دوست داشتن و دوست داشته شدن، قسمت میانی هرم نیازهای مازلو را به خود اختصاص داده و همۀ آدمها برای رسیدن به حداکثر توانایی خود، به این دو مسئله نیازی اساسی دارند و فیلمهای رمانتیک نوعی فانتزی برای پاسخ به این نیاز اساسی هستند. فیلمهایی در ادامه میآیند، از بهترین عاشقانههای تاریخ سینما به حساب میآیند.
شماره 10: Gone with Wind
ساخت فیلمی عاشقانه بر اساس یک شخصیت خودخواه کار سختی است، وقتی این شخصیت فردی از جبهۀ جنوبی جنگهای استقلال آمریکا باشد، این قضیه حتی سختتر هم میشود. با همۀ این تفاسیر، اسکارلت اوهارای فیلم بر باد رفته به شکلی تصویر شده که مخاطب امروزی با تمام جنبههای مضحک تاریخی فیلم (نمایش تصویری قهرمانانه از مدافعان بردهداری و بردههای راضی و حتی خرسند از بردگی)، باز هم توانایی همذاتپنداری با او را دارد و هر چند با خیلی از انتخابهای او موافق نیستیم اما نمیتوانیم برای رنجها و عدم موفقیتهای او خوشحال باشیم.
شماره 9: City Lights
چاپلین را بیش از هر چیزی به لطف آثار کمدی او میشناسیم و روشناییهای شهر هم به طور کلی در قالب سنتی کمدی قرار میگیرد اما عاشقانۀ کوچکی که ولگرد همیشگی فیلمهای چاپلین در این اثر تجربه میکند و داستان رفاقتهای شبانۀ او با مرد ثروتمندی که دست از دنیا شسته، نوعی شیرینی و لطافت خاصی به City Lights بخشیده که آن را متمایز از دیگر کارهای چاپلین کرده است. اگر اهل آثار صامت نیستید، دیدن این فیلم میتواند نظر شما را نسبت به این آثار کلاسیک تغییر دهد.
شماره 8: 500 Days of Summer
عشقهای امروزی آن حس و حال پر شوری که در عالم ادبیات و فیلمهای کلاسیک از آنها سخن گفته میشود را ندارند. عمدۀ تجارب عاطفی امروزی همراه با دلشکستگیها و سوء تفاهمهایی است که وقت و عمر بسیاری را از فرد میگیرد. مشکل اینجاست که افراد همیشه فقط از دید خودشان به مسائل نگاه میکنند و همین نکته باعث پرورش نسلهای زیادی از افراد بدبین به مقولۀ دوست داشتن شده است. فیلم Days of Summer 500 میتواند راهنمای مناسبی برای افرادی باشد که تجربۀ کمتری در این زمینه دارند.
شماره 7: When Harry Met Sally
فیلم When Harry Met Sally یکی از ماندگارترین آثار کمدی-رمانتیک تمام دوران است. رابطۀ دوستانۀ چندین و چند سالهای که در ابتدا با نفرت و دشمنی آغاز میشود، هستۀ روایت این فیلم را تشکیل داده است. هری و سالی سالهای متمادی رابطۀ دوستانۀ دلپذیری را با هم ادامه میدهند که باعث حسادت مخاطبان در این سالها بوده است. حضور «بیلی کریستال» با حس و حال طنازی خاص خود و بازیِ «مگ رایان» با نوع خاصی از مقید بودن به اصول پیش پا افتاده در مقابل او، فیلمی دلپذیر با شخصیتهای دوست داشتنی ساخته است.
شماره 6: In the Mood for Love
وونگ کار وای یکی از شاعران بزرگ سینماست. فیلمهای آرام با موسیقی دلنشین در سراسر کارنامۀ هنری او پراکنده شده و حتی زمانی که به سراغ روایت زندگی یک استاد هنرهای رزمی هم میرود، این حس و حال را در ساختۀ خود حفظ میکند. در In the Mood for Love، داستان زن و مردی را شاهد هستیم که از شریک زندگی خود خیانت دیدهاند و حالا قصد دارند تا با همراهی یکدیگر، معنای این رنجی که بر سرشان رفته را رمزگشایی کنند. مفهوم خیانت در دستان هر کارگردان دیگری احتمالاً به موضوعی تنش زا تبدیل میشد اما وونگ مثل همیشه لطافت و شاعرانگی خاص خود را به این موضوع میآورد.
شماره 5: Amelie
ژان پیر ژنه در میان فیلم خود، دختری خجالتی و مهربان را قرار داده که هدف اصلی زندگی خود را بر خوشحالی دیگران قرار داده است. آملی پولان یکی از آن شخصیتهای آرمانی است که در دنیای واقعی خیلی به دنبال فردی مثل او میگردیم اما جستجوهای ما معمولاً بی نتیجه میمانند. طراحی هنری خاص آثار ژنه و نوع رنگپردازی خاص فیلم، نوع دیگری از شاعرانگیِ سینمایی را به وجود آورده که لزوماً نقطۀ مقابل فیلم قبلی این لیست قرار نمیگیرد بلکه ارزشهای سینما را به عنوان ابزار قصهگویی بیش از پیش به مخاطبان گوشزد میکند.
شماره 4: Titanic
تایتانیک سالهای زیادی پرفروشترین فیلم تاریخ سینما بود اما در سالهای اخیر تاج و تخت آن چه در گیشۀ جهانی و چه در گیشۀ آمریکای شمالی بین آثار دیگر دست به دست شده است. جیمز کمرون قبل از ساخت تایتانیک به واسطۀ آثار اکشن و علمی-تخیلی شناخته میشد و قبل از عرضۀ تایتانیک، بیشتر پیشبینیها حکایت از شکست بزرگ این فیلم داشتند اما استفادۀ هوشمندانه از تکنولوژی برای به تصویر کشیدن این فاجعۀ تاریخی و روایت داستانی عاشقانه در میان تضاد طبقاتی، تایتانیک را به اثری ماندگار، رکوردشکن و ارزشمند تبدیل کرد.
شماره 3: Casablanca
آیا عشق و عاشقی وسط مرگبارترین جنگ دوران معاصر برای کسی نان و آب میشود؟ ماندگاری فیلم کازابلانکا ساختۀ مایکل کورتیز جواب مثبت به این قضیه است. در سالهایی که جنگ جهانی دوم هنوز در حال انجام بود، هالیوود برای نمایش حمایت خود از جبهۀ متحدین دست روی یک داستان عاشقانه گذاشت و تصویری از نیروهای مقاومت پشت جبهههای اصلی نبرد را به مخاطبان نشان داد. ماندگاری کازابلانکا در تاریخ سینما نشان میدهد که در بدترین شرایط میتوان به مسائل از دید متفاوتی نگاه کرد و البته محصولی ساخت که برای به افرادی که جان و مال خود را در آن شرایط از دست دادهاند، حالتی توهین آمیز نداشته باشد.
شماره 2: Eternal Sunshine of a Spotless Mind
فیلم Eternal Sunshine of a Spotless Mind احتمالاً مدرنترین عاشقانۀ تاریخ سینماست، چه از نظر جنبههای مختلف ساخت فیلم و چه از نظر داستانی که روایت میکند با ژانر علمی-تخیلی در هم تنیده شده است. دلشکستگی از نظر برخی تحقیقات روانشناختی، برای روان افراد رنجی همانند رنج از دست دادن عزیزان به همراه دارد و واپسزنی رنجها و نگرانیها، یکی از مکانیزمهای دفاعی همۀ افراد است. این فیلم نوع ویژهای از واپسزنی را به تصویر میکشد، واپسزنیای که در آن شریک زندگی خود را به طور کامل از ذهن و خاطرات خود پاک میکنید!
شماره 1: Before Trilogy
فرصتی که در اختیار ریچارد لینکلتر و دو بازیگرش بوده را کمتر کارگردانی میتواند به دست آورد چون فیلمهای عاشفانه معمولاً جوری ساخته نمیشوند که امکان ساخت دنباله برای آنها وجود داشته باشد اما این سه گانه فرصتی استثنایی برای بررسی یک رابطه در طول زمان را در اختیار سازندگانش قرار داده است. فیلمهایی سراسر دیالوگ که بازیگران بخشهایی از زندگی خود را هم وارد شخصیتهای فیلم کردهاند تا تجربهای بینظیر را برای مخاطبان سینما رقم زده باشند. تنها چیزی که در مورد این مجموعه میشود گفت، اینست آیا قسمت چهارمی از آن را در یکی دو سال آینده شاهد خواهیم بود یا نه، چون به تصویری صادقانه از عشق در دهۀ ششم زندگی همانند دهۀ سوم تا پنجم هم نیاز داریم.
نظرات