سفر کمدی-ملودرام Ubisoft Quebec در میان اساطیر یونان بالاخره به ایستگاه پایانی خود رسید. بعد از یک dlc حوصله سربر و یک dlc کاملاً ناامیدکننده، انتظارات کمی در رابطه با dlc آخر داشتیم که میتوان گفت که تا حد زیادی به آن کمک کرده است. با در نظر گرفتن این نکته، بدون هیچ ارفاق بیمورد باید گفت که نسبت به دو مورد قبلی با محصول شسته و رفتهتری رو به رو هستیم که تلاش قابل قبولی برای ارائۀ یک پایانبندی مناسب برای Immortals Fenyx Rising به حساب میآید. با بررسی The Lost Gods به عنوان آخرین برگ از دفتر این عنوان همراه باشید.
مثل dlc قبلی، کنترل قهرمان جدیدی در اختیار بازیکن قرار میگیرد اما این بار به جای اساطیر چین، باز هم به دنیای اساطیر یونان بازگشتهایم. شخصیت جدید با نام Ash، به عنوان قهرمانِ برگزیدۀ Fenyx که در ماجراجوییهای قبل به مقام الهۀ اتحاد رسید، انتخاب میشود تا دنیا را از شر بلایای طبیعی برهاند. علت رخ دادن بیش از اندازۀ این بلایا که تبدیل به تهدیدی جدی برای حیات تمامی موجودات زنده شدهاند، همان خدایانی هستند که در ماجراهای «فینکس» غایب بودند. بعد از آن ماجراها، بین زئوس و دو برادرش مشاجرهای رخ داده که منجر به مهاجرت پوسایدن، هیدیس و تعدادی دیگر از خدایان به مجمع الجزایر جدیدی شده است. غیبت این خدایان باعث بهم خوردن تعادل جهان شده که اگر کسی برای تغییر شرایط دست به کار نشود، بدون شک چیزی از جهان باقی نخواهد ماند!
جذابترین بخش روایت بدون شک به دیدن موفقیتِ ماندگار قهرمان قبلی اختصاص دارد چرا که در تاریخ بازیهای ویدئویی عادت کردهایم که اگر دنبالۀ داستانی برای اثری ساخته میشود، تمام دستاوردها و تواناییهای قهرمان در قسمت قبلی پاک شده و در داستان جدید عملاً باید همه چیز را از صفر آغاز کنیم. The Lost Gods قهرمان سابق در موقعیت جدید خود نگه میدارد و از او به عنوان مرشد قهرمان جدید استفاده میکند و به واسطۀ اینکه فینکس سابقاً در نقش قهرمانی برگزیده ظاهر شده بود، داینامیک رابطۀ استاد و شاگردی او با «اَش»، جذابیت دو چندانی پیدا کرده است.
خوشبختانه برخلاف dlc قبلی، شخصیتهای فرعی جدیدی که در خلال روایت با آنها برخورد داریم از پرداخت بهتر و جذابتری برخوردارند و هر چند در حد و اندازۀ شخصیتهای بازی اصلی با آنها وقت نمیگذرانیم اما به طور کلی نقطۀ قوت داستان به شمار میآیند. مشکل اصلی روایت اینجاست که باز هم به درس نگرفتن زئوس از اشتباهات گذشتهاش بازگشتهایم که در واقع تم اصلی روایت اولیه بود و این بار هم مجدداً به علت لجبازی زئوس، دنیا درگیر مشکلی بزرگ شده که ظاهراً عدم علاقۀ سازندگان به تأمل بیشتر روی ایدههای روایی یا تنبلی آنها، باعث شده تا برای سومین بار بعد از داستان اصلی و dlc اول، جنس شخصیت زئوس عامل ایجاد مشکل باشد.
تغییر زاویه دوربین به حالت ایزومتریک باعث نیاز به تغییرات اساسی در The Lost Gods شده که به رسم محصولات یوبیسافت در سالهای اخیر، تلفیقی از جذاب و کاملاً شکست خورده بوده است و حد وسط چندانی وجود ندارد. سیستم مبارزات با شمشیر، تبر و قدرتهای تهاجمی تقریباً همان چیزی است که در عرضههای قبلی این مجموعه شاهد بودیم اما استفاده از تیر و کمان تا حدودی شبیه ساختههای Twin stick shooter شده است. جا به جایی عمودی و پیدا کردن مسیرها به علت اینکه یک طراحی اولیه سوم شخص با تغییر دوربین تبدیل به اثری ایزومتریک شده در ابتدای کار که شخصیت تحت کنترل حتی امکان پرش دوتایی را ندارد کمی کلافهکننده است اما همین که بازی روی قلتک میافتد، حس پیشرفت و برتریجویی مخاطب را به شکلی بهتر از ماجراجوییهای قبلی قلقلک میدهد.
سیستم تواناییها و آیتمهای کمکی به طور کامل دستخوش تغییر شده که از طرفی چون امکان شخصیسازی بیشتری را فراهم میکند امتیازی مثبت برای گیمپلی The Lost Gods به شمار میآید ولی در طرف دیگر چون این شخصیسازی نیازمند چرخیدن در منوهای چند لایه است، این کج سلیقگی باعث میشود تا کمی از بخش طراحی نمره کم کنیم. روی تمامی تواناییها و اَعمال قابل انجام توسط اَش، میتوان امکان بازیابی، افزایش دائمی یا لحظهای میزان سلامتی، استقامت و ... اضافه کرد که ترکیب این گزینهها گسترۀ نسبتاً قابل توجهی را شامل میشود و با آزمایشهای مختلف، میتوان ساختارهای جذابی ایجاد کرد.
تفاوت عمدۀ The Lost Gods با تجربههای قبلی در تمرکز بیشتر روی مبارزه به جای بخشهای معمایی و سیاهچالههاست که میتوان گفت تا حدی شاهد زیادهروی در لحظات مبارزهای تکراری هستیم و معدود پازلهای موجود هم به دلیل نوع دوربین جدید مورد استفاده با وجود پیچیدگی کمتر، از جهت کلافهکنندگی دستکمی از پازلهای نسخههای قبلی ندارند. با این وجود گیمپلی به حد کافی خوب و متفاوت است که از این جهت میتوان آن را تنها dlc ارزشمند این مجموعه لقب داد.
موسیقی به حال و هوای ماجراجوییهای فینکس برگشته که باعث شده تا اَش بیش از آن که شخصیتی خاص و تازه به نظر برسد، موجودی در امتداد خود فینکس باشد که کیفیت نسبتاً خوب قطعات مورد استفاده در نسخۀ اصلی تا حد زیادی این نقص را پوشش میدهد. صداپیشگی هم کاملاً بستگی به میزان علاقۀ مخاطب به لهجههای شلم شوربای نسخۀ اصلی دارد و اگر با این مسئله در داستان اصلی مشکلی نداشتید، لهجههای مخلوط از سراسر دنیا برای شخصیتهای جدید هم چندان ناراحتتان نخواهد کرد.
با وجود تغییر زاویه دوربین، خوشبختانه طراحی بصری به اندازۀ نسخههای قبلی با جزئیات کامل انجام گرفته به طوری که محیط جدید حس بازیافت نقشههای قبلی را ندارد و از همان لحظات اول احساس حضور در محیطی کاملاً جدید را القا میکند. تعدادی دشمن جدید به ترکیب دشمنان اضافه شده که شمایل جدید و خاصِ خود را دارند و شخصیتهای فرعی هم با دقت و جزئیات خوبی طراحی شدهاند که در کنار طراحی محیط کمک کردهاند تا برخلاف موسیقی، اَش ماجرایی ویژۀ خودش را همراه با مخاطبان تجربه کند.
با وجود اینکه عملکرد ضعیف دو dlc قبلی باعث شده بود تا انتظار نسبتاً کمی از آخرین بخش این مجموعه داشته باشیم اما The Lost Gods به اندازۀ کافی متفاوت و با ایدههای تازه است که احساس کنیم پایان راه به نقطۀ مناسبی منتهی شد اما برای دنبالههای احتمالی، باید تلاش دو چندانی در طراحی منوها و سیستمهای شبه نقشآفرینی آن صورت گیرد و تا حد امکان معماها از کلافهکنندگی به سمت طراحی هوشمندانه تغییر کنند.
نظرات