ایام نوروز به کجا برویم؟
با سلام خدمت کاربران محترم بازیمگ. پیشاپیش فرارسیدن ایام مبارک نوروز را خدمت شما تبریک میگویم و برایتان آرزوی شادی و سلامتی را در سال پیشرو دارم و امیدوارم بیشترین لذت را از تعطیلات خود ببرید!
صحبت از لذت تعطیلات شد. معمولا چه چیزی در تعطیلات بیشترین لذت را دارد؟ سفر کردن؟ بازی کردن و فیلم دیدن؟ یا شاید هم همه باهم! البته به دو صورت میتوان همه را با هم انجام داد! یا لبتاب را با خود به سفر ببرید و در طول مسافرت، بازی کنید و فیلم ببینید. و یا اینکه در بازی و فیلم سفر کنید! بله درست است! با بازی کردن و فیلم دیدن به مکانهای فانتزی که در واقعیت وجود ندارند، سفر کنید! مکانهایی که حالا حالاها برای ما دست نیافتنی هستند.
خب ما هم در این قسمت از اعضای تحریریه پرسیدیم که اگر بخواهند به یک مکان فانتزی در فیلمها و بازیها سفر کنند، به کجا میروند؟ جوابها بسیار جالب بود! با ما همراه باشید!
محمد مراقی
Columbia, Bioshock
بد نیست، در لا به لای سیر و سفرهای ذهنیِ نوروزیمان سری هم به کلمبیا بزنیم. همان شهر افسانهای و فوق سورئال بازی بایوشاک: بیکران. شهری که مکانهای اسرارآمیز و ساختمانهای سر به فلککشیدهاش بر روی ابرها بنا نهاده شدهاند و تماما در میان آسمان شناور است. در این میان سری هم به آن معجونهای سحرآمیزش میزنیم و چند دقیقهای از جهان پیرامون خود فاصله میگیریم.
کلمبیا قطعا مقصد بسیار شگفتانگیزی برای یک سفر نوروزی خواهد بود. یک سفر خاص و افسانهای در دل آسمان. چه بسا بوکر و الیزابت هم همسفرتان شوند :)
نریمان عبدی
Silent Hill
هرچند ترسناک هست و امیدوارم این اتفاق نیافتد! ولی اگر عید امسال را بخواهم به مکانی فانتزی بروم، دلم میخواهد این مکان سایلنت هیل باشد. شهری متروک، مخوف و خیالی که تمام ترسها و کابوسها و خیالهای هر کسی به واقعیت تبدیل میشود و گریبان آن را میگیرد. من هم که واقعاً ترسهای زیادی دارم ولی خب چارهای نیست و سفر به سایلنت هیل همیشه از آرزوهای من بوده است.
شهری سرد و مهآلود با اتمسفری تاریک که تنهایی انسان را به تصویر میکشد. موجودات مخوفی که هر کدام زاده ترسهای مسافر این شهر است. امیدوارم وقتی وارد سایلنت هیل میشوم، موجودات عجیب و غریب آن به مسافرت رفته و دست از سر من بر دارند چون من اصلاً تحمل رویارویی با این مخلوقات را ندارم!
پدرام پورامامعلی
Velen,Temeria
در بازی ویچر 3 یک روستایی در تقاضای کمک از گرالت برای نابودی هیولایی که موجب ویرانی دهکدهاش شده، ویلن را چنین توصیف میکند:
«نه هیچ خدا و نه هیچ حاکمی از ویلن ما محافظت نمیکند. هیچ بشری بر این دیار مالکیت ندارد. هرکه به دنبال زنده ماندن در ویلن است باید در پی نگهبانی برای خود باشد.»
ویلن استانی است که در شمال پادشاهی تمریا قرار دارد. «دیار هیچکس» سرزمینی است آکنده از وحشت، تاریکی و ناامیدی. در بیکران جنگلهای سیاه و باتلاقهای متعفن این زمین بیبرکت، غارتگران و متجاوزان، دژخیمان نیلفگارد و هیولاهایی نامیرا؛ زندگی را برای مردم افسردهی ویلن غیرممکن ساختهاند.
در بازی ویچر 3، ویلن مکانی است که در آن خط داستانی اصلی بازی پیرامون «بارون خونین» و «عجوزههای باتلاق کروکبک» روایت میشود. کوئستها در ویلن، معمولا تلخند. NPCها سرد و غمگینند؛ مثلا از جملاتی که به وفور در بازی از NPCهای ویلن میشنوید این است: «به این سگدونی ما خوش اومدی!» فضای روستاها، خانهها، قلعهها و ساختمانها و اگر تبدیل به مخروبه نشده باشند!؛ خشن و فرسودهاند. (نه از لحاظ طراحی خود بازی، بلکه منظور اتمسفر است) حتی آیتمهایی که از لوت کلبههای ویلن بدست میاورید، بدبختی مردمش را فریاد میزنند. طبیعت ویلن بکر، وحشی و مرگبار است. بیشتر از هر منطقهی دیگری در ویچر 3، راهزنان و هیولاهای ریز و درشت را مشاهده خواهید کرد. یکی از مناظر جالبی که در بسیاری از روستاهای ویلن مشاهده کردم بازی کردن بچههاست، تصور کنید: گرالت لحظاتی قبل قرارداد کشتن یک هیولا را با مردی روستایی که هیولا عزیزی را از او گرفته و به زور توان پرداخت دستمزد اندک ویچر را دارد امضا میکند، در همین حین فرزند آن مرد فارغ از تمام کابوسهای پدرش غرق در دوران شیرین و البته دروغین کودکی خود است. ویلن در طول تاریخ خود علاوه بر اینها، آماج نبرد میان سربازان پادشاهی تمریا با نیروهای شمالی بوده است. جنگ را هم به بدبختی مردمش اضافه کنید!
خب حالا شاید بپرسید چرا دوست دارم تعطیلات نوروزی خودم را در ویلن بگذرانم؟ اصلا چرا باید از نوویگراد و آکسنفورت با آن باغهای رنگارنگ و برج و باروهای سرافرازشان بگذرم و ویلن نفرین شده را انتخاب کنم؟ من عاشق طبیعت بکر و وحشی هستم، مناظری دست نخورده که رسیدن به آنها سخت باشد و کجا بهتر از ویلن برای گم شدن در این مناظر؟ میگویید چرا باید تعطیلات عید خود را در کنار مردم افسرده ویلن بگذرانم؟ شاید چون خالصانه حقیقت زندگی را بازتاب میکنند، آنها مثل اشراف نوویگراد یا آکسنفورت توهم زندگی در یک مدینهی فاضله را ندارند و بخاطر سر وضع و نژادتان به شما توهین نمیکنند. ناسزاهایی هم که ویلنیها زیرلب نثارتان میکنند را بگذارید به حساب «جبر زمانه». البته که در ویلن نیز کسی شما را دوست نخواهد داشت و این وظیفه بر عهدهی خودتان خواهد بود. گذشته از اینها اگر کمی دقت کنیم، ویلن جای عجیبی و غریبی به نظر نمیرسد، اگر از هیولاهایی که نمود آنها در باطن برخی از ما نیز دیده میشود فاکتور بگیریم، جهان مرگبارش چه تفاوتی با دنیای ما دارد؟ هربار که به ویلن پا میگذارم این تکه از غزل سید مهدی موسوی را ذهنم مرور میکنم:
«پشت سیاهیهای دنیامان سیاهی بود»
سال نو مبارک
احسان ناخدا
Hogwarts
میدونم خیلی تکراری و لوس شده، ولی هر چی فکر کردم چیزی به جز هاگوارتز تو ذهنم نیومد.بدون شک هاگوارتز بهترین مدرسهای هست که میتونه وجود داشته باشه و مطمئنم همه دوست دارن حداقل یک بار برن اونجا و تو راهروهای مدرسه قدم بزنن. من باید هر طور شده یه سر به پارک تفریحی هری پاتر تو اورلاندو بزنم؛ حداقل با این کار میتونیم هاگوارتز رو به شکل دقیقتری تصور کنیم!
سینا حسینی
Conker
علاقه من به آثار قدیمی غیرقابل انکار است و هرگز قادر به گذشت از عناوین مورد علاقه خود نیستم. پس از مدتی طولانی و گذشت بیش از یک نسل توانستم به تجربه یکی از برترین آثار Rare بپردازم و این استودیو را تحسین کنم. پس از یک وقفه کوتاه در انتشار قسمتی جدید از آلبوم هفته، ایده جدیدی به ذهن مسئول این بخش رسید: ارسال یک تصویر که مشتاق به سفر به آن در ایام تعطیلات هستید. من هم پس از شروع یک ماجراجویی کوتاه در مراحل Conker Live & Reloaded، عاشق آن شدم و به واسطه فضاسازی فکبرانگیز یک تصویر از بخش ابتدایی آن تهیه کردم. شک نکنید که سفر به این دنیای بیمار قطعا هیجانانگیز است و به یکی از بهترین خاطراتتان تبدیل خواهد شد! زنبورها سیگار میکشند و فرچه رنگآمیزی نیز قادر به سخن گفتن است! اسکناسها چشم دارند و مجهز بودن کندوی عسل به یک تیربار، بسیار جنونآمیز است! سفر به دنیای خلقشده توسط Rare، جذاب، مفرح و بهیادماندنی خواهد بود. محیطها نیز تنوع بالایی دارند و میتوانند بهانه خوبی برای عکاسی پدید آورند؛ بنابراین هیچ جای نگرانی برای "سیزده به در" نیست و میتوان در تمامی این ایام، خاطراتی جذاب خلق کرد!
کاوه اسکندری
Markrath – The Elder Scrolls : Skyrim
شاید بسیاری با نماد اصلی جهان The Elder Scrolls یعنی شهر امپراتوری و برج سفید آن آشنا باشند، اما تامریل در کنار شهر سپید در برگیرنده چندی از زیباترین و جالبترین مکانهای دنیای بازیها نیز است. Markrath در قسمت غربی سرزمین اسکایریم قرار دارد و اولین بار توسط نژاد باستانی دوارفها بنا نهاده شده است. معماری کاملاً سنگی آن از دور توجه هر گذرندهای را به خود جلب میکند ساختمانهای کهن و ظرافت موجود در آنها مطمئناً مورد علاقه کسانی است که به مکانهای تاریخی علاقه دارند. Markrath خانه یکی از زبدهترین ارتشهای کل تامریل، یعنی گارد سنگی نیز است و افرادی که به ادوات نظامی عشق میورزند میتوانند از مشاهده چندی از افسانهایترین شمشیرهای تاریخ لذت ببرند. علاوه بر خود شهر، رودخانهای نیز ار مرکز آن عبور میکند و ترکیب آب آن با تم کاملاً سنگی خیابانها، جلوهای بسیار زیبا به این قلعه سنگی میبخشد. از لحاظ امنیتی نیز به دلیل وجود نیروی امنیتی قوی Markrath یکی از امنترین شهرهای اسکایریم است. البته هرازگاهی یکی از شهروندان قصد ارتباط با موجودات جهنمی را میکند که مورد مهمی نیست و دیدار با یکی ار فرماندهان شیطانی همواره به یادماندنی است.
علی نوری
Aincrad
رفتن به دنیای سری Sword art online شاید یکی از بزرگترین آرزوهای کسانی باشه که با این سری آشنا هستند. این دنیا به اسم Aincrad که در سری اول SAO معرفی میشود، یک سازه بسیار بزرگ برج مانندی هست که شامل 100 طبقه میشود. برای رفتن به این دنیا نیاز به کنسول مخصوصی هست که کاربر به روی سر میگذاره و ذهنش را به این دنیا میفرستد. هر یک از این طبقات مانند هر مرحله از بازیهای کامپیوتری، دارای خصوصیات و موجودات مخصوص به خود هست؛ از جنگل و باغ و کوهستان گرفته تا بیابان یا انواع سیاهچالهها. زندگی در این دنیا نیز دقیقا مانند یک بازی کامپیوتری هست. شما ماموریت قبول میکنید، دشمنها را شکست میدهید و پول و تجربه بدست میآورید. البته تنهایی نمیتوانید همه ماموریتها را انجام دهید و برای انجام بعضی از آنها باید گروهی کار کنید. هر بار که تمام ماموریتهای یک طبقه را انجام دادین و غولآخر آن طبقه را شکست دادین، میتوانید به طبقه بعدی بروید. تنها فرق این دنیا با بازی کامپیوتری این هست که اگر در این دنیا بمیرید، جسم شما نیز در دنیای واقعی نابود میشود پس قبل از پا گذاشتن به این جهان، حتما خوب فکر کنید.
محمد مقصودی
Pirates of the Caribbean
شاید خیلیا در نظر اول برای چنین سفری در سینما، دنیای شلوغ و پر زرقوبرق ابرقهرمانان مارول و دی سی، یا سفر به هفت اقلیم دنیای گات و یا حتی سفر به دنیای هری پاتر دوستداشتنی رو ترجیح بدن، اما من به شخصه دوست دارم سفری دریایی داشته باشم و هدایت سکان چوبی یک کشتی رو به عهده بگیرم؛ پس چه بهتر که به دنیای جذاب و جادویی دزدان دریایی کارائیب سفر کنم.
البته با توجه به تلاطم و نا آرامی دریا باید خیلی مراقب خودم باشم، اگه یه نگاه کوچیک هم به زندگی کاپیتان جک اسپارو بندازیم متوجه میشیم که زندگی یک دزد دریایی تا چه حد میتونه خشن و خطرناک باشه؛ در آخر این سفر جادویی هم سعی میکنم تا با جک اسپاروی زیرک و دوستداشتنی یک گپ دوستانه داشته باشم، ولی با توجه به اخلاقی که از این کاپیتان سراغ دارم بعیده که بتونم اعتمادشو برای یک دوستی پایدار جلب کنم، اما به هر ترتیبی که شده جک رو به یک نوشیدنی دعوت کرده و با این جمله ازش خداحافظی میکنم: Drink up me hearties yo ho
محمدجواد فرجالهی
Twin Peaks
یادم است اولین بار که عنوان آلنویک را بازی کردم، بیشترین چیزی توجه مرا به خودش جلب کرد، طبیعت بکر و فوقالعاده این بازی بود. جنگلهایی که انبوه از درختان کاج و صنوبر بودند و در صبحهنگام، یک مه عجیب سرتاسر جنگل را فرا میگرفت. حتی دریاچهای که میان دو کوه قرار داشت را هنوز که هنوزه، فراموش نکردم. این طبیعت بکر برای من فوقالعاده بود و با دیدن آن حس آرامش عجیبی داشتم. حسی که انگار هیچ چیز دیگری در دنیا مهم نیست. فقط دلم میخواست تا در این طبیعت غرق شوم. در آن قدم بزنم، تنفس کنم، زندگی کنم...
بالاخره چند سالی گذشت و من رنگ و بویی از این طبیعت را ندیدم تا اینکه با سریال تویین پیکز آشنا شدم. سریال در همان نگاه اول مرا جذب خود کرد. شهری خیالی در ایالت آلاسکا و در مرز کانادا و آمریکا که توسط درختان صنوبر و کاج احاطه شده و طبیعت بکری دارد. آب و هوایش نسبتا سرد است و این شهر کوهپایهای محسوب میشود. با خودم گفتم:« ای خدا، این مکان دقیقا چیزی است که من از زندگی میخواهم. یک شهر کوچک و آرام و دوست داشتنی، در میان جنگلهایی با درختان بلند و آب و هوای سرد و مردمانی مهربان و خونگرم» من واقعا میخواهم به این شهر سفر کنم و در طبیعت آن غرق شوم. غرق در رویا...
حسین صدری
راهنمای جامع سفر به قصر انور لاندو!
یکی از عجیب و غریبترین مکانهایی که میتوانید در ایام عید به آنها سفر کنید جایی نیست جز قلعهی بزرگ و باشکوه Anor Londo از سری دارک سولز. نکتهی مهم اینجاست که هیچ کاروان و یا گروه خاصی مسئولیت ایاب و ذهاب را بر عهده نمیگیرد و شما در این سفر کاملا تنهایید. برای سفر به انور لاندو ابتدا باید وارد سرزمین لردرن شوید. البته ورود به لردرن نیز دردسرهای خاص خود را دارد. ابتدا باید به بالاترین نقطهی منطقهی Undead Asylum رفته و سپس از باجهی مخصوص بلیط تهیه کنید. نترسید! اینطور اماکن معمولا چندان در میان مردم محبوب نیستند. به همین جهت لازم نیست بیش از اندازه خرج کنید. تنها راه رسیدن به لردرن این است که از کلاغی غولپیکر که در آن حوالی پرواز میکند سواری بگیرید. برای این کار باید به شکل تخممرغی درون لانهی او بنشینید تا بیاید و شما را با خود ببرد. البته حواستان باشد که در راه بلیط خود را به او نشان دهید. چون در غیر این صورت از آن بالا پرتتان میکند روی زمین!
هنگامی که به لردرن رسیدید تازه مرحلهی سخت کار آغاز میشود. نمیدانم برایتان گفتم یا نه. اما این سفر به هیچوجه تفریحی نیست! سختیهای بسیاری در راه است و رسیدن به انتهایش نیز کار هر کسی نیست. میتوانید شمشیرهایتان را بردارید و بزنید به دل راه. یا این که چوب جادوگری به دست بگیرید و از بلک مجیک کمک بخواهید! البته راه سومی هم هست که اندکی با شیاطین آنجا مذاکره کنید. اگر کمی سبیلشان را هم چرب کنید احتمالا با شما راه میآیند. این روش البته در بازی اصلی پیاده نشد. چرا که میازاکی و تیمش میخواستند یک بازی اکشن بسازند. اما بالاخره آن شیاطین هم اندازهی همهی ما و پدربزرگانمان سنشان است و احتمالا در این فرصت آنقدر به معنای زندگی فکر کردهاند که به فرزانگی نسبی برسند.
وقتی که با هر روشی توانستید به Sen’s Fortress رسیدید، باید از شر تلههای آنجا خلاص شوید. همچنین نگهبانانی که در قامت موجودات نیمه انسان-نیمه مار ظاهر میشوند نیز قرار است حسابی اذیتتان کنند. دقت کنید که با سخن و منطق حریف این نگهبانان نمیشوید. اینجای کار من شخصا فحش دادن را پیشنهاد میکنم. وقتی کسی حرف آدم سرش نشود طبیعتا باید ناسزا بشنود! از آنجایی که نصف این موجودات مار و نصف دیگرشان آدمیزاد است، میتوانید فحشهای خلاقانهای برایشان درست کنید و مسئله را به آن سمتی ببرید که نمیخواهم وارد جزئیاتش بشوم.
بگذریم! به بام قلعه که رسیدید باید شر آیرون گالم را کم کنید. معمولا تورهای ناکاربلد و راهنماهای جوان در این بخش کشتن او را پیشنهاد میکنند که راهی بسیار دشوار است. به جای آن بهتر است از راه متفاوت تری وارد شوید. روایت داریم که وندریک در سولز 2، با یک تاج ناقابل دوستی جاینتها (بخوانید همان گالمها) را به دست آورد و خرشان کرد! نکند فکر کردهاید تاج روی سر Giant Lord را خود جاینتها ساختهاند؟ گالم پیش روی شما هم دقیقا از همان تبار است. نیازی نیست تا او را دیدید شمشیر بکشید و حمله کنید. به آرامی و دوستانه سمت او بروید، سیگاری آتش کنید و یکی هم به او بدهید، دشمنیها آرام آرام با سیگار دود میشوند! بعد از آن یک چیز جالب به دست گالم بدهید تا کار دستتان ندهد و تا وقتی که سرگرم است میتوانید برای Demon های پرنده سوت بزنید تا بیایند و سوارتان کند. سواری گرفتن از دیمنها نیازمند این است که رمز مخصوصی را در گوشهایشان زمزمه کنید: «نشون به اون نشون که همهتون از یه سوسک زاده شدین!» این جمله رگ خواب شیاطین بازی است و به سادگی شما را به روی دیوارهای انور لاندو میرساند. آنجا که رسیدید، اگر خیلی به پر و پای نگهبانان فیلصفت قلعه نپلکید، میتوانید به سلامت به بنفایر برسید. اتفاقا آنجا یک فایر کیپر با صفا و خوش اخلاق هم زندگی میکند که بر خلاف آنی که احتمالا در Firelink Shrine ملاقاتش کردهاید «لال» نیست! شب را با دوستتان خوش باشید و در بنفایر استراحت کنید که فردا روز سختی در پیش است!
روز بعد میتوانید رسما وارد انور لاندو شوید. آنجا امکانات تفریحی فراوانی دارد. مثلا میتوانید به دیدار گویندولین، دختر گوئین بروید و برای اولین بار در عمرتان تجربهی بودن در راهرویی را داشته باشید که تمام نمیشود! میتوانید به تالار اصلی قلعه بروید و Ornstein و Smough عزیز را (که از شریفترین موجودات لردرن هستند) ملاقات کنید! میتوانید سری به تابلوی نقاشی غول پیکر تالار غربی بزنید و انگشتتان را توی آن فرو کنید تا تمام هیکلتان را به درون خودش بکشد و به دنیایی ببرد که برای گذراندن تعطیلات بینظیر است! میتوانید به سوراخ-سمبههای قصر سرکی بکشید و سلام و ارادت ما را هم به شوالیههای تیرانداز قلعه و خانوادههای شریفشان برسانید (!) و حتی میتوانید به اتاق خانم پرنسس آفتاب یعنی Gwynevere بروید و پس از دیدنش متوجه شوید ذهنهای ژاپنی تا چه اندازه به مراقبتهای جنسی نیاز دارند!
البته زیباترین کاری که میتوانید در این قلعه انجام دهید این است که غروب را تماشا کنید و گذر عمر را ببینید. اگر وقت شد کمی هم به معانی دارک سولز و حقایق غریبی که در عمق دنیایش مخفی کرده بیندیشید. شاید از آن پس دیدتان نسبت به بازیها عوض شد! عیدتان مبارک!
زمستان هنوز اینجاست!
این بار خبری از آرتورک و تصویرخیالی نیست! اتفاقا قصد داریم تا در این قسمت روند معمول را معکوس کنیم و تصاویر واقعی از مکانهای خیالی ارائه دهیم! با توجه به عنوان هم کاملا مشخص است که هدفمان کدام سریال است! با ما همراه باشید تا تصاویری از لوکشینهای سریال محبوب Game of Thrones را ببینیم!
https://bazimag.com/article/album-of-the-week/8675-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D9%88%D9%85-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85#sigFreeId79e4b0399b
در ادامه تصاویری که متعلق به یک جهانگرد فلاندی به نام Tiia Öhman است را خواهیم دید. یک زن دنیا دیده که به همه مکانهای توریستی و دیدنی زمین سر میزند و از لوکیشن فیلمهای معروف، عکس میگیرد!
https://bazimag.com/article/album-of-the-week/8675-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D9%88%D9%85-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85#sigFreeId672653aaf9
در پایان میخواهم بار دیگر فرا رسیدن ایام نوروز را به کاربران گرامی تبریک بگویم و از شما بپرسم که قصد دارید تعطیلات نوروز به کدام سرزمین خیالی سفر کنید؟
نظرات (2)