بررسی بازی Agony بر روی PC
گاهی اتفاق میافتد که منتظر تجربه عنوانی باشید که در تریلرها و نمایشهای قبل از عرضه حسابی شما را شیفته خود کرده باشد؛ اما وقتی برای اولین بار بازی را تجربه میکنید دقیقا حس و حال فردی را خواهید داشت که از سونای گرم بیرون آمده و ناگهان سطل آب یخی را بر روی سر او خالی میکنند. این اتفاق کم رخ میدهد ولی حتما برای یک بار هم شما آن را تجربه کردهاید. عنوان Agony ساخته استودیو MadMind از همین دست عناوینی است که در همان اولین تجربه بازی از آن دلزده شده و آن را کنار خواهید گذاشت. هرچند نمایشهای پیش از عرضه بازی بسیار دیدنی و ایده بازی در جهنم نو و جسورانه بود، اما Agony در حد همان ایده مانده و هیچ چیز تازه و جذابی برای ارائه ندارد. اگر هنوز قانع نشدهاید و در تصمیم برای تهیه این بازی مردد هستید ادامه نوشتار را تا انتها دنبال کنید، شاید در تصمیم خود تجدید نظر کردید. آنچه در ادامه میخوانید حاصل تجربه کوتاه من از بازی Agony است که پس از مدت کمی تصمیم گرفتم وقت خودم را پای این بازی تلف نکنم.
گیم پلی بازی مخفی کاری، ماجرایی و ترسناک است. شما در جهنم باید مسیر خود را پیدا کنید و این موضوع خود به خود به بعد ترسناک بودن بازی قوت میدهد به علاوه اینکه باید از دست شیاطین درون جهنم نیز فرار کنید تا گیر آنها نیافتید. در مراحل بازی تعداد علائم رمزی (Sigil) قرار دارد که شما باید با کاوش در محیط، نقش لازم برای تکمیل آن را پیدا کرده و مسیر خود را باز کنید. در بازی با استفاده از کلید F میتوانید برای راهنمایی عبور از مسیری که باید در تاریکی دنبال کنید تا به مقصد برسید استفاده نمایید. در هنگام مواجهه با شیاطین باید نفس خود را حبس کرده و آرام از کنار آنها رها شوید در غیر این صورت توسط او به تاریکی فرستاده میشوید و وقت کمی دارید تا بتوانید میزبانی پیدا کرده و در جسم او حلول کنید. تمام این مواردی که ذکر شد هرچند میتوانند جالب و جذاب باشند، ولی به بدترین شکل ممکن پیادهسازی شدهاند و پس از تجربه بازی برای کمتر از یک ساعت تمام این موارد فوق العاده خسته کننده و کسالت آور خواهند شد. بازی شدیدا تکراری است و طراحی مراحل آن فاجعهای بیشتر نیست. استفاده از آیتمها، معماهای علائم رمزی، مخفی شدن از دست شیاطین و ... همگی ویژگیهای جالبی بودند که به بدترین شکل ممکن پیاده شده و پتانسیل خوب خود را از دست دادهاند.
از منظری دیداری نیز با یک فاجعه تمام عیار روبهرو هستیم. در Agony برای ایجاد حس ترس و هیجان ناشی از روبهرو شدن ناگهانی با شیاطین از عنصر تاریکی استفاده شده است؛ اما تاریکی بیش از حد بازی عذاب آور است به نحوی که در بسیاری از بخشهای مرحله شما اصلا دید نداشته و فقط باید با توجه با راهنمایی نور هدایتگر خود بتوانید مسیر را کور کورانه طی کنید. طراحی کاراکترها فوق العاد زشت است و تمامی شخصیتها به هم شبیه هستند و در طراحی آنها به هیچ جزئیات توجهی نشده است. انیمیشنهای صورت و حرکت NPC ها و حتی خود کاراکتر بازی فوق العاده ضعیف است و هیچ چیزی برای گفتن ندارد. از تمام اینها که بگذریم گرافیک فنی بازی، طراحی محیط، بافتها و ... در پایینترین سطح ممکن قرار دارد و با آنچه که در نمایشهای بازی دیدم زمین تا آسمان فرق دارد. طراحی رابط کاربری شاید بهترین بخش طراحی گرافیکی بازی باشد. در این بازی UI به گونهای طراحی شده که تنها در هنگام نیاز، مثلا وقتی در حال دویدن هستید و نفستان کم میشود، نمایش داده میشود. البته از این موضوع بگذریم که در جهنم نفس و کم آوردن نفس چه توجیهی میتواند داشته باشد! باید اعتراف کنم که شدیدا برای این بازی اشتیاق داشتم و در اولین تجربه بازی و با دیدن کیفیت بصری آن همان اتفاق سطل آب یخ برایم افتاد!
داستان بازی قرار است روایت شکنجهها و عبور از دالانهای جهنمی باشد. روایت بازی از طریق برخی دیالوگها و یادداشتهای داخل بازی قابل دنبال شدن است که این بخش نیز مانند دیگر بخشها نمیتواند در همان ابتدای کار مخاطب را به خود جذب کند. بازی از نظر داستانی چیزی برای ارائه ندارد که بخواهید بخاطر آن تمام معایب بازی را تحمل کرده و به بازی ادامه دهید. دیالوگها فوق العاده سطحی و کوتاه هستند و تاثیر چندانی در روند داستانی بازی ندارند. از سویی صداپیشگی شخصیتها نیز تکمیل کننده معایب بازی است و در دفع مخاطب خود تلاش قابل توجهی کرده است. موسیقی و صداگذاری بازی نیز چنگی به دل نزده و حرفی برای گفتن ندارد. بلاخره باید همه چیز این بازی به همدیگر بیاید!
تجربه عنوان Agony یکی از بدترین تجربههای امسال من بود. عنوان که یکی از مورد انتظارترین بازیها برای من محسوب میشد و اکنون به یکی از بدترین بازیهای تمام این سالها تبدیل شده است. این بازی نشان داد که چگونه سازنده میتواند یک پتانسیل خوب را به محصولی ضعیف و فاجعه بار بدل کند. گیم پلی تکراری و کسالت آور، گرافیک فنی و هنری ضعیف و داستانی بدون جاذبه، همه از مهمترین عواملی هستند که میتوانند شما را قانع کرده تا به هیچ وجه سمت این بازی نروید. اگر شما هم مانند من نمایشهای این بازی را دوست داشتید، توصیه میکنم به همان نمایشها اکتفا کرده و این بازی را تجربه نکنید، چرا که فقط عنوانی به عناوین کتابخانه بازیهای ضعیف و بد خود خواهید افزود. در آخر لازم است ذکر کنم امتیازی که من به بازی میدهم صرفا بخاطر آن ایده جسورانهای بود که Agony قرار بود آن را ارائه دهد وگرنه این عنوان هیچ نکته مثبت و جذابی برای تجربه ندارد.
«بررسی این بازی بر اساس نسخه ارسالی ناشر برای وبسایت بازیمگ نوشته شده است»
نظرات (1)