به جنگ فروشگاهها خوش آمدید!
این روزها، موج جدیدی از رقابت، میان فروشندگان دیجیتال بازیها به راه افتاده است و هیچ نیازی هم به مقدمهچینی و توضیح اضافه ندارد. از زمانی که Epic Games اعلام کرد که قصد راهاندازی فروشگاه اختصاصی خودش را دارد، ناگهان همهی ناشران بزرگ و سرویسهای مختلف به خودشان آمدند و میدان رقابت نهچندان گستردهی فروشگاهها و استورهای مختلف، دوباره رنگ و رویی تازه گرفت و این موضوع تا جایی پیش رفته است که حتی جایگاه Steam را که همواره بهعنوان سلطان بیرقیب این عرصه شناخته میشود، به خطر انداخته و باعث شود تا مدیران این فروشگاه دیجیتالی هم به فکر جلبتوجه ناشران و بازیسازان بیفتند.
اگر از آن دسته افرادی هستید که از اهمیت موضوع مطلع نیستند و فکر میکنند که این موضوع اصلاً به آنها ربطی ندارد و بههرحال فروشگاه هرچه که باشد، همان فروشگاه است دیگر (!) باید بگویم که قرار نیست بههیچوجه اینطور باشد؛ البته در اینکه در هر حالتی بازهم ما میتوانیم خرید خودمان را بکنیم و از تجربهی بازی لذت ببریم شکی نیست؛ اما مشکل اینجاست که استورهای دیجیتالی کمکم در حال تبدیلشدن به «پلتفرم» هستند و همین موضوع احتمالاً باعث خواهد شد تا رقابتی عجیبوغریب و تقریباً بیمعنی که بهشدت هم به ضرر ما گیمرها خواهد بود به وجود بیاید. فقط این موضوع را در نظر بگیرید که برخی از فروشگاهها، بازیهایی را در انحصار خودشان نگهدارند و برخی دیگر حتی سرورهای بازی را هم در انحصار بگیرند و اجازه ندهند تا افرادی که بازیهای خود را از فروشگاههای دیگر خریداری کردهاند، با مشتریان آنها بازی کنند. چنین روشهای رقابت واقعاً مسخرهای باعث میشوند تا اهمیت انتخاب یک فروشگاه برای خرید بازیها و یا حتی استفاده از کلاینتهای انحصاری ناشران بزرگ مشخص شود. هرچند که چنین انتخابی، ممکن بود تا پیشازاین کاملاً بیمعنی باشد و هیچ انتخاب خاصی برای انتخاب محل تهیهی بازیهای دیجیتال وجود نداشته باشد (احتمالاً دلیل اصلی آنهم یکهتازی چندین و چندسالهی استیم بود و رقابتی که حتی وجود هم نداشت!).
حالا همهی اینها را در کنار هم جمع کنید تا متوجه شوید که چرا همگی اینجا هستیم. در این مقاله قصد داریم از بیرون، نگاهی بیطرفانه به تمامی طرفهای حاضر در این جنگ فروشگاهی داشته باشیم و احتمالاً، دلایلی را که میتوانند هریک از این فروشگاهها را به برتری برسانند، مشخص کنیم. اینکه تا چه حد به این موضوع پرداخته خواهد شد، بستگی به میزان اطلاعاتی دارد که درنهایت بتوانیم از جمعبندی این بحث به دست آوریم؛ پس اگر درنهایت مشخص نشود که بهتر است بر روی کدامیک از این استورها حساب باز کنیم، احتمالاً هنوز رقابت بین آنها به مرحلهی نرسیده که بتوان تفاوت خاصی را میان آنها قائل شد و اگر هم اطلاعات به قدر کافی زیاد بودند، در مقالهای جداگانه به ویژگیهای فروشگاهی که میتواند برندهی چنین بازی بیسابقه باشد میپردازیم. با این تفاسیر، در ادامه با بازیمگ همراه باشید تا نگاهی بر این رقابت عجیبوغریب (بخوانید بیمعنی) داشته باشیم.
حالا که وارد ماجرا شدیم، بیایید سه فروشگاهی که این روزها حسابی پرسروصدا ظاهرشدهاند و با همین اخبار و اتفاقات، تغییرات زیادی در آمار کاربرانشان ایجاد شده را بررسی کنیم و سپس نگاه کوچکی هم به دیگر لانچرها و کلاینتهای حاضر در عرصه داشته باشیم. از اینجا به بعد، قضاوت را به خودتان واگذار میکنم تا بین هریک از این کلاینتها مقایسهی شخصی خود را انجام دهید.
Discord
بدون هیچ شکی اگر یک بازیساز مستقل باشید، انتخاب اول و آخر شما برای انتشار اولین بازیتان پلتفرم Discord است! اینکه این انتخاب چه دلیل خاصی دارد و اصلاً برای چه باید فروشگاه برنامهای را که تا قبل از این بهعنوان محبوبترین برنامهی چت درون بازیها و ارتباط بین سازندگان و مخاطبان شناخته میشده را بهعنوان انتخاب اول یک بازیساز مستقل قرار داد، همگی سؤالاتی هستند که کمی بعد بهخودیخود پاسخ داده خواهند شد و فعلاً، بیایید تا نگاهی به خود این برنامه داشته باشیم.
Discord کار جدی خود را از سال 2015 میلادی آغاز نمود. حال که تقریباً در سال 2019 قرار داریم، رسیدن به چنین شهرتی در عرض تنها 4 سال، برای سازندگان این برنامه قطعاً چیزی فراتر از یک رؤیاست. دیسکورد تنها چند ماه پس از زمان عرضهاش به چنان محبوبیتی رسید که باعث شد بسیاری از برنامههای چت درون گیم مانند Team Speak به یادها سپرده شوند و این پیامرسان جدید، تبدیل به غول به اشتراکگذاری لحظههای گیمینگ شود. مزایایی که دیسکورد با خود به همراه داشت، واقعاً خارقالعاده بودند: وجود سرورهای رایگان و نامحدود، تمایل بسیاری از سازندگان برای حضور در این برنامه، راحتی رابط کاربری و مهمتر از همه، امکانات بینظیر برای شخصیسازی سرورها، همگی باعث شدند تا دیسکورد بهراحتی در صدر جدول برنامههای ارتباط درون گیمی قرار بگیرد و پس از مدتی، سرویسهای مختلف و ویژهی خود را هم فراهم آورده تا رسماً تبدیل به چیزی فراتر از یک ابزار ارتباطی ساده شود.
با پیشرفتهای فراوان این برنامه، سرمایهداران آن تصمیم گرفتند تا یک سرویس فروشگاه دیجیتال آزمایشی را هم به آن اضافه کنند تا دیسکورد، بتواند خارج از محدودههای تعیینشده عمل کند و درنهایت، با انتشار یک آپدیت بزرگ، این فروشگاه بهطور کامل به راه بیفتد و پس از مدتزمان بسیار کوتاهی، 150 میلیون دلار ارزش اضافه را به همراه داشته باشد که درنهایت، ارزش این برند را به 2.05 میلیارد دلار برسانند. دلیل این رشد سریع و چشمگیر در این مدتزمان بسیار کوتاه، وجود ویژگیهای خاصی است که فعلاً تنها در این فروشگاه وجود دارند و رقیبان دیگر بهرهی چندانی از آنها نمیبرند.
اولین چیزی که در رابطه با این فروشگاه به چشم میخورد، درصد سود غیرقابلباور و فوقالعادهی 90 به 10 آن است. در میان دیگر فروشگاههای مستقلی که اکثر آنها 30 درصد از سود فروش یک بازی را به نفع خود مصادره میکنند، دیسکورد تنها 10 درصد از درآمد حاصل از فروش یک بازی را به نفع خود مصادره میکند و این یعنی پایینترین نرخ سودی که تابهحال توسط یک فروشگاه بازیهای دیجیتال ثبت شده است. رسیدن 90 درصد سود حاصل از فروش یک بازی به سازندهی آن، در مرحلهی اول یعنی اینکه صاحبان Discord بهقدری به خودشان و فروشگاهشان مطمئن هستند که میتوانند با همین درصد سود بسیار پایین، ارزش این برند را بالاتر ببرند و در مرحلهی دوم، میتوان نتیجه گرفت که برای یک بازیساز مستقل که به دنبال جمعآوری سرمایهی بیشتری است تا بازیهای بزرگتری را عرضه کند، دیسکورد قرار است بهترین انتخاب ممکن باشد (البته فراموش نکنیم که سایتهایی مانند Itch.io هم در اینترنت وجود دارند که بدون دریافت تقریباً هیچگونه هزینهای، بازیهای مستقل را با درصد انتخابی خود سازنده منتشر میکنند).
ویژگی دومی که تقریباً میتوان آن را نمونهای از Xbox Game Pass بر روی یک فروشگاه مستقل دانست، بخش Nitro یا اشتراک ویژهی دیسکورد است که با 10 دلار در ماه، به تعداد زیادی بازی دسترسی داشته باشید و همچنین از امکانات اضافی قابلاستفاده در سرورها بهره ببرید. وجود چنین سرویسی، در صورت وجود محتوای قابلقبول، میتواند یک برگ برندهی بسیار بزرگ برای یک فروشگاه تازهکار باشد؛ اما خب Discord در این بخش چندان هم خوب ظاهر نشده و محدودیتهای فراوانی را در بخش نیتروی خود دارد. نبود بازیهای قابلقبول، بهروز و بزرگ در میان لیست این بازیها و همچنین نبود امکان خرید این بازیها و دسترسی به آنها تنها با خرید اشتراک ماهانه، باعث میشود تا Nitro با فاصلهی بسیار زیادی، عقبتر از گیم پس مایکروسافت قرار بگیرد و فعلاً، خریدن آن ارزش چندانی نداشته باشد.
در کنار اینها، دیسکورد از نظر تعداد بازیها در سطح متوسطی قرار میگیرد؛ بازیهای این فروشگاه نه بهاندازهی Epic Games از کمبود بازی در فروشگاه خود رنج میبرد و نه آنقدر بازی درون خود جایداده است که بتواند در حد و اندازهی Steam باشد. در بخش راحتی استفاده و محیط کاربری هم دیسکورد دوباره در میان دو فروشگاه دیگر قرار میگیرد. با وجود اینکه دیسکورد مانند استیم بخشی برای ارتباط عمدهی کاربران و سازندگان با یکدیگر ندارد، ولی به علت اینکه اکثر سازندگان سرورهای خود را در دیسکورد دارند، آدرس این سرورها درون صفحهی هر بازی درج شده و مخاطبان میتوانند از طریق این سرورها با سازندگان ارتباط مستقیم داشته باشند.
اگر بخواهیم دربارهی این فروشگاه به یک نتیجهگیری کلی برسیم، باید انتظار جای پیشرفت بسیار زیادی را برای آن داشته باشیم. دیسکورد از ابتدا قرار نبود تا یک فروشگاه بازیهای ویدیویی باشد، پس اگر سازندگان آن بخواهند که این ایدهی شدیداً ریسکپذیر را با موفقیت اجرا کنند، باید ایدههای بسیار بیشتری را وارد کار خود کنند و بهبودهای فراوانی را در فروشگاه خود اعمال کنند. گذشته از اینها، وجود سهم سود 10 درصدی هم از جمله مواردی است که ممکن است با افزایش تعداد کاربران و توسعه دهنگان حاضر در این پلتفرم، به موضوعی چالشبرانگیز تبدیل شود و از سوی دیگر، احتمال دارد تا جو رقابتی حاکم در میان دیسکورد و اپیک گیمز، این 10 درصد را با موضوعات مختلفی رو به رو کند.
Epic Games Store
اینکه فروشگاه اصلی شما توسط عنوانی مانند Fortnite شناختهشده باشد، قطعاً برای بسیار اذیت کننده است. اپیک که تا پیش از عرضهی فورتنایت و محبوبیت روزافزون آن، بهعنوان سازندهی Unreal Engine و همچنین سری Gears of War شناخته میشد، با عرضهی بازی بتل رویال خود به چنان شهرت و موفقیتی رسید که هیچکس حتی تصور آن را هم نمیکرد؛ اما هنگامیکه این کمپانی تصمیم به راهاندازی یک فروشگاه اینترنتی را گرفت، تقریباً همه مطمئن شدیم که اهداف این کمپانی بسیار جاهطلبانهتر از یک بازی بتل رویال ساده بوده و باید انتظار شگفتیهای بیشتری را از این کمپانی داشته باشیم. بااینوجود و همانطور که اشاره شد، اینکه یک کمپانی با بازی بسیار مشهور اما نهچندان محبوبی (نهچندان محبوب از آن نظر که بسیاری هنوز هم این بازی را یک تب زودگذر میدانند که تنها به خاطر رایگان بودن و جنبهی فانش به جایگاه فعلی خود رسیده و هیچ ارزشی در مقابل بازیهای داستانی ندارد) مانند فورتنایت بهعنوان پرچمدار خود، بخواهد یک فروشگاه و در کنار آن رقابتی را برای به دست آوردن مخاطبان بیشتر به راه بیندازد، بسیاری را آزردهخاطر میسازد و به نظر عدهی زیادی، بهتر بود که این فروشگاه با موفقترین انجین بازیسازی تاریخ یعنی Unreal در پرچمداری خود این فروشگاه را افتتاح میکرد تا حداقل بسیاری به این موضوع دلخوش باشند که همهچیز خوب پیش خواهد رفت. مطمئن باشید که در اینجا، قرار نیست نظری در این رابطه بدهیم و اپیک گیمز را به علت تکیه کردن به فورتنایت بهعنوان یک پرچمدار سرزنش کنیم و هدف ما تنها مطرح کردن مسائل مختلفی است که در رابطه با این فروشگاهها وجود دارد.
اپیک گیمز کار خود را بهعنوان یک شرکت کوچک آمریکایی آغاز کرد. بنیانگذار این شرکت، Tim Sweeney، در اولین سال فعالیت کمپانی Potomac Computer Systems (نام قبلی Epic Games)، با رایانهی شخصی خود و در خانهی والدینش به انجام کارهای شرکت مشغول بود و تقریباً هیچ ایدهای برای وارد شدن به صنعت بازیهای ویدیویی نداشت؛ اما در سال 1992 و تنها یک سال پس از ساختهشدن این شرکت، Sweeney تصمیم به توسعهی کمپانی خود گرفت و بهعلاوه، بازار فوقالعادهی بازیهای ویدیویی، نظر او را بهشدت جلب کرد. به همین خاطر او تصمیم گرفت تا نام کمپانی خود را به Epic MegaGames تغییر دهد و از این طریق، وارد عرصهی بازیهای ویدیویی شود. این نام برای 7 سال همراه با این کمپانی بود و در سال 1999 و هنگامیکه تمام اعضای تیمی که بازی Unreal را ساخته بودند، زیر یک سقف جمع شدند، نام این کمپانی به Epic Games تغییر کرد و از آن پس، سازندگان انجین Unreal و سری Gears of War با نام Epic Games شناخته شدند.
با وجود اینکه تنها دو نام بسیار بزرگ در تاریخچهی این کمپانی به چشم میخورند، این کمپانی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که در لحظات اول تصور میشود. کارمندان و استودیوهای زیرمجموعهی فراوان اپیک گیمز در سرتاسر دنیا و همچنین نامهای تجاری کوچک و بزرگی که با این کمپانی ادغام شدند، همگی بهخوبی نشاندهندهی عظمت این کمپانی هستند. با این تفاسیر، بیایید تا به جدیدترین غافلگیری اپیک گیمز، یعنی فروشگاه آن بپردازیم.
احتمالاً اگر قرار بود که سالها قبل که حتی از استیم هم خبری نبود، یک قالب نمونه برای یک فروشگاه بازیهای ویدیویی اینترنتی ساخته شود، فروشگاهی که Epic Games در حال حاضر آن را ساخته است در میان گزینههای رد شده قرار میگرفت! اپیک گیمز، سادهترین فروشگاه بازیهای دیجیتالی در جهان را ساخته است. امکانات این فروشگاه بسیار اولیه هستند و حتی تقریباً چیزی به نام گزینهی جستوجو در آن وجود ندارد! احتمالاً از خودتان میپرسید که چنین شاهکاری، چگونه میتواند به رقابت با رقیبانی مانند استیم که حتی دارای انجمنهای مختلف برای ارتباطات و سؤالات کاربران هستند، بپردازد؟
در جواب چنین سؤالی، اپیک گیمز، برگ برندهی جاهطلبانهی خود را رو میکند تا نشان دهد که دستپر بازی را آغاز کرده است. برگ برندهای که اپیک در دستانش دارد، چیزی نیست جز لقب «پرسودترین فروشگاه برای ناشران بزرگ»! بیایید کمی بیشتر این موضوع را شفاف کنیم.
اپیک روشهای بسیار عجیبوغریب و گاه ناهنجاری را در پیشگرفته تا هر طور که شده، به دو رقیب دیگر خود بتازد و آنها را از رقابت بیرون کند. بگذارید از عجیبترین اتفاق ممکن آغاز کنم: مدیر و سازندهی سایت SteamSpy، آقای Sergey Galyonkin، بهتازگی اعلام کرده است که سالهای سال برای Epic Games کار میکرده است و این یعنی اینکه سایت استیم اسپای، در طی این سالها واقعاً به جاسوسی از استیم مشغول بوده و ازآنجاییکه آمار مختلفی از بازیهای موجود بر روی استیم را از این استور استخراج میکرده و درعینحال با ناشران و بازیسازان بسیاری ملاقات داشته است، بهعنوان یک فرد کار بلد و منبعی از اطلاعات مفید و فوقالعاده گرانبها دربارهی راهاندازی یک فروشگاه اینترنتی شناخته میشود. حال اپیک گیمز توسعهی فروشگاه خود را به دست این فرد سپرده تا همهی ویژگیهای این فروشگاه، کاملاً بر اساس سلیقه و خواستهی توسعهدهندگان بازیهای مختلف باشد.
البته بههیچوجه این موضوع را فراموش نکنید که یک فروشگاه هرچقدر به سمت توسعهدهندگان حرکت کند، در مقابل مجبور است میزان کمتری از خواستههای کاربرانش را اجرا کند و درنهایت ممکن است که این رویهی نهچندان معقول، کار را به جایی برساند که باعث شود تا کاربرانش بهکلی این پلتفرم را ترک کنند و حتی امکان اصلاح کردن وضعیت فعلی هم وجود نداشته نباشد.
موضوع بعدی که بهشدت به توسعهدهنده پسند شدن فروشگاه Epic Games کمک میکند، سهم 88 درصدی ناشران از فروش محصولات خود بر روی این استور است. قطعاً با سهم 90 درصدی ناشران از دیسکورد، برخی فکر میکنند که چرا باید بر روی اپیک گیمز سرمایهگذاری کرد و از دو درصد سهم بیشتر غافل شد؟ پاسخ بسیار ساده است: اپیک گیمز در حال حاضر به یک انجین بازیسازی شدیداً قدرتمند و موفق و همچنین مشهورترین بازی آنلاین فعلی دسترسی دارد و این یعنی حضور در این فروشگاه، بدون هیچ استثنائی یعنی احتمال بسیار زیاد دیده شدن بازی شما و پشتیبانی قوی اپیک گیمز و حتی فورتنایت. اینکه یک ناشر ترجیح دهد تا 2 درصد سهم بیشتر دریافت کند یا با همان 88 درصد سهم، چند برابر بیشتر به چشم بیاید و تبلیغ شود، قطعاً به نظر خود توسعهدهندگان و سیاستهای مالی آنها بستگی دارد.
Epic Games حتی اگر هیچ کاری هم نکند، از نظر سرمایهگذاری و اقتصادی، یک محل مطمئن برای ورود کمپانیها و استودیوهای جدید است. ارزش 15 میلیارد دلاری این کمپانی در پایان سال 2018 میلادی، این نوید را به سرمایهگذاران میدهد که اگر قرار است سرمایهی خود را به صنعت ویدیو گیم تزریق کنند، اپیک گیمز یکی از مطمئنترین مکانهای ممکن خواهد بود. با توجه به ارزش هنگفت مالی این کمپانی، سودآوری سرمایهها در آن بسیار سریع و فراوان و در نتیجه، تزریق سرمایه به این کمپانی بسیار زیاد خواهد بود که چنین خبری میتواند از همین حالا بسیاری را مطمئن کند که اپیک گیمز، بهزودی حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت و استیم و دیسکورد باید فکری به حال خودشان بکنند.
خارج از بحث اعداد و ارقام، اپیک گیمز سازوکارهای مختلف بسیاری را در عناوین خود گنجانده است. برای مثال وجود سیستم پشتیبانی از ناشر که میتواند باعث ارتباط بین ناشران و ایجاد یک سیستم حمایتی برای ناشران جدید و حتی بزرگ شود. مثال سادهای که خود اپیک گیمز برای توضیح روش کار این سرویس میدهد، این است که برای مثال یک بازیکن فورتنایت، قبل از خرید V-Buck (واحد پول بازی Fortnite) یک ناشر را انتخاب میکند تا بخشی از پولی که او برای خرید این V-Buck ها خرج میشود، به دست ناشر انتخابی برسد. حال با توجه به درصدی که از قبل توسط اپیک گیمز و یا حتی توسعه دیگر برای این پول حمایتی تعیینشده، مقداری از این پول به ناشر حمایتشده میرسد. برای مثال اگر سهم یک توسعهدهنده 5 درصد از هزینهی فروش محصولات باشد (دقت کنید که حداقل میزان سهم یک توسعهدهنده در این سرویس 5 درصد است)، با خرید 10 هزار V-Buck، 5 دلار بهحساب این توسعهدهنده واریز خواهد شد. چنین چیزی باعث میشود تا ارتباط بین توسعهدهندگان افزایش یابد و حتی با این سیستم، مخاطبان و طرفداران هریک از توسعهدهندگان، بازیهایی را بهرایگان دریافت کنند.
تا به اینجای کار، به بررسی ابعاد فروشگاه Epic Games برای توسعهدهندگان پرداختیم و حال بیایید تا کمی دربارهی کاربران آن صحبت کنیم. مهمترین دلیلی که میتواند پای شما را به این فروشگاه باز کند، وجود بازیهای انحصاری آن است. مطمئناً همهی شما هم با من هم نظرید که وجود بازیهای انحصاری آنهم بر روی یک پلتفرم مشترک، یکی از منزجرکنندهترین چیزهایی است که میتواند در این صنعت وجود داشته باشد و خب، به لطف Epic Games و Valve، چنین چیزی هم مبدل به یک واقعیت شده و از حالا به بعد قرار است که برای دسترسی به بازیهای درون لیست خریدمان، ده پانزده لانچر مختلف داشته باشیم و دعا کنیم یکی از بازیهایی که خریداری کردهایم را اشتباهاً از لانچر دیگری هم نخریم!
اینها همه مقدمهای بود برای اینکه بگویم اپیک گیمز سیاست اصلی خود را بر روی انحصاری کردن بازیهایش گذاشته؛ البته نهتنها بازیها، بلکه حتی سرورهای برخی از آنها را هم تحت مالکیت درآورده است! اگر میخواهید بپرسید که چرا تا قبل از اینکه استیم همهچیز را در انحصار خودش نگه داشته بود کسی ایرادی نمیگرفت و همهچیز عادی بود، پاسخ این است که در آن زمان، استیم تنها فروشگاه بازیهای دیجیتال بر روی پلتفرم پی سی بود و چیزی به نام انحصار وجود نداشت؛ اما حالا که تعداد این فروشگاهها هرروز در حال افزایش است، انحصار هم به وجود آمده است. بازیهای فعلی در انحصار اپیک گیمز، با وجود تعداد کمشان، ارزش تجربه کردن را دارند. بازی جدید Supergiant Games به نام Hades، یک بازی مستقل خوشساخت و متفاوت به نام Ashen و چندین بازی دیگر، همگی تنها در انحصار این استور قرار دارند و حتی یکی از بازیهای استیم هم صفحهی خود را از استیم حذف کرده است و حالا تنها در پلتفرم انحصاری اپیک گیمز فعال است.
علاوه بر این، کاربران این فروشگاه قادرند تا هر دو هفته، دو بازی جدید را بهصورت رایگان از این فروشگاه دانلود کنند و در مدتی که این بازیها در این فروشگاه رایگان هستند (به مدت دو هفته)، به تجربهی آنها بپردازند و در صورت تمایل آنها را خریداری کنند. چنین ویژگی جالبی باعث میشود تا حتی برای تجربهی رایگان برخی بازیها هم که شده، به نصب لانچر اپیک گیمز و عضویت در این استور بپردازند.
اما ریزهکاریهای بسیاری هم در اپیک لانچر وجود دارند که خیلی بیشتر به ابتدایی شدن آن کمک میکنند و برای کسانی که سالهای زیادی است با لانچرهای گوناگون سروکار داشتهاند، بیشتر و بیشتر غیرقابلتحمل میشود. یکی از این کمبودها، نبود محاسبهگر زمان پایان یافتن دانلود است که برخلاف تقریباً تمام لانچرها و حتی برنامههای مدیریت دانلود، چنین چیزی در این فروشگاه وجود ندارد. از سوی دیگر، تنها راه ارتباطی بازیکنان برای رفع مشکلاتشان، تیکتهایی است که بهصورت مستقیم به بخش پشتیبانی توسعهدهندگان ارسال میشود و ازآنجاییکه هیچکس تابهحال از این پشتیبانیها دلخوشی نداشته است، احتمالاً چنین چیزی کاملاً به ضرر مخاطبان و خود فروشگاه است (هرچند که اپیک گیمز دراینباره اظهار کرده که آنها این کار را طبق خواستهی توسعهدهندگان بهمنظور جلوگیری از به وجود آمدن فضای منفی و نا به هنجاری که در فرومهایی مانند Steam و Reddit حاکم است، انجام دادهاند). این مسئله باعث شده تا حتی برخی از کاربران اپیک گیمز استور به استیم بیایند تا سؤالات خود را در رابطه با مشکلات بازیها بیان کنند. ازایندست موضوعات جزئی ناخوشایند تا دلتان بخواهد در Epic Game Store وجود دارد و بهتر است خودتان باقی موارد را کشف کنید!
Steam
فکر میکنم که اگر این قسمت را خالی بگذارم و توضیحی دربارهی این استور ندهم، بازهم همگی شما بسیار بهتر از من با وضعیت این فروشگاه آشنایی دارید و میدانید اخیراً، چه فراز و نشیبهایی برای Steam و Valve به وجود آمده است.
بگذارید فعلاً توضیحی در رابطه با تاریخچهی استیم ندهم و فقط به این بسنده کنیم که Valve در ابتدا این فروشگاه را برای انتشار بازیهای خودش راهاندازی کرد و پس از چند سال، توانست Steam را به بزرگترین فروشگاه سرگرمیهای دیجیتال تاریخ بدل کند و حتی پایش را از محدودهی گیم هم فراتر قرار دهد. استیم بهعنوان بزرگترین دستاورد Valve از اولین سالهای به وجود آمدنش تا به امروز، نمونهی کاملترین فروشگاه بازیهای دیجیتالی بوده است. استیم واقعاً همهچیز دارد! سرورهای قدرتمند در سرتاسر جهان که به شما این امکان را میدهند تا بهترین سرعت دانلود را به دست بیاورید؛ انجمنهای کاربری که امکان ارتباط شما با دیگران و حل مشکلاتتان را فراهم میکند؛ گروههای مختلفی که کاربران استیم و مخاطبان و سلیقههای مختلف را در یکجا جمع میکنند؛ چت رومهای مختلف و حتی ایجاد امکان گروههای شخصی برای چت با دوستان؛ وجود سیستم معاملات آیتمهای درون بازی و حتی فروشگاهی برای خریدوفروش آیتمهای جانبی؛ امکان شخصیسازی پروفایل و خرید آیتمهایی برای انجام این منظور و هزاران ویژگی خاص دیگر که باعث میشوند تا استیم، واقعاً تبدیل به یک غول بزرگ در این صنعت شود.
همگی با این موافقیم که استیم از نظر کاربرپسند بودن، فاصلهی بسیار زیادی با دیگر فروشگاهها دارد. تخفیفهای روزانه و فوقالعادهای که بهطور مستمر در این استور وجود دارند و همچنین شخصی شدن فروشگاه با توجه به سلیقهی مخاطب و پیشنهاد بازیهایی که میتوانند نظر شما را جلب کنند، همگی از ویژگیهایی هستند که استیم را تبدیل به یک فروشگاه قابلاطمینان و حتی ابزاری برای جستوجوی بازیهای مختلف کردهاند. از سوی دیگر وجود توضیحات کامل دربارهی عناوین و حتی باندلهای آنها، این فروشگاه را تبدیل به یک مرجع کامل در رابطه با ویژگیهای بازیها و حتی نقدهای جامع و کلی –به علت قابلیت نوشتن نقد و نمره دادن به بازی در بخش کامنتها- کرده است.
اگر از پولپرستی Valve بگذریم، Steam بازیهای انحصاری بسیار خوبی دارد. از پرچمدار آن یعنی Dota 2 گرفته تا بازیهای قدیمی و فوقالعادهای همچون Half-Life و Garry’s Mode. هرچند که نمیتوان این قضیه را نادیده گرفت که بازی جدید آنها یعنی Artifact، با چه بازخورد بدی رو به رو شد و درحالیکه همگی ما در انتظار یک آی پی جدید و یا حتی دنبالهای بر سری بازیهای قدیمی مانند Half-Life و یا حتی Portal بودیم، این سازنده چگونه با انتشار یک بازی آنلاین فوقالعاده حریصانه، نشان داد که چیزی در چنته ندارد و فعلاً دلمان را برای بازیها و خبرهای خوب بر روی استیم صابون بزنیم.
اگر میخواهید بدانید که چرا توسعهدهندگان باید بازیهای خود را بر روی این پلتفرم منتشر کنند، کافی است تا به آمار فروش بازیهای استیم توجه کنید که طبق آخرین آمار (که متأسفانه برای سال پیش است)، چیزی در حدود 4.3 میلیارد دلار بوده است. چنین رقم هنگفتی، نشاندهندهی محبوبیت استیم و میزان استفادهی کاربران از آن برای خرید بازیهای مختلف است و به طرز کاملاً تضمینکنندهای، به شما این موضوع را نشان میدهد که میتوانید به این فروشگاه اعتماد کنید. از سوی دیگر، استیم برای اینکه از همان ابتدا رقابت را نبازد، بهتازگی دو بند جدید به توافقنامهی توسعهدهندگان اضافه کرده است:
اول اینکه با گذشتن درآمد یک بازی از 10 میلیون دلار، سهم این سازنده از فروش محصولش از 70 درصد به 75 درصد میرسد و اگر این مقدار به 50 میلیون دلار برسد، سهم سازنده پنج درصد دیگر هم افزایش پیداکرده و 80 درصد میشود (هرچند که این درصد سهم بازهم در مقابل دو فروشگاه دیگر کم است).
و بند دوم اینکه استیم قرار است اطلاعات بیشتری از میزان فروش بازیها را به اشتراک بگذارد و این موضوع باعث میشود تا توسعهدهندگان با توجه به اطلاعات بهدستآمده، اطلاعات و همچنین سیاستهای مالیشان را راحتتر از گذشته محاسبه کنند.
با این تفاسیر، احتمالاً استیم به شریک پرمنفعتتری برای توسعهدهندگان تبدیل خواهد شد. هرچند که این بندهای جدید، هیچ سودی به حال توسعهدهندگان مستقل ندارند و همهچیز با همان شرایط ثابت 70 به 30 باقیمانده است که احتمالاً باعث مهاجرت این توسعهدهندگان از استیم به استورهای دیگر خواهد شد. علاوه بر بی تأثیر بودن این بندهای جدید برای سازندگان کوچک، این موضوع را هم در نظر بگیرید که تغییر در قوانینی که سالها دستنخورده بوده اند، به این معنی است که Valve قرار نیست Half-Life 3 و یا یک بازی به اندازهی کافی خوب را -حداقل در آیندهی نزدیک- منتشر کند و بهتر است به همان بازیهای قدیمی و CS: GO که به تازگی رایگان شده است، بسنده کنیم.
دیگر شرکتها و درنهایت...
کمی از هم لانچرهای اختصاصی کمپانیهای مختلف بشنوید: اکتیویژن که جدیداً تصمیم به انتشار بازیهای خود بر روی Battle.net گرفته، از سال 2013 تا 2017 میلادی، فعالیتهای خود در پلتفرم پی سی را در این بازهی زمانی، بهطور سالانه به میزان 10 درصد، الکترونیک آرتز 30 درصد و بتسدا 36 درصد افزایش دادهاند. دقت کنید که هریک از این ناشران، در حال استفاده از لانچرهای اختصاصی مانند Battle.net و Origins هستند که به معنایی جدایی کامل آنها از استیم و هزینههای مرتبط با آن است. همچنین در بازهی زمانی مشابه، سهم چهار شرکت برتری که فعالیت عمدهی آنها درزمینهی پی سی گیمینگ است، از 44 درصد به 60 درصد افزایشیافته است. جدا از لانچرهای اختصاصی توسعهدهندگان بزرگ، نباید از فروشگاههای دیگری همچون GOG غافل شد؛ چراکه این فروشگاهها هم بهنوبهی خود پیشرفتهای بسیاری را در سال 2018 کسب کردهاند و چون خبر خاصی از آنها نرسیده، نباید فراموششان کنیم.
حالا که به انتهای مطلب رسیدهایم، احتمالاً همگی شما میخواهید بدانید که چه کسی پیروز این رقابت خواهد شد و بهتر است به کدام فروشگاه دل ببندیم؛ اما مطمئن باشید که پیدا کردن جواب این سؤال، تقریباً غیرممکن است. حالا که در انتهای سال 2018 میلادی قرار داریم، باید منتظر باشیم تا ببینیم که این رقابت در سال بعد به کجا خواهد رسید. بااینحال، احتمالاً در مقالهی بعدی، به این موضوع که چه ویژگیهایی باعث میشوند تا یک فروشگاه دیجیتال به سطحی ایده آل برسد خواهیم پرداخت و در این بحث مختصر، احتمالاً بتوانیم پاسخ این سؤال در شرایط حاضر را بیابیم.
نظرات (2)