در مطلب قبل، به طور خلاصه به تاریخچۀ سری No More Heroes پرداختیم پس به جای دوباره گویی، سریعاً میرویم سراغ اصل ماجرا که بررسی بازی No More Heroes 2: Desperate Struggle است. در این قسمت، Goichi Suda وظیفۀ کارگردانی را به همکار کم تجربهتر خود، Nobutaka Ichiki سپرده که همین مسئله باعث برخی تغییرات ساختاری شده که عملاً در راستای رفع نواقص قسمت قبلی هستند.
در No More Heroes 2، دقیقاً مانند فاصلهای که در دنیای واقعی بین عرضۀ دو قسمت وجود دارد، داستان سه سال بعد از پایان قسمت اول شروع میشود. Travis که بعد از پایان نامفهوم آن عنوان، از عالم آدمکشها کناره گرفته، به واسطۀ قتل یکی از دوستانش دوباره به این دنیای خونین بازمیگردد اما سه سال زمان زیادی برای فاصله گرفتن از چنین شغلی است و به همین دلیل، «ترویس» موقعیت خود را در صدر جدول بهترین قاتلان آمریکا از دست داده و حالا باید از رتبۀ 51 کار خود را آغاز کند تا با کشتن رتبههای بالاتر، به نفر اول برسد که دست پشت پردۀ مصائب جدید اوست.
در قسمت قبل، داستان یک جنون کاملاً افسار گسیخته بود که سازندگان به طور کلی اهمیت چندانی برای منطق روایی قائل نبودند و همین وضعیت، یکی از عوامل اصلی خاص بودن کار به حساب میآمد اما در No More Heroes 2 با ساختار چفت و بست دارتری طرف هستیم که جنبههای دیوانگی را با برنامهتر در دل خود جای داده؛ به عبارتی اگر قسمت اول را مثل یک نوجوان طغیانگر در نظر بگیریم، در قسمت دوم آن نوجوان از بحران دوران بلوغ رد شده و هر چند کماکان دست به اعمال نابخردانهای میزند اما از شدت آنها کاسته شده است. تمام ویژگیهای داستانی مثل جدی نگرفتن امور، شخصیتهای مبالغهآمیز و ... کماکان به قوت خود باقی هستند اما از میزان جوکهای نامناسب، رکیکگویی و اشارۀ بیش از حد به آثار هرزهنگاری، کاسته شده و کلیت داستان هم روند قصهگویی کلاسیکتری را طی میکند.
قسمت جالبتر داستان، این است که کل موجودیت نقش منفی اصلی بر پایۀ تعدادی از مأموریتهای فرعی قسمت قبل استوار شده که تقریباً هیچ کس به طور عادی توجه خاصی در رابطه با اینکه در آنها چه اتفاقی میافتد نداشت اما همین مسائل پیش پا افتاده در این قسمت گریبان قهرمان داستان و اطرافیانش را گرفته است. اشاراتی که به آثار مشهور فرهنگ عامه انجام میگیرد، این بار به شکل حساب شدهتری در کار گنجانده شده و استفاده از ساختار فیلم Paris, Texas به عنوان چهارچوببندی روایت، انتخابی غیرمنتظره بوده که به شکل شگفتانگیزی انتخاب درستی از آب درآمده است. در پس این روایت، پیام ضد سرمایهداری محسوسی هم پنهان شده که هر چند No More Heroes 2 چندان در آن تعمق نمیکند اما نابودی شهرهای کوچک توسط برندها و شرکتهای بزرگ به خوبی از فضاسازی بازی قابل دریافت است.
سازندگان مهمترین نقص گیمپلی قسمت قبل، یعنی ساختار جهان باز، را کاملاً حذف کردهاند که کمک کرده تا با تجربۀ بسیار لذتبخشتری طرف باشیم. حذف سیستم جهان باز و جایگزینی آن با چیزی مشابه سری Persona ولی بدون محدودیتهای زمانی آن فرنچایز، باعث شده تا کاملاً مشتاقانه به سراغ فعالیتهای حاشیهای برویم در حالی که در قسمت قبل، به علت اجباری که به انجام این کارها داشتیم، هر گونه لذتی که میتوانستند منتقل کنند از بین میرفت. این سیستم به این صورت است که هر مکانی که قصد مراجعه به آن را دارید را روی نقشه انتخاب میکنید و با یک بارگزاری کوتاه، خودتان را در آن محل میبینید و دیگر نیازی به انجام موتورسواری بیکیفیت در شهری بیروح نیست. نکتۀ مهم دیگر در مورد کارهای حاشیهای، تبدیل کردن آنها به مینیگیمهایی مثل بازیهای کنسولهای 8 بیتی است که برخلاف قسمت قبلی، تک تک این مینیگیمها ساختههایی کامل و جذاب هستند. از طرف دیگر با توجه به اینکه لازم نیست پولهای به دست آمده را برای پیشبرد داستان هزینه کنیم، با آزادی بیشتری میتوان به سراغ امور تفننی مثل تهیه لباس و سلاح یا ارتقا تواناییها رفت.
سیستم مبارزات تفاوتهای بزرگی نسبت به قسمت قبل ندارد اما تغییر کوچکی در کارکرد دوربین احساس میشود که اگر پشت سر هم به سراغ تجربۀ این دو عنوان بروید، کمی زمان میبرد تا به مدل قسمت جدید عادت کنید. بزرگترین تفاوت، در امکان استفاده از چند سلاح مختلف است که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند مثلاً یکی امکان استفاده از دو شمشیر نوری به صورت همزمان را فراهم میکند و دیگری حملات سنگینتر اما با قدرت و شعاع آسیب بیشتر را در اختیار مخاطب میگذارد. در کنار اینها در تعدادی از مراحل، کنترل شخصیتهای دیگری به بازیکن سپرده میشود که سبک و سیاق مبارزۀ آنها و تواناییهایشان کاملاً با «ترویس» متفاوت است. تنها قسمتی که میتوان گفت نسبت به گذشته ضعیفتر شده، طراحی باس فایتهاست که در No More Heroes 2 از خلاقیت کمتری برخوردار است ولی با این وجود، خبری از آن یکی دو مبارزۀ طولانی و کلافهکننده هم نیست.
فاصلۀ زمانی بین ساخت دو قسمت و احتمالاً آگاهی بیشتر سازندگان به تواناییهای کنسول Wii، باعث شده تا با طراحی تمیزتری رو به رو باشیم که البته همان سبک و سیاق خاص قبلی را حفظ کرده اما بخشی از طراحی بصری که کهنگی آن کاملاً توی ذوق میزند، تعدادی میانپردههای از پیش رندر شده هستند که کیفیت بصری بسیار پایانی دارند و حداقل کاری که سازندگان برای این نسخۀ ریمستر میتوانستند انجام دهند، تبدیل کردن این چند میانپرده به حالت in-engine بود اما از اثری که حتی از کنترلر هم به درستی پشتیبانی نمیکند، به نظر انتظار زیادی میآید. موسیقی متن توانسته کمی از آن حالت edgy قسمت قبلی فاصله بگیرد و تک تک قطعات را در سازهای برقی خلاصه نکند که باعث انتقال عاطفیِ بهتر برای لحظات غیر اکشن شده است.
بازی No More Heroes 2 در تمام بخشهایی که سلف آن نیاز به اصلاح داشت، تغییرات درستی ایجاد کرده و تبدیل به دنبالهای قوی شده که ارزش تجربۀ بالاتری نسبت به قسمت قبلی خود دارد. هر چند از شدت دیوانگی که فاکتور مهمی برای قسمت اول بود به شکل محسوسی کاسته شده اما این بار همه چیز کمی با برنامهتر و اصولیتر انجام گرفته که مستقیماً باعث به ارائۀ محصولی بهتر شده است.
نظرات