نگاهی به کارنامهی مایکروسافت در نسل هشتم کنسولهای بازی
شروع نسل هشتم، آغاز یک رقابت بتل رویال کاملاً واقعی بین Microsoft، Sony و Nintendo بود. هر سه غول بزرگ ویدیو گیم با شرایط تقریباً یکسانی از هواپیما پایین پریدند و شروع به آماده شدن برای لحظهی برخورد با یکدیگر کردند؛ هرچند در کنار این سه بازیکن به قول خودمان «پرو»، چند پلتفرم دیگر همانند Android و iOS هم به میدان بازی آمدند که البته تا به اینجا فقط به فکر خودشان بودهاند و با دیگر رقیبان کاری نداشتهاند. هرچه که بود، هریک از این سه کمپانی یک نقطه را برای فرود انتخاب کردند که درنهایت موجب رسیدن آنها به نقطهی فعلی شد.
نقطهی فرود
Microsoft از همان ابتدا پای خود را در جای پای نسل هفتم گذاشت؛ برخلاف Sony که خیلی زود فهمید در این نسل نباید با تکیه بر سختافزار و نوآوریهای بهظاهر جذاب، به دنبال مخاطبان بیشتر باشد. از این رو Sony به دنبال استودیوهای فرست پارتی بیشتر و بها دادن بیشتر به استودیوهای نسل پیش خود رفت و توانست از همان ابتدا جایگاهی مستحکم برای خود دستوپا کند و با بازیهای مختلف و دهانپرکن –و صدالبته پر از تأخیرش- به نقطهی کنونی برسد.
در این میان Microsoft چه میکرد؟ از یکسو Sony روند توجه به محتوا را برای کنسول خود یعنی PlayStation 4 در نظر گرفته بود و از سمت دیگر، Nintendo با کنسول Wii U یک افتضاح حسابی به بار آورده بود. این بازهی زمانی یک فرصت طلایی نبود اما به Xbox One این توانایی را میداد که بتواند بهخوبی بدرخشد.
هیچکس در قدرت معجزهوار و نجاتبخش فیل اسپنسر تردیدی ندارد. از همان ابتدای معرفی Xbox One به عنوان یک کنسول 500 دلاری و با قابلیتهای جانبی کاملا غیرمنصفانه، این کنسول بهعنوان یک ابزار کسب درآمد برای Microsoft شناخته شد. همینجا بود که سران کمپانی تصمیم گرفتند فیل اسپنسر را جایگزین دان ماتریک کنند. این تصمیم بینهایت درست و سودمند بود و فیل اسپنسر با توانایی مدیریتی خود و شناختی که از جامعهی گیم داشت، توانست شرایط را بهطرز معجزهواری بهبود بخشد. تمام اینها را که در نظر میگیریم، متوجه میشویم که فیل اسپنسر و همکارانش هیچ کار اشتباهی در پیریزی یک خطمشی برای کنسول جدید خود نکرده بودند؛ همهچیز همانطوری بود که باید میبود و فیل اسپنسر هم کنسولی کاملاً قدرتمند را در بازار داشت که حالا بهلطف تصمیمات بینظیر او تبدیل به یک پلتفرم ارزشمند شده بود؛ بااینوجود همچنان فروش کنسول رقیب اصلی Microsoft یعنی Sony، بهشدت بیشتر و فراتر از حد انتظار بود.
اعضای اجرایی و مدیران بخش سرگرمی Microsoft که شاهد عقب ماندن در فروش کنسولشان در مقایسه با رقیب اصلی خود بودند، متوجه شدند که یک جای کار ایراد دارد؛ بنابراین تصمیم به انجام کارهایی گرفتند که هرچند تا به اینجا توانستهاند از سقوط کامل Microsoft جلوگیری کنند؛ اما بیشتر از این هم توانایی سرپا نگهداشتن کنسول Xbox One را ندارند.
فعالیتهای انجامشده از سوی سران بخش سرگرمی Microsoft واقعاً تحسینبرانگیز است؛ سرویسهای بینظیری همچون Xbox Game Pass که بهطورقطع بهترین سرویس در نسل هشتم از سوی یک سازنده محسوب میشود؛ سرویس Xbox Live Gold که باوجود شباهتش به سرویس PlayStation Plus بازهم یک سرویس بهصرفه است و همچنین قابلیت Backward Compatibility کنسول نسل هشتمی Microsoft که همه و همه میتوانستند Xbox One را به یک کنسول طلایی تبدیل کنند، نتیجهی فعالیت فیل اسپنسر و بقیهی اعضای گروهش بود. بااینوجود بازهم Xbox One چندان قوی عمل کرده بود؛ اما چرا؟
ریشهی خشکشدهی دانایی
همهی شکستها و عقبافتادگیهای Xbox One و Microsoft در نسل هشتم، به کجفهمی ابتدایی مدیران بخش سرگرمی بازمیگردد؛ بهطوریکه از همان ابتدا Xbox One را به جایگاه کنونیاش هدایت کردند؛ برخلاف فیل اسپنسر که دقیقاً میدانست -و میداند- که مخاطبان Xbox One چه انتظاری از این کنسول دارند، سران قبلی بخش سرگرمی قصد داشتند که بازی کردن را از اولویت خارج کرده و بیشتر به قابلیتهای خود کنسول بپردازند؛ تصمیمی که درک شدت اشتباه بودنش نیاز به دانش و اطلاعات زیادی ندارد. از سمت دیگر عوامل مختلفی هم وجود داشتند که باعث میشدند روند قبلی بیشتر و بیشتر بر روی ضعفهای Xbox One مؤثر واقع شود. فیل اسپنسر با اینکه بر روی قسمتهای مختلف کنسول خود بهخوبی کار کرده بود و آنها را بهبود بخشیده بود، همچنان درگیر برخی مشکلات به وجود آمده توسط مدیران قبلی بود. این درگیریها بهخودیخود مشکلی برای این بخش ایجاد نمیکردند اما هنگامیکه در کنار مشکل اصلی قرار میگرفتند، باعث میشدند روند توسعهی Xbox One بسیار آهستهتر از حالت طبیعی پیش برود. برخی از سازندگان که تجربهی کار با صاحبان قبلی Xbox را داشتند، حاضر نبودند یکبار دیگر خاطرات همکاریهای تلخ خود را دوباره زنده کنند و این نکته یکی از مشکلات بزرگ برای Microsoft در جذب سازندگان و بازیهای مختلف بود.
بااینوجود، کسانی که با اعتماد به اعتبار Microsoft در نسل قبل بازهم به این کمپانی اعتماد کرده بودند کم نبودند. نسل هشتم بهاینعلت یک آغاز تقریباً برابر بود که هر سه کمپانی بزرگ پیشزمینهی تقریباً یکسانی را داشتند و درنتیجه طرفدارانشآن هم بهخوبی آنها را پشتیبانی میکردند. همین حس نگرانی طرفداران بود که باعث شروع اعتراضات از سمت مخاطبان Xbox One شد. بسیاری از آنها فهمیده بودند که بخش سرگرمی Microsoft در این نسل، اشتباهی مخوف را مرتکب شده و اعضای این قسمت از Microsoft یادشان رفته است که یک کنسول بازی دقیقاً باید چه هدفی را دنبال کند. حتی کارشناسان بازیهای ویدیویی هم از همان ابتدا این نکته را فهمیده بودند که سازندگان کنسول Xbox One، بیشتر به دنبال ارائهی یک سختافزار قدرتمند هستند تا ارائهی پلتفرمی که هدف اصلی آن ارائهی تجربهی لذتبخش بازی کردن برای مخاطبان باشد. دان ماتریک تصمیم گرفته بود که جدیدترین کنسول Xbox، اهداف کنسول نسل هفتم Microsoft را در اولویت قرار دهد و بازی کردن به عنوان یک قابلیت جانبی در نظر گرفته شود. اسپنسر در ابتدای ورودش علاقهی چندانی به تغییر رویهی قبلی نداشت و بیشتر بهدنبال این بود که اهمیت بازیکردن را برای کنسولش بالا ببرد؛ ولی هنگامی که با موج انتقادات طرفداران مواجه شد، بازهم یک تصمیم بینظیر دیگر گرفت و با شجاعت اعلام کرد که آن روند نفرین شدهی قبلی را کنار خواهد گذاشت و بخش سرگرمی را به روش خود پیش خواهد برد.
در این میان جا دارد اشارهای هم به Xbox One X داشته باشیم که باوجود یدک کشیدن لقب «قویترین کنسول جهان»، همچنان مخاطبین خاصی ندارد و بسیاری بر این باورند که عرضهی کنسول میان نسلی، یک اشتباه فاحش از سمت Microsoft بوده است؛ ازآنجاییکه Xbox One X بیشتر یک کنسول برای به رخ کشیدن قدرت Microsoft محسوب میشود و نمیتواند در پیشرفت کنسول Xbox One نقشی داشته باشد، مجبوریم که همینجا با آن خداحافظی کنیم.
درست در همینجا بود که همهچیز برای فیل اسپنسر و باقی مدیران بخش سرگرمی Microsoft مشخص شد؛ اینکه کنسول شما قدرتمند باشد و بتواند برای افراد مختلف نسخههای متناسب داشته باشد چیز بسیار تحسینبرانگیزی است؛ اما هنگامیکه مخاطبهای شما این کنسول را تهیه میکنند، دقیقاً هدفشان از این کار چیست؟ بهطور حتم هدف تمامی افراد از خرید کنسول، در وهلهی اول تجربهی بازیهای متناسب با سلیقهی آنهاست که البته ارزش خرید کنسول را هم داشته باشند. بزرگترین دلیل عقب ماندن کنسول Xbox One هم از همین قضیه نشئت میگرفت؛ Xbox One بازیهای انحصاری خاص خود را نداشت. شاید Forza Horizon و Halo و چند آیپی مشهور دیگر بتوانند بهعنوان بازیهای انحصاری Microsoft معرفی شوند اما بدون هیچگونه جبههگیری و طرفداری خاصی، باید قبول کنیم که Xbox One تنها یک بازی انحصاری و AAA کاملاً موفق آنهم در سبک ریسینگ دارد. اگر موفقیت بینظیر FH3 را در نظر نگیریم، Xbox One در نسل هشت عملکرد شدیداً ضعیفی را در مهمترین جبههی نبرد، یعنی بخش بازیهای انحصاری، نسبت به سایر رقبا داشته است.
متأسفانه مشکل اصلی اینجاست که ضعف Xbox One تنها در نداشتن بازیهای انحصاری نیست؛ در کنار این به قول برخی افراد «بی انحصاری بودن» Microsoft، این غول بزرگ در کیفیت ساخت بازیهای انحصاری هم افت شدیدی را متحمل شده است. این افت کیفیت فقط به معنای بدساخت بودن بازیها نیست و در کنار این، مشمول پروسهی ساخت بازیها هم میشود. برای مثال لغو شدن یک عنوان انحصاری بینظیر و بزرگ همانند Scalebound از مصادیق این افت کیفیتها بود که نتیجهی آنهم اعتراض شدید طرفداران و از بین رفتن هرچه بیشتر اعتبار Xbox One بود و همچنین تأخیر خوردن بازیهایی مانند Crackdown 3 که باعث بدتر شدن اوضاع انحصاریهای Xbox One در سال 2018 شد. یا مثال دیگری که در این مورد میتوان بیان کرد بازی Halo 5 بود که بسیاری آن را ضعیفترین قسمت این سری شوتر بینظیر میدانند. تمامی این موارد باعث شدند که ارزش بازیهای انحصاری Xbox One بهشدت سقوط کند و Microsoft را مجبور به اعلام رسمی این نکته کند که آنها متوجه شدهاند مشکل اصلی Xbox One نداشتن بازیهای خوب انحصاری است.
شاید اعلام شدن این موضوع توسط فیل اسپنسر در E3 چند سال پیش باعث خوشحالی بسیاری از طرفداران شد؛ اما سؤال اصلی بسیاری این بود که حالا با اعلام کردن این موضوع، آیا سران بخش سرگرمی Microsoft به دنبال راهحلی برای آن خواهند بود یا خیر؟
دایرهی کوچکتر
پس از سخنان فیل اسپنسر در E3 گذشته، کارشناسان و بازیکنان مختلف از سراسر دنیا شروع به تحلیل حرفهای او و تعیین مهلتهای کوتاه و بلند برای انتشار بازیهای جدید Microsoft کردند. هرکسی در این میان ساز خود را میزد و بهگونهای به تمجید یا انتقاد از اسپنسر میپرداخت. بهعنوان یک خلاصهی کوتاه برای تمامی این اظهارنظرها، تصمیم اکثر صاحبنظران بر این شد که Microsoft فقط تا E3 2018 فرصت دارد که به معرفیآیپیهای انحصاری AAA بپردازد. در این میان اما هیچ خبری از بازیهای انحصاری جدید و بزرگ برای Xbox One به گوش نمیرسید. تنها بازی شدیداً تبلیغشدهی Xbox One تا قبل از E3 2018، عنوان نهچندان خوب Sea of Thieves بود که بههیچوجه نتوانست اوضاع را برای Microsoft بهتر کند. بااینوجود میتوان State of Decay 2 را هم در نظر گرفت که نتوانست در دل منتقدان جای بگیرد و بهعنوان یک بازی ضعیف قلمداد شد که بودونبودش تأثیری در بهتر شدن اوضاع برای Microsoft نداشت. البته مطمئناً نمیتوان در این موارد ایرادی را بر اسپنسر گرفت. هرچه که بود سازندهی Sea of Thieves سابقهی خوبی در ساخت بازیهای مختلف داشت و قسمت اول State of Decay هم موفقیت خوبی را کسب کرده بود. از سوی دیگر اسپنسر بودجهی کاملا مناسبی را در اختیار استودیوهای سازندهی این دو بازی قرار داده بود که باعث میشد از سوی ناشر بازی هیچگونه نگرانی خاصی وجود نداشته باشد.
باوجود تمامی این اتفاقات زمان همچنان در حال گذشتن بود و پس از مدتها انتظار، E3 2018 آغاز شد. در سالهای اخیر تمامی رویدادهای E3، با برتری سونی، رویدادهایی تکقطبی بودهاند. تا قبل از E3 2018 بههیچوجه نمیتوانستیم بهجز Sony، ناشر دیگری را معرفی کنیم که در طول بزرگترین رویداد گیمینگ جهان، در سالهای اخیر توانسته باشد یک کنفرانس کاملاً هیجانانگیز و غافلگیرکننده را داشته باشد؛ اما در E3 2018 و با حضور بینظیر Microsoft و Xbox One در این رویداد، طلسم عجیبوغریب Sony شکسته شد و پس از سالها توانستیم شاهد یک نمایش «غیر انحصاری» بینظیر و هیجانانگیز باشیم. Microsoft بهخوبی توانست ثابت کند که امسال، برندهی بیچونوچرای E3 در کنار برندهی همیشگی این رویداد یعنی Sony، همین ناشر است و بس. در کنار اخبار بسیار خوب و خوشحال کنندهای که از تصمیمات جدید اسپنسر منتشر شد، نمایشهای هیجانانگیز و صدالبته غافلگیرکننده از بازیهای بزرگ و معرفی عناوینی همچون Sekiro و DMC 5، باعث شدند که تمام طرفداران بازیهای ویدیویی، سهمی در این کنفرانس عظیم و باشکوه داشته باشند.
باوجوداینکه Microsoft پس از چند سال بالاخره توانست یک کنفرانس درخور شأن خود ارائه دهد، هنوز هم مشکل اصلی پابرجا بود. درست است که بهعنوان یک ناشر بازیهای ویدیویی، Microsoft توانسته بود شاهکار کند اما این فقط کنفرانس کمپانی سبزرنگ بود که توانست موفق ظاهر شود و مشکل اصلی، یعنی نبود بازیهای هیجانانگیز انحصاری برای Xbox One همچنان پابرجا بود.
هر طور که به قضیه نگاه کنیم، بازهم غیرممکن است که بتوانیم بگوییم Microsoft توانست از بزرگترین فرصت آخر خود (چراکه هنوز چند «فرصت آخر» دیگر پیش رو دارد) برای بازگشت به میدان رقابت بهرهای ببرد. راحتتر بگویم، نه Forza Horizon 4، نه Gears 5 و نه حتی Halo infinite، هیچکدام توانایی رویارویی با رقبای دیگر را ندارند. بههیچوجه در اینکه بالاخره حداقل یکی از این سه بازی شاهکار خواهند بود شکی ندارم اما ارزش واقعی این عناوین بسیار کمتر از زرقوبرقشان است. Microsoft یک بازی مستقل بینظیر همانند قسمت جدید Ori را در دستساخت دارد که این بازی بدون هیچ شکی میتواند بهعنوان یک بازی ماجراجویی، اعتبار بسیاری را کسب کند. از یکسو موفقیت و زیبایی نسخهی قبلی و از سوی دیگر اعتماد کامل طرفداران به سازندهها و همچنین تریلرها و تبلیغات بینهایت جذاب بازی، همگی باعث شدهاند که Ori به یک بازی انحصاری غیرقابلچشمپوشی برای Xbox One تبدیل شود.
حال چرا Ori میتواند در «انحصاری بودن» موفق و اعتبار ساز باشد اما عناوین بزرگ و باسابقهای همچون Halo و Gears یا حتی موفقترین شبیهساز ریسینگ جهان یعنی Forza Horizon نه؟
تا کوچکترین دایره
اصلیترین دلیل برای برتری عنوان مستقلی همانند Ori نسبت به سایر انحصاریهای Microsoft، شاید به سابقهی این بازی بازگردد. بهتر است اینطور بگوییم که Ori نسبت به سایر بازیهای انحصاری Xbox One از حس تازگی بیشتری بهره میبرد. از همان شماره بندیآیپیهای انحصاری Xbox One هم میتوان بهراحتی به این قضیه پی برد. برای مثال تابهحال شش نسخهی اصلی –بدون در نظر گرفتن سایر نسخهها- از سری Halo برای Xbox معرفیشدهاند؛ یا در حال حاضر شاهد ساختهشدن پنجمین نسخه از سری Gears of War هستیم. همهی اینها باعث میشوند که یک ای پی دیگر آن حس و حال گذشته را نداشته باشد. شاید در این میان برخی فرانچایزهای بزرگ همچون Assassin’s Creed و Call of Duty را بهعنوان مثال نقض در نظر بگیرید ولی همگی میدانیم که این دو فرانچایز بزرگ هم پس از چند نسخه، دیگر نتوانستد به جایگاه فوقالعادهی قبلی خود بازگردند (البته بازیهای ژاپنی همانند Final Fantasy –که اتفاقاً آخرین نسخهی آن کاملاً خارج از سبک سری بود- یا بازیهای مبارزهای مانند Tekken کاملاً از این قضیه مستثنا هستند و نباید آنها را با دیگر بازیها یکسان کرد؛ هرچند که همین عناوین هم افت و ضعفهایی پس از مدتی هرچند طولانیتر از دیگر بازیها داشتهاند).
در کنار تکراری بودن آیپیها، مسئلهی دیگری هم مطرح است و آن از بین رفتن اعتماد سابق طرفداران مجموعههای انحصاری Xbox نسبت به همین معدود بازیهاست. همانطور که میدانید Halo 5 باعث شد بسیاری از مخاطبان Microsoft به سمت Sony تمایل پیدا کنند چراکه Microsoft تا جایی پیشرفته بود که باوجود کمبود شدید بازیهای انحصاری بزرگ، این اجازه را داده بود که یک نسخهی بیکیفیت از بزرگترین فرانچایز خود یعنی Halo منتشر شود و این برای بسیاری کاملاً غیرقابلتحمل بود.
به همین دلیل بود که Microsoft رسماً بزرگترین شانس خود را برای نجات دادن کنسولش از وضعیت فعلی از دست داد. نه انحصاری جدید و بزرگی که بتواند یکتنه جور تمام بازیهای انحصاری ناشرش را بکشد (از آن دستبازیهایی که Sony و حتی Nintendo تعداد بسیار زیادی از آنها را دارند) و نه حتی یک دلخوشی ساده که بتواند بازیکنان را دلگرم نگه دارد. شاید بسیاری بگویند که خب Microsoft با خرید استودیوهای جدید میتواند بالاخره دست به تولید بازیهای جدید بزند ولی نکتهی مهم اینجاست که این بازیهای جدید از نظر کیفی چگونه خواهند بود؟ آیا تجربههایی مانند State of Decay 2 و Sea of Thieves بازهم تکرار خواهند شد یا اینکه عناوین انحصاری کاملاً پالایششدهای را شاهد خواهیم بود که بتوانند در واپسین سالهای نسل هشتم، نام Xbox را دوباره بر سر زبانها بیندازند؟ قطعاً با تجربیاتی که بخش سرگرمی Microsoft و همچنین فیل اسپنسر -که خوشبختانه حالا دستان بسیار بازتری در این کمپانی دارد- بهدست آوردهاند، میتوان متوجه این موضوع شد که عناوین انحصاری بعدی این کمپانی از فیلترهای بسیار دقیقتری عبور خواهند کرد.
درواقع فرصتهای بسیار کمی برای Microsoft باقیمانده است. بهجز دو مراسم Gamescome و TGA، تقریباً هیچ فرصت دیگری برای Microsoft و کنسولش وجود ندارد که بتوانند بازیهای جدیدی را معرفی کنند؛ هرچند Microsoft میتواند در این زمان باقیمانده تا سال 2019، کنفرانسهای اختصاصی خود را برگزار کند و بدون انتظار برای دیگر مراسمها، به معرفی عناوین انحصاری خود بپردازد. هرچه که هست Microsoft باید تا میتواند عجله کند و به دنبال استفاده از عنصر غافلگیری نباشد، چراکه وضع کنونی Microsoft تنها سرعت بیشتری را از این ناشر میطلبد. هرچه که هست امیدواریم استودیوهای جدید و قدیمی مایکروسافت همگی بر روی بازیهای انحصاری بزرگ و بینظیر در حال تلاش باشند.
درنهایت اگر این سؤال برایتان پیشآمده که: خب تا پایان نسل هنوز چند سالی باقیمانده و Microsoft هم میتواند بهخوبی تا پایان نسل فکری به حال خود بکند؛ پس چرا با این شدت بر روی سال 2018 و مراسمهایش تأکید دارید؟ در پاسخ باید بدانید که یک بازی با محتوای بینظیر، چیزی نیست که هر استودیویی بتواند آن را در عرض چند ماه بسازد و تحویل دهد. یک بازی خوب برای پخته و کامل شدن، نیاز به حداقل دو یا سه سال زمان دارد که سازندگان آن بتوانند بهخوبی بهتمامی قسمتهای بازی بپردازند.
شاید با این حرف مخالف باشید اما بهعنوان یک مثال ساده به سری Assassin’s Creed رجوع میکنیم. عرضهی سالانهی نسخههای جدید این فرانچایز باعث شده بود که بازیهای جدید این سری بههیچعنوان نتوانند در حد و اندازهی پدران خود ظاهر شوند و تقریباً نزدیک بود که برای همیشه با قاتلان دوستداشتنی خودمان خداحافظی کنیم؛ اما با یک سال تأخیر در ساخت نسخهی جدید بازی، شاهد یک اثر خوب به نام Assassin’s Creed: Origins بودیم که باوجود ضعفهایی در برخی زمینهها، توانست وضعیت این سری را به حالت عادی بازگرداند.
حال فکر کنید که برای یک بازی انحصاری AAA و کاملاً جدید که بتواند ارزش خرید کنسول را افزایش دهد به چه مدتزمانی نیازمند خواهیم بود. عنوان موفقی همچون God of War که در سال جاری عرضه شد، باوجود تغییرات بنیادینی که داشت، مدتی طولانی به طول چندین سال را در استودیوی سانتا مونیکا گذراند تا درنهایت تبدیل به این شاهکار بینظیر شد؛ یا بازی انحصاری بینظیر و خارقالعادهی Halo Reach که از نظر بسیاری برترین بازی شوتر جهان محسوب میشود، با اینکه فقط یک سال بازیکنان را در انتظار خود نگه داشت ولی برای مدتی بسیار طولانیتر از یک سال در دستساخت بوده است.
با تمامی این اوصاف، اگر گفتهی هیجانانگیز فیل اسپنسر در کنفرانس Microsoft را در نظر بگیریم، استودیوهای Microsoft برای ساخت بازیهای انحصاری –از لهستان گرفته تا ژاپن- باید حداقل یک سالی را در حال ساخت بازی بوده باشند؛ هرچند سکوت خبری همچنان تصمیم درستی نیست زیرا اگر استودیوهای مایکروسافت –که تعداد کمی هم ندارند- در حال ساخت بازی بوده باشند، فیل اسپنسر با اطلاعی که از اوضاع وخیم Xbox One در داشتن بازیهای انحصاری دارد، در E3 امسال باید حداقل یک عنوان AAA بزرگ کاملاً جدید را معرفی میکرد که متأسفانه اینطور نبود. البته بازهم باید در نظر بگیریم که فیل اسپنسر بسیار بهتر از هرکسی از اوضاع فعلی خبر دارد و هیچگاه بدون برنامه پیش نمیرود. همینکه در E3 2018 شاهد یکی از بزرگترین نمایشهای تاریخ E3 از سوی Microsoft بودیم به خوبی این موضوع را ثابت میکند که احتمالا قرار است اخبار بسیار بهتری را در پیش رو داشته باشیم.
درنهایت بدون توجه به هیچیک از این احتمالات، شانس بسیار زیادی وجود دارد که Microsoft بالاخره در سال جاری چند بازی جدید انحصاری را معرفی کند که دستکم یکی از آنها بتواند در حد و اندازهی یک بازی انحصاری واقعی ظاهر شود؛ چراکه دایرهی روی نقشه بهسرعت در حال کوچکتر شدن است و زمان رویارویی هر سه رقیب بزرگ در میدان بهزودی فرا خواهد رسید. اینکه آیا Microsoft پیروز میدان خواهد بود یا اینکه فقط با چند تیر اول از میدان به در خواهد شد، ازجمله مواردی هستند که پیشبینی آنها به مدتزمان زیادی احتیاج نخواهد داشت.
نظرات