد کرد و با تعریف غول هایی که یا باید کشته می شدند و یا باید از دست آن ها فرار می کرد، از خود عنوانی اکشن محورتر ساخت. در این بازی دوربین ها ثابت بودند، بسیار شبیه عناوین ماجراجویی »هدف بگیر و کلیک کن» که در آن ها باید تعدادی از اشیا را پیدا کرد، و همین ثابت بودن دوربین باعث ایجاد این ترس می شد که نکند در گوشه هایی که در این دوربین قابل رؤیت نیست، هیولاهایی در حال عرض اندام و آماده حمله باشند. همیشه این ترس وجود داشت که آیا می توان به سمت هدف بعدی حرکت کرد یا در قسمت کور دوربین موجودی وجود دارد که انتهای زندگی کاراکتر تحت کنترل شما را رقم خواهد زد. این یک فرمول جادویی بود که بعدها در سری Clock Towerساخت Human Entertainmentکه در سال 1995 آغاز شد دیده شد، هرچند که بازی ای به سبک کلاسیک تر «هدف بگیر و کلیک کن» بود که بیشتر باید از دست هیولاها فرار می کرد تا این که با آن ها درگیر شد. با انتشار بازی Resident Evilدر سال 1996 توسط شرکت Capcom، می توان گفت که ژانر بازی ترسناک به معنای واقعی کلمه پالوده گشت. سفر بازی های ترسناک شرکت PlayStationنیز از همینجا آغاز می گردد. پیش به سوی شهر راکون. 

از همان مقدمه بسیار فربه این بازی مشخص بود که بازی بسیار پرطرفداری در نسل خود خواهد شد، چرا که گیمر می بایست پس از طی گام های کوچک، با موضوعات بالغ تری دست و پنجه نرم می کرد و همچنان خوشی های بچگانه خود از جوک های بی ادبی، خشونت، خون و خون ریزی و فحاشی را در این بازی از خود بروز می داد. علیرغم سادگی بسیار زیاد گیم پلی و گرافیک این بازی، اگر در نظر بگیرید که شخصیت نه چندان محبوب «Jill Sandwich» از کجا در تقریبا 20 سال پیش برگرفته شده است، متوجه فریبندگی و محبوبیت اولین نسخه Resident Evilو موش آزمایشگاهی بودن آن می شوید.

 Resident Evil 1 Jill

Resident Evil- 1996

برای بازی رایانه ای Bad Guy که در سال 1996 عرضه شد، استفاده از تم ارواح همچنان یک ایده ناب و وحشت آور بود، و بازی Resident Evil نیز مسلماً کاری که جورج رومرو و همکارانش در Dawn of the Dead انجام دادند را وارد نسل جدیدی کرد و تا حدودی ژانر زامبی ها را در تمام رسانه ها احیا نمود. در این بازی در پشت کمپ، دیالوگ های خشن و یک نقشه سرراست و احمقانه (و با این حال در زمان خود لذتبخش)، عمارت اسپنسر و زمین های آن قرار داشت. این عمارت مکانی بود که تهدید و انبوه وحشت از در و دیوارش می بارید و نهایت تلاش خود را می کرد که روح تک تک افرادی که جسارت به خرج داده و در آن قدم نهاده بودند را به قتل برساند. یک خانه خالی از سکنه با روح هایی درنده خو که قصد خوردن شما را دارند. بدون شک این عمارت با همه تله ها و ترفندهایش ستاره Resident Evil بود، و هیولاهای وحشت آور آن، پشتیبان بی عیب و نقص این عمارت بودند و حجت را تمام می کردند. هر دو بازی Alone in the Dark و Clock Tower را می توان آغازگر این ترکیب ژانرها دانست، اما Resident Evil انتظارات را تا حد قابل توجهی تغییر داد و هرچند که هیچ یک از این عناوین دیگر شکوه سابق را ندارند، اما Resi به خاطر تاثیر اولیه ای که داشت، به عنوان برندی که این قسمت از صنعت گیمینگ را ترفیع داده است شناخته می شود.

از همینجا بود که شرکت Capcom فهمید به گنج طلا برخورده است و اندکی بعد کار خود را بر روی ادامه پروژه آغاز کرد. در این راستا اولین تلاش این شرکت در قالب بازی Resident Evil 1.5 عرضه شد. توسعه این بازی خیلی زمان برد و طراحی آن به گونه ای بود که تجربه ای سینماتیک تر را به وجود می آورد. نسخه 1.5 این بازی پس از توسعه به Resident Evil 2 رسید. داستان این بازی کماکان در شهر راکون روایت می شد، اما به دو ماه پس از رویدادهایی که در اولین نسخه اتفاق افتاد اختصاص داشت. اصلی ترین تفاوتی که در اینجا وجود داشت این بود که علیرغم وجود دو شخصیت اصلی همانند نسخه اول بازی، در اینجا داستان برای شخصیت های کلر و لئون در قسمت هایی فرق می کرد. هر دو این افراد سعی می کردند با افزایش انتشار ویروس از عمارت اسپنسر، از این شهر فرار کنند. بازی Resident Evil 2 در سال 1998، کمتر از دو سال پس از انتشار اولین نسخه، عرضه شد و در مقایسه با محدودیت های تنگ و بسته ای که در عمارت اولین نسخه وجود داشت، یک حماسه و رزمنامه گسترده و وسیع محسوب می شد.

شروع این بازی در خیابان ها بود، خیابان های منتهی به ساختمان پاسگاه پلیس شهر راکون. مقدار قابل ملاحظه ای از اتفاقات بازی در همین خیابان ها روایت می شود تا بالاخره آخرین ساعات بازی در زیرزمین و قسمت های رازهای تاریک شهر می گذرد. در تمام لحظاتی که کلر و لئون سعی می کنند معمایی را حل کنند، هیولایی را بکشند یا از آن فرار کنند، و برای نیاز مبرم خلاص شدن از این شهر شیطانی به توطئه ای بزرگتر دست بزنند، همه چیز طوری تدوین شده است که احساس ناامیدی محض به مخاطب دست دهد. شاید نیازی به گفتن این نباشد که این بازی نیز به محبوبیت فراوانی دست پیدا کرد و مجدداً ژانر ترس و وحشت را به عنوان نیرویی که می توان روی آن حساب باز کرد، احیا نمود. حتی سری بازی جنگی Clock Tower با عرضه Clock Tower II در سال 1998، علیرغم این که ریشه های ماجراجویانه بازی خود را بیشتر از سری Resident Evil حفظ کرده بود، نتوانست به موفقیت رقیبش برسد. نسخه دوم Clock Tower بر خلاف نسخه اول، بیشتر با اسلحه جات سروکار داشت تا تاکتیک های گریززنی و اجتناب از رویارویی با دشمن.

 horror3

Resident Evil 2 - 1998

در سال 1999، گیمرها شاهد بازی جدیدی از شرکت Capcom بودند که به ژانر ترس پر و بال می داد. این بازی Dino Crisis نام داشت و در آن از تم دایناسور بهره گرفته می شد. هرچند که بسیاری از خصیصه های Resident Evil در این بازی مشترک بود، اما Dino Crisis بیشتر بر محوریت ژانر اکشن قرار داشت و به این ترتیب زمینه کار را برای عرضه بازی Resident Evil 3: Nemesis در سال 2000 فراهم کرد. سومین نسخه Resident Evil اولین نشانه ها از یک بازی سریالی که نسبت به نسخه اولیه خود بهبود قابل ملاحظه ای پیدا کرده بود را از خود نشان داد. هرچند که نیاز به وجود جایگزینی برای این بازی احساس می شد، اما هیچکس نه از لحاظ انتقادی و نه از لحاظ تجاری یارای رقابت با غول نوپای شرکت Capcom را نداشت. تا این که شرکت Konami وارد شد و عنوانی بسیار پرمغزتر را در این ژانر تولید کرد؛ بازی ای که با تمام وجود مرزهای ترس و تنش را در می نوردید. زمان آن رسیده بود که شهرک افسانه ای و مه آلود Silent Hill نیز وارد پارتی بازی های ترسناک شود.

شخصیت اصلی بازی Silent Hill فردی بود به نام هری میسون؛ مردی که به دنبال دختر گم شده خود در این شهر می گردد و از واقعیت های نگران کننده این شهر و نقشی که دخترش در آن ها دارد پرده بر می دارد. Silent Hill تفاوت های بسیار زیادی با Resident Evil داشت. این تفاوت ها به قدری بود که Silent Hill را از رقیبش متمایز کند و جایگزین اندیشمندانه ای برای ترس و وحشت نازل و بی کیفیت رقیبش به حساب بیاید. فیلم های بسیار پرطرفدار The Wicker Man و Zombie Flesh Eaters بر مبنای همین بازی ساخته شدند. این بازی نیز بر خلاف بازی های امروزی دوربین دید اول شخص نداشت، و به جای آن سلامت شخصیت هری را به منویی جداگانه یا حرکت کنترلر DualShock متکی کرده بود. همچنین تمرکز بیشتری بر جنگ تن به تن وجود داشت و هرجا که چنین جنگی در می گرفت، هری مجبور بود از لوله یا چاقو استفاده کند. همچنین در این بازی در قیاس با دوربین ثابت با زوایای دراماتیک که شرکت Capcom از آن بهره می گرفت، از سیستم دوربین پویاتری استفاده می شد. یک احساس مرعوب کننده فوق العاده و شگفت انگیز نسبت به این شهرک وجود داشت؛ مه ای که Silent Hill را غرق در خود کرده بود یک تصمیم طراحی بود با هدف پوشیده شدن نواحی ای که به صورت کامل بارگزاری نشده است، اما همین مه در نهایت برای چندین سال به پایه و رکن اصلی افسانه های Silent Hill تبدیل شد و دلیل آن به چگونگی فراخوانی ترس از قسمت های نامعلوم، حتی در فضاهای باز و عریض، بر می گشت. ترکیب این مه با صداهای ترق و تروق رادیو در مواقعی که دشمنی نزدیک شما می شود، برای مملو کردن دل بیننده از یک ترس سرد و محض کفایت می کند. به تمامی این ها اضافه کنید وقتی را که زوزه شوم اژدهای دریایی- که شاهد گذار این شهرک به آینه ای جهنمی از خودش است- به شما احساس غرق شدن می دهد.

 horror5

اولین نسخه Silent Hill

زمانی که Silent Hill و Nemesis عرضه شدند، PlayStation در پاییز عمر خود قرار داشت. نسخه بعدی Dino Crisis نیز برای عرضه در زمانی برنامه ریزی شده بود که ماه های آخر سلطنت این کنسول بود، تنها چند ماه قبل از این که نسل بعدی کنسول PlayStation سکان را به دست بگیرد. تا آن زمان در طول 4 سال تعداد پنج عدد بازی ترسناک از سوی شرکت Capcom منتشر شده بود و هیچ نشانی که حاکی از کند شدن فعالیت این شرکت باشد وجود نداشت. لذا سؤال ثابت به این تبدیل شد که چه عناوینی و کدام رقیب های بالقوه ای قرار است بر روی کنسول PlayStation 2 اجرا شوند.

با آغاز به کار نسل جدید کنسول ها، Resident Evil برای اولین بار شاخه خود را از شهر راکون جدا کرد. چند ماه پس از عرضه Nemesis برای پلی استیشن، Code Veronika زندگی خود را بر روی کنسول بدطالع و ناموفق شرکت سگا به نام Dreamcast آغاز کرد. جهشی که در کیفیت بصری اتفاق افتاده بود به مقدار زیادی قابل توجه بود، اما روزنامه نگاران و هواداران، این بازی را به خاطر استفاده از ساختار، مکانیک ها و زوایای دوربین مشابه با بازی های قدیمی تر مورد انتقاد قرار دادند. این نخستین باری بود که یک بازی سریالی از سوی پایگاه هواداران خود مورد انتقاد جدی قرار می گرفت. سپس پیشرفت هایی حاصل شد. دیگر پس زمینه بازی از پیش رندر نمی شد و صداگذاری گام دیگری در جهت صحیح برداشت (هرچند که می توان گفت هنوز پرگوشت تر از تکه گوشت غلتیده در نمک بود). همچنین جزیره وحشت زده راکفورت، منزلگه جنایتکاری عجیب به نام آلفرد اشفورد، که داستان بازی در آن روایت می شد صحنه سازی بهتری نسبت به شهر راکون داشت. این بازی همچنین شخصی به نام استیو برنساید را به جهان معرفی کرد؛ یک فرد نق نقو و غرزن که با مرگ خود در اواخر بازی، فقط رقت و دلسوزی بینندگان را به خود جلب کرد.

horror6

Resident Evil: Code Veronika - 2000

در این حین Silent Hill با کار بر روی Silent Hill 2 قله های افتخار را هدف قرار می داد. بازی Silent Hill 2 یک داستان روایی بزرگسالانه تحسین برانگیز و اندیشمندانه را تحویل داد و کاراکترها و مکان ها در آن همخوانی قابل توجه و ستودنی ای داشتند. Silent Hill 2 یک تجربه واقعاً دلهره آور و گیج کننده را به وجود آورد و به شرکت های دیگری که می خواستند در ژانر بازی های ترس کار کنند نشان داد که برای موفقیت لازم نیست حتماً مسیر و راه Capcom را پیمود. در این نقطه عطف تاریخ بازی های رایانه ای، اگر Silent Hill را پادشاه جدید ژانر ترس و Resident Evil را عنوان به حاشیه رانده شده بدانید، کسی به شما خرده نمی گیرد. جهتگیری بازی های بعدی که این سری منتشر کرد و ظهور و پیدایش بازی های بانشاط و سرزنده دیگر، شکل کلی ژانر ترس (horror) و ترس برای بقا (survival horror) را برای سال های بعد مشخص کردند.

در روزهای آتی با قسمت های بعدی این مقاله، به مرور تاریخچه بازی های ژانر وحشت ادامه خواهیم داد. با ما همراه باشید.


mb-empire telegram channel@MbEmpire

FariD | مقالات | 26/10/2015
برچسب‌ها
  • Super Admin
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 2207
    تشکر: 1015
    تشکرشده: 1195
    پروفایل psn: Sir-Ghas
    رتبه لیدربرد psn: 112
    کنسول‌های بازی:

    farid عزیز
    بیصبرانه منتظر عرضه ی قسمت دوم این مقاله هستم .

    ‏مهمان و ‏مهمان و ‏farid از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 293
    تشکر: 346
    تشکرشده: 281
    پروفایل psn: Farids1988
    رتبه لیدربرد psn: 103
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: SirGhas
    [b]farid[/b] عزیز بیصبرانه منتظر عرضه ی قسمت دوم این مقاله هستم .

    حتما :)
    این چند وقت فستیوال PGW 2015 هسته اصلی اخبار دنیای بازی رو مال خودش کرده بود و همه ما گیمرها پیگیر اونجا بودیم. حالا که تب و تابش یکم فروکش کرده و همچنین به مناسبت هالووین، در اسرع وقت این مرور رو ادامه میدیم ;)

    ‏SirGhas از این نوشته تشکر کرده است.
  • Super Admin
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 2207
    تشکر: 1015
    تشکرشده: 1195
    پروفایل psn: Sir-Ghas
    رتبه لیدربرد psn: 112
    کنسول‌های بازی:

    Mr Berserk عزیز به مورد مهمی اشاره کردند .
    دوستان محبت کنند با استفاده از ستاره های بالای مطلب نه تنها برای این مطلب که فرید عزیز زحمت زیادی برای اون کشیدن بلکه برای سایر مطالب هم امتیاز بدن . اینکار علاوه بر اینکه احترام به نویسنده محسبو میشه سطح کیفی مطلب رو هم بالا میبره .
    از امکان جدید تشکر هم برای نظرات میتونید استفاده کنید . :B

    ‏farid و ‏Mr.Berserk از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 397
    تشکر: 404
    تشکرشده: 281
    کنسول‌های بازی:

    دوستان لطف کنند ابتدای مطالب قسمت ارزیابی اگر مطلبی می بینید براش زحمت کشیده شده ارزش گذاری کنید
    این کار احترام گذاشتن به خودتون هست و بعد نویسنده مطلب
    و باعث بالا رفتن سطح مطالب میشه
    در مورد ترس غربی و شرقی ( ژاپنی) صحبت شد که فکر میکنم خودش یک بحث طولانی هست
    فقط اینکه اون صدای باز کردن در ، توی resident evil هم خودش یک عامل مهم در ایجاد دلهره بود
    و سیاهی بعد از اون که به شما یادآوری میکرد که وارد تاریکی شدید و هر اتفاقی امکان داره بیافته
    برعکس تصاویر دیده شده معمولی که شما وقتی دری رو باز میکنید انتظار دارید نور ببیند
    قرار نیست وارد مبحث فیلم بشیم فقط اینکه فکر میکنم این بازی ها بعد از ورود به دنیای هنر هفتم
    یک مقدار از فیلم ها تاثیر متقابل گرفتند یا میگیرند که باعث کم رنگ شدن عصاره شرقی بازی میشه
    فرید عزیز بسیار ممنون بخاطر این مطلب.

    ‏SirGhas و ‏farid از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 255
    تشکر: 194
    تشکرشده: 136
    پروفایل psn: MBEMPIREir
    رتبه لیدربرد psn: 48
    کنسول‌های بازی:

    آقا بسیار عالی بود بسیار عالی

    ‏farid از این نوشته تشکر کرده است.
  • Super Admin
    آفلاین
    عضویت: ارديبهشت 1391
    نظرها: 2207
    تشکر: 1015
    تشکرشده: 1195
    پروفایل psn: Sir-Ghas
    رتبه لیدربرد psn: 112
    کنسول‌های بازی:

    قبل از اینکه هر حرفی بزنم به farid عزیز بخاطر این مطلب تبریک میگم . مطلب بسیار خوبی بود و بیصبرانه منتظر قسمت های بعدیش هستم . :vic:
    لازم میدونم در مورد چند بخش از مطلب صحبت کنم و خوشحال میشم که دوستان هم در این بحث همراهی کنند .
    نکته ی اول در رابطه با Jill Sandwich هست . این لقب رو بری بورتون داخل رزیدنت اویل 1 به Jill Valentine داد . دلیل این اسم گذاری هم مربوط به زمانی میشد که جیل داخل یک تله ی مرگبار گیر میکنه . تله به نحوی کار میکنه که درب اتاق قفل میشه و سقف هم که تیغ های سوزنی شکل از اون آویزانه به سمت کف حرکت میکنه . تنها راه حل فرار هم این هست که یکنفر از بیرون درب رو باز کنه و همونطور که میتونید حدس بزنید قهرمان داستان barry burton هست که داخل Resident Evil Revelations یک و دو هم نقش بسزائی داره . اینجاست که بری به شوخی به جیل میگه " اگر نجاتت نداده بودم تبدیل به جیل ساندویچ میشدی "
    و اما بعد .
    نمی دونم چرا احساس میکنم مقاله داره سعی میکنه رزیدنت اویل رو تضعیف و سایلنت هیل رو تکریم کنه . من شخصا یکی از طرفدارای سری رزیدنت اویل هستم به چند دلیل . اول اینکه خیلی ترسناک نیست و دوم اینکه ترسناکه :nothi: خیلی ترسناک نیست بنحوی که من بعنوان یک آدمی که از ژانر ترس دل خوشی ندارم اون رو بازی میکنم و ترسناکه از این نظر که خیلی جاها من رو ترسونده اما معتقد هستم در کنار کشمکش بین ترسناک بودن یا نبودن در زمان خودش یک عنوان کاملا فکری بود یعنی اصلا با این گفته در مورد نقشه ی قصر لرد اسپنسر در رزیدنت اویل 1 موافق نیستم " نقشه ی سرراست و احمقانه " من و خیلی از افرادی که اون موقع رزیدنت اویل 1 رو بازی میکردیم ساعت ها با کلید در دست داخل قصر پرسه میزدیم تا بفهمیم کلید به چه دردی میخوره و چه دری رو باز میکنه . پیش میامد که گم میشدیم و یا کلا گیر میکردیم و هیچ پیشرفتی نمیکردیم و در نهایت بازی رو رها میکردیم ( الان به ویژگی باز بودن تمام بخش های داستانی بازی از همون ابتدا ( Call of Duty Black ops 3 )) که نگاه میکنم حسرت میخورم که ما چقدر زجر میکشیدیم تا بفهمیم آخر بازی چی میشه . اما هر چیزی که بود نقشه ی بازی سرراست و احمقانه نبود :im
    مورد بعدی در رابطه با شخصیت اصلی بازی سایلنت هیل هست . آقا این دوستمون خودش صورت ترسناکی داشت . کلا نمیشد با اون ارتباط برقرار کرد و بازی هم ترس شرقی رو به مخاطب تلقین میکرد . بنظر من تفاوت ترس غربی و شرقی اینه که ترس شرقی جلوه ی ویژه ی سینمائی نداره . بنظر به واقعیت نزدیک تره و بعد از تمام شدن موقعیت موحش هنوز هم بواسطه ی حس ترسی که به مخاطب القا کرده میتونه کاربر رو بترسونه اما ترس غربی بعد از اینکه داستان اصلی رو به مخاطب لو میده دیگه جنبه ی ترس و وحشت نداره و تنها یک دلهره رو در مخاطب ایجاد میکنه که در پایان زمان رسانه ، این دلهره از بین میره اما ترس شرقی دلهره رو در مخاطب باقی میزاره . بنظر من ترس شرقی از غربی تاثیر گذار تره و به همین خاطره که در ژآنر ترس حداقل تا قبل از سایلنت هیل 4 ، سری سایلنت هیل بسیار موفق تر بوده اما رزیدنت اویل با ترس غربی مخاطب بیشتری رو بخودش جذب کرده .
    اما کاری که سری Clock tower با مخاطبش میکنه خیلی بدتر از ترسه . Clock Tower در تمام روند بازی دلهره ایجاد میکنه . اینکه Boss همیشه بدنبال شماست و شما هیچ وسیله ی دفاعی بجز فرار کردن یا پاشیدن آب مقدس بر روی اون ندارید و هر دری رو که باز میکنید منتظر هستید Boss عزیز به یک باره داخل بپره و شما رو قطعه قطعه کنه حس دلهره ی بسیار بدی رو بهمراه داره که بعضی مواقع به حالت تهوع هم میل میکنه .
    اما تمام این صحبت ها رو کردم تا به پادشاه بازی های ترسناک برسم . البته منظرم بازی های قدیمی هست اگر دوستان اعتراضی نداشته باشن . Alone in the dark تمام تلاشش رو میکنه که شما رو بترسونه . شخصیت اصلی بازی ( من تجربه ی همراهی برادرم در Alone in the dark 4 the new nightmare رو به عنوان نفر بغل دستی داشتم :l~l که در ترس گیمر اصلی سهیم میشه تا دونفری با هم بترسن تا یک نفر خیلی بترسته :q|) به شدت ترسناک بود . البته خودش تقصیری نداشت و ضعف سخت افزار ی اون موقع این بلا رو سرش آورده بود . و بازی تمام عناصر ترس از ارواح گرفته تا موجودات شیطانی ، ورد های جادوئی و همه و همه رو در اختیار گرفته بود تا مخاطب رو بترسونه . جالب اینجاست که صدای اسلحه ی شما که برای حفظ جونتون از اون استفاده می کردید هم جیغ مانند و ترسناک بود . پس بنظر من اصلی ترین عنوان ترسناک بدون شک بایدAlone in the dark باشه .
    پینوشت : آقا بهترین تجربه ی رزیدنت اویل بازی کردن من بر روی دستگاهی بجر پلی استیشن ، تجربه ی رزیدنت اویل کد ورونیکا بر روی دریم کست بود که تکرار نمیشه . این بازی فوق العاده بود و اگر دوستان مخالف این نظر هستند با کمال میل حاضرم در این مورد با اونها به بحث بنشینم .
    در نهایت باز هم از مطلب خوب Farid تشکر میکنم .

    ‏SirGhas و ‏farid و ‏Mr.Berserk از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 293
    تشکر: 346
    تشکرشده: 281
    پروفایل psn: Farids1988
    رتبه لیدربرد psn: 103
    کنسول‌های بازی:
    در پاسخ به: SirGhas
    قبل از اینکه هر حرفی بزنم به [b]farid[/b] عزیز بخاطر این مطلب تبریک میگم . مطلب بسیار خوبی بود و بیصبرانه منتظر قسمت های بعدیش هستم . :vic: لازم میدونم در مورد چند بخش از مطلب صحبت کنم و خوشحال میشم که دوستان هم در این بحث همراهی کنند . نکته ی اول در رابطه با Jill Sandwich هست . این لقب رو بری بورتون داخل رزیدنت اویل 1 به Jill Valentine داد . دلیل این اسم گذاری هم مربوط به زمانی میشد که جیل داخل یک تله ی مرگبار گیر میکنه . تله به نحوی کار میکنه که درب اتاق قفل میشه و سقف هم که تیغ های سوزنی شکل از اون آویزانه به سمت کف حرکت میکنه . تنها راه حل فرار هم این هست که یکنفر از بیرون درب رو باز کنه و همونطور که میتونید حدس بزنید قهرمان داستان barry burton هست که داخل Resident Evil Revelations یک و دو هم نقش بسزائی داره . اینجاست که بری به شوخی به جیل میگه " اگر نجاتت نداده بودم تبدیل به جیل ساندویچ میشدی " و اما بعد . نمی دونم چرا احساس میکنم مقاله داره سعی میکنه رزیدنت اویل رو تضعیف و سایلنت هیل رو تکریم کنه . من شخصا یکی از طرفدارای سری رزیدنت اویل هستم به چند دلیل . اول اینکه خیلی ترسناک نیست و دوم اینکه ترسناکه :nothi: خیلی ترسناک نیست بنحوی که من بعنوان یک آدمی که از ژانر ترس دل خوشی ندارم اون رو بازی میکنم و ترسناکه از این نظر که خیلی جاها من رو ترسونده اما معتقد هستم در کنار کشمکش بین ترسناک بودن یا نبودن در زمان خودش یک عنوان کاملا فکری بود یعنی اصلا با این گفته در مورد نقشه ی قصر لرد اسپنسر در رزیدنت اویل 1 موافق نیستم " نقشه ی سرراست و احمقانه " من و خیلی از افرادی که اون موقع رزیدنت اویل 1 رو بازی میکردیم ساعت ها با کلید در دست داخل قصر پرسه میزدیم تا بفهمیم کلید به چه دردی میخوره و چه دری رو باز میکنه . پیش میامد که گم میشدیم و یا کلا گیر میکردیم و هیچ پیشرفتی نمیکردیم و در نهایت بازی رو رها میکردیم ( الان به ویژگی باز بودن تمام بخش های داستانی بازی از همون ابتدا ( Call of Duty Black ops 3 )) که نگاه میکنم حسرت میخورم که ما چقدر زجر میکشیدیم تا بفهمیم آخر بازی چی میشه . اما هر چیزی که بود نقشه ی بازی سرراست و احمقانه نبود :im مورد بعدی در رابطه با شخصیت اصلی بازی سایلنت هیل هست . آقا این دوستمون خودش صورت ترسناکی داشت . کلا نمیشد با اون ارتباط برقرار کرد و بازی هم ترس شرقی رو به مخاطب تلقین میکرد . بنظر من تفاوت ترس غربی و شرقی اینه که ترس شرقی جلوه ی ویژه ی سینمائی نداره . بنظر به واقعیت نزدیک تره و بعد از تمام شدن موقعیت موحش هنوز هم بواسطه ی حس ترسی که به مخاطب القا کرده میتونه کاربر رو بترسونه اما ترس غربی بعد از اینکه داستان اصلی رو به مخاطب لو میده دیگه جنبه ی ترس و وحشت نداره و تنها یک دلهره رو در مخاطب ایجاد میکنه که در پایان زمان رسانه ، این دلهره از بین میره اما ترس شرقی دلهره رو در مخاطب باقی میزاره . بنظر من ترس شرقی از غربی تاثیر گذار تره و به همین خاطره که در ژآنر ترس حداقل تا قبل از سایلنت هیل 4 ، سری سایلنت هیل بسیار موفق تر بوده اما رزیدنت اویل با ترس غربی مخاطب بیشتری رو بخودش جذب کرده . اما کاری که سری Clock tower با مخاطبش میکنه خیلی بدتر از ترسه . Clock Tower در تمام روند بازی دلهره ایجاد میکنه . اینکه Boss همیشه بدنبال شماست و شما هیچ وسیله ی دفاعی بجز فرار کردن یا پاشیدن آب مقدس بر روی اون ندارید و هر دری رو که باز میکنید منتظر هستید Boss عزیز به یک باره داخل بپره و شما رو قطعه قطعه کنه حس دلهره ی بسیار بدی رو بهمراه داره که بعضی مواقع به حالت تهوع هم میل میکنه . اما تمام این صحبت ها رو کردم تا به پادشاه بازی های ترسناک برسم . البته منظرم بازی های قدیمی هست اگر دوستان اعتراضی نداشته باشن . Alone in the dark تمام تلاشش رو میکنه که شما رو بترسونه . شخصیت اصلی بازی ( من تجربه ی همراهی برادرم در Alone in the dark 4 the new nightmare رو به عنوان نفر بغل دستی داشتم :l~l که در ترس گیمر اصلی سهیم میشه تا دونفری با هم بترسن تا یک نفر خیلی بترسته :q|) به شدت ترسناک بود . البته خودش تقصیری نداشت و ضعف سخت افزار ی اون موقع این بلا رو سرش آورده بود . و بازی تمام عناصر ترس از ارواح گرفته تا موجودات شیطانی ، ورد های جادوئی و همه و همه رو در اختیار گرفته بود تا مخاطب رو بترسونه . جالب اینجاست که صدای اسلحه ی شما که برای حفظ جونتون از اون استفاده می کردید هم جیغ مانند و ترسناک بود . پس بنظر من اصلی ترین عنوان ترسناک بدون شک بایدAlone in the dark باشه . پینوشت : آقا بهترین تجربه ی رزیدنت اویل بازی کردن من بر روی دستگاهی بجر پلی استیشن ، تجربه ی رزیدنت اویل کد ورونیکا بر روی دریم کست بود که تکرار نمیشه . این بازی فوق العاده بود و اگر دوستان مخالف این نظر هستند با کمال میل حاضرم در این مورد با اونها به بحث بنشینم . در نهایت باز هم از مطلب خوب Farid تشکر میکنم .

    نظر شما به تنهایی یک نقد و بررسی مفصل محسوب میشه جناب ممتاز :vic:
    به نظر من تو این مقاله اصلا از سایلنت هیل در برابر رزیدنت دفاع نشده، اتفاقا تا آخر مطلب بر این نکته اذعان داره که هیچکس یارای رقابت با رزیدنت رو نداشته. تا این که سایلنت هیل 2 وارد گود میشه. در همون برهه زمانی سایلنت 2 بخاطر نوآوریاش از رزیدنت مخاطب بیشتری داشت.
    نکته دیگه در مورد نقشه سرراست رزیدنت. میتونم حدس بزنم که شما هم با اون کلید در دست کجا گیر کرده بودین، چون این مشکل همه بود :grin: آره زمان خودش واقعا فکر و ذهنو درگیر میکرد، اما منظور از سادگی و سرراستی اون صرفا نقشه اش بود نه داستان یا معماهاش، اونم فقط در مقایسه با بازی های اپن ورلد امروزی.
    همینجا هم جا داره از فیدبک مثبت دوستان تشکر کنم 3>

    ‏SirGhas و ‏Aʍir Rәzʌ و ‏Mr.Berserk از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: خرداد 1393
    نظرها: 71
    تشکر: 0
    تشکرشده: 41
    پروفایل psn: ebihyper
    رتبه لیدربرد psn: 44
    کنسول‌های بازی:

    خیلی خوب بود عالی

    ‏admin و ‏farid از این نوشته تشکر کرده‌اند.
  • Registered
    آفلاین
    عضویت: شهریور 1394
    نظرها: 36
    تشکر: 6
    تشکرشده: 17
    کنسول‌های بازی:

    با تشکر از اقا فرید برای این مقاله بسیار عالیشون
    کسب اطلاعاتی درباره تاریخچه بازی های ترسناک خیلی خوب بودش

    ‏admin و ‏SirGhas و ‏farid از این نوشته تشکر کرده‌اند.
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.