نویسنده: بازی مگ پنج شنبه، 16 فروردين 1397
ساعت 22:19

شرح داستان سه گانه Devil May Cry - قسمت دوم مطلب ویژه

5 از 5

شرح داستان سه گانه Devil May Cry

سری Devil May Cry از تاثیرگذارترین عناوین هک اند اسلش بوده و پیش‌زمینه ساخت آثار متعددی را فراهم ساخته است. معرفی یک شخصیت جذاب و اکشن قابل قبول سبب شد تا شاهد ادامه یافتن سری باشیم و آن را اثری شاخص به شمار آوریم. حال Devil May Cry HD Collection انتشار یافته و از این رو تصمیم به شرح داستان این سه گانه گرفتیم؛ چرا که داستان Devil May Cry از زیباترین نمونه‌های موجود در تاریخ این صنعت است و بازگویی آن می‌تواند جذابیت بسیاری برای طرفداران سری داشته باشد. با بازی‌مگ همراه باشید.

ادامه داستان در نسخه ابتدایی مجموعه روایت می‌شود. حال، تنها شخصیت مهم داستان را در Devil May Cry معرفی می‌کنیم؛ چرا که پیش از این و در قسمت اول، بیوگرافی کوتاهی از شخصیت‌های مهم ارائه شد.

تریش (Trish)

Devil May Cry 1 Story 1او یک شیطان است و نقش مهمی در داستان Devil May Cry دارد. تریش شباهت بسیاری به ایوا داشته و احساسات دانته را برمی‌انگیزد. وی از قدرت دفاعی بالایی برخوردار بوده و قادر به استفاده از قدرت رعد و برق است.

 

 

 

 

Devil May Cry 1 Story 2در ابتدا دنباله‌ای از سری Resident Evil در دست ساخت بود؛ اثری که به علت تفاوت بسیار آن با دیگر عناوین سری، هویتی جدید کسب کرد و Devil May Cry نام گرفت.

دانته در دفتر خود به سر می‌برد و گویا شیاطین بسیاری را سلاخی نموده است. حال یک زن مرموز به دفتر وارد شده و دانته را شگفت‌زده می‌کند؛ او با موتورسیکلت پای به دفتر گذاشته و درب ورودی آن را متلاشی می‌کند. دانته از صندلی بلند شده و شمشیر اسپاردا را در دست می‌گیرد. این زن از شغل دانته آگاهی داشته و از سرنوشت مادر و برادر او نیز مطلع است؛ ضمن آنکه او را دانته و فرزند اسپاردا خطاب می‌کند؛ سکانسی که بی‌شباهت به بخش آغازین نسخه سوم نیست. حال یک درگیری کوچک میان این دو ایجاد می‌شود؛ زن مرموز، دانته را به گوشه‌ای پرت کرده و شمشیر اسپاردا را در شکم وی فرو می‌کند. او موتورسیکلت خود را به سوی دانته پرتاب می‌کند، اما دانته مسلح شده و با شلیک به سوی آن، زن را متعجب می‌کند. دانته بلند شده و شمشیر فرورفته را از شکم خود بیرون می‌آورد و سپس با این شخص به گفتگو می‌پردازد. وی خود را تریش معرفی می‌کند و خواستار کمک از سوی دانته است؛ گویا حمله تریش به سوی دانته تنها یک امتحان برای سنجش او بوده است. تریش از بازگشت موندس خبر می‌دهد و تمایل او بر کنترل دنیای انسان‌ها را بیان می‌کند. موندس در پی ورود به دنیای انسان‌هاست و با گشایش دروازه‌ای در جزیره ماله آن را عملی خواهد کرد.

دانته و تریش به سوی این جزیره می‌روند. تریش به وجود یک قلعه اشاره کرده و به واسطه یک پرش بلند ناپدید می‌شود. مخاطب کنترل دانته را در اختیار گرفته و او را به قلعه مذکور هدایت می‌کند. دانته با مخلوقات گوناگونی روبه‌رو می‌شود و موجودی شبه عنکبوت را نیز شکست می‌دهد. او به جستجوی خود ادامه داده و به اتاقی مرموز می‌رسد. یک آینه در اتاق موجود بوده و شخصی مشابه دانته در آن به چشم می‌خورد؛ این شخص از آینه بیرون آمده و به سوی دانته حرکت می‌کند. وی ناگهان تغییر شکل داده و خود را به یک شیطان تبدیل می‌سازد. این موجود هیچ سخنی به زبان نیاورده و با دست خود، به خروج از اتاق اشاره می‌کند و خود نیز از آن خارج می‌شود؛ اشاره‌ای که بی‌شباهت به دعوت در یک نبرد سخت نیست. نام این شیطان Nelo Angelo بوده و هویتی نامشخص دارد.

Devil May Cry 1 Story 3جزیره ماله مملو از حوادث هیجان‌انگیز است و تبدیل شخصیتی شبه دانته به یک شیطان، این امر را به اثبات می‌رساند.

دانته از اتاق خارج می‌شود و Nelo Angelo را مشاهده می‌کند. او به سوی دانته حمله‌ور شده و یک درگیری چالش‌برانگیز را آغاز می‌کند. دانته به نبرد می‌پردازد و موفق به تضعیف او می‌شود؛ Nelo Angelo مغلوب به نظر می‌رسد و گویا از قدرت چندانی برخوردار نیست. دانته به سوی او رفته و قصد استفاده از شمشیر خود و نابودی وی را دارد؛ اما او بلند شده و به واسطه یک پرش به پشت سر دانته منتقل می‌شود. او به دانته آسیب می‌رساند و گردن وی را می‌فشارد. Nelo Angelo گردن‌بند دانته را مشاهده کرده و سپس او را پرت می‌کند. دانته آسیب می‌بیند و قادر به ادامه نبرد نیست. حال Nelo Angelo به مرز جنون می‌رسد و با فشردن سر خود، سریعا ناپدید می‌شود.

پس از پیشروی دانته و نابودی موجودات گوناگون، وی دوباره ظاهر شده و در پی نابودی دانته است. دانته اما موفق به شکست Nelo Angelo می‌شود. وی بر روی زمین می‌افتد، اما جسد وی ناپدید می‌شود و انتقال آن به آسمان، ساعقه‌ای بزرگ ایجاد می‌کند؛ گویا او از بین نرفته و همچنان زنده است.

Devil May Cry 1 Story 4رفتار Nelo Angelo مرموز جلوه می‌کند و سوالات بسیاری در ذهن مخاطب شکل می‌دهد. Nelo Angelo چالش بسیاری به گیم‌پلی تزریق می‌کند و حمله چندباره آن، مخاطب را مضطرب می‌سازد.

دانته حضور مجدد Nelo Angelo را شاهد است. او چهره واقعی خود را به نمایش گذاشته و کمی آشنا به نظر می‌رسد. پس از یک درگیری مجدد، دانته پیروز شده و او را به مرز نابودی می‌کشاند. جسم وی در هوا معلق شده و نابودی او، سبب سقوط یک گردن‌بند بر روی زمین می‌شود. دانته به این گردن‌بند نزدیک می‌شود و دیالوگی قدیمی در ذهن او به صدا درمی‌آید: «ورجیل! دانته! تولدتون مبارک!»

 دیالوگی که مشخص‌کننده حضور ورجیل در طول داستان بوده و هویت Nelo Angelo را تعیین می‌کند؛ Nelo Angelo برادر دانته بوده و گردن‌بند مذکور نیز نیمی از طلسم اسپاردا است.

Devil May Cry 1 Story 5ورجیل پس از باقی‌ماندن در دنیای شیاطین، تباه شده و سپس به دستان برادر خود نابود می‌شود.

حال سکانسی مهم به نمایش در می‌آید. تریش در مقابل موندس قرار گرفته و از او دستور می‌گیرد. گویا او توسط موندس خلق شده و شخصیت منفی داستان است. موندس، تریش را از شکست ورجیل مطلع ساخته و او را به انجام کاری مهم وا می‌دارد؛ کاری که نامشخص است و نمی‌توان از آن آگاهی یافت.

حال دوربین، دانته را به نمایش گذاشته و ادامه حوادث را روایت می‌کند. دانته گردن‌بند ورجیل را برداشته و آن را با گردن‌بند خود ترکیب می‌کند؛ امری که طلسم اسپاردا را شکل داده و شمشیر وی را به فرم قدرتمند آن تبدیل می‌سازد؛ ضمن آنکه امکان ورود به دنیای زیرین نیز میسر می‌شود. شمشیر دانته قدرتمند می‌شود و از آن، سلاحی مرگ‌بار پدید می‌آورد.

دانته به مسیر خود ادامه می‌دهد و تریش را مشاهده می‌کند. او بر روی زمین افتاده و خواستار کمک از سوی دانته است. دانته به سوی او می‌دود، اما دیواری آبی‌رنگ وی را محاصره کرده و او را با مخلوقی وهم‌برانگیز تنها می‌گذارد. تریش از قدرت خود استفاده می‌کند و از پشت این دیوار به دانته آسیب می‌رساند؛ او خود را شخصیتی بدذات معرفی می‌کند و خشم دانته را شعله‌ور می‌سازد. دانته این موجود را شکست می‌دهد، اما نابودی آن، محیط را دگرگون ساخته و سبب سقوط یک تخته سنگ بر روی تریش می‌شود. حال و در یک اقدام نامعقول، دانته تریش را نجات داده و او را از مرگ مطلق می‌رهاند. تریش متعجب می‌شود و دلیل نجات خود را از دانته می‌پرسد. دانته شباهت وی به مادر خود را علت این امر بیان می‌کند و از او دور می‌شود. تریش، بلند می‌شود و به سوی دانته می‌دود؛ اما وی مسلح شده و از نزدیک‌شدن وی به خود ممانعت می‌کند. تریش شاید از چهره‌ای مشابه مادر دانته برخوردار است، اما رفتار زننده او باعث خشم دانته و ترک کردن وی می‌شود. حال سه چشم قرمزرنگ در کنار تریش پدیدار می‌شود؛ امری که به حضور موندس و انتقال یک پیام از سوی وی اشاره دارد. موندس از ناامیدی خود خبر می‌دهد و با اشاره به آگاهی تریش از قوانین، او را مضطرب می‌سازد.

Devil May Cry 1 Story 6شباهت تریش به مادر دانته، سبب فرونشاندن خشم او و جلوگیری از شلیک به سوی تریش می‌شود.

دانته به موندس نزدیک می‌شود و با او به گفتگو می‌پردازد. موندس ترسناک به نظر می‌رسد و وجود سه چشم، خوی شیطانی او را اثبات می‌کند. او نظر دانته را به مشاهده یک زن جلب می‌کند و وی را می‌آزارد؛ آن زن، تریش است و به دیوار آویخته شده. دانته از این امر خشمگین می‌شود و گویا علاقه‌ای کوچک نسبت به وی پیدا کرده است. دانته در پی استفاده از دیالوگ‌های طعنه‌آمیز است، اما پیش از به زبان آوردن یک دیالوگ ساده، آسیب می‌بیند؛ موندس، سه گلوله قدرتمند را از چشمان خود شلیک کرده و با برخورد آن‌ها به سوی دانته، وی را می‌رنجاند. حال شرایطی مناسب فراهم آمده تا دانته با شکست مواجه شود؛ گلوله‌ها در بدن دانته فرو رفته و امکان تحرک را از وی سلب نموده. امکان استفاده از اسلحه میسر نیست و دانته محکوم به شکست است. موندس گلوله‌ای دیگر شلیک می‌کند و در پی نابودی دانته است. حال اما، تریش خود را به پایین پرت کرده و با قرارگیری در موقعیت دانته، دست به فداکاری می‌زند. گلوله به تریش برخورد می‌کند و دانته را نجات می‌دهد. دانته به جسد تریش نزدیک می‌شود و ناراحتی خود را ابراز می‌کند. او خشمگین شده و این مهم، قدرت نهایی وی را آزاد می‌سازد. موندس همچنان در پی پایان دادن به زندگی دانته است و این بار گلوله‌ای دیگر شلیک می‌کند. آزادسازی قدرت نهایی دانته، سبب بازتاب گلوله شده و آن را به نقطه‌ای دیگر منتقل می‌کند. دانته نجات می‌یابد و به نبرد با موندس می‌پردازد.

Devil May Cry 1 Story 7پیش از شروع نبرد پایانی، موندس به صورت یک مجسمه عظیم ظاهر می‌شود.

موندس شکل واقعی خود را به تصویر کشیده و با شکستن مجسمه، چهره حقیقی خود را به نمایش می‌گذارد. وی، بعدی دیگر از مکان را ایجاد کرده و نبرد نهایی را در آن بخش آغاز می‌کند. دانته نیز خود را به فرم شیطانی تبدیل ساخته و خشم بسیار خود را شعله‌ور می‌سازد. نبردی دشوار شکل می‌گیرد و موفقیت دانته را سبب می‌شود. پس از خروج دانته از فرم شیطانی، نبرد ادامه یافته و تلاش‌های متعدد، موندس را نابود می‌سازد.

حال دانته به جسد تریش نزدیک شده و با مشاهده وی شدیدا ناراحت می‌شود. او شباهت تریش به مادر خود را بیان کرده و فداکاری او را دلیلی بر زنده‌بودن خود می‌پندارد. دانته طلسم اسپاردا را به تریش تقدیم می‌کند و آن را بر بدن وی قرار می‌دهد. او همچنین شمشیر خویش را رها کرده و فرم قدرتمند آن را از دست می‌دهد.

آشوب سرتاسر جزیره را فرا می‌گیرد و سبب تخریب آن می‌شود. موندس بازمی‌گردد و با ناتوانی خود سعی در تضعیف دانته دارد. دانته به تلاش خود ادامه می‌دهد، اما در نابودی موندس ناموفق می‌ماند. حال اما صدایی آشنا به گوش دانته می‌رسد؛ صدایی که از سوی تریش بوده و دانته را شگفت‌زده می‌کند. او قدرت خود را در اختیار دانته قرار داده و سبب نابودی موندس می‌شود. موندس برای همیشه از بین می‌رود و تهدیدی بزرگ را از دنیای انسان‌ها دور می‌سازد. تریش و دانته به سوی یکدیگر می‌دوند. تریش گریه می‌کند، اما دانته وجود اشک را به انسان‌ها نسبت داده و دیالوگ معروف سری را به زبان می‌آورد: «شیاطین هرگز گریه نمی‌کنند.»

در این حین دانته و تریش به یک هواپیما بر خورده و با آن از جزیره خارج می‌شوند. نام مغازه به Devil Never Cry تغییر می‌یابد و دانته و تریش به همکاری با یکدیگر می‌پردازند.

برچسب‌ها
  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.