ژانر Roguelite/like در سالهای اخیر به یکی از مهمترین چهارچوبهای بازیسازان مستقل تبدیل شده که به واسطۀ موفقیت قابل توجه بازی Hades در سال گذشته، احتمالاً بیش از این هم بر میزان استفاده از آن افزوده خواهد شد. در ابتدای سال جاری میلادی، بازی Skul: The Hero Slayer با بهرهگیری از ساختارهای اصلی این ژانر و بهرهگیری از تعدادی از نوآوریهای «هیدیس» توانست عرضهای موفق روی رایانههای شخصی را تجربه کند. حالا و با گذشت 9 ماه از عرضۀ اولیه حالا نوبت به کنسولداران رسیده تا به این تجربۀ جالب دسترسی پیدا کنند.
در Skul: The Hero Slayer کنترل اسکلتِ جاندار کوچک اندامی به نام «اِسکال» به بازیکن سپرده میشود. در جنگ بزرگی که لحظاتی قبل از شروع بازی بین ارتش شیاطین و انسانها به وقوع پیوسته، اکثر هیولاهای رده بالا کشته یا اسیر شدهاند و پادشاه شیاطین هم توسط قهرمان بزرگ انسانها ربوده شده است. ساحرۀ دربارِ پادشاه شیاطین به اسکال مأموریت میدهد که به سرزمینهای انسانها حمله کرده و افسران رده بالا را به همراه پادشاه از چنگال انسانها برهاند.
چیزی که در پاراگراف اول خواندید صرفاً ظاهر بخش روایی بازی است و با پیشروی در کار، با داستانی غیرمنتظره و در بخشهایی، به شدت تراژیک رو به رو خواهید شد. به طور معمول از آثار روگلایت انتظار روایتی عمیق نداریم و عناوینی مانند هیدیس جزء موارد استثنایی به حساب میآیند و روایت Skul: The Hero Slayer هم ساختاری سینمایی با شخصیتهای زیاد ندارد بلکه با به پایان رساندن هر فصل، فلشبکی به روایت ساحرۀ دربار برای مخاطب نمایش داده میشود که عملکرد مهرههای اصلی داستان که منجر به جنگ بزرگ آغازِ کار شده را برملا میکند.
در کنار اینها تعدادی شخصیت فرعی هم در گوشه و کنار هر مرحله وجود دارند که بار طنز و ارائۀ اطلاعات مربوط به پسزمینۀ جهان بازی را برعهده دارند یا در نقش دشمنان بد ذات شما ظاهر میشوند که وقتی از اهداف آنها به طور کامل مطلع میشوید، این دشمنان انسانی در پلیدی دستکمی از بد ذاتترین هیولاها ندارند. جذابیت اصلی Skul: The Hero Slayer در این مسئله است که شما در جناح آدم بدهای معمولِ آثار مشابه میجنگید و حتی کنترل یکی از دشمنان دون پایۀ این قبیل آثار به عنوان نقش اصلی کار به شما سپرده شده اما چینش دشمنان و همپیمانانِ این قهرمانِ غیرمنتظره، شرایطی را به وجود آورده که موفقیت اسکال برای شما به هدفی ارزشمند تبدیل شود.
هستۀ گیمپلی Skul: The Hero Slayer یک اکشن ساید اسکرولر است که با ساختار روگلایت ترکیب شده اما در کنار تواناییهای پسزمینهای مثل اثر مسمومکنندگی در حملات، افزایش توان تهاجمی یا تدافعی و مواردی از این دست که به واسطۀ به دست آوردن آیتمهای مختلف فعال میشوند، تواناییهای اصلی اسکال وابسته به جمجمههایی است که در طول مسیر پیدا میکنید. در واقع به جای اینکه سلاحها یا قدرتهای جادویی مختلف به صورت تصادفی سر راهتان قرار بگیرند، در اینجا جمجمهها هستند که با تعویضشان به تواناییهای مختلف مبارزاتی دست پیدا میکنید.
حدود صد جمجمۀ مختلف در دسترس هستند که به طور کلی میتوان آنها را در دو دستۀ اصلیِ قدرت بالای فیزیکی با سرعت پایین و متمرکز بر قدرتهای جادویی با سرعت بالا دسته بندی کرد که در هر زمان میتوانید دو جمجمۀ مختلف را همراه خود داشته باشید. بسته به سطحی که جمجمههای انتخابی شما در آن قرار دارند به حداکثر دو قدرت ویژه هم دسترسی دارید که اثرات وحشتناکی را روی دشمنان شما به جا میگذارند. تا حداکثر سه سطح امکان پیشرفت ویژگیهای هر جمجمه وجود دارد که مثلاً یکی از آنها که در ابتدا ظاهری یخی با یک قدرتِ تدافعیِ ویژهای دارد ولی با آپگریدِ کامل تبدیل به هیولای یخی شده که صرف حضور شما در نزدیکی دشمنان باعث یخزدگی، کندی حرکت و مرگ آنها میشود. فراوانی کارکردهای جمجمهها کمک کرده تا کلافگی ناشی از مرگهای بیپایان که یکی از ویژگیهای اصلی ژانر روگلایت است به حداقل برسد و در هر شروع مجدد، مشتاق پیدا کردن جمجمههای جدید باشید.
همانطور که اشاره شد، با توجه به ژانر بازی، مهمتر از قتل و کشتار دشمنان، مُردن کسب و کار اصلی شماست اما ویژگیهایی در Skul: The Hero Slayer تعبیه شده که نیاز نباشد بعد از هر بار شکست خوردن همه چیز را از صفر آغاز کنید. با کمک ساحره میتوانید تواناییهای پایهای اسکال مانند میزان سلامتی یا اثرگذاری انواع مختلف جمجمهها را افزایش دهید یا به کمک تعدادی از افسرانی که در طول مراحل نجات میدهید، قبل از شروع تلاشی جدید برای رسیدن به پایان داستان، از تعدادی ابزار جنگی مناسب برخوردار شوید. مراحل در چهار محیط اصلی اتفاق میافتند که در هر کدام با مدلهای خاصی از دشمنان رو به رو خواهید شد که در هر تلاش جدید، نقشۀ مراحل، چینش دشمنان و تلههای محیطی کاملاً متفاوت از دفعات قبل خواهد بود ولی باس فایتهای پایانی هر محیط در هر دور یکسان باقی میمانند که این مبارزات، تنها بخش گیمپلی هستند که به مرور تکراری شده و از ارزش اولیۀ آنها تا حد زیادی کاسته میشود. در مجموع و با توجه به فراوانیِ قابل توجهی که در کارکرد ابزار مبارزه شاهد هستیم، با یک روگلایت جذاب و به شدت سرگرمکننده رو به رو هستیم که فقط به طی کردن مسیرِ عناوین موفق گذشته بسنده نکرده و ویژگیهای خاص خود را به این فرمول قدیمی اضافه کرده است.
طراحی بصری Skul: The Hero Slayer خوشبختانه در دستهای از سبک پیکسل آرت قرار میگیرد که به لطف استفاده از جزئیات مناسب، امکان تمایز ویژگیهای محیطها و شخصیتها وجود دارد و هر محیط اصلی هم از سبک رنگپردازی و ساختارِ معماری-جغرافیایی خاص خود برخوردار است که با قطعات موسیقی ویژۀ هر فصل هم همراه شده و منجر به یک خروجی با کیفیت سمعی-بصری شده است.
در شرایطی که هیدیس تمام توجهات را نه تنها در ژانر خود بلکه در کل فضای بازیسازی مستقل به خود اختصاص داده، یک عنوان تازه در ژانر روگلایت کار سختی در پیش دارد تا بتوانیم به راحتی در مقام یک تجربۀ قابل توجه از آن یاد کنیم. خوشبختانه Skul: The Hero Slayer توانسته تا اندازهای نوآوری در ساختار به کار ببرد که به اندازۀ کافی از آثار مشابه متفاوت باشد و حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد تا به گزینهای تبدیل شود که با خیال راحت بتوان آن را به عنوان خرید بعدی به مخاطبان پیشنهاد داد.
نظرات