نقد و بررسی بازی Sunset Overdrive
حدودا چهار سال پیش، شرکت اینسامنیاک بازی Sunset Overdrive را برای کنسول Xbox One عرضه کرد؛ عنوانی که در میان دیگر بازیهای این شرکت مانند Ratchet and Clank یا Spider-Man که به تازگی منتشر شد، زیاد به چشم نمیآید. اما در هر صورت، Sunset Overdrive یکی از عناوین موفق اینسامنیاک است و در هنگام عرضه، مورد استقبال بسیاری از طرفداران و منتقدان قرار گرفت؛ تا حدی که حسرت تجربه آن، به دل بسیاری از گیمرهایی که صاحب ایکس باکس وان نبودند گذاشته شد. اما چند هفته پیش، این شرکت طی یک خبر غافلگیر کننده اعلام کرد که این عنوان محبوب قرار است بالاخره برای PC منتشر شود، و این اتفاق نیز افتاد؛ اتفاقی که بسیاری از بازیکنان انتظارش را میکشیدند.
حال یک سوال پیش میآید: آیا نسخه پی سی بازی به خوبی نسخه ایکس باکس آن هست یا نه؟! متاسفانه باید بگویم نه! اگر قبلا این عنوان را روی ایکس باکس تجربه کردهاید، با دیدن آن روی پی سی ناامید خواهید شد؛ زیرا پورت پی سی سانست، یک پورت ناقص است و آنقدر که لازم است، روی آن کار نشده. علاوه بر آن، نسخه پی سی بازی تغییر یا پیشرفتی نسبت به نسخه ایکس باکس آن نکرده است(بلکه کمی پسرفت کرده)! پس پیشنهاد میکنم نسخه پی سی را فراموش کرده و اگر خیلی دلتان برای بازی تنگ شده، دوباره آن را روی کنسول تجربه کنید. اما اگر از آن دسته افرادی هستید که تا به حال بازی را تجربه نکرده و چارهای بجز تجربه آن روی پی سی ندارند، پس باید با مشکلات تکنیکی بازی روی پی سی کنار بیایید و اگر بتوانید این کار را انجام دهید، یک تجربه جذاب، رنگارنگ، خنده دار و کمی خسته کننده نصیبتان خواهد شد.
در ادامه با بازیمگ همراه باشید تا دقیقتر به نقد و بررسی عنوان Sunset Overdrive به روی پلتفرم PC بپردازیم.
داستان بازی از جایی شروع میشود که شرکت Fizzco، تصمیم میگیرد محصول جدید خودش که نوشیدنی به نام OverCharge Delirium XT است را بدون اجرای پروتکل ارزیابی سلامت، در شهر Sunset منتشر کند؛ هدف از این کار این است که فروش نوشیدنی سریعتر انجام شود و سود آن زودتر به دست شرکت فیزکو برسد. عدم اطمینان از سالم بودن این محصول باعث میشود افرادی که آن را مصرف میکنند تبدیل به موجودات جهش یافتهای به نام Overcharge Drinker یا OD شوند؛ موجوداتی که شباهت زیادی به زامبیها دارند. این موجودات، دشمنان اصلی شما در بازی هستند که در شکلها و اندازههای مختلف ظاهر میشوند. فیزکو برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهات خودش، اعلام میکند که بیماری جدیدی شیوع پیدا کرده و شهر سانست را قرنطینه میکند.
شخصیت اصلی(که خودتان او را درست میکنید و انتخابات شما در این امر چندان زیاد نیستند) یک کارمند ساده است که برای فیزکو کار میکند، میتوان گفت که او نظافتچی شرکت است! این نظافتچی، مانند هر پروتاگونیست دیگری شانس آورده و در حالی که بقیه به سرنوشت شومی دچار میشوند، جان سالم به در میبرد. حال مانند هر فیلم، سریال یا بازی که ماجرای آن در یک دنیای آخرالزمانی شکل میگیرد، شخصیت اصلی باید برای زنده ماندن تلاش کند و به دنبال راه فراری بگردد. همانطور که حدس میزدید، در تلاش برای رسیدن به این هدف، شخصیت اصلی با بازماندهها و گروههای مختلفی روبرو میشود؛ برخی از این افراد مانند والتر(یک پیرمرد بد اخلاق) یا فلوید(دانشمند سابق شرکت فیزکو) شخصیت اصلی را در رسیدن به هدفش یاری خواهند کرد، و باقی آنها رفتار دوستانهای با او نخواهند داشت. با وجود اینکه این شخصیتها عمق زیادی ندارند، اکثر آنها بسیار جذاب و با نمک هستند و مطمئن باشید تا آخر بازی با کارها و صحبتهایشان، چندین بار شما را به خنده خواهند انداخت، مخصوصا خود شخصیت اصلی!
همانطور که از عکسها و تریلرهای بازی پیداست، سانست یک بازی طنز است؛ بازی که از همان لحظات ابتدایی، با یک روایت داستانی خنده دار توجه شما را به خودش جلب میکند. این روایت طنز باعث میشود داستان ساده جلوه کند و یا اینکه با خود فکر کنید دیگر نمیتوانید بازی را جدی بگیرید. البته نمیخواهم بگویم خنده دار بودن بازی مشکل دارد یا به ضرر آن تمام میشود؛ اتفاقا این ویژگی یکی از نقاط قوت آن است. و این طنز، طنزی نیست که قبلا دیده باشید(شاید کمی به سری Saints row شباهت داشته باشد)؛ و نکته جالب اینجاست که بازی همه چیز را مورد تمسخر قرار میدهد، از عادتهای بد انسانها مانند مصرف گرایی گرفته، تا مشکلات صنعت بازیهای ویدئویی مانند باگهای بازیها. حتی گاهی خود شخصیتها متوجه میشوند که در یک بازی ویدیویی هستند!
ممکن است در طول ماجرا اتفاقاتی رخ دهند که کمی غیر منطقی به نظر برسند و باور کردنشان واقعا سخت باشد؛ برای همین گفتم جدی گرفتن بازی کمی دشوار است. اما داستان بازی صرفا یک داستان سرگرم کننده است و هدف تیم سازنده نیز همین بوده، اینکه یک داستان ساده و سرگرم کننده را خلق کنند و بازیکن را به خنده بیندازند. بنابراین، منطقی نیست که انتظار زیادی از بخش داستانی بازی داشت.
دو المان اصلی که گیم پلی بازی را تشکیل میدهند، پلتفرمینگ و مبارزات هستند. اول از همین پلتفرمینگ شروع میکنیم که بزرگترین نقطه قوت Sunset Overdrive است. هر بازی جهان باز، برای جهان باز بودنش به یک دلیل محکم یا یک مشخصه قانع کننده نیاز دارد، در غیر این صورت اصلا چرا باید جهان باز باشد؟ دلیل جهان باز بودن سانست، پلتفرمینگ آن است. اینسامنیاک میدانسته که یک بازی سندباکس، اگر ویژگی جالبی نداشته باشد خیلی راحت میتواند به یک تجربه طاقت فرسا تبدیل شود، ویژگی جالب سانست همین پلتفرمینگ آن است. روی زمین راه رفتن در این بازی اصلا معنی ندارد و پلتفرمینگ هیچ کجا دست از سر شما بر نمیدارد! گشت و گذار در نقشه و مبارزات همه با همین پلتفرمینگ انجام میشوند و خوشبختانه این قضیه به نفع بازی تمام میشود. از در و دیوار بالا رفتن، لیز خوردن روی میلهها و پریدن از روی تیرهای چراغ برق، دویدن به صورت افقی روی ساختمانها و استفاده از وسایل نقلیه به عنوان فنر، همه و همه لذت بخش هستند. شاید در ابتدای بازی کمی کنترل کردن شخصیت اصلی شما را اذیت کند یا گاهی اوقات گیج شوید و حرکت اشتباهی را انجام دهید، اما به مرور زمان کنترل بازی دستتان میآید و خیلی روان و بدون مشکل، اینطرف و آنطرف میپرید(لازم به ذکر است که اگر با کنترلر بازی کنید راحتتر به این مرحله میرسید، به دلیل برخی مشکلات فنی، کنترل شخصیت اصلی با صفحه کلید و موس کار دشواری است)! حتی با گذشت زمان، قابلیتهای بیشتری برای شما باز میشوند که هم به پلتفرمینگ سرعت میبخشند، و هم آن را چندین برابر جذابتر میکنند.
پلتفرمینگ در مبارزات نیز نقش مهمی را ایفا میکند؛ مبارزات خودشان به تنهایی چندان مطلوب نیستند و اصلا نمیتوانند بازیکن را راضی نگه دارند، اما زمانی که با پلتفرمینگ ترکیب میشوند یک زیبایی خاص پیدا میکنند. در حین مبارزات باید مدام در حال حرکت باشید و اگر سرجای خود بایستید، طولی نمیکشد که دشمنان شما را محاصره کرده و از پا در میآورند. علاوه بر آن، این حرکت کردن باعث میشود که حملات شما تاثیر بیشتری روی دشمنانتان داشته باشند. این حملات، یا استفاده از اسلحههایی متنوعی هستند که بازی در اختیار شما گذاشته است(از یک کلت ساده گرفته، تا یک اسلحه که دیسک پرتاب میکند)، یا اسلحه سرد شما(که معمولا یک چوب بیسبال یا یک میله فلزی است) و یا Ampهایی که به مرور زمان تهیه میکنید(Amp چیزی مانند Ability است، در واقع قابلیتهایی که میتوانید به انتخاب خود، برای شخصیت اصلی و اسلحهها فعال کنید).
اگر هر کدام از نسخههای Devil May Cry را تجربه کرده باشید، پس مطمئنا با Style Ranks آشنایی دارید؛ سیستمی که به شیوه مبارزات شما امتیاز میدهد. سانست هم چیزی مانند همین سیستم را دارد؛ هرچه بیشتر در حین مبارزات حرکت کنید و حرکات نمایشی بیشتری از خود نشان دهید، درجه استایل شما افزایش پیدا میکند؛ این اتفاق منجر به این میشود که Ampها یا قابلیتهایی که برای شخصیت اصلی انتخاب کردهاید، فعال شوند. در واقع هر Amp، برای فعال شدن به یک درجه استایل خاص نیاز دارد.
به طور کلی سیستم مبارزات یک سیستم منحصر به فرد است و برخلاف دیگر بازیها که با چیزهای مختلف مانند سنگر گرفتن شما را وادار میکنند در یک نقطه بی حرکت بمانید، سانست مدام شما را تشویق به تغییر مکان و جنبیدن میکند.
از آنجایی که همانند Dead Rising دشمنان هزارتا هزارتا سر شما میریزند، مبارزات پر هرج و مرج، هیجان انگیز و رنگارنگ هستند(دلیل استفاده از کلمه رنگارنگ را جلوتر توضیح میدهم) و اگر به انداز کافی ماهر باشید، با استفاده درست از اسلحهها و قابلیتهایی که در اختیار دارید و پلتفرمینگ زیبای بازی، یک سکانس عالی و رنگارنگ را خلق خواهید کرد! و خوشبختانه کنترل بازی آنقدر پیچیده و گیج کننده نیست که باعث شود این سکانسها هر یک سال یک بار خلق شوند! کم کم همه فوت و فنها دستتان میآید و در مبارزات حرفهای خواهید شد.
اما متاسفانه، این سکانسهای زیبا، قابلیتهای متنوع و اسلحههای بسیار زیاد، از تکراری و یکنواخت شدن مبارزات جلوگیری نمیکنند؛ تنها کاری که شما باید برای از پا در آوردن دشمنان انجام دهید، فشار دادن دکمه شلیک اسلحه است. Ampها فقط برای راحت شدن کار شما هستند و در متنوع کردن مبارزات نقش چندان مهمی ندارند، و اسلحه سردتان نیز فقط زمانی که به دشمنان نزدیک میشوید به کار میآید(که کم پیش میآید این کار را انجام دهید چون به ریسکش نمیارزد)؛ بنابراین، تنها گزینه معقول این است که حرکت کنید و تیر بزنید. این روشی است که اکثر اوقات انتخاب خواهید کرد، چرا که روش دیگری اصلا وجود ندارد! بله، تا اواسط بازی این کار لذت بخش است، اما کم کم لذت و هیجان قبل را از دست میدهد. حتی باس فایتها نیز، فقط به همین روش حرکت کردن و تیر زدن نیاز دارد.
خوشبختانه مشخصههایی در بازی وجود دارند که تا حدی در جلوگیری از یکنواخت شدن گیم پلی موفقاند؛ مانند دیگر عناوین جهان باز، فعالیتهای جانبی و کالکتبلهایی وجود دارند که میتوانند برای چندین ساعت شما را سرگرم نگه دارند. این ماموریتهای جانبی، جذاب و با نمک هستند و شاید بعد از اتمام بازی بخواهید به خاطر همین ماموریتها وقت بیشتری را در دنیای بازی بگذرانید. و صد البته قابلیت خرید و فروش نیز، در بازی وجود دارد! شما میتوانید با پول و دیگر منابعی که با کشتن دشمنان به دست میآورید، اسلحههای جدید بخرید و Ampهای بیشتری تهیه کنید. حتی میتوانید لباسهای جدیدی بگیرید و شکل و شمایل شخصیتتان را تغییر دهید. همانطور که گفته شد، برای تغییر چهره خود شخصیت آپشنهای زیادی موجود نیست، اما لباسها تنوع بالایی دارند. اگر هم از جنسیت و قیافه شخصیت اصلی راضی نبودید، هر زمان که خواستید میتوانید تغییرشان دهید.
پیش از این گفتم که بزرگترین نقطه قوت سانست پلتفرمینگ آن است، اما حال که فکر میکنم میبینم یک نقطه قوت مهمتر در این بازی وجود دارد، گرافیک آن. این عنوان ثابت میکند که نیازی نیست گرافیک یک بازی به شکل فوق العادهای بالا باشد تا بگوییم گرافیک بازی جزء نقاط قوت آن است. تکسچرها کیفیت خارق العادهای ندارند و تکنولوژی استفاده شده برای ساخت بازی خیلی قدرتمند نیست، اما تنوع رنگ، گرافیک سانست را بی نظیر میکند؛ تمامی رنگهای شاد با یکدیگر ترکیب شده و یک گرافیک هنری چشم نواز و بسیار دوست داشتنی را به وجود میآورند. به همین دلیل گفتم مبارزات رنگارنگ هستند؛ همین گرافیک دوست داشتنی باعث میشود به دنبال بهانهای بگردید تا با هر دشمنی که میبینید جنگی راه بیاندازید!
اما حیف که نمیتوانید راحت از گرافیک زیبای بازی لذت ببرید! همانطور که گفته شد، پورت پی سی بازی مشکلات تکنیکی متعددی دارد؛ تکسچرها درست لود نمیشوند، Draw Distance چندان خوب پیاده سازی نشده و اشیائی که با شما فاصله دارند مدام غیب میشوند و افکتهای تصویری کیفیت مطلوبی ندارند. بدتر از همه اینها، افت فریمهای گاه و بیگاه بازی است که اعصاب شما را بهم میریزد. متاسفانه نباید انتظار داشته باشید که بازی خیلی راحت 60 فریم بر ثانیه اجرا شود؛ و این واقعا جای تاسف دارد، چرا که نرخ فریم بالا یک مشخصه ضروری برای مبارزات بازی مثل سانست است.
علاوه بر اینها، تنظیمات مربوط به گرافیک بازی انتخابهای زیادی را پیش روی شما نمیگذارد؛ فقط میتوانید رزولوشن را تغییر دهید و چند افکت تصویری مانند Motion Blur یا Depth of Field را فعال یا غیر فعال کنید. چه بخواهید چه نخواهید، کیفیت سایهها، نور پردازی و دیگر جزئیات، روی آخرین درجه هستند.
صداپیشگی عالی، شخصیتها را جذابتر و با نمکتر از آن چیزی که هستند میکند؛ به شخصه واقعا از صدای دوبلورها راضی هستم و گمان میکنم به بهترین شکل ممکن کار خود را انجام دادهاند.
موسیقیها نیز، مبارزات را هیجان انگیز تر کرده و شنیدن افکتهای صوتی دیگر مانند صدای لیز خوردن روی میلهها، ملق زدن در هوا یا حتی صدای منهدم شدن دشمنان شما و ریختن دل روده آنها به روی زمین، حس خوبی را به بازیکن میدهد. به طور کلی، از لحاظ صوتی بازی تقریبا کامل است و مشکل خاصی ندارد.
همانطور که گفته شد، پورت پی سی عنوان Sunset Overdrive یک پورت ناقص است و هنوز جای کار دارد. اما متاسفانه، با وارد شدن نسل هشتم، مشکلات فنی، افت فریم و باگها، دیگر به یک چیز عادی تبدیل شدهاند و جز کنار آمدن با این مشکلات چاره دیگری نداریم. البته مشکلات سانست تا حدی نیستند که مانع لذت بردن شما از بازی شوند، اما نادیده گرفتنشان هم کار آسانی نیست. اما اگر از این مشکلات چشم پوشی کنید، به این نتیجه میرسید که Sunset Overdrive یک عنوان منحصر به فرد و دوست داشتنی در ژانر اکشن ماجراجویی است. شاید بعد از پنج یا شش ساعت بازی کردن کمی از گیم پلی آن خسته شوید، اما مطمئن باشید به خاطر پلتفرمینگ لذت بخش، داستان و شخصیتهای خنده دار بازی هم که شده، به راحتی شهر سانست را ترک نخواهید کرد.
نظرات