باز هم ایده هزاران بار روایت شده پساآخرالزمان اما این بار با چاشنی حس و حال نوجوانانۀ دهه 80 میلادی! استودیو Double Fine Productions از بدو تاسیس به سه دلیل مشخص اسم در کرده است: دلیل اول راه اندازی شدن آن توسط «تیم شیفر» از بزرگترین اسامی ژانر ماجرایی، دلیل دوم ساخت بازیهایی با حس و حالی خاص و متفاوت از جریان اصلی و البته دلیل سوم، عدم کسب موفقیت تجاری قابل توجه توسط تمام آثار ساخته شده این استودیو! در کنار پروژههای اصلی استودیو که با مدیریت شخص تیم شیفر ساخته میشوند، پروژههای فرعی این گروه از بازیسازان هم همیشه جذابیت خاص خود را داشتند، آخرین ساخته «دابلفاین پروداکشنز» یعنی بازی RAD ادامه دهنده راه آثار جذابی همچون The Cave و Stacking است که با حفظ ظرافت همیشگی محصولات این استودیو، تلاش کرده تا یک Rogue-like سرگرمکننده باشد اما تا چه اندازه در این راه موفق بوده است؟
همانطور که اشاره کردم، بازی RAD در فضایی پساآخرالزمانی اتفاق میافتد اما با این تفاوت که دنیای بازی دو بار پیاپی یک حادثه آخرالزمانی را تجربه کرده است! شما به عنوان یک فرد کم سن و سال برای نجات بشریت داوطلب میشوید تا از سرزمینی به نام Fallow عبور کنید برای این کار ابتدا بدن شما باید آماده شود تا توانایی تطابق با فضای رادیواکتیو Fallow را داشته باشد و این کار به وسیله یک تکنوازی کیتار توسط رهبر شهر انجام میگیرد! بعد از این مراسم، شما وارد فضای نابود شده و مملو از هیولای بیرون از پناهگاه خود میشوید و در کنار تلاش برای موفقیت در ماموریت خود، با دیگر افراد ساکن این دنیای ویرانه رو به رو میشوید و اسنادی هم در رابطه با گذشته دنیا به دست میآورید.
روایت داستان تقریبا در همان ابتدای کار به طور کامل متوقف میشود ولی با پیشروی در بازی به اطلاعاتی زیاد و نه لزوما موثق در رابطه با دنیای اطراف خود دست پیدا میکنید. 10 شخصیت قابل بازی وجود دارند که در ابتدای کار به همه آنها دسترسی ندارید ولی با پیشروی در بازی تعداد شخصیتهای در دسترس بیشتر میشوند. انتخاب هر کدام از این شخصیتها در سبک و سیاق گیمپلی یا کلیت داستان تفاوتی ایجاد نمیکند و فقط پایانبندی هر شخصیت است که مختص اوست. به طور کلی شخصیتهای قابل بازی شخصیتپردازی خاصی ندارند و هر کدام صرفا از نظر ظاهری نماینده بخشی از مُد و خرده فرهنگهای خاص دهه 80 میلادی هستند.
شخصیتهای فرعی هم با وجود اینکه عمق چندانی پیدا نمیکنند اما طراحی بامزه هر کدام، شخصیت خاصی به آنها بخشیده است. در مجموع با توجه به اینکه تمرکز سازندگان روی بخش داستان و شخصیتپردازی نیست، فضاسازی و خلق جهان آن در سطح قابل قبولی قرار دارد و کشف رازهای دنیای اطراف به همراه نکاتی که راوی گوشزد میکند، حس و حال یک دنیای پر از جزئیات و پویا را به خوبی به مخاطب منتقل میکند.
گیمپلی چیزی فراتر از یک Rogue-like استاندارد نیست و سازندگان در هسته گیمپلی، خلاقیت خاصی به خرج ندادهاند ولی خلاقیت در ترکیب جذاب این هسته کلیشهای با فضاسازی و جهان RAD رخ داده است. شخصیت قابل بازی بعد از داوطلب شدن تبدیل به یک Remade میشود، «ریمید»ها افرادی هستند که نه تنها از دنیای رادیواکتیوِ خارج از مناطق محافظت شده جان سالم به در میبرند، بلکه در اثر گشت و گذار در این جهان، به قدرتهای ویژهای دست پیدا میکنند. قدرتها در دو دسته Exo یا خارجی و Endo یا داخلی دستهبندی میشوند که به ترتیب قدرتهای اکتیو و پسیو هستند.
قدرتهای خارجی که به صورت فیزیکی خود را نشان میدهند، با بالا بردن سطح شخصیت بدست میآیند. این قدرتها از توانایی احضار کردن مبارز همراه تا توانایی ایجاد ردی از اسید رادیواکتیو در اثر قدم زدن را شامل میشوند و بازیکن در هر بار تجربه این عنوان، کنترل چندانی در به دست آوردن آنها ندارد. قدرتهای داخلی بر توانمندیهای پایهای شخصیت اثر دارند و سرعت، قدرت، مقاومت او در برابر حملات مختلف را پیشرفت میدهند. این قدرتها که نمود ظاهری ندارند، از طریق جایگاههای خاصی به دست میآیند.
تعدادی منطقه متفاوت در مسیر قهرمان بازی تا رسیدن به هدف نهایی وجود دارند که با هر بار مردن و بازگشت به این مناطق، با نقشهای کاملا متفاوت رو به رو میشویم که چینش دشمنان در آنها هیچ شباهتی به تلاش قبلی برای موفقیت ندارد. شانس، فاکتور بسیار مهمی برای موفقیت در RAD است. اینکه قدرتهای بدست آمده و میزان سختی نقشهها و دشمنان موجود در آنها در چه حدی باشند میتواند کمک بزرگی به بازیکن بکند یا اینکه اسباب رنج روانی آنها را فراهم کند اما بدون شک مهمترین فاکتور موفقیت مثل تمامی عناوین این ژانر، توانایی انطباق با شرایطی است که پیش روی شما قرار میگیرد. سیستم مبارزات بازی هم در نگاه اول پیچیدگی خاصی ندارد و با توجه به اینکه هیچ گونه آموزشی در طول پیشروی در این عنوان در اختیار بازیکن قرار نمیگیرد، به نظر میآید با سیستمی سطحی طرف هستیم اما کمی تجربهگرایی به همراه دقت به توضیحات صفحات لودینگ، باعث میشود به جنبههای پنهان سیستم مبارزات بازی پی ببرید.
در کنار قدرتهای نسبتا زیادی که در RAD وجود دارند، آیتمهای مختلفی هم با کارکردهای متفاوت بر سر راه بازیکن قرار میگیرند که ابتداییترین آیتمها معمولا با شکست دادن دشمنان به دست میآیند اما برای آیتمهای قویتر و اثرگذارتر باید بیشتر جستجو کنید و یا آنها را خریداری کنید. دو واحد اصلی مختلف در بازی وجود دارند که از آنها برای دستیابی به امکانات بهتر، کمک گرفته میشود. یکی نوارهای کاست که حکم پول را دارند و دیگری فلاپیها که برای باز کردن صندوقچهها و درهای مخفی استفاده میشوند. در هر تلاش برای رسیدن به هدف نهایی، آیتمهای قابل خرید بیشتری در دسترس قرار میگیرند که در تلاشهای بعدی به شدت به کمک بازیکن میآیند.
در بررسی بخش گرافیک بازی باید به این نکته توجه داشت که با وجود ساخته شدن آن توسط یک استودیوی اسم و رسمدار و انتشار توسط ناشری بزرگ مثل BANDAI NAMCO Entertainment، ما در نهایت با اثری کوچک و جمع و جور طرف هستیم که قصد ندارد تا پیشرفتهترین تکنیکهای بصری روز را به مخاطب خود نمایش دهد. البته این مسئله به این معنی نیست که RAD از نظر فنی حرفی برای گفتن ندارد اما بهرحال با عناوین AAA یا AA هم در این زمینهها قابل مقایسه نیست. با این وجود در بخش صرفا هنری، بازی عملکردی کاملا موفقیتآمیز داشته است. طراحی شخصیتها، هیولاها و محیطهای مختلف با ظرافت ویژهای انجام گرفته و ترکیب رنگ به کار رفته در این طراحیها هم کمک کرده تا با وجود اینکه دهها و صدها بار طراحی پساآخرالزمانی را شاهد بودهایم، RAD در استایل خاص خود، حس تک و خاص بودن را منتقل کند.
به این طراحیهای جذاب باید نیروهایی که شخصیت در اثر جهشیافتگی پیدا میکند را هم اضافه کنیم که با وجود اینکه تعداد قابل توجهی از این نیرو و قدرتها حالتی بد ریخت و چشمآزار دارند اما طراحی هنری بامزه آنها باعث شده تا قهرمان جهشیافته ترسناکِ تحت کنترل بازیکن، بسیار جذاب از آب در بیاید. در نقطه مقابل موسیقی متن سبک Synthwave کار است که با وجود تلاش برای انتقال فضای دهه 80 چندان گوش نواز در نیامده و در عین حال در انتقال حسی خاص برای فضای پساآخرالزمانی کاملا شکست خورده است. ما در اینجا صرفا با یک موسیقی متن الکترونیکی چیپ و تو خالی طرف هستیم. صداپیشگی زیادی در طول کار شنیده نمیشود اما همان معدود لحظاتی که راویان داستان کلامی را به زبان میآورند، از کیفیت خیلی خوب و قابل قبولی برخوردار است.
بازی RAD در بخش گیمپلی شامل همه آن چیزهاییست که از یک اثر Rogue-like در سال 2019 انتظار داریم اما یه طراحی هنری خاص با الهامگیری از حس و حال دهه 80 کمک کرده تا در فضاسازی نسبت به تمامی آثار پساآخرالزمانی، ساختهای متفاوت باشد. بازی میتواند برای افرادی که آشنایی چندانی با این سبک و سیاق ندارند در ابتدا کمی دشوار باشد اما چرخه گیمپلی به حدی جذاب است که میتواند حتی این افراد را هم به خود جذب کند.
نظرات