استودیوی فرانسوی Spiders عمده حیات یک و نیم دههای خود را صرف ساخت بازیهایی مشابه با محصولات دوران طلایی استودیوی BioWare کرده، یعنی عناوین نقش آفرینی با چاشنی اکشن که روایتهایی با انتخابهای چند وجهی و مسیرهای متفاوت را پیش روی مخاطب قرار میدهند. مشکل اساسی ساختههای اسپایدرز در تمام این سالها معمولاً ایرادات فنی بسیار به همراه انیمیشنهای نه چندان ایدهآل بوده که همیشه به تمامی بخشهای اصلی مثل سیستم مبارزات و لذت کلی تجربه کارها آسیب وارد کرده و باعث شده تا نام این تیم هم مثل اکثر استودیوهای کوچک اما جاهطلب اروپایی با مفهوم Eurojank گره خورده باشد. این ایرادات فنی اما باعث نشده تا طرفداران پر و پا قرص ژانر نقشآفرینی به واسطه جذابیت سوژههای انتخابی و پرداخت نسبتاً خوب داستانها، همیشه چشم انتظار آن عنوانی نباشند که قرار است بالاخره جاهطلبی این استودیو را به اثری با کیفیت بالا تبدیل کند، که در محصول قبلی خود یعنی GreedFall تا حد خوبی به این نقطه هدف نزدیک شده بودند که همین نکته باعث میشود تا تغییر کامل فلسفه طراحی که در جدیدترین بازی این استودیو، Steelrising، اتفاق افتاده بسیار تعجب برانگیز باشد چرا که این بار به جای الهام از دوران طلایی بایوور که آرام آرام رو به فراموشی گذاشته، شاهد اثری در ژانر به شدت اشباع شده سولزلایک هستیم!
همان طور که اشاره شده Steelrising در ژانر سولزلایک دستهبندی میشود اما در بخشهای مختلف بازی بیشتر از اینکه شاهد کپی کاری از سبک و سیاق بازیهای From Software مانند دیگر دنبالهروها باشیم، اینجا دیگر استودیوی ژاپنی موفق این ژانر یعنی تیم نینجا و سری موفق Nioh است که سایه بزرگتری بر سر بازی انداخته که یکی از مهمترین الگوبرداریها در ساختار روایی اتفاق افتاده است. همان طور که در سری Nioh شاهد قرائتی خیالی از مقطع مهمی از تاریخ ژاپن با حضور شیاطین و هیولاها بودیم، در Steelrising هم شاهد روایت انقلاب کبیر فرانسه در ساختاری کمتر استفاده شده از ژانر علمی-تخیلی یعنی Clockpunk هستیم که در این ساختار، رباتهای اولیۀ متأثر از علم و هنر دوران رنسانس غایت تکنولوژی آیندهنگرانه قصههای این ژانر هستند.
در شروع داستان آخرین ملکه فرانسه، ماری آنتوانت، که در حصار محافظان برای دوری از صحنه اصلی انقلاب در کاخ سلطنتی بیرون پاریس مخفی شده، در حال صحبت با سوگلی خود و نگران از سلامت پادشاه و آینده کشور دیده میشود. در روزهایی که سراسر پایتخت نا امن است، دیدن دود و آتشی که پاریس را فراگرفته ملکه را بیش از پیش نگران کرده خصوصاً اینکه معتقد است افراد دور و بر پادشاه ذهن او را نسبت به واقعیت مسموم کردهاند. اساسیترین تصمیم لوئی شانزدهم در این مقطع، کنار گذاشتن سربازان و محافظان سلطنتی و جایگزین کردن آنها با رباتهای کوکی مخوفی بوده که به جای آرام کردن مردم، بیشتر باعث افزایش حس ناامنی در میان مردم و تندتر شدن شعلههای انقلاب شده است. یکی از این رباتها Aegis است که وظیفه محافظت از ملکه به او محول شده و البته تنها رباتی است که تا حدی از اختیار فردی برخوردار است. ملکه که به طور کلی به این موجودات انسان ساخته اعتمادی ندارد، چارهای جز اعتماد به Aegis ندارد و در نتیجه مأموریت جلوگیری از تصمیمات اشتباه بیشتر توسط پادشاه و نابودی کشور را به این ربات واگذار کرده و او را روانه پاریس میکند.
انقلاب کبیر فرانسه سوژه تکان دهنده و به شدت دراماتیکی است که در سینما و ادبیات بارها جنبههای متفاوتی از آن به تصویر کشیده شده و در سالهای اخیر در مواردی انگشتشمار، بازیهای ویدئویی هم به سراغ این مقطع از تاریخ رفتهاند که معروفترین آنها بازی Assassin’s Creed Unity و به اعتقاد خود من موفقترین آنها هم بازی We. The Revolution هستند. با این وجود در اکثر این موارد شاهد روایتی نزدیک به واقعیت بودیم که وجود شخصیتهای محوری عناوین ذکر شده، صرفاً کمی حاشیه به مسیر اصلی تاریخ اضافه کردهاند اما در Steelrising با روایتی کاملاً خیالی از تاریخ رو به رو هستیم. این رویکرد به خودی خود مشکلی ندارد اما وقتی سازندگان برای جمع کردن روایت خود جای آدمهای خوب و بد دنیای واقعی را تغییر میدهند، کلیت روایت حسی ناخوشایند به خود میگیرد و این مسئله دقیقاً از همان سکانس ابتدایی با ارائه تصویری خیرخواه از ماری آنتوانت و گابریل پولینک آغاز میشود که از قضا در واقعیت، تند شدن آتش انقلاب و حوادث دهشتناک بعد از آن ریشه در دسیسههای این دو نفر و افراد وابسته به آنها دارد. با کنار گذاشتن این ایراد اساسی، کلیت داستان بازی در مجموع قابل قبول است اما محدودیتهای خاص آثار سولزلایک باعث شده تا این بار برخلاف دیگر ساختههای Spiders شاهد روایتی چند خطی نباشیم که برای مخاطبانی که در این سالها به واسطه فلسفه سابق این استودیو چشم انتظار عناوین نه چندان استاندارد آنها مینشستند، خبر خوبی نیست.
گیمپلی Steelrising تقریباً همه خصوصیاتی که از روز اول در عناوین سولزلایک دیدهایم را در خود جا داده اما یکی دو ویژگی خاص هم به این فرمول اضافه شده تا فقدان نوآوری مسئلهای مطلق نباشد. مورد اول به امکان کنترل میزان سختی بازی با دستکاری در میزان قدرت دشمنان، امکان حفظ اسانسهای بدست آمده که برای آپگرید به کار میروند، افزایش بازیابی استقامت و ... مربوط میشود که به مخاطبان اجازه میدهد تا با هر میزان از توانایی بتوانند از این عنوان لذت ببرند. لازم به ذکر است که به طور کلی درجه سختی بازی بدون استفاده از این ویژگیهای کمکی هم از دیگر عناوین مشهور این ژانر پایینتر است ولی کماکان موفقیت در این عنوان، نیازمند دقت و سرعت عملی بالا در مبارزات است.
ویژگی تقریباً نوآورانه گیمپلی مربوط به سیستم استقامت است که با توجه به رباتی بودن شخصیت تحت کنترل، یک سیستم استقامتی انسانی مورد معقولی به نظر نمیرسیده و سازندگان سیستم داغ کردن موتورها و چرخ دندهها را اضافه کردهاند که روی این سیستم، یک حالت خنک کننده سریع هم قرار داده شده که با رعایت زمانبندی مناسب میتوانید خط استقامت Aegis را به سرعت بازیابی کنید ولی باید توجه داشته باشید که این بازیابی سریع باعث پر شدن خط یخ زدگی میشود و در صورت بازیابیهای سریع و پشت سر هم یا دریافت حملات یخی از جانب دشمنان، باعث یخ زدگی کامل و توقف مقطعی میشود که در اکثر مواقع امری مرگبار است.
چهار کلاس نقش آفرینی بازی Bodyguard، Dancer، Alchemist و Soldier هستند که هر کدام سلاحهای متفاوتی برای آغاز کار در اختیارتان میگذارند که از پتک تا بادزنهای فلزی را شامل میشوند و هر کدام از این کلاسها بر نوع خاصی از مبارزه سبک و سنگین و از فواصل مختلف تمرکز دارند. با جمعآوری اسانس انیما با کشتن دشمنان میتوانید سلاحها، تواناییهای پایه و برخی ابزار کمکی خود را از طریق ایستگاههای شارژ که شبیه باجههای تلفن قدیمی در تلفیق با صندلیهای شکنجه هستند ارتقا دهید. همچنین با اضافه کردن ماژولهای جانبی میتوانید سلامتی، تواناییهای مبارزهای و دیگر موارد را با ویژگیهای تازهای همراه کنید.
طراحی هنری Steelrising با توجه به مقطع زمانی و ژانر داستانی خاص آن، باعث خلق تصاویر و مدلهای کاملاً منحصر به فردی شده که این بار به لطف اینکه دشمنان رباتهای کوکی هستند، خشکی انیمیشنها برخلاف تولیدات گذشته این استودیو کمی توجیهپذیر هستند اما همین کندی حرکتی دشمنان یکی از عوامل سادهتر بودن بازی نسبت به آثار مشابه است. به رسم معمول تولیدات Spiders این بار هم شاهد مشکلات فنی و روان نبودن حالت اجرای نرمال کار هستیم که سازندگان با توصل به عرضه بازی روی کنسولهای نسل نهم و بسیار بالا در نظر گرفتن سیستم پیشنهادی برای کاربران رایانههای شخصی تلاش کردهاند تا این نقص را به حداقل برسانند که نهایتاً این عملیات موفقیتآمیز نبوده است. صداپیشگی در سطح بسیار خوبی قرار دارد اما مشکل بزرگی که در این بخش دیده میشود استفاده از لهجههای انگلیسی همراه با چپاندن بی معنی تعدادی کلمات فرانسوی در میان دیالوگهاست که تا انتها هم حالتی طبیعی پیدا نمیکند.
به طور کلی میتوان گفت Steelrising عنوانی صرفاً قابل قبول در ژانری است که آثار بهتر دیگری در آن موجود هستند و از طرفی هم برای سازندگان آن نوعی حرکت رو به عقب و خارج شدن از مسیری است که سالهای زیادی در آن وقت خود را صرف کرده بودند و حالا با چرخشی ناگهانی به سمت روندی از بازار رفتهاند که به شدت اشباع شده و موفقیت در آن به مراتب سختتر از مسیر سابق است.
نظرات