نقد و بررسی Divinity Original Sin 2

 نقد و بررسی کامل بازی Divinity Original Sin 2

افتخار یافتیم تا به عنوان اولین سایت فارسی اقدام به نقد و بررسی بازی Divinity Original Sin 2 کنیم. با ما همراه باشید تا به بررسی شاهکار نقش آفرینی این نسل بپردازیم.

این نقد را بخوانیم یا نخوانیم؟

در هیاهوی خبری عناوین پر زرق و برق و حتی گاها پوچ برخی کمپانی ها، یک عنوان شاهکار عرضه می شود و کسی از وجودش باخبر نمی شود. خب طبیعتا بیشتر افرادی هم که در حال خواندن این مقاله هستند، اسم بازی را برای اولین بار می شنوند یا ممکن است هنگامی که در سایت های خبری یا سایت متاکریتیک جست و جو می کردید به این بازی و نمرات فوق العاده ی آن برخورد کرده باشید. احتمالا بعد از آن به سراغ منابع فارسی برای شناخت و کسب اطلاعات بیشتر در مورد این عنوان رفته باشید و به بن بست خورده باشید. اما نگران نباشید. ما اینجا هستیم تا از صفر تا 100 بازی را با یکدیگر بررسی کنیم و ببینیم که بازی Divinity Original Sin 2 اصلا چه هست و چرا اینقدر مورد استقبال منتقدین قرار گرفته!

همانطور که می دانید سبک بازی نقش آفرینی بوده و زاویه دید آن از بالا به پایین مانند بازی های استراتژیک است. سبک مبارزات آن هم به صورت نوبتی و تاکتیکال است. به دلیل همین ویژگی مبارزات نوبتی و نوع دوربین، این بازی نقش آفرینی کلاسیک نیز لقب گرفته است. خیلی از گیمر های بی حوصله و شوتر باز این چند خط برایشان کفایت می کند تا قید بازی را بزنند! چون الآن ناسلامتی در سال 2017 هستیم و دوربین ایزومتریک و مبارزات نوبتی دِمُدِه شده و این بازی هم یک عتیقه به حساب می آید!

در جواب این دوستان باید گفت اگر بی حوصله هستید و دوست دارید یک بازی شوتر سریع به خوردتان بدهند و خبری از آزادی عمل و داستان زیبا و گیم پلی عمیق نباشد، خب حق با شماست و می توانید از خیر این بازی بگذرید. اما اگر سرتان برای یک نقش آفرینی ناب داغ است، اگر دلتان برای دنیایی پر از جزییات بی حد و حصر تنگ شده، اگر حس ماجراجویی و اکتشاف تان گل کرده است، با ما همراه باشید. ضمنا در صورتی که وقت تان تنگ است یا می خواهید نگاهی سریع و گذرا به بازی داشته باشید بهتر است ابتدا بخش های اولین نگاه، سخن پایانی و کادر نمرات را بخوانید.

اولین نگاه
بازی با یک کات سین آغاز می شود. یک پیرزن ساحره را می بینید که با جادوهایش، موجودات شیطانی را به میان مردم می آورد. کارهای او باعث می شود تا همگان به جادو بدبین شوند و جادوگران را به Fort Joy تبعید کنند. شما نیز یکی از جادوگران تبعیدی هستید که قرار است با یک کشتی به Fort Joy بروید.
اینجاست که بازیکن وارد می شود و باید یک کاراکتر بسازید. از میان نژاد های مختلف مانند انسان ها، الف ها، لیزارد ها و دورف ها یا نژاد مخالف آن ها یعنی انسان های نامیرا، الف های نامیرا، لیزارد های نامیرا و دورف های نامیرا یکی را انتخاب کنید.

بعد از نژاد نوبت به کلاس می رسد. کلاس های بازی به شدت زیاد و گسترده هستند و شامل جادوگر، ساحره، شوالیه، دزد، شکارچی و ... می شود که هر کدام سبک مبارزه و توانایی های خاص خود را دارند.  سپس می توانید از میان مهارت ها، قابلیت ها، توانایی ها هر کدام را به دلخواه ارتقا دهید و کاراکتر خود را شخصی سازی کنید. این شخصی سازی مهارت ها و قابلیت ها که تاثیر مستقیم بر مبارزات و گیم پلی بازی دارد، به قدری گسترده و زیاد است که در حوصله مطلب نمی گنجد و باید در فرصتی دیگر مقاله ای جداگانه در باب این موضوع نوشته شود. در کل می توان گفت بخش ساخت کاراکتر DOS 2 نه تنها عالی بلکه یکی از بهترین ها در میان آثار سبک نقش آفرینی است و یقینا جز عمیق ترین آنان به شمار می رود.

بعد از ساخت کاراکتر، شما از خواب برمی خیزید و متوجه می شوید در یک کشتی زندانی و به همراه دیگر جادوگران زندانی در حال حرکت به طرف تبعیدگاه تان یعنی Fort Joy هستید. اما چند قدم که جلوتر می روید، می بینید که در یکی از کابین‌های کشتی قتلی رخ داده است. مجیسترها از شما می خواهند که اگر به کسی در میان زندانی ها مشکوک شدید فورا به آن ها اطلاع دهید و در ازای این اطلاعات، پاداش خوبی دریافت خواهید کرد. (مامورانی که مسئول جمع آوری و نگهداری جادوگران هستند، مجیستر نام دارند.)

در این لحظه سیستم دیالوگ به شدت غنی و قوی بازی خود را نشان می دهد. برای چنین حرفی، چه پاسخی در نظر دارید؟ حرفش را قبول می کنید؟ می خواهید بگویید که شما یک موش نبوده و حاضر نیستید تا خبرچینی زندانی ها را بکنید؟ یا می خواهید در مورد مبلغ خبرچینی‌تان چانه زنی کنید؟! خب تمام این گزینه ها در سیستم دیالوگ بازی پیش بینی شده اند و شما می توانید به دلخواه یکی را انتخاب کنید.

سپس راه تان را جدا می کنید و به  سراغ سایر زندانی ها می روید. اولین زندانی که با آن برخورد می کنید یک الف است. او پشت یک میز نشسته است و مشغول انداختن یک تاس است. از او می پرسید در حال انجام دادن چه بازیی است. الف هم جواب می دهد یک بازی مربوط به سرنوشت آدم هاست! شما هم با ترس و لرز می پرسید که آیا در حال تصمیم گرفتن درباره ی سرنوشت شماست؟ اما الف با گرمی و مهربانی جواب می دهد خیر و نیازی به نگرانی نیست.

شما راه خود را ادامه می دهید. به یک دورف می رسید که در حال چوپوق کشیدن است. او از شما می خواهد که به دقت به صدای اطرافش گوش کنید. اما وقتی به او می گویید که چیزی خاصی نمی شنوید دورف چندین بار از شما درخواست می کند تا به دقت گوش کنید و چشمانتان را ببندید. آنجا بود که من هم برای اولین بار در یک بازی رایانه ای چشمانم را بستم و به دقت گوش دادم. صدای اطرافیان مانع بود اما با کمی تمرکز صدای آن ها از ذهنم محو شد. صدای کشتی و برخورد آب را شنیدم. به دورف گفتم که احتمالا دریا عصبانی است و به زودی طوفانی آغاز خواهد شد.  اما او یک جواب غیر منتظره به من داد و گفت هر بار که کاپیتان فرمان کشتی را می چرخاند، آب به قسمت چپ کشتی بر خورد می کند. این یعنی ما در حال حرکت به طرف شرق هستیم. این یعنی مقصد ما Fort Joy است. او با لحن خوشحالی این را می گفت. من هم از او پرسیدم که چرا خوشحال است اما جواب سرراستی نداد و مشخص بود که نقشه ی فرار در ذهن دارد. به او گفتم که اگر نقشه ی فراری دارد من هم باید در آن دخیل باشم. دورف یک لبخند شیطانی زد...

این نمونه ای از واکنش بسیار طبیعی افراد و NPC های داخل بازی است. اگر قرار بود DOS 2 هم مانند سایر بازی های معمول نقش آفرینی باشد، احتمالا دورف به شما می گفت فلان آیتم را از فلان جای کشتی بیاور تا من تو را به نقشه ام راه دهم. من به این آیتم هیچ نیاز مشخصی هم ندارم و این کار فقط برای سرگرم کردن تو است. چنین منطق مسخره ی بازی‌های نقش آفرینی معمول جایی در DOS 2 ندارد. بازی به هیچ وجه جلوی شما سنگ نمی اندازد و مسیرتان را بیهوده طولانی نمی کند چراکه جزییات و حجم داستان آن به قدری زیاد است که نیازی به این سنگ اندازی ها برای طولانی تر جلوه دادن آن نیست!

به هر حال بعد از صحبت با چند نفر از زندانی ها ( که از قضا یارها و دوستان شما از میان همان ها هستند) بالاخره به انتهای کشتی می رسید. یک پیر زن در حال بحث و جدل با مجیستر ها هست. از صحبت هایش می فهمید که او جادوگر مقتول را کشته بود و حالا در حال تهدید کردن دیگران است. پیرزن ناگهان متوجه شما می شود. مجیسترها به شما هشدار می دهند که از او فاصله بگیرد چراکه شخص خطرناکی است. و من هم چون زندانی مجیستر ها بودم و به آن ها اعتماد نداشتم طرف پیرزن را گرفتم اما افسوس که او واقعا دیوانه بود و چند لحظه بعد یک انفجار گسترده در کشتی ایجاد کرد و خودش هم ناپدید شد. شما مدتی بعد به هوش می آید و بعد از کمی جست و جو در می یابید که مجیسترها نابود شده اند و  کشتی در حال غرق شدن است. سپس یک جانور بزرگ (void) را می بینید که به کشتی حمله کرده است. او به دلیل استفاده ی آن پیر زن ساحره از جادو، بیدار شده و به کشتی حمله کرده است. شما به دنبال راه خروج می روید و دوستان تان را هم نجات می دهید.( همان کسانی که در طول مسیر با آن ها صحبت کرده بودید) اما خودتان نمی توانید سوار قایق شوید و همراه کشتی و جانور بزرگ غرق می شوید...

این هم ازمقدمه ی طوفانی بازی!
داستان بازی Divinity: Original Sin 2

داستان بازی از قرن ها بعد از نسخه اول آغاز می شود. پس احتیاجی به آشنایی با داستان اولین شماره نیست. ماجرا در یک جهان فانتزی، جایی که جادوگر، هیولا، اژدها و حتی خدایان(!) وجود خارجی دارند، جریان دارد. اما بر خلاف ظاهر قضیه، ماجرا اصلا خوب پیش نمی رود. مردم متوجه می شوند هنگامیکه جادوگران از جادو استفاده می کنند، در واقع به یک منبع نیرویی متصل می شوند که این نیرو باعث می شود تا هیولا های خبیث (VOID) نیز از خواب برخیزند و به جان مردم بیفتند! در این بین، لوسین، پادشاه انسان ها و نماینده ی خدایان  ( Divine )، جان خودش را فدا می کند تا جلوی Void را بگیرد و بعد از مرگش، پسرش الکساندر جانشین او می شود. اما بعدا معلوم می شود که با مرگ لوسین نه تنها جلوی Void گرفته نشده بلکه او قوی تر هم شده و جهان در هرج و مرج فرو رفته است. پس پادشاه الکساندر که وارث الهی تخت و تاج است، تمامی جادوگران را دستگیر و به Fort Joy تبعید می کند تا دیگر Void ها به قلمروی انسان ها حمله نکنند.

شما هم یکی ازاین جادوگران تبعیدی هستید و قرار است به فورت جوی منتقل شوید. اما کشتی تان طی حوادثی غرق می شود ولی به طور شگفت انگیزی از غرق شدن نجات پیدا می کنید. در واقع یک نیروی خارجی شما را نجات می دهد و این نیروی خارجی چیزی نیست جز خدای شما! این خدا به نژادی که انتخاب می کنید بستگی دارد. در بازی برای هفت نژاد مختلف، 7 خدا وجود دارد و تمام این خدایان در حال جنگیدن با Void یا همان شیطان بزرگ هستند. اما از آنجا که Divine یا همان لوسین بزرگ مرده است و فرزندش جانشین مناسبی برای او نبوده، جای او خالی می ماند و خدایان از پس Void بر نمی آیند چراکه آن ها به یک Divine نیاز دارند تا آن ها را متحد و یکپارچه علیه Void نگه دارد. پس هر کدام یک نماینده را از نژاد شان انتخاب می کنند که این نماینده Godwoken نام دارد و از قضا تمامی یاران شما، Godwoken نژاد خودشان هستند. وظیفه ی Godwoken ها نیز بدست آوردن قدرت و کسب دانش و نیرو است تا به Divine بعدی تبدیل شوند و جلوی Void را بگیرند. حال ماجرای شما نیز به همین ترتیب آغاز می شود. باید از Fort Joy فرار کنید و خود را آماده نمایید تا از یک Godwoken به یک Divine تبدیل شوید و در بین راه  مراقب دوستان و دشمنان خود نیز باشید.

باقی داستان را می گذارم بر عهده ی خودتان تا بیشتر از این لو نرود. در مورد کلیت داستان هم می توان گفت که تم مذهبی و اسطوره ای دارد. داستان بازی چند لایه و عمیق بوده و تنها به ماجرای تبعید شما به Fort Joy و تبدیل شدن به یک Divine محدود نمی شود. چراکه تک تک شخصیت های اصلی  و تک تک NPC ها داستان ویژه ی خودشان را دارند و باور کنید یا نه حتی یک نگهبان ساده که بر بالای یک برج مشغول به مراقبت است، یک پیش زمینه ی داستانی دارد. به طور کلی باید گفت که سازندگان برای تمام جزییات بازی نقشه و برنامه چیده اند و مطمئن باشید دنیایی به وسعت DOS 2 پیدا نخواهید کرد که تا این حد پر از جزییات ریز و درشت داستانی باشد. داستان زیبا و گسترده ی بازی DOS 2 قطعا یکی از بهترین داستان های چند سال اخیر است.

روایت داستان

اما در مورد شیوه روایت داستان چه می توان گفت؟ از آنجا که بازی ایزومتریک است، نمی توان انتظار کات سین های طولانی و سنگین را در میان بازی داشت چراکه نه مناسب حال و هوای آن است و نه با سبک آن جور در می آید. پس چه می توان کرد؟ مانند سری بازی های الدر تنها به دیالوگ اکتفا کرد؟ این گزینه هم منتفی است چراکه شما از دید بالا هستید و خیلی از حرکات بدن کاراکتر ها و npc ها را نمی بینید و نمی توانید حالت چهره آن ها را تشخیص دهید. اینجاست که نبوغ سازندگان بازی به کمک شان می آید. آن ها تصمیم می گیرند تا  داستان بازی را با ترکیبی از سیستم دیالوگ محور و روایت محور ارائه دهند. دقیقا مانند یک کتاب. وقتی می خواهید به سراغ شخصی بروید، ابتدا راوی داستان جزییاتی از حالات بدنی و فیزیکی و روحی او را بازگو می کند و بعد مکالمات شما و آن شخص آغاز می شود و بعد از گفتن دیالوگ های مهم و حساس، راوی دوباره به شرح حالت بدن و اعمال آن ها می پردازد تا شما بتوانید به خوبی احساسات آن ها را درک کنید. این شیوه روایت داستان واقعا زیبا و در نوع خود تحسین برانگیز است و جلوه و ارزش هنری بازی را یک پله بالا می برد و باعث می شود تا ما  Divinity Original Sin 2  را به یک کتاب زیبا تشبیه کنیم. کتاب زیبایی که جزییات گسترده آن نه در حجم یک کتاب و نه در وسعت یک فیلم می گنجد بلکه تنها قالب آن یک بازی می تواند باشد و هنر بازی است که می تواند این حجم از زیبایی را در خود جای دهد.

اکتشاف و دیگر هیچ!

از بخش های داستانی بازی که بگذریم می رسیم به مهمترین رکن اساسی گیم پلی یعنی اکتشاف و جست و جو. Dos 2  یک بازی بر مبنای جست و جو و کشف محیط است. بر خلاف ۹۹ درصد عناوین رایج امروزی، dos 2 تقریبا هیچ راهنمایی و نشانی به شما نمی دهد و نمی گوید که باید چه کار کنید. این خود شما هستید که باید بفهمید چه کار کنید و البته اگر یک وقت در جایی مسیرتان را گم کردید، می توانید از یاران تان کمک بخواهید و بپرسید که اکنون چه کاری باید انجام دهید و آن ها هم سر بسته به شما می گویند که کدام کار اولویت بیشتری دارد و باز هم شما می مانید و روش انجام کارتان! نه راهنمایی و نه نشانی دقیق از مراحل. حتی ممکن است در بعضی جا ها نتوانید مراحل اصلی و فرعی را از یکدیگر تشخیص دهید. شما خودتان باید وجب به وجب محیط بازی را بگردید و جست و جو کنید تا فلان ایتم را پیدا کنید یا فلان شخصیت را ببینید.

این نکته هم می تواند مزیتی فوق العاده باشد و هم می تواند مایه ی عذاب که بستگی به مخاطب دارد. اگر از بازیکنان حرفه ای نقش آفرینی هستید و ید طولانی در بازی هایی مثل زلدا و دارک سولز و الدر دارید پس در اینجا هم احتمالا مشکلی پیدا نخواهید کرد و مطمئنا عاشق این ویژگی بازی می شوید چراکه آزادی عمل فوق العاده ای در اختیارتان می گذارد و به شما دستور نمی دهد که کارها را چطور و به چه ترتیبی انجام دهید. اما در سوی دیگر اگر یک گیمر آماتور هستید و از طرفی آشنایی چندانی با زبان انگلیسی ندارید، به احتمال زیاد دچار مشکلات فراوانی در روند بازی خواهید شد و ممکن است بارها به بن بست بخورید. پس همین حالا تصمیم تان را بگیرید! این را هم بدانید که یکی از زیبایی های این بازی به راز ها و مکان ها و داستان های مخفی آن است که در گوشه و کنار نقشه پراکنده شده اند و تنها یک روح جست و جو گر می تواند پرده از اسرار آن بردارد!

میدان مبارزه در Divinity: The Original Sin 2

مبارزه بازی تاکتیکال و نوبتی است و مسلما شما فکر خواهید کرد که این سیستم مبارزه بازی را محدود می کند و آزادی عمل و فرصت ابداع شیوه های نوین را از شما می گیرد. اما به جرات می توانم بگویم که عکس این قضیه صادق است! نمی توانم تصور کنم که آزادی عمل و استراتژی های کنونی بازی در حالتی غیر از تاکتیکال و نوبتی وجود داشته باشد. حتی مرا به این تفکر رسانده که مبارزات نوبتی کامل ترین نوع کمبت ها هستند. این شیوه مبارزه باعث می شود تا شما برای هر حرکت خود برنامه و استراتژی داشته باشید و سر به هوا نباشید و کال او دیوتی وار دیوانه بازی در نیاورید!

شما در هر نوبت تقریبا 5 تا AP یا همان Action Point  خودمان را در اختیار دارید. این ap ها مشخص می کنند که در هر نوبت تا چه مقدار می توانید حرکت کنید یا ضربه بزنید. در بیشتر موارد ضربه های شما ap 2 و برای هر ده متر حرکت یک ap  کسر خواهد شد. البته این رقم ها ممکن است در شرایط مختلف متفاوت باشد.

مثلا شخصیتی که لباس سنگین به تن دارد وstrength  آن بالاست حرکت کند تری نسبت به سایر افراد دارد. همچنین جادوها و مهارت های مختلف بسته به میزان آسیب شان، مقادیر متفاوتی از ap  را مصرف خواهند کرد.

ضمن آنکه در این بازی، محیط مبارزه و عوامل طبیعی هم نقش بسیار حیاتی را ایفا می کنند. به عنوان مثال شخصیت ها ممکن است سردشان باشد، یا گرم شان شود، یا خیس بشوند و این تاثیرات محیط بر مبارزات هم اثر گذار است. مثلا اگر شخصیتی خیس شده باشد و به او یک شوک الکتریکی وارد کنید، او آسیب بیشتری خواهد دید یا بالعکس اگر شخصیتی را که گرمش شده باشد، بخواهید یک طلسم یخی بر او وارد کنید احتمالا طلسم تان اثر نخواهد کرد و یا آسیب کمتری خواهد داشت!

علاوه بر این ها، عنصر ارتفاع نیز مهم است! اگر در گروهتان کمان دار و یا جادوگر دارید، بهتر است او را بر یک جای بلند قرار دهید چراکه کمان داران هنگامی که از بالا به پایین تیر می زنند، آسیب بیشتر وارد می کنند و برعکس این موضوع هم بر قرار است. اگر بخواهید از ارتفاع پایین یک سرباز را در ارتفاع بالا هدف بگیرید، تیر شما آسیب کمتری خواهد داشت. ( این هم به شرط آن است که تیر به مقصد برسد و در طول راه با موانع برخورد نکند!)

همچنین سازندگان در گوشه و کنار بازی بشکه های مختلفی حاوی آب، روغن مشتعل و ... قرار داده اند تا بر جذابیت مبارزات بیفزاید و هر کسی که بتواند از این بشکه ها به نفع خود استفاده کند برنده خواهد بود! به عنوان مثال اگر حریفتان کنار روغن مشتعل ایستاده است، یک گلوله ی آتشین به آن بشکه وارد کنید تا منفجر شود و دشمن را زنده زنده بسوزاند!

در ادامه با تصاویری از بخش مبارزات و توضیحاتی درباره ی پاره ای از اسکیل ها، این بخش را برای شما بیشتر باز خواهیم کرد.ضمنا لازم به ذکر است که اسکیل ها را می توانید با خواندن کتاب، بدست بیاورید و یاد بگیرید.

به عنوان مثال، کلاس Necromancer را در نظر بگیرید. این کلاس تقریبا جادوی سیاه محسوب می شود و مخصوص ساحره ها است. اگر شما قابلیت Necromancer خود را ارتقا دهید، قادرید مهارت های آن را یاد بگیرید. چند نمونه از مهارت های این کلاس:

این مهارت به شما کمک می کند تا هنگامی که جان تان پایین آمده و نوار خونی تان کم شده، با استفاده از خون موجود بروی زمین، بخشی از سلامتی خود را بازگردانید. همانطور هم که در تصویر می بینید برای استفاده از این مهارت باید یک AP مصرف کنید و بعد از استفاده تا 3 نوبت نمی توان دوباره آن را به کار برد.

این مهارت نیز باعث می شود تا یک باران خون در یک ناحیه مشخص شروع به باریدن کند و اگر حریفان مجیک ارمور نداشته باشند، خون ریزی خواهند کرد و سطح سلامتی آن ها پایین خواهد آمد.

شما اگر این مهارت را بروی یک جنازه امتحان کنید، باعث می شود تا آن جنازه به یک تکه گوشت متحرکی که تحت کنترل شما حرکت می کند، تبدیل شود! ضمنا می توانید آن را به نقاط حساس میدان مبارزه ببرید و منفجرش کنید تا به دشمنان آسیب بزند!

 حال چند نمونه از قابلیت های Pyrokinetic را برایتان بازگو خواهم کرد:

این مهارت در واقع یک گلوله آتشین است که می توانید آن را در یک ناحیه مشخص پرتاب کنید و هر چه را که در آن قسمت است، بسوزانید. قدرت آسیب آن هم بستگی به سطح لول شما دارد.

با یادگیری این مهارت، قادر خواهید بود تا تیر های آتیشین به طرف دشمنان و یا هر کجای محیط پرتاب کنید و  ایجاد آتش سوزی کنید.

به کمک این مهارت قادر خواهید بود تا به دشمنان خودتان شلاق آتیش بزنید و باعث آتش سوزی و یا نابینایی موقت آن ها بشوید!

آیتم، آیتم و باز هم آیتم!

گیم پلی بازی فقط به اکتشاف و مبارزه ختم نمی شود بلکه بخش بزرگی از آن به خرید و فروش، ساخت و ساز آیتم ها، پخت غذا ها و معجون ها، تعمیر اسلحه ها و نحوه ی چینش آیتم ها و مهارت ها باز می گردد. بگذارید ابتدا درمورد ارتباط میان توانایی ها و آیتم ها صحبت کنم. شما باید یک تناسب میان ویژگی های مختلف تان مثل Strength و Intelligence و Finesse و Vitality  و ... داشته باشید. از طرفی بسته به کلاس کاری تان این قابلیت ها را باید گسترش دهید. برای مثال اگر جادوگر باشید، بهتر است Intelligence خود را بالا ببرید چراکه در کار با عصا های جادویی مختلف بیشتر کمک تان می کند و باعث می شود تا ضربه بیشتر و مهلک تری وارد کنید. اگر یک کمان دار هستید، بهتر است مهارت Finesse خود را بالا ببرید، چراکه کمان ها همگی به دقت و ظرافت بالایی نیاز دارند و هر چه دقت شما هم بالاتر باشد، آسیب سلاح تان بیشترخواهد بود و به همین ترتیب برای سایر کلاس ها باید عمل کنید.

خرید و فروش آیتم ها یک بخش جدایی ناپذیر بازی و مهمترین منبع در آمد شما خواهد بود. بخواهید یا نخواهید کوییست های اصلی پول چندانی به شما نمی دهند و اگر شما بخواهید یک اسلحه یا یک لباس بهتر بخرید به پول نیاز دارید. اما این پول را از کجا می توان تهیه کرد؟ از طریق جمع آوری گیاهان، اشیا و اسلحه های مختلف در محیط و در میان جنازه ها! شما با جمع آوری آیتم ها و فروش آن ها به هر کسی در دنیای بازی می توانید پول جمع کنید. ( دقت کنید هر کس! چون شما توانایی خرید و فروش با تمامی شخصیت ها و npc ها را دارید!) اما برای خرید و فروش بهتر است مهارت Bartering خود را بالا ببرید تا بتوانید بهتر بر سر قیمت اجناس چانه زنی کنید و کالا های خود را به بالاترین قیمت بفروشید و کالا های طرف مقابل را به قیمت کمتری بخرید. از طرفی روابط شما با شخصیت مقابل تاثیر به سزایی در روابط اقتصادی تان دارد. مثلا اگر برای شخصی کاری انجام داده باشید و لطفی در حقش کرده باشید، Attitude شما در مقابل آن شخص بالا می رود و این باعث می شود تا طرف از شما خوشش بیاد و بدین ترتیب اجناسش را با قیمت کمتری به شما خواهد فروخت و اجناس شما را هم با قیمت بالاتری خواهد خرید! همینطو راگر کاری کنید که آن شخص با شما دشمنی پیدا کند دیگر نمی توانید با او خرید و فروش داشته باشید. اما یک مهارت دیگر هم اینجا ممکن است به کارتان بیایید. اگر قابلیت Persuasion خود را بالا ببرید، برای دیگران جذاب تر می شوید و آن ها شما را راحت تر می پذیرند و حتی اگر شناختی از شما نداشته باشند، به خاطر خون گرمی و روابط اجتماعی خوبتان به شما یک تخفیف درست حسابی می دهند!

ازدلالی و کاسبی که بگذریم (!) می رسیم به بخش ساخت آیتم ها و پخت غذا ها. شما می توانید  دستور العمل ساخت تمام اسلحه ها و ارمور های مورد نیازتان را از طریق کتاب ها و نوشته های درون بازی پیدا کنید و طبق آن ها شروع به ساخت آیتم کنید.( نکته مهم اینجاست که تعداد اسلحه ها و ارمور های بازی بسیار زیاد است و بنده پیشنهاد نمی کنم که چند صد کتاب درون بازی را بخوانید تا روش ساخت آن ها را یاد بگیرید. می توانید با یک جست و جوی ساده درگوگل دستور ساخت هر ایتمی را که می خواهید پیدا کنید) البته حواستان باشد تعدادی از آیتم ها به یک مهارت به نام Blacksmith نیاز دارند. بهتر است یک آهنگر در گروهتان داشته باشید تا توانایی ساخت این آیتم ها را داشته باشید.

 از طرفی برای پخت غذا ها و معجون ها کافی است یک دیگ و یک شعله آتش تهیه کنید تا بتوانید هر چه که دلتان می خواهد به داخل دیگ بریزید و بپزید و با آن یک ناهار خوشمزه درست کنید و در هنگام نبرد این ناهار خوشمزه شما را Heal خواهد کرد. غذا هایی که می توانید درست کنید از یک سیب زمینی آب پز ساده گرفته تا ماهی و پاستا با سس گوجه فرنگی و ... را شامل می شود! التبه باید گفت که این بخش ساخت و ساز وهمینطور قسمت پخت و پز هنوز کامل نشده و خیلی مواقع شما نمی توانید آیتم ها را با هم ترکیب کنید. ولی جای نگرانی نیست. بزودی سازندگان با بسته های الحاقی جدید دستور العمل های بیشتری را به بازی اضافه خواهند کرد.

 اما بخش ارمور ها. اصلا چه چیز هایی می تونید بپوشید و هر کدام چه خاصیتی خواهند داشت؟ شما در بازی می توانید تن پوش، شلوار، کفش، کلاه خود، دستکش، کمربند، گردن بند و دو حلقه داشته باشید. نکته ی خوب ماجرا این است که تمامی لباس های برای تمامی نژاد ها قابل استفاده است. مثلا شما می توانید یک لباس انسان ها را به تن یک لیزارد کنید و بازی متناسب با نژاد انتخابی تان، شکل لباس را تغییر خواهد داد. اما این امر فقط در مورد نژاد بازی صادق است و چون کلاس های بازی هر کدام توانایی های مختلفی دارند، نمی توان یک لباس بخصوص را که برای یک شوالیه ساخته شده به تن یک جادوگر زد. به عنوان مثال یک لباس شوالیه به Strength بالایی نیاز دارد که فقط جنگجو های شوالیه ای از این قابلیت برخودار اند و جادوگران می توانند لباس هایی که Intelligence بالایی می خواهند را بر تن کنند. نکته ی مهم دیگر این است که لباس ها به شما دو نوع حافاظت می دهند؛ Magic Armor و Physical Armor. مجیک ارمور در واقع یک نوع محافظت از شما در برابر جادو است. به عنوان مثال اگر کسی به طرف تان یک گلوله ی آتشین پرتاب کند این جزو مهارت های جادویی محسوب می شود و مجیک ارمور شما از شما محافظت خواهد کرد. ( البته به نوع لباس هم بستگی دارد که تا چه حد توانایی محافظت دارد) فیزیکال ارمور هم برای مقابله با ضربه ی شمیشیر و تیر کمان است و از شما در برابر این صدمات محافظت خواهد کرد. همچنین بعضی از انگشتر ها و گردن بند ها هستند که از کاراکتر در برابر یک سری منابع طبیعی مثل آب، برق یا آتش یا مواد سمی محافظت می کنند. مثلا اگر کسی به طرف تان یک شوک الکتریکی وارد کند، گردن بند تان از شما حفاظت خواهد کرد.

 همراهان

یکی از دیگر از عنصر های حیاتی و مهم داستان و گیم پلی بازی، همراهان شما هستند. در بازی ۵ شخصیت اصلی و ۲ شخصیت فرعی وجود دارد که می توانید ۳ نفر از آن ها را همراه خود کنید. در ادامه با شخصیت های اصلی آشنا می شویم:

Ifan Ben-Mezd
تبهکار و شرور! او یک قاتل قرار دادی است که برای گروه Lone Wolves  کار می کند. او به طور داوطلبانه وارد fort joy شده است تا هدف هایش را باز بین ببرد! وی به تازگی یک قرارداد از طرف کسانی دریافت کرده است که از او می خواهند godwoken  ها را بکشد. ایفان بعد از آنکه متوجه می شود خودش هم یک godwoken  است، از این کار کناره گیری می کند. ضمنا نژادش  انسان است و مهارتش در تیراندازی می باشد.

Lohse
یک دختر زیبا و خندان و مهربان. شما او را اولین در حال بازی و تئاتر با کودکان تبعیدی که در داخل کشتی هستند می بینید. او قلب مهربانی دارد و فورا به شما اعتماد می کند.‌ ساحره است و مهارت خوبی در کنترل عنصر های آب و هوا دارد. اما یک مشکل بزرگ  لوش  را آزار می دهد. او توسط یک الف دیگر تسخیر شده و گاهی کنترل خودش را از دست می دهد.  بنابراین از شما می خواهد که کمکش کنید تا بتواند از شر آن موجود مزاحمی که بدنش را تسخیر کرده رهایی یابد.

Sebile
الفی که تاس می انداخت و سرنوشت انسان ها را معلوم می کرد یادتان است؟ خب این همان الف است که می تواند جزو یاران شما باشد. او یک دختر بدجنس و تقریبا سرد و بی احساس است که البته پیش زمینه ی داستانی اش باعث شده تا به چنین روزی بیفتد. زمانی او برده بوده و مدام توسط اربابانش آزار می دیده است ولی بعد از آنکه از چنگ آن ها می گریزد تصمیم به انتقام می گیرد و کارش را از اربابی شروع می کند که زخم روی صورتش کار اوست. وی برای انتقام گیری به صورت داوطلبانه به fort joy  می آید تا حساب دشمنانش را برسد. ضمنا مهارت او در استفاده از دو خنجر بوده و بسیار سریع و چابک است.

Red Prince Lizard

خب این هم از شاهزاده ی با کلاس ما! او به دلیل خواب هایی که دیده، فک می کند که قرار است در آینده پادشاه شود و یک امپراطوری را اداره کند! از این رو به دنبال افرادی که توانایی تعبیر خواب را دارند می رود. البته شاید برایتان جالب باشد اولین بار که شما را می بیند، از شما تقاضا می کند تا برده اش بشوید! هر چند بعد از نجات او از کشتی، خواسته اش را پس میگیرد. پرنسس ما توانایی خوبی در نبرد های تن به تن و استفاده از سلاح هایی مانند شمشیر و پتک دارد.

The Beast
دورف کوچک دوست داشتنی! این همان دورف چوپوق کشی است که به شما می گفت چشم هایتان را ببندید و با دقت گوش کنید! او به چیزی جز فرار از fort joy  و بازگشت به وطنش یعنی driftwood فکر نمی کند. توانایی خوبی در ساخت وسایل و ابزار ها دارد و master blacksmith  است. همچنین در نبرد های تن به تن تواناتر است و سلاح اصلی اش تبر است.

گرافیک

ای کاش می شد ادعا کنم که این بازی یکی از بهترین گرافیک ها را میان بازی های رایانه ای دارد اما به دلیل محدودیت های دوربین ایزومتریک نمی توان چنین ادعایی کرد. اما با این وجود مناظر طبیعی به خصوص جنگل ها و درختان و مجسمه ها و ساختمان ها در این بازی بسیار چشم نواز هستند و از ساعت ها تماشای آن ها سیر نمی شوید. چراکه گویی یک تابلوی نقاشی زیبا را در مقابل چشمانتان قرار داده اند. کیفیت بافت ها و رنگ بندی محیط بسیار خوب است و همه چیز با هم متناسب است. فیزیک بازی هم فوق العاده است و کافیست تا از مهارت هایتان برای جابجایی اشیا یا انفجار آتش استفاده کنید تا متوجه فیزیک آن بشوید.

جالب اینجاست که اگر سربازی را بسوزانید، بعد از مرگش آثار سوختگی را در بدنش می بینید. یا اگر به او شوک الکتریکی وارد کنید، آثار برق گرفتگی را در بدنش می بینید!

از نظر تکنیکی نیز بازی بسیار خوب و بهینه است و کمترین باگ یا افت فریمی در آن مشاهد نمی کنید. شاید تنها نقطه ضعف گرافیک بازی یا بهتر است بگویم تنها ضعف بازی (!)  این است که دوربین شما محدود است و به خوبی زاویه نمی گیرد چراکه برای اکتشاف نیاز دارید تا یک وسعت بیشتری از زمین را ببنید اما به دلیل محدودیت دوربین نمی توانید اینکار را انجام دهید و ممکن است گاهی برای دیدن جزییات با مشکل روبرو شوید. ای کاش سازندگان در اپدیت های بعدی قابلیت zoom out بیشتری به بازی بدهند.

موسیقی و صداگذاری
موسیقی بازی از همان لحظه ی ابتدای که وارد منو می شوید، قلب شما را به وجد می آورد. موسیقی ها چنان دقیق و زیبا و متناسب با تم و محیط بازی ساخته شده اند که تاثیر عمیقی بر تجربه تان می گذارند و کاری می کنند تا به زیبایی هر چه تمام از خواندن کتاب dos 2  لذت ببرید. از موسیقی های آرام گرفته برای اکتشاف محیط تا موسیقی های تند و هیجانی برای مبارزات همه و همه دست به دست هم داده اند تا گوش شما را نوازش دهند و بهترین تجربه ی ممکن را برایتان به ارمغان بیاورند.

اما مهم‌ تر از موسیقی صدا گذاری بسیار قوی بازی است. طوری که شما هیچ شخصیتی را در طول بازی نمی بینید که صداگذاری نشده باشد. عمق و وسعت این صداگذاری را من جایی متوجه شدم که یک مهارت کوچک pet pal  را برای شخصیتم فعال کردم. این مهارت به من اجازه می داد تا با حیوانات صحبت کنم. وقتی برای اولین بار از آن استفاده کردم، در کمال تعجب دیدم که حتی حیوانات هم صدا گذار دارند! نه تنها صدا گذارهای مختلف بلکه تمامی حیوانات موجود در بازی صدا گذاری ویژه دارند! وقتی با خود فکر کردم این حجم از صداگذاری فقط برای یک قابلیت کوچک  pet pal بوده، متوجه می شوم که این بازی از لحاظ صداگذاری نه تنها عالی بلکه ۱۰ قدم جلوتر از عناوین هم نسل خودش است و قطعا شاهکاری فراتر از dos 2 در زمینه صداگذاری پیدا نخواهید کرد! البته صداگذاری نه فقط به دلیل گستردگی اش بلکه به دلیل هماهنگی صدای هر کاراکتر با شخصیتش قابل تحسین است. مثلا افراد پرخاشگر و جنگ جو تم صدای شان کلفت تر و خشن تر است. یا حتی کسی را که شوخ طبع است براحتی می توان از تن صدایش تشخیص داد که روحیه طنزی دارد! راوی داستان هم که یک صدای فوق العاده دلنشینی دارد و دلتان می خواهد برای ساعت ها پای داستان او بنشینید.

چند ماجرای کوچک
مرغ سخن گو: در یک روز آفتابی و زیبا در حال رد شدن از کنار یک مزرعه بودم که تعدادی مرغ توجه مرا جلب کردند. به طرف آن ها رفتم و با یکی از مرغ ها صحبت کردم. نکته جالب اینجاست که مرغ شروع به صحبت کرد و گفت: یک نفر تخم مرغ های مرا دزدیده است! بعد او از من خواست تا دزد تخم مرغ ها را برایش پیدا کنم! تابحال در هیچ بازی از یک مرغ ماموریتی نگرفته بودم! آن هم چه ماموریتی! پیدا کردن تخم مرغ!

کلاه خود: در اولین لحظات بازی وقتی که آه در بساط نداشتم، در محیط کشتی چرخی زدم تا چند آیتم بدرد بخور پیدا کنم. مشغول گردش بودم که ناگهان یک سطل در زیر یک تخت خواب پیدا کردم. سطل را برداشتم و نگاهی به آن انداختم. با خودم گفتم چه می شود سطل را روی سر بگذارم!

مجسمه ها: من تا ساعت ها نمی دانستم برای Fast Travel کردن باید چه کاری انجام دهم. تا اینکه یک روز به طور اتفاقی به یک مجسمه خیره شدم. چشم های مجسمه به گونه ای بود که انسان را هیپنوتیزم می کرد و باعث می شد تا شما از محیط اطرافتان جدا شوید. اگر به خیره شدن ادامه دهید، قابلت Fast Travel برای شما فعال می شود!

 سخن پایانی

شاید باورش برای همه سخت باشد که یک عنوان مستقل که با بودجه کمپین کیک استار کارش را شروع کرده، یک شبه راه صد ساله را طی کند و در عرض چند سال تبدیل به یکی از موفق ترین بازی های نقش آفرینی شود. Divinity Original Sin 2 با الهام از بازی های بزرگی مثل زلدا، دیابلو و ... یک ترکیب از ویژگی های بسیار خوب تمام بازی های نقش آفرینی معروف را در خود گنجاند.

گیم پلی مبتنی بر اکتشاف، مبارزات عمیق، سیستم ساخت و ساز بسیار جالب، داستان چند لایه و زیبا، سیستم دیالوگ خوب و کار آمد، جلوه های بصری چشم نواز، موسیقی و صدا گذاری دلنشین همه و همه از ویژگی های خوب DOS 2 هستند. شما در بطن بازی هیچ نقصی را مشاهده نمی کنید. هیچ کجای آن کم کاری نمی بینید.  برعکس در وجب به وجب این بازی جزییات ریز و درشتی نهادینه شده است که کشف آن ها صد ها ساعت زمان می برد و مطمئن باشید این بازی ارزش پولی که بابتش می دهید را دارد. اگر نقش آفرینی را دوست دارید، اگر ماجراجو هستید و از اکتشاف لذت می برید، اگر عاشق خواندن کتاب هستید، اگر دلتان یک داستان زیبا می خواهد، اگر به دنبال مبارزات چالش برانگیز هستید، به هیچ وجه DOS 2 را از دست ندهید. این بازی نه تنها شاهکار نقش آفرینی نسل، بلکه یکی از برترین بازی های ویدئویی تاریخ است و اگر خود را به دلایل واهی از آن محروم کنید، به خودتان ظلم کرده اید. شاید تنها قشری که این بازی مناسب آن ها نباشد کسانی هستند که دانش زبان انگلیسی گسترده ای ندارند و یا بی حوصله اند.

اگر جزو این دو قشر نیستید، بازی را به شما پیشنهاد نمی کنم بکله آن را از واجبات کفایی بر شما می دانم! در مورد نمره هم بازی با وجود آنکه چند ایراد کوچک دارد اما همه ی ایرادات آن قابل چشم پوشی اند، چون اگر قرار باشد به Divinity Original Sin 2 نمره کامل ندهیم، پس نمره کامل به چه دردی می خورد؟ چه بازی لیاقتش را دارد وقتی DOS 2 لیاقت آن نمره کامل را نداشته باشد؟

همین حالا بازی Divinity: The Original Sin 2 را آنلاین از وی‌جی بازار تهیه کنید