نویسنده: محمد مراقی دوشنبه، 31 ارديبهشت 1397
ساعت 11:22

نقد و بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال Westworld

5 از 5

قسمت چهارم فصل دوم سریال Westworld بدون شک یکی از بحث‌برانگیزترین اپیزودهای تاریخ این سریال محسوب می‌‍شود. همانطور که پیش از این منتقدانی که چهار قسمت ابتدایی فصل دوم را مشاهده کرده بودند و خبر از فوق‌العاده بودن این اپیزود می‌دادند، فهمیدیم که قسمت چهارم فصل دوم سریال Westworld تا اینجای کار یکی از حیاتی‌ترین اپیزودهای سریال است که تاحدود زیادی کارها را پیش می‌برد. معماهای مهمی را پاسخ می‌دهد و در عوض، معماهای دیوانه‌کننده بیشتری را هم طرح می‌کند. برخلاف انتظاراتمان، جیمز دلوس، همان ثروتمند شروری که اصلا به آن حس خوبی نداشتیم در قلب این اپیزود قرار می‌گیرد و «معمای اسفینکس» را طرح می‌کند. معمایی که به مدت 35 سال او را در برزخی میان دنیای فانی انسان‌ها و زندگی جاودانه‌ای که طالبش بود قرار می‌دهد. در ادامه این مطلب با ما در بازی‌مگ همراه باشید تا به بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال Westworld بپردازیم.

James Delos Westworldپیتر مولان حقیقتا در این اپیزود گل کاشته است و بهترین هنرنمایی ممکن را از خود به نمایش می‌گذارد.

تاکنون سریال Westworld کاراکترهای خود را در دو بخش متفاوت تقسیم‌بندی می‌کرد: یکی انسان‌های مهمان و دیگری اندرویدهای میزبان. حالا در طول اپیزود جدید سریال به این نتیجه می‌رسیم که ظاهرا شاهد دسته دیگری از موجودات زنده و خودآگاه در این پارک بحث‌برانگیز هستیم که در گذشته انسان بوده‌اند و حالا در بدن روباتی و جاویدان خود در قالب توده‌ای از کدهای تکرارشونده حضور پیدا می‌کنند. جیمز دلوس، پدرزن ویلیام سیاه‌پوش، ثروتمند شروری است که هدفش از سرمایه‌گذاری در پروژه عظیمی مثل وست‌ورلد، دست یافتن به یک زندگی جاویدان در قالب یک اندروید انسان‌نما است. حالا ظاهرا به آرزوی خودش هم رسیده است و ویلیام و دانشمندان و تجهیزات پیشرفته اطرافشان، تحقیقات و آزمایشات خود در این زمینه را آغاز کرده‌اند. اما مورد جالب توجه در این زمینه این است که موش آزمایشگاهی موجود در این تحقیقات کسی نیست جز خود جیمز دلوس. قسمت چهارم فصل دوم Westworld با نمایی از جیمز دلوس در یک اتاق کاملا مجهز و پیشرفته آغاز می‌شود و زندگی روتین و ظاهرا معمولی‌اش را به تصویر می‌کشد. سپس ویلیام جوان وارد اتاق می‌شود و شروع به صحبت کردن با او می‌کند. شاید تا اینجای کار همه‌چیز کاملا عادی به نظر برسد اما تئوری دیوانه‌کننده سریال از جایی نمایان می‌شود که پس از گذشت دقایقی از این اپیزود، مجددا در قالب یک فلش‌بک دیگر به همان اتاق برمی‌گردیم. انجام همان کارهای تکراری توسط جیمز دلوس را مشاهده می‌کنیم و سپس سر و کله ویلیامی پیدا می‌شود که تغییر مقدار ریش‌هایش خبر از این می‌دهد که فاصله زمانی میان این دو فلش‌بک، ممکن است سال‌ها طول کشیده باشد. جیمز دلوس تبدیل به یک اندروید انسان‌نما شده است که ظاهرا بساط زندگی جاویدان برایش مهیا شده، اما قطعا یک جای کار می‌لنگد. ویلیام می‌گوید: «بدن جدید جیمز درحال پس زدن این هویت جدید است.» سپس هربار که به این اتاق برمی‌گردیم تغییراتی جزئی در رفتار جیمز را مشاهده می‌کنیم که ظاهرا ریشه در یک‌سری نقص‌های حیاتی دارند.

Elsie and Bernard Westworldبرنارد خودش هم نمی‌دانست که درحال سر درآوردن از یکی از مهم‌ترین رازها در دنیای مرموز اطرافش است. فقط بنا بر یک برنامه از پیش نوشته شده عمل می‌کرد.

سپس چند بار دیگر هم جیمز دلوس را در این اتاق مشاهده می‌کنیم تا اینکه سر و کله ورژن سالخورده‌تر ویلیام پیدا می‌شود و می‌فهمیم که تعداد سال‌هایی که جیمز در این اتاق مشغول انجام یک‌سری کارهای تکراری بوده است، زیاتر شده و حالا ظاهرا باید نتیجه آزمایش مشخص شده باشد و صد و چهل و نهمین نسخه از بدن روباتی جیمز دلوس باید جواب تمام این تحقیقات را بدهد. این اپیزود پاسخ تمام این پرسش‌هایش را به برناردی می‌دهد که ناخودآگاه طبق یک برنامه از پیش نوشته شده، سر از همان اتاقی در می‌آورد که جیمز در آن حضور داشت. سپس باری دیگر یک هنرنمایی خارق‌العاده دیگر از پیتر مولان (بازیگر نقش جیمز دلوس) را مشاهده می‌کنیم که اینبار به روزهای تکراری و دایره‌شکلش خاتمه می‌دهد. لیزا جوی که خود به شخصه کارگردانی این اپیزود را برعهده داشته، روش بسیار خوبی را برای مطرح کردن تئوری‌های جدید سریال در پیش گرفته و Westworld را وارد فاز کاملا جدیدی می‌کند که مسیرش به طور کلی از فصل قبلی جدا شده است. حالا دیگر موضوع اصلی سریال درباره اثرات خودآگاهی بیش از اندازه اندرویدها نیست. بلکه با تمرکز بیشتر برروی انسان‌های واقعی درون سریال (نظیر جیمز دلوس و ویلیام) می‌خواهد تئوری‌های دیوانه‌وار بیشتری را مطرح کند. اینطور که به نظر می‌رسد، سریال Westworld درحال تبدیل شدن به یکی از بحث‌برانگیزترین سریال‌های تاریخ تلوزیون است!

و اما سکانس پایانی قسمت چهارم فصل دوم که راز بسیار جالبی را فاش می‌کند. اینطور که پیداست، دیگر سریال روش کار خود را تغییر داده است و با فرمول حلزونی و قطره‌چکانی سابقش به معماهای داستانی رسیدگی نمی‌کند. بلکه سریعا سر اصل مطلب می‌رود و در عوض معماهای تازه‌تری را مطرح می‌کند. در طول این اپیزود طی چندین بار نظیر سکانس‌های مربوط به جیمز دلوس به دختر ویلیام اشاره می‌شود. دختری که ظاهرا سال‌هاست که خبری از او نیست و حالا وقتش رسیده که پدرش را ملاقات کند. گریس، همان زن شجاعی که طی سکانس افتتاحیه اپیزود سوم سر از ساحل وست‌ورلد در آورد و زندانی سرخ‌پوست‌ها شد، دختر ویلیام سیاه‌پوش است و حالا خود را به پدرش رسانده است. مگر هیجان‌انگیزتر از این هم می‌شود؟

westworld delosسرانجام ویلیام در مرکز اصلی نتیجه‌گیری این اپیزود قرار گرفت و حتی دخترش را هم پیدا کرد. دیگر باید رنگ لباس‌‍هایش را تغییر دهد!

به طور کلی قسمت چهارم فصل دوم سریال Westworld، فصل دومی‌ترین اپیزود این فصل تا اینجای کار به حساب می‌آید و کاملا مسیر خود را از اپیزودهای قبلی سریال جدا می‌کند. سریال Westworld بدون شک درحال تبدیل شدن به یکی از جذاب‌ترین سریال‌های شبکه HBO است و انتظار می‌رود در آینده‌ای نه‌چندان دور، به سریال‌هایی نظیر Game of Thrones هم رودست بزند و به پرطرفدارترین و جنجالی‌ترین سریال‌های تاریخ تلوزیون تبدیل شود.

لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.