تمامی موارد پنهانی و ایستر اگهای فیلم Venom
فیلم Venom شاید به طور رسمی جزوی از شاخه دنیای سینمایی مارول نباشد اما دارای دستهای از ایستر اگها و موارد پنهانی است که ارتباط خاصی با دنیای سینمایی مارول دارد؛ فقط مارول را آگاه نکنید که چطور سونی با اقتباس از کمیکهای این شرکت فیلم جدید دنیای مرد عنکبوتی خود را بعد از عنوان Homecoming ساخته است.
شما نمیتوانید فیلمی بر اساس زندگی ادی براک یا ونوم بسازید بدون اینکه اجازه دهید عشق این ضدقهرمان بر شما چیره شده و در قلب شما جا باز کند؛ تا قبل از صحنه بعد تیتراژ پایانی فیلم ونوم این عنوان پر است از اشارات و موارد مختلف ارتباطی با مارول و منابع کمیک بوکی، ما پیوسته در فیلم میبینیم سازندگان به طرق مختلف این دنیا را با مارول مرتبط میکنند. طبیعتا بیان کردن این موارد پنهانی موجب میشود داستان این فیلم برای َشما آشکار شود بنابراین اگر فیلم ونوم را هنوز ندیدهاید به خواند این مطلب ادامه ندهید.
کارگردان فیلم Venom یعنی روبن فلیشر خیلی راحت ایستراگهای مختلفی را در این فیلم پنهان کرد و از استفاده کردن این موارد پنهانی در فیلم خود هیچ ابایی نداشت، حتی برخی از آنها را نیز قبل اکران رسمی این عنوان برای طرفداران منتشر کرد؛ حال اکنون که فیلم ونوم منتشر شده است سعی کردیم طی این مطلب به بهترین شکل ممکن گروهی از موارد پنهانی، ظریف و هیجانانگیز این عنوان را جمعآوری کرده و داستانهای پیشزمینه مخفی، ایستر اگها و جزئیات کوچکی که ممکن است طرفداران ونوم متوجه آن نشده باشند را برای شما آشکار کنیم.
در ادامه همراه بازیمگ باشید تا به مواردی که کاملا در فیلم Venom از دست دادهاید پی ببرید.
پسر فضانورد جی. جوناه جیمسون
باور آن سخت است اما میتوان گفت سونی اولین کمپانی است که به جی. جوناه جیمسون سردبیر روزنامه Daily Bugle ادای احترام کرده است؛ به عنوان یکی از کاراکترهای فرعی دنیای مرد عنکبوتی در دنیای مارول قبلا جی. کی. سیمونز به ایفای نقش این شخصیت میپرداخت، در آن زمان نیز پیتر به عنوان عکاس و خبرنگار در این روزنامه کار میکرد اما فیلم Venom نام جدیدی را که تمامی طرفداران منتظر آن بودند در جایی که شخصی انتظار آن را نداشت بر سر زبانها انداخت.
هنگامی که آمبولانس طی صحنه ابتدایی فیلم (صحنه از بین رفتن سفینه بنیاد حیات) وارد میشود میبینیم تنها یکی از افراد درون این سفینه از سقوط آن جان سالم به در میبرد دلیل این بقا مربوط به سیمبیوتی میشود که در او رخنه کرده بود اما در کنار تمامی این موضوعات ما ابتدا میفهمیم نام این فرد زنده مانده جیمسون است. جان جیمسون فرزند بالغ و فضانورد جی. جوناه است که جانش توسط سیمبیوت در این فیلم نجات پیدا کرده است، ما با این کاراکتر در مجموعه کارتونهای Spider-Man آشنا شده بودیم.
تغییر جای کارنیج و رایوت
حتی با وجود اینکه ونوم به ادی تاکید میکند رایوت با هر آنچه که او در زندگیاش با آن رو به رو شده است فرق دارد اما باز هم وحشیگری دیده شده در مبارزه با رایوت چندان قابل درک نیست؛ تا قبل از اینکه ونوم سعی کند موشک را از بین برده و رایوت او را به خیانت متهم و بیان کند این سیمبیوت میزبان نیرومندی را اتخاذ کرده است میبینیم که نبرد بسیار بزرگی بین این دو سر میگیرد، طی این نبرد رایوت سعی میکند ونوم را از کالبد جسمی ادی خارج کند سپس ما میبینیم در نتیجه اتفاقات گوناگون این سیمبیوتهای مایع پیچنده در هم آمیخته شده و صحنه جالبی را خلق میکنند.
در این مبارزه رایوت در جایی سعی میکند از طریق جمجمه ادی ونوم را از بدنش آزاد کند که سپس میبینیم این دو سیمبیوت به واسطه فرکانس صدایی خاصی که موجب آزار آنها میشود از میزبان خود جدا میشوند؛ کارگردان این فیلم قول داده بود که آنها تلاش میکنند برای ساختن این اثر مستقیما از نقاشیها و مطالب کمیکهای موجود کمک بگیرند بدون شک با توجه به این اقتباس از کمیکها آنها نمیتوانستند از کمیک Carnage Unleashed شماره 3 چشمپوشی کنند اگرچه در این کمیک کارنیج به جای رایوت عمل جداسازی ونوم از ادی را انجام میدهد.
غذاهای بسیار زیاد...زمان بسیار کم
طی صحنهای که ونوم بدن خود را به شکل کامل نمایان کرده و شروع به کار میکند ما شاهد کمی تفاوت با نسخه تریلری آن هستیم. (در حقیقت ما در فیلم شاهد جمله معروف این ابرقهرمان یعنی «ما ونوم هستیم» نبوده و فقط در صحنه نهایی آن را مشاهده میکنیم) با این حال ونوم هنوز نیز در فیلم صورت تهدیدی خود را حفظ کرده و عادات گوشتخواری خود را کنار نمیگذارد، در پایان فیلم ما میبینیم او برای خوردن افراد بد بسیار مشتاق است و در جایی از فیلم نیز بسیار واضح میگوید علاقه دارد تا چشمها، ششها و پانکراس افراد را بخورد.
«چشمها، ششها و پانکراس، غذا بسیار زیاد است و زمان بسیار کم» یکی از دیالوگهای بامزه این فیلم بود که طی روند بازاریابی این فیلم بسیار مشهور شد شاید این دیالوگ یک دیالوگ ابرقهرمانی معمولی نباشد اما یک تجدید بیعت با دنیای کمیک محسوب میشود؛ دقیقا از این دیالوگ ابتدا در صفحات کمیک Amazing Spider-Man شماره 374 استفاده شد موضوع جایی جالبتر میشود که بدانید ونوم این دیالوگ را در نسخه کمیک مستقیما به مرد عنکبوتی میگوید. متاسفانه یکی دیگر از افراد آدمکش قبل از آنکه ونوم انتخاب کند کدام عضو از بدن یک انسان را به عنوان وعده غذایی استفاده کند دخالت کرده و مانع کار او میشود اما این بدان معنی نیست که او جلوی خود را برای مصرف گوشت بدن انسان گرفته و دیگر از گوشت استفاده نکند؛ کاملا مشخص است که بزرگترین لذت ونوم قطع کردن سر و خوردن آن است و طرفداران باید بنا به دلایل بسیار خوبی به تحقیق راجع به این موضوع از منابع کمیک موجود بپردازند.
چرا ونوم تا این حد به مغز انسان یا فقط شکلات علاقه دارد
هنگامی که تریلرهای این فیلم منتشر شد ما مشاهده کردیم این سیمبیوت به صورت غیرطبیعی دهان خود را باز کرده و به شکل کامل شکار خود را میبلعد، بسیاری از طرفداران فیلمهای کمیک بوکی احتمالا گمان کردند چنین صحنهای در تریلرها صرفا جهت اثرگذاری بر مخاطب است و در حقیقت اصلا فکر نمیکردند ادی با این کار افراد بد را ببلعد.
در حقیقت او دقیقا همان چیزی بود که ما در تریلرها دیده بودیم، باور کنید یا خیر ونوم برای انجام این کار دلیل خاص خود را داشت؛ طی صحنه پایانی فیلم ما شاهد یک جک هوشمندانه هستیم که سازندگان صرفا جهت جلب کردن توجه مخاطبین به کمیکها آن را ذکر کردند و عینا مانند آنچه که در کمیکها شاهد آن بودیم در فیلم نیز تکرار شد.
بعد از اینکه ادی به سیمبیوت جدیدش میگوید باید یکسری قوانین پایهای را برای همزیستی با یکدیگر ایجاد کنند (یکی از مهمترین آنها این بود که ونوم تقریبا هیچوقت مردم را نخورد) ونوم مقاومت نکرده و این را میپذیرد؛ به جای مغز انسان ونوم از ادی میخواهد که برای او «سیبزمینی سرخکرده و شکلات» فراهم کند همانطور که سرانجام در کمیکها گفته میشود خوردن سر توسط ونوم یک اقدام سرکشانه و وحشیانه نیست، در حقیقت این کار بهترین راه برای جلوگیری از غریزه بسیار وحشیانهاش است زیرا مادهای شیمیایی در مغز انسان وجود دارد که چنین غریزهای را برای ونوم ارضا میکند.
این ماده شیمیایی موجود در مغز برای سیمبیوت گونه ونوم نیاز و ضروری است با این حال میتوان ماده موردنظر را در مواد دیگری مانند شکلات نیز پیدا کرد؛ خبر خوب این است که ونوم میتواند به جای مصرف مغز انسان جهت تامین کردن ماده مورد نظر خود از شکلات نیز استفاده کند، ما در صحنه پایانی فیلم متوجه این موضوع میشویم.
سگ ونوم
ما در طول فیلم مشاهده کردیم سیمبیوتها از میزبانهای مختلفی جهت تغذیه و زندگی استفاده میکنند اما یکی از جالبترین آنها یک سگ بود، این سگ که از نژاد پاپیون (نژادی نسبتا باهوش در دنیای سگها) بود جیمینی نام داشت و همراه با صاحب خود در بیمارستانی که معشوقه آنه در آنجا کار میکرد حضور داشت؛ دن به صاحب سگ گفت برای اینکه کنار همسر خود در بیمارستان حضور داشته باید این جانور را از آنجا بیرون ببرد تا مشکلی ایجاد نشود اما این شخص از انجام چنین کاری امتناع کرد و همین موضوع نیز باعث شد تا بار دیگر سرنوشت ونوم با ادی براک گره بخورد. هنگامی که این سیمبوت در اتاقی زندانی میشود از راه یک دریچه هوا از آنجا میگریزد و پس از رسیدن به جیمینی از کالبد او استفاده کرده و در او رخنه میکند.
ما سپس مشاهده میکنیم این سگ در حالی که ونوم در بدن او حضور دارد کمی حرکت میکند در آخر میبینیم چشمان او حالتی سیاه و سفید (به دلیل حضور ونوم در بدنش) به خود میگیرد و صحنه به اتمام میرسد؛ با این حال همین صحنه کوتاه تجدید بیعتی دیگر با کمیکها بود، ما در کمیکها شاهد بودیم که چطور سیمبیوت در بدن سگها رخنه کرده و آنها را به خدمت خود میگیرد. استفاده از یک سگ برای میزبانی ونوم در فیلم اقدامی هوشمندانه جهت تقلید از کمیکها محسوب میشد که بدون شک طرفداران دنیای کمیک با دیدن آن به وجد آمده و خوشحال شدند.
ونوم در قالب بدن یک زن
لحظه ارتباط بین سگ آلوده شده و آنه نامزد سابق ادی یکی از عجیبترین لحظات فیلم بود که همکاری این دو خیلی زود موجب نجات زندگی ادی براک شد؛ همینطور که ضربان قلب ما به واسطه روند داستان فیلم اوج میگرفت ما گمان میکردیم آلوده شدن سگ بار دیگر باعث میشود ادی وارد لحظات سخت و نفسگیری شود اما این اتفاق باعث شد تا ادی از یک مرگ حتمی نجات پیدا کند و سرنوشت برایش چیزهای بهتری را رقم بزند. طی اواخر فیلم گروه امنیتی شرکت کارلتون دریک ادی را به جنگلی بردند تا او را بکشند در همین صحنه بود که ونوم زن وارد فیلم شده و با این دیالوگ به شکل شیطانی همگان را از حضور خود آگاه میکند: «سلام ادی»؛ این نخستین باری بود که ما ونوم را در کالبد یک زن در فیلم میدیدیم. در حقیقت آنه و این سیمبیوت با یکدیگر در یک تیم قرار گرفته و باعث ایجاد یکی دیگر از کاراکترهای قدیمی کتابهای کمیک به نام «ونوم زن» میشوند.
نسخه فیلمی کاراکتر آنه با آن چیزی که طرفداران در کمیکها شاهد آن بودند کمی متفاوت بود، در کمیکها ادی و آنه با یکدیگر ازدواج کرده و سپس طلاق میگرفتند اما مدت زمانی که سیمبیوت در بدن این کاراکتر حضور داشت درست به مانند فیلم کم بود (البته نوع پوشش این کاراکتر به هنگام تسخیر شدن توسط ونوم در کمیکها نیز فرق میکرد) و چندان حضور پررنگی نداشت.
در کمیکها همچنین آنه بعد از آلوده شدن درجات شدیدی از خشونت را از خود بروز میداد که همین موضوع نیز باعث شد او تجربه دردناکی را از سر بگذارند و آثار این موضوع تا مدت زیادی گریبانگیر زندگی او شود اما در فیلم او خیلی راحت آلوده شده و بسیار راحتتر این سیمبیوت از بدن او خارج میشود. طی کمیکها آثار این حادثه به اندازهای برای آنه غیرقابل تحمل شد که او تصمیم گرفت دست به خودکشی بزند، در هر صورت ما این تغییر در فیلم را قبول کرده و آن را پذیرفتیم.
حضور کوتاه استن لی
نمیشود فیلمی از دنیای مارول و یا مرتبط با آن وجود داشته باشد و ما در آن شاهد ایفای نقش کوتاه استن لی نباشیم بدون شک طرفداران کمیکها با دیدن حضور این مرد بزرگ دنیای سرگرمی در فیلمها بسیار خوشحال میشوند هرچند ما از این پس دیگر این شخصیت را در هیچ فیلمی نخواهیم دید. (البته صحنههای مربوط به او در فیلم آخر انتقامجویان ضبط شده و لی در این فیلم حضور خواهد داشت)
روند داستانی فیلم ونوم به شکلی پیش رفت که بسیاری از طرفداران گمان میکردند دیگر شاهد حضور استن لی در این اثر نخواهند بود اما وقتی که تاریکی و شخصیت منفی در فیلم شکست خورد، ادی بهبود یافت و به یک درک متقابل با سیمبیوتش دست پیدا کرد ناگهان این شخصیت در فیلم حضور پیدا میکند؛ هنگامی که طی اواخر فیلم ادی با آنه صحبتش تمام میشود و تمامی تلاشش را میکند تا بازگشت دوباره ونوم در بدنش را از او پنهان کند در خیابان از کنار استن لی میگذرد که در همین حال این کاراکتر نصیحتی به او میکند و میگوید: «بیخیال اون نشو..هر دو شما بیخیال هم نشین.»
شاید این نشانهای بود تا به طرفداران اعلام کند نقش لی به عنوان یک فرشته آگاهیدهنده کمتر تبدیل به یک نقش مرموزانه شده است؛ موضوع جالب آنجایی اتفاق میافتد که ونوم پس از صحبتهای لی به ادی میگوید این شخص کیست (که در تیتراژ پایانی از او به عنوان فرد پیاده رو همراه با سگ یاد میشود) در حقیقت این یک شوخی با طرفداران دنیای کمیک بود زیرا لی هیچ نقشی در خلق این سیمبیوت سیاه و در تبدیل شدن او به یک ابرقهرمان نداشت.
صحنه مربوط به کارنیج پس از تیتراژ پایانی
حضور کوتاه مدت لی صرفا جنبه طنز برای طرفداران داشت اما این تنها چیزی نبود که طرفداران بعد از تماشای فیلم در سینما راجع به آن صحبت میکردند؛ صحنهای که ذهن طرفداران را بسیار خود مشغول کرد صحنه مربوط به حضور کوتاه وودی هرلسون (در نقش کلتوس کسدی یا کارنیج) در زندان سن کوانتین بود. درخواست برای ملاقات با ادی براک جهت یک مصاحبه کوتاه با او بود که ما در آن شاهد دیالوگهای زیادی نبودیم؛ این صحنه نشان میداد ما در فیلم بعدی با یک سیمبیوت عجیب و با پشتوانه ذهنی و روانی بسیار بالا به نام کارنیج آشنا خواهیم شد، همچنین ما احتمالا شاهد تغییراتی خواهیم بود که در فیلم آینده طی روند داستانی ایجاد میشود.
طرفداران برای نخستین بار در کمیکها هنگامی که کلتوس و ادی در یک سلول زندان حضور داشتند شاهد ملاقات این دو کاراکتر بودند؛ ونوم برای نجات ادی به زندان میآید و در همین حین چند تخم کوچک از او وارد خون کلتوس شده و باعث ایجاد سیمبیوتی دیگر به نام کارنیج میشود. آیا این اتفاق با کمی تحریف در فیلم بعدی برای کارنیج و ونوم رخ میدهد؟ باید صبر کنیم و منتظر باشیم تا ببینیم چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد.
نام ساختمان ادی
تنها طرفداران قدیمی و تاریخدانان دنیای کمیک از تاریخچه عجیب پیدایش شخصیت ونوم آگاه هستند؛ هنگامی که ایده این شخصیت به دست سازندگان رسیده بود با یک کاراکتر سیاهپوش شبیه به مرد عنکبوتی رو به رو شدند. این ایده در حقیقت سالها پیش به کمپانی مارول پیشنهاد شد یعنی هنگامی که یک طرفدار نامهای را برای سردبیران مارول ارسال کرده و در آن پیشنهاد کرد تا سازندگان لباس جدیدی را برای پیتر پارکر طراحی کنند که از همان ماده اولیه برای لباسهای Fantastic Four تشکیل شده است. مارول از این ایده حمایت کرده و برای راضی کردن طرفدار یک نامه همراه با 220 دلار پول نقد برایش ارسال کرد این طرفدار پیشنهاد مارول را پذیرفت و نهایتا مرد عنکبوتی با لباس سیاه قدم به دنیای غنی مارول گذاشت.
طی یک دهه گذشته این طرفدار نام خود را به شکل عمومی آشکار کرد، این طرفدار که با نام رندی شولر شناخته میشود اینکار را برای دریافت حق مالکیت انجام نداد او صرفا تقاضا داشت تا در جایی نام او به شکل رسمی به یاد اورده شود. خوشبختانه این اتفاق برای او در فیلم ونوم رخ داد و به هنگام تعقیب ادی توسط آدمکشها ما متوجه میشویم او در ساختمانی به نام شولر زندگی میکند.
شرکت حقوقی MICHELINIE و MCFARLANE
این درست نبود سازندگان فقط به یکی از افرادی که مسئول ساخته شدن اثر ونوم بود پول بدهند و از او یاد کنند، سازندگان سعی کردند در این فیلم به نوعی از همه افرادی که در ساخت اثر مورد نظر تلاش داشتند تقدیر کنند؛ در جایی از فیلم ما میبینیم که ادی مخفیانه ایمیلهای کاری آنه را میخواند که همین کار او نیز باعث شد آنه از کار خود اخراج شود، شرکتی که آنه در آن به کار کردن مشغول بود نام جالبی داشت که به احترام سازندگان اثر ونوم نامگذاری شده بود؛ این شرکت که Michelinie و McFarlane نام داشت زیر نظر کمپانی بنیاد زندگی کار میکرد. این نامها که برای شرکت انتخاب شده بود در حقیقت نام خانوادگی مایک و تاد سازندگان اثر ونوم بود.
بسیاری دیگر از نویسندگان کمیک و هنرمندان برای به تصویر کشیدن این کاراکتر کمک کرده بودند اما طراحی اصلی مبارزات و جلوههای ویژه تصویری ونوم متعلق به مایک میشلینی و تاد مکفارلن بود.
نبود علامت مخصوص روی سینه ونوم
بسیار تلاش صورت گرفت تا کاراکتر ونوم در فیلم با توجه به دریافت حقوق پخش کامل شکل اصلی خود در کمیکها را حفظ کند برای بسیاری از طرفداران، ونوم بدون علامت مشهور و منحصر به فردش ونوم نیست: یک عنکبوت سفید رنگ که بر روی سینهاش وجود دارد همراه با خطوط اضافی در زیر آغوشش؛ بنا به دلیل خوبی این طراحی برای ونوم در فیلم حذف شده است از آنجایی که چنین سمبلی مربوط به زمانی میشود که سیمبیوت در مرد عنکبوتی رخنه کرده بود (یک بعد اقتباسی از کمیکها که در فیلم حذف شده بود) هیچ توضیح منطقی وجود نداشت تا از این طراحی در فیلم نیز استفاده شود البته با این حال در فیلم اشاراتی به آن شد.
هنگامی که ادی بی دفاع بود رایوت یک نیزه را به درون قفسه سینه او فرو کرد به نظر میرسید با توجه به این اتفاق ادی جان خود را از دست داده است تا اینکه سیمبیوت سیاه رنگ داستان بار دیگر نزد او بازمیگردد؛ این سمبیوت هنگامی که ادی را پوشش میدهد، به او میپیوندد و او را بهبود میبخشد سپس نیزهای را که در قفسه سینه ادی بود به سمت عقب میکشد تا از سینه او خارج شود. هنگامی که این اتفاق رخ میدهد فضای خالی موجود توسط یکسری مواد به رنگ سفید روشن توسط این سیمبیوت پر میشود، شاید دیدن این رنگ سفید بر روی سینه ونوم تنها یک ثانیه طول بکشد اما برای همین مدت کوتاه نیز باید از فیلمسازان این اثر تشکر کرد که سعی کردند اشارات کوچکی به علامت قدیمی روی سینه ونوم در فیلم داشته باشند.
فریاد معروف ویلهم
این ممکن است قدیمیترین ایستر اگ موجود در فیلم باشد که بر پایه شنیدن است نه دیدن، صدایی که از آن در بسیاری از فیلمها و آثار تلویزیونی مختلف به هنگام در خطر قرار گرفتن کاراکتر یا سقوطش از ارتفاعی بلند مورد استفاده قرار میگرفت. این صدای خاص با نام فریاد ویلهم شناخته میشود که شهرت زیادی در دنیای سینما دارد و بسیاری با آن آشنا هستند.
از این صدای مشهور دنیای سینما در فیلم ونوم نیز استفاده شد طرفداران با شنیدن این صدا در فیلم بسیار هیجانزده شدند و گمان نمیکردند از این فریاد معروف در فیلم ونوم استفاده شود؛ این صدا طی صحنه مبارزهای دوم راه خود را در فیلم پیدا کرد. (صحنه دوم صحنهای بود که ادی براک در لابی محل کار سابقش توسط نیروهای ویژه محاصره و با آنها درگیر میشود) هنگامی که درگیری آغاز میشود یکی از افراد توسط رشتههای پیچنده این سیمبیوت گرفته شده و به سمت دیگر پرت میشود در همین حین ما این صدای معروف را از زیر زره جنگی و ماسک آن فرد میشنویم، در حقیقت این صحنه باعث شد تا فیلم ونوم نیز به آن دسته از فیلمهایی که از فریاد ویلهم استفاده کردهاند بپیوندد و فریاد ویلهم خاص خود را داشته باشد.
ارتباط ادی براک با بیخانمانان سن فرانسیسکو
بسیاری معتقدند که سازندگان برای پایه اصلی فیلم ونوم از کتاب کمیک Lethal Protector استفاده کردند اما در حقیقت آنها از این کتاب جهت ایجاد یکسری فرضهای اولیه بهره گرفتند؛ مطمئنا در کمیکها ادی براک همراه با سیمبیوتش به سن فرانسیسکو میرود اما قبل از آن او در شهر نیویورک با این سیبمیوت ادغام شده و دچار یکسری مشکلات با مرد عنکبوتی میشود.
پس از حوادث مختلف سرانجام ادی برای شروعی دوباره به شهر سن فرانسیسکو میآید که در این شهر نیز گرفتار یکسری داستان وحشتناک با افراد بیخانمانی میشود که سعی دارند از ساختمانهای مدفون شده به دلیل زلزله یک جامعه زیرزمینی ایجاد کرده و آن را توسعه دهند؛ فیلم ونوم هیچگاه تا این حد احمقانه و عجیب نشد اما طی اقدامی زیبا سعی کرد با ایجاد رابطهای بین ادی براک و اشخاصی که در خیابان دن فرانسیسکو حضور دارند اقتباسی کوچک با کمیکها داشته باشد، در حقیقت رابطه دوستی ادی با یک زن بیخانمان باعث شد تا ونوم با او عجین شود.
سردبیر سابق ادی، بارنی بوشکین
سرگذشت متعددی در مورد کار قبلی ادی به عنوان خبرنگار در شهر نیویورک وجود دارد که در کمیکهای او نیز داستانها از همانجا شروع میشود همه چیز نیز با سرشکستی او در همانجا تمام میشود. (ادی در کمیکها سعی میکند در مورد یک جنایتکار به نام The Sin-Eater تحقیق کند که تحقیقات او پس از دستگیری این فرد توسط مرد عنکبوتی خراب میشود)
فیلم در این رابطه زیاد به جزئیات نپرداخت اما از نام روزنامه Daily Globe رقیب همیشگی روزنامه معروف Daily Bugle که ادی قبلا در آنجا به کار کردن مشغول بود استفاده کرد؛ در هر صورت با توجه به پیامی که برای ادی ارسال شد اوضاع چندان پس از رفتن او بد پیش نرفت. طی یک مونتاژ کوتاهی که ما از ادی برای پیدا کردن کار میبینیم نشان داده میشود که او در حال ارسال پیامی به یک شخص جهت مهیا کردن کاری برایش است؛ این شخص همان بارنی بوشکین سردبیر روزنامه Daily Globe و دشمن حریص جی. جوناه جیمسون است.
هدف اصلی درمان سرطان بود
با دیدن فیلم بسیاری گمان میکردند به طور کل سیبمیوتها برای به خطر انداختن جان بشریت ایجاد شده بودند اما یک خط از دیالوگ در فیلم مشخص میکند که در حقیقت ابتدا ماموریت واقعی بنیاد زندگی چه چیزی بوده است و از سیمبیوتها قرار بود برای چه منظوری استفاده شود؛ در اصل دکترها تلاش میکردند از سیبمیوتها برای درمان بیماری سرطان استفاده کنند.
اما از این هدف خوب صرفا جهت یک بهانه برای رسیدن به اهداف شیطانی و ضد بشری استفاده شد، این موضوع اشاره کوچکی نیز به کمیکها دارد؛ این قضیه در حقیقت اقتباس کوچکی از کمیک مرد عنکبوتی برای ونوم بود، در این جهان متناوب لباس سیمبیوتی ساخته ادی براک و پدر پیتر پارکر بود که جهت تشخیص و درمان سرطان با ایجاد شوکی در مغز انسان طراحی و تولید شد. اشاره کوچک به این موضوع در فیلم برای طرفداران کمیک لذتبخش بود هر چند این قضیه عینا به مانند کمیکها در فیلم آورده نشد.
ونوم یک بیگانه بر روی سیاره خود بود
در ابتدا ما شاهد بودیم که ونوم و ادی سر سازگاری با یکدیگر در فیلم نداشتند و به نوعی تفاوتهای بسیاری بین آنها مشاهده میشد اما در آخر ما دیدیم که این سیمبیوت علاقه خاصی به میزبان خود در زمین پیدا میکند و مانع آن میشود که این سیاره و موجودات زنده آن وارد خطرات بسیار بزرگی شوند؛ در هر صورت این سیمبیوت برای تغییر در رفتار قلبیاش یک بهانه آورد و ادعا کرد به دلیل اینکه او نیز به مانند ادی بر روی سیارهاش یک بازنده است میخواهد به میزبانش کمک کند.
این موضوع در حقیقت به طور واضحی به داستانهای مدرن ونوم اشاره دارد که طی آن ما با جامعه سیبمیوتها به شکل گستردهتری آشنا میشویم و میبینیم بعضی سیمبیوتها تا چه حد خوب و دارای عملکردی دلسوزانه نسبت به دیگر گونههای خود هستند؛ متاسفانه ونوم در انتخاب میزبان خود دچار اشتباه شد و میزبانی را انتخاب کرد که همه ویژگیها را داشت جز فضیلت، وضعیت خوب روانی و ثبات رفتاری. (البته در ابتدا ادی میزبان خوبی محسوب نمیشد و به مرور زمان در فیلم توانست رفتارهای خود را اصلاح کند) شاید طرفداران کمیکهای قدیمی ونوم نتوانند این تغییر رفتاری سیمبیوت را درک کنند اما بدون شک طرفدارن کمیکهای مدرن ونوم منشا این تحول را درک میکنند. در فیلم ما مشاهده کردیم رایوت این اقدام ونوم را یک خیانت تلقی و اعلام کرد او به دنیای سیمبیوتها خیانت کرده و تبدیل به یک بیگانه شده است.
با رایوت رهبر تیم سیمبیوت آشنا شوید
شایعات اولیه ادعا کردند این فیلم از کمیکهایی که برگرفته از داستانهای پنج سیمبیوت است اقتباس خواهد شد اما با اکران ونوم تمام این گمانهزنیها از بین رفت؛ این پنج سیمبیوت در بازی حضور ندارند و حتی در خود کمیکهای ونوم نیز به مرور زمان نقششان کم و سپس حذف میشوند. در فیلم ما میبینیم که این سیمبیوتها برای انجام ماموریت خود در زمین حضور دارند، ماموریت آنها که توسط یک سیمبیوت بزرگ و شرور به نام رایوت رهبری میشود تسخیر زمین و استفاده از موجودات آن است.
ونوم در کمیکها نیز به مانند فیلم از رایوت به عنوان رهبر تیم یاد میکند، کلمه تیم در حقیقت به معنای گروهی از سربازان وفادار است که هدفشان حاکمیت مطلق سیمبیوتها است اما در ادامه میبینیم ونوم نمیتواند با چنین موضوع و هدفی کنار بیاید و تصمیم میگیرد تا دیگر از همنوعان خود پیروی نکند؛ طی کمیکها در پایان ما میبینیم ونوم به واسطه خوشقلبی که به خرج میدهد از سوی سیمبیوتهای دیگر مورد غضب قرار گرفته و همنوعانش از او متنفر میشوند یعنی چیزی شبیه به اتفاقاتی که در آخر فیلم برایش رخ داد.
یکی دیگر از هنرمندان ونوم نامش در فیلم ذکر شد
میشلینی و مکفارلن تنها اشخاصی نبودند که به واسطه تلاششان در طراحی این کاراکتر نامشان در فیلم ذکر شد سازندگان سعی کردند با آوردن نام فردی دیگر به نوعی از او برای زحماتش تقدیر کنند؛ بدون شک بسیاری قبول دارند این کمیک Lethal Protector بود که اساس اولیه داستان فیلم ونوم و کاراکتر ادی را شکل داد و اقدام قهرمانانه ونوم در صحنه پایانی نیز برگرفته از اتفاقات همین کمیک بود، در نتیجه هنرمندی که باعث پرورش این کمیک و تبدیل یک ضد قهرمان به قهرمان شده بود (که به زیبایی هر چه تمامتر این کار را انجام داد) شایستگی تقدیر را داشت.
این هنرمند بزرگ همان رون کیم است تلاشهای او جهت تکامل کاراکتر و کمیک ونوم باعث شد تا این هنرمند بسیار در نزد طرفداران کمیکهای ونوم محبوب شود، همین محبوبیت بالا نیز سازندگان را قانع کرد تا نام او را جهت تقدیر در فیلم بیاورند؛ اگر به تصویر پسزمینه در محل کسب و کار سن فرانسیسکو توجه کنید بر روی یک فروشگاه مواد گیاهی نام رون کیم را مشاهده میکنید.
نظرات