نویسنده: محمدجواد فرج الهی یکشنبه، 12 شهریور 1396
ساعت 18:47

تد فارو؛ مرد اسرار آمیز هورایزن

5 از 5

شخصیت‌پردازی تد فارو،کاراکتر تاثیرگذار در Horizon Zero Dawn

در این مقاله قصد داریم تا شخصیت تد فارو؛ یکی از کلیدی ترین و مهمترین شخصیت های بازی هورایزن را زیر ذره بین قرار دهیم و فرضیه های احتمالی پیرامون سرنوشت او را بررسی کنیم. لذا باید ذکر شود که مطلب زیر حاوی نکات داستانی مهم بازی است و ممکن است داستان بازی برای شما لو برود.

تد فارو اصلا کیست؟ ممکن است خیلی از شما نیز هورایزن را بازی کرده باشید و تد فارو را هم بشناسید اما از اهمیت شخصیت و کاری های او آگاه نباشید. تد فارو مرد اصلی هورایزن است؛ کسی که مسبب همه ی مشکلات و معضلات موجود در بازی می باشد و اگر او نبود شاید هیچگاه نسل بشر منقرض نمی شد! خب بیایید کمی بیشتر این شخصیت را بشناسیم و سری به زندگینامه ی او بزنیم.

Ted Faro

تد فارو؛ مرد اسرار آمیز هورایزن که مسبب همه ی مشکلات است!

تد فارو در روز 24 دسامبر سال 2013 در شهر سالت لیک سیتی در ایالت یوتا و در کشور ایالات متحده به دنیا آمد.او پس از اتمام تحصیلات خود در دبیرستان، وارد رشته ی تجارت در دانشگاه کالیفورنیا شد. اما به دلایلی پس از 2 سال تحصیل، از رشته ی خود انصراف داد و از دانشگاه خود خارج گردید.  در سال 2033 شرکت خودش را تاسیس کرد و نامش را Faro Automated Solutionsیا به اختصار FASنامید.

FAS Logo

لوگوی شرکت فارو

این شرکت به دنبال ساخت ابزار هایی برای یک زندگی اسوده تر و شاد تر بود که البته در ابتدا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کرد اما در اواخر دهه ی 30 میلادی این شرکت با ساخت ابزار هایی همچون فوکوس به موفقیت و محبوبیت بی نظیری دست یافت. فوکوس ها چنان محبوب و همه گیر شده بودند که حتی در دنیای پسا اخر الزمانی هورایزن همچنان در گوشه و کنار جهان یافت می شدند.

Faro Focus

نمونه ای از یک فوکوس ساخت شرکت فارو که الوی به طور اتفاقی یکی از آن ها را در یک پناهگاه متروکه پیدا می کند.

شرکت FASبه شدت رشد و توسعه پیدا کرد و حتی در بحران های محیط زیستی دهه ی چهل میلادی نیز توانست خود را ثابت و استوار نگه دارد و با ارائه تکنولوژی های منحصر به فردی که داشت، جهان را از بحران محیط زیستی نجات داد. اما همه ی این ها به لطف یک مهندس رباتیک به نام الیزابت سوبک بود. او زنی باهوش و جوان و به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود. او در شرکت FAS، تمرکزش را بروی محیط زیست گذاشت و ربات های "سبز" را ابداع کرد. این ربات ها کمک زیادی به حل بحران محیط زیستی کردند و باعث شدند تا شرکت فارو یکی از پیشگامان اصلی بحران محیط زیستی باشد و با تکنولوژی های خاص خود، دنیا را از این بحران نجات داد و همین امر موجب گردید تا شرکت فارو به یک محبوبیت و شهرت جهانی دست پیدا کند. این اقدامات تد فارو را به عنوان مردی که جهان را نجات داد، ملقب کرد. او پس از این ماجرا ها تصمیم گرفت تا شرکت خود را وارد حوزه ی نظامی کند. همین تصمیم باعث شد تا فارو به یکی از ثروتمند ترین و پیشرو ترین شرکت های تکنولوژی در جهان مطرح شود. آن ها پلتفرم های نظامی اتوماتیک خود را طراحی و در سال 2053 در بازار عرضه کردند. فروش این ربات ها باعث شد تا تد فارو به یکی از پولدار ترین افراد جهان مبدل شود و به عنوان اولین کسی باشد که تریلیونر می شود! این ثروت های فراوان که نسیب فارو شده بود، او را به یک فرد طمع کار و تنها به فکر سرمایه تبدیل کرد.

Faro Automated Solutions

 نمایی باشکوه از شرکت پر آوازه فارو در دوران اوجش

اما در طرف دیگر ماجرا ها، الیزابت سوبک از روند جدیدی که تد فارو در پیش گرفت، ناراضی بود و ورود به حوزه ی نظامی را یک تصمیم اشتباه می دانست. در پی این تصمیم، الیزابت از شرکت فارو خارج شد و خودش یک کمپانی جدید با محوریت ارتقای محیط زیست تاسیس کرد. او ربات های مخصوص محیط زیست طراحی کرد و می خواست تا از زمین محافظت کند. ( احتمالا ربات هایی مشابه آنچه که ما هم اکنون در دنیای پساآخرالزمانی هورایزن مشاهده می کنیم)

Elisabet Sobeck

تصویری از الیزابت سوبک، حامی محیط زیست که تمام تلاشش حفظ کره ی زمین بود.

اما از آنجا که این ربات ها رقیب ربات های نظامی شرکت FASبودند، تد فارو تصمیم گرفت با شکایت های خود و طرح دعوی در دادگاه، شرکت الیزابت را محدود کند و مورد اذیت و آزار قرار دهد. تد فارو حتی میان گروه های سیاسی و خریداران محصولاتش تفرقه و فتنه ایجاد می کرد و می خواست با افزایش تنش ها در جهان، محصولات بیشتری به فروش برساند.( راستی این سیاست ها در دنیای امروز شما را یاد چه کسی می اندازد؟!)

اما طمع فارو به همینجا ختم نمی شود. او کمی بعد ساخت ربات هایی که به ارابه های جنگی معروف بودند، در پیش گرفت. این ربات ها ایده ی خود تد فارو بودند و او به کمک برنامه نویسان و مهندسان شرکتش آن ها را تولید کرد. آن ها در 3 کلاس مختلف تولید عرضه شدند؛ اسکاراب، کوپش، هورس. این ربات ها در میدان های جنگی به صورت گروهی و دسته جمعی عمل می کردند. سر دسته ی آن ها هورس بود که از اسکاراب ها و کوپش ها نگهداری می کرد. فارو این ربات های را به گونه ای تولید کرد که متوقف ناشدنی باشند و تنها به اربابان خود پایبند باشند. این امر فروش ربات ها را در بازار های نظامی جهان تضمین می کرد.

Chariot Line Horus

ربات غول پیکر هورس؛ برای فهمیدن اندازه ی واقعی به نقطه سفید وسط تصویر نگاه کنید. آن یک ادم است!

فارو ویژگی ها و توانایی هایی برای این ربات ها در نظر گرفت که باعث ایجاد یک فاجعه ی مصیبت بار و فراتر از تصور شد. این ربات ها نه تنها توانایی فکر کردن و یاد گیری و کسب تجربه از درگیری های نظامی را داشتند بلکه هورس ها قادر بودند تا ربات های اسکاراب و کوپش تولید کنند. حتی می توانستند هورس های دیگر ایجاد کنند تا در تولید ربات های بیشتر به آن ها کمک کنند. همین امر باعث می شد تا ربات ها بتوانند به طور تصاعدی و نجومی رشد کنند و تعداد خود را افزایش دهند. این ربات ها قادر بودند تا ربات های دشمن را در میدان نبرد هک کنند و به کنترل خود در بیاروند. آن هاهمچنین توانایی این را داشتند که در صورت عدم وجود سوخت، از موجودات زنده مانند گیاهان و حیوانات و حتی انسان ها به عنوان سوخت استفاده کنند!فارو باز هم به این توانایی ها بسنده نکرد و به برنامه نویسان شرکتش دستور ساخت یک پروتکل رمزگذاری مجازی را داد تا این ربات ها غیر قابل نفوذ باشند و کسی نتواند آن ها را هک و از کنترل خارج کند!( طوری که بعدا می فهمیم برای هک کردن این ربات ها 200 سال زمان لازم بود!)

deathbringer concept

ربات کپش که مردمان هورایزن آن را Deathbringer صدا می زنند؛ این ربات ها در بازی دمار از روزگارتان در می آورند!

بعد از طراحی و تولید ربات ها، همانطور که فارو می خواست، تقاضای زیادی برای این محصول در بازار نظامی  وجود داشت. فارو هم این ربات ها را به صورت گروهی در نواحی مختلف نظامی در سرتاسر جهان عرضه کرد. اما مشکل از جایی آغاز می شود که در سال 2064  یک دسته از این ربات ها که به شرکت انرژی هارتز تیمور ( مستقر در اندونزی) فروخته شده بود، دیگر به فرمان ها و دستورات مافوق خود عمل نمی کردند و در عوض با حمله به کارکنان هارتز تیمور همه ی آن ها را کشتند و سلاخی کردند. فارو به برنامه نویسانش دستور داد تا وارد سیستم عامل ربات ها بشوند و با بروزرسانی آن، کنترل ربات ها را به صاحبانشان بازگردانند. اما نتیجه موفقیت آمیز نبود و این امر تنها به خاطر اصرار های پیشین فارو بر سیستم غیرقابل هک ربات ها بود که هیچ راه خروجی برای این ربات ها در نظر نگرفته بود. او در نهایت ناچار شد تا با کارمند سابقش یعنی الیزابت سوبک صحبت کند و او را به شرکتش دعوت کرد.طی یک گفت و گوی تنش زا با الیزابت، از او درخواست کرد تا مشکل را شناسایی و راه حلی برای آن پیدا کند. الیزابت هم قبول می کند. الیزابت پس از کمی تحقیقات به نتایج وحشتناکی دست پیدا می کند. ربات ها به موجوداتی مستقل تبدیل شده بودند و از کسی فرمان نمی گرفتند و سیستم سوخت رسانی آن ها از حالت عادی به سیستم تبدیل بایومتر به سوخت سوییچ کرده بود.( دلیل این موضوع هنوز روشن نیست که چرا سیستم سوخت رسانی ربات ها تغییر کرده است. به احتمال قوی یک عامل خارجی در این مورد اثر گذار بوده است و شاید در نسخه های بعدی پاسخی برای این سوال یافت شود که چه کسی این کار را کرده است)

Corruptor

اسکاراب ها که  به ویرانگر ملقب هستند؛ سریعترین و خطرناک ترین رباتی که می توانید پیدا کنید!

ربات ها برای تامین انرژی شان می بایست موجودات زنده را از بین می بردند و آن ها را تبدیل به سوخت می کردند! آن ها همچنین برای تولید مثل ربات هایی مشابه خود را تولید می کردند و از این رو به انرژی بیشتری نیاز داشتند. الیزابت پیش بینی کرد که تنها طی 15 ماه این ربات ها همه ی موجودات زنده روی زمین را نابود خواهند کرد! موجودات زنده اعم از گیاهان، حیوانات، انسان ها و ... همه و همه از بین خواهند رفت و زمین به یک سیاره ی خشک و خاکی و بی حاصل تبدیل خواهد شد!

Faro Plague

ربات های فارو می توانستند تمام هستی زمین را به هیچ و پوچ تبدیل کنند.

بی ملاحظگی و طمع فارو بالاخره کار دستش داد! البته نه دست خودش بلکه دست کل موجودات زنده ی روی زمین! او خواه ناخواه آغازگر فرایند انقراض نسل موجودات زنده از روی زمین بود. همانطور که او می خواست ربات های هارتز تیمور غیرقابل توقف بودند و تنها از مافوق خود پیروی می کردند اما حالا آن ها مافوقی نداشتند و به موجوداتی مستقل تبدیل شده بودند وخودشان ارباب خودشان بودند! فارو وحشت زده شده بود و به الیزابت قول داد تا از هر تصمیمی که برای متوقف کردن ربات ها می گیرد حمایت کند و سرمایه ی خود را پشتوانه ی آن خواهد کرد.

Faro and Sobeck

جلسه ای در مقر اصلی شرکت FAS  که طی آن الیزابت خطرات ربات ها را به فارو گوشزد کرد.

اما این ربات ها متوقف ناشدنی بودند و سرعت تولید مثل آنها بیشتر از سرعت نابودی آن ها بود و هرگز امکان نداشت که انسان ها بتوانند پیروز میدان جنگ با ربات ها باشند. از طرفی دیگر هک کردن این ربات‌ها سال‌های زیادی زمان می برد و انسان ها تنها 15 ماه تا انقراض و نابودی فرصت داشتند. اینجا بود که نبوغ و خلاقیت الیزابت سوبک ناجی بشریت شد؛ الیزابت می دانست که ربات ها غیرقابل توقف هستند و انسان ها شکست خواهند خورد. پس تصمیم گرفتند که شکست بخورند! الیزابت یک تصمیم حیاتی گرفت. پیشنهاد داد به جای آنکه تلاش های بیهوده برای توقف ربات ها داشته باشند، اجازه دهند که ربات ها پیروز شوند و زمین خالی از سکنه شوند. آنگاه ربات ها ضعیف تر از هر زمان دیگر خواهند بود چون دیگر سوخت و انرژی نخواهند داشت. اما مطمئنا تا آن زمان انسانی هم زنده نخواهد ماند! پس او شروع به ساخت یک ربات تمام اتوماتیک به نام گایا کرد. گایا رباتی بود که هوش مصنوعی بسیار قوی داشت. او می توانست خودش را تعمیم و گسترش دهد و ربات های دیگر هم بسازد. وظیفه ی گایا این بود تا بعد از نابودی نسل بشر، کد های ربات ها را هک کند و ربات ها را از کار بیندازد و حیات را به زمین بازگرداند.

Gaia

 شکل ظاهری گایا بسیار جالب و قابل تامل است؛ یک زن سیاه پوست که ناجی حیات است؛ این نشان دهنده ی عدم تبعیض جنسیتی و نژادی سازندگان بازی است و هدف آن ها به تصویر کشیدن اتحاد همه ی انسان ها اعم از مرد و زن، سیاه و سفید است و ایستادگی در برابر تهدید ها و خطرات نژاد و جنسیت و مذهب و ... نمی شناسد.

البته الیزابت تصمیم گرفت تا موضوع را از مردم جهان مخفی نگه دارد چراکه اگر انسان ها می دانستند ربات ها پیروز خواهند شد و همه ی موجودات زنده خواهند مرد، آنگاه ترس و وحشت آن ها را فرا می‌گرفت و زودتر از 15 ماه می‌خورد! و در نتیجه الیزابت و تیمش فرصت کافی برای ساخت و طراحی گایا نداشتند. الیزابت نام نقشه اش را پروژه ی زیرو دان گذاشت و به دروغ به مردم جهان گفت که این یک پروژه ی سری برای ساخت یک سلاح قدرتمند است تا ربات ها را شکست دهد!

Aaron Herres

ژنرال آرون هرس؛ کسی که با سرپوش گذاشتن بروی پروژه ی زیرو دان و تلاش سربازانش، برای الیزابت و تیمش زمان خرید.

او تصمیمش را به فارو گفت و البته فارو در ابتدا مخالفت کرد. این پروژه از اساس یک دروغ بزرگ به جهانیان بود و در واقع الیزابت در حال فریب دادن آن ها بود. اما الیزابت بالاخره با اصرارهای خود توانست فارو را راضی کند و پروژه با حمایت فارو و سرمایه گذاری او کلید خورد. آنها برای ساخت این پروژه برترین دانشمندان و نوابغ علوم را از سرتاسر جهان (حتی از جمله ایران و شهر تهران نو در آن زمان!) جمع آوری کردند. الیزابت و تیمش به سختی مشغول به طراحی ربات و جمع آوری نمونه هایDNAو بذر گیاهان مختلف شدند در حالی که بقیه ی جهان در حال جنگیدن با ربات ها و وقت خریدن برای آن ها بودند.

 Samina Ebadji

سمینا ابداجی؛ داشنمند ایرانی عضو تیم الیزابت که از قضا مسئول بخش آپولو هم بود که شامل گنجینه ی علم و دانش بشری می شد.

گایا قرار بود تا از روز تولدش شروع به هک کردن ربات های فارو کند که البته این کار چیزی حدود 200 سال زمان می برد! اما بعد از هک کردن این ربات ها و خاموش کردنشان، گایا ربات هایی زیستی تولید می کرد که زمین را از اتمسفر سمی پاک زدایی کنند و آب های آلوده را تصفیه کنند و بذر گیاهان مختلف را بکارند تا زمین را دوباره سرسبز و پر بار کنند. بعد از این چرخه با استفاده از نمونه های DNA و فناوری های پیشرفته ، تولید مثل انسان ها و حیوانات آغاز می‌شد و آن ها را در سرتاسر زمین پخش می‌کرد. همچنین قرار بود با استفاده از سیستم آپولو که بخشی از گایا محسوب می شد، انسان ها را قبل از فرستادن به جهان بیرون، تعلیم دهد و علوم گوناگون و تاریخ را به آن ها یاد دهد تا مبادا مانند انسان های اولیه شوند و نسل بشریت دوباره دچار پسرفت شود و به عقب بازگردد.

Horizon Robots

تمامی ربات هایی که در هورایزن می بینید. همه ی این ها (به جز دو مورد گوشه ی سمت چپ) قرار بود تا جانی دوباره به زمین ببخشند و آن را قابل سکونت کنند اما در بازی مشاهده می کنیم که این ربات ها به جنون دچار شده و به انسان ها حمله ور می شوند.

البته ممکن است ازخود بپرسید گایا که خودش یک ربات هوشمند است چرا نباید خودسر عمل کند و مانند ربات های فارو شود؟ در پاسخ باید گفت که الیزابت سوبک خودش ربات را طراحی کرده بود و هدف این ربات را بقای حیات و حافظت از محیط زیست قرار داد و همچنین بخشی از وجود او در این ربات قرار داشت بنابراین امکان نداشت تا این ربات به انسان ها خیانت کند و اگر هم قرار بود خیانت کند هیچ انگیزه ای برای اینکار نداشت. بر خلاف ربات های فارو که انگیزه شان بدست آوردن سوخت و انرژی بود اما گایا چنین هدف و انگیزه ای نداشت.

اما باز گردیم به عقب! جایی که الیزابت سوک و تیمش مشغول به کار بودند. آن ها در یک پناهگاه زیر زمینی که مهر و موم شده بود و ارتباطی با دنیای بیرون نداشت در حال کار بودند. البته فارو هم به آن ها کمک می کرد اما در میانشان نبود بلکه او در اروپا و در شهر تبیز در یونان بود و پناهگاه زیرزمینی خودش را داشت!

همانطور که الیزابت و تیمش پیش بینی می کردند زیرو دی بلاخره فرا رسید. روزی که تمام موجودات زنده بروی زمین از بین رفتند و تنها تعداد معدودی از انسان‌ها که در پناهگاه های زیرزمینی بودند نجات پیدا کردند.(در حال حاضر ما فقط فارو و الیزابت و تیمش را می شناسیم که از زیرو دی جان سالم به در بردند. ممکن است تعداد واقعی انسان هایی که نجات پیدا کرده اند بیشتر باشد و شاید در قسمت های بعد این بازی به آن ها اشاره شود)

زیرو دی که فرا رسید، پروژه ی زیر دان شروع به کار کرد. الیزابت و تیمش توانستند گایا را راه اندازی کنند و مشغول توسعه ی آن شوند و از طرفی فارو به طور مرتب با آن ها در ارتباط بود. فارو در یک پناهگاه زیر زمینی قرار داشت که هیچ ارتباطی با دنیای بیرون نداشت و به طور خاصی بسته و مهرم و موم شده بود تا ربات ها دستشان به او نرسد و بخشی از سیستم گایا در پناهگاه او جای گرفته بود و او در روند توسعه گایا به تیم الیزابت کمک می کرد. ( البته ظاهرا او تنها نبوده است و تیم وفادار خودش را داشته است اما در بازی به نمایش در نیامدند) به هر حال فارو در این مدت که الیزابت و تیمش مشغول کار بودند، دچار افسردگی شدید می شود و به نوعی به مرز جنون می رسد. او خودش به طور واضحی مقصر تمام این وقایع و انقراض نسل بشر بود و نمی توانست سنگینی بار گناهش را به دوش بکشد اما الیزابت  در کنار او بود و با صحبت کردن و روحیه دادن به فارو، او را آرام و تحت کنترل نگه می داشت.

Elisabet and Ted

نمونه ای از گفت و گو های الیزابت و تد فارو که الیزابت سعی دارد او را آرام کند. 

اما اوضاع به خوبی پیش نمی رود. یک روز گایا به الیزابت و تیمش اطلاع می دهد که یک مشکل در درب ورودی پناه گاهشان ایجاد شده است و ممکن است ربات های فارو آن ها را پیدا کنند و به داخل پناهگاه هجوم بیاورند و در نتیجه تمام دستاورد هایشان از بین خواهد رفت. این درب ورودی تنها از بیرون قابل تعمیر بود و فردی که می بایست به سراغ تعمیر آن می رفت دیگر نمی توانست به داخل باز گردد و قطع به یقین بعد از مدتی خواهد مرد. الیزابت در این شرایط حساس که ممکن بود به کل تمام تلاش هایشان را نابود و به هیچ و پوچ برساند، تصمیم گرفت از خودگذشتگی نشان دهد و خودش را فدای پروژه کند. او به بیرون از پناهگاه می رود و درب را تعمیر می کند اما از طرفی این به معنای پایان زندگی اش هم بود و دیگر ارتباطی با تیم نداشت.

Elisabet Sobeck Goodbye Spech

وداع نهایی الیزابت با اعضای تیمش که یکی از غم انگیز ترین صحنه های بازی را رقم می زند.

همین مساله الیزابت باعث شد تا افسردگی و جنون فارو بیشتر و از کنترل خارج شود. بعد از مدتی فارو طی یک جلسه تمام اعضای تیم الیزابت را دور هم جمع می کند و یک کنفرانس برگزار می کند. او سعی داشت تا با صحبت هایش بگوید که مسبب تمام این اتفاقات تاکنون دانش بشر بوده است. دانش بشر بود که باعث نابودی اش شد و فارو این وسط تقصیری ندارد! بنابراین تصمیم می گیرد تا بخش آپولوی گایا را که حاوی تمام دانش ها و علوم بشری بوده است را به همراه تمام کپی های آن نابود کند تا انسان های آینده معصوم و پاک بمانند و دستشان به گناه آلوده نشود!

Ted faro killing alphas

کنفرانسی که تد فارو برگزار کرد و طی آن یک سخنرانی دیوانه وار داشت!

البته در این تصمیم فارو جای بحث زیادی هست. شاید اینکار او از روی نیت خیر بوده است و واقعا علم و دانش مانند یک سم مهلک برای انسان است که باعث نابودی اش می شود. انسان ها با استفاده از همین علم دست به ساخت اسلحه و ربات هایی زده اند که هدفشان کشتن است. انسان ها با همین علم و دانش به قدری مغرور شده بودند که خود را برتر از همه ی موجودات و حتی طبیعت می دانستند و فکر می کردند که باید بر همه چیز غالب شوند.

یا ممکن است تصمیم او اصلا قصد خیری نداشته باشد. چرا که عده ای معتقدند فارو با اینکارش می خواست تا نسل آینده ی انسان ها از اعمال او آگاه نشوند و ندانند که او باعث نابودی بشر شده است! و بدین طریق از بار گناهی که بر دوش او بوده است کاسته شود. این توضیح منطقی تری است چراکه در جلوتر با اتفاقات دیگری که بازگو خواهم کرد همخوانی بیشتری دارد.

به هر حال فارو بعد از آنکه گفت بخش آپولو را نابود کرده است، با استفاده از سیستم های امنیتی و سیستم تهویه ی هوا، در های اتاق کنفرانس را قفل می کند. او از تمام حضار طلب بخشش کرده و بعد با استفاده از سیستم تهویه تمام هوای موجود در اتاق را تخلیه می کند و تیم الیزابت همگی در اثر خفگی کشته می‌شوند. احتمالا این تصمیم او به خاطر آن بوده است که تیم الیزابت دیگر نتوانند بخش آپولو را دوباره تعمیر و بازیابی کنند.

این آخرین تصویر و ارتباطی است که در طول بازی از فارو داریم و سرنوشت او بعد از آن نامشخص است. البته تئوری هایی وجود دارد که در ادامه به آن‌ها می پردازیم:

1.   مرگ طبیعی یا خودکشی: فارو بعد از آنکه رد پای خود را از تاریخ از بین برد و نام منفورش را پاک کرد، با توجه به افسردگی شدید و بار سنگین گناهانش، تصمیم به خودکشی می گیرد تا از درد و رنجی که می برد خلاص شود. و البته تنهایی و انزوا نیز در این امر بی تاثیر نبوده است. ( البته اگر تنها بوده است که این امر هم به طور قطعی مشخصی نیست) یا اصلا ممکن است که او به زندگی خود به طور طبیعی ادامه داده باشد و بروی گایا نظارت می کرده است تا کارش را به خوبی انجام دهد و بعد از آن به مرگ طبیعی مرده باشد.

2.   فریز کردن: اگر یادتان باشد هنگامی که اولین بار الوی در مورد مادرش می فهمد و از سایلنس در مورد احتمال زنده بودن او می پرسد، سالینس به روشهای فریز کردن اشاره می کند. در این روش انسان ها می توانستند تا سالیان سال به خواب فرو بروند و بعد از چند صد سال دوباره به زندگی باز گردند و البته در آن زمان به این تکنولوژی رسیده بودند و قادر به انجام این کار بودند.هر چند مادر الوی جزو کسانی که از این سیستم استفاده کردند نبود اما احتمال آنکه فارو خودش را فریز و بعد از چند هزار سال باز گشته باشد زیاد است.

3.   کلون سازی: پیشتر در مورد تولید مثل در سیستم گایا با استفاده از نمونهDNA گفته بودیم. گایا با استفاده از همین سیستم بود که انسان ها را دوباره تولید کرد. اما در بخشی از مدارک بازی متوجه می شویم که یک نمونه از همین دستگاه های تولید مثل در نزدیکی اقامتگاه فارو قرار داشت. بنابراین ممکن است فارو با استفاده از دی ان ای خودش، مدام تولید مثل و تجدید نسل کرده باشد و حتی یک تیم از خودش بسازد. تیمی که بعد ها در بازی از آن ها به عنوان انسان های پیشرفته یاد می شود که بسیار خطرناک هستند.( طی گفت و گوی سایلنس و الوی، سایلنس به این انسان ها اشاره ی کوچکی می کند) بنابراین فارو در طی هزاران سال مداوم تولید مثل کرده است و تا دنیای پساآخرالزمانی دوام آورده است!

Sylense and Aloy

سایلنس یکی از با خرد ترین افراد هورایزن است و اطلاعات زیادی در مورد تاریخچه انسان ها و تکنولوژی و ربات ها و ... دارد. او این اطلاعاتش را از طریق هیدس بدست آورده است.

اما حالا می خواهم راجع به اتفاقی صحبت کنم که احتمال تئوری های دوم و سوم را بالا می برد. تا این جا ما از پیش زمینه ی داستانی هورایزن صحبت کرده بودیم اما مراقب باشید چون در قسمت بعدی، بخشی از داستان بازی در زمان حال، لو می رود و حاوی اطلاعات مهمی است.

در زمان طراحی گایا، بخشی به نام هیدس وجود داشت. وظیفه ی هیدس آن بود که شرایط زندگی بروی زمین را بسنجد و اگر بنابر هر دلیلی زمین، شرایط زندگی را نداشت و یا حیات به شکل نامناسبی ایجاد شده بود، او تمام ربات های گایا و موجودات تولید شده را از بین می برد تا گایا دوباره از نو شروع به ایجاد حیات کند. اما طی یک اتفاق نادر و توسط یک فرد خارجی، هیدس از کنترل گایا خارج می شود. و خودسرانه شروع به کار می کند. هیدس تبدیل به یک تهدید برای حیات می شود چراکه حیات روی زمین هیچ مشکلی نداشت. گایا نیز برای آنکه هیدس را نابود کند مجبور می شود تا خودش را از بین ببرد. اما قبل از اینکار با استفاده از نمونه ی DNA ایی که از الیزابت داشت، یک نمونه از او می سازد چراکه تنها الیزابت به سیستم مرکزی گایا دسترسی داشت و می توانست آن را دوباره راه اندازی کند. نتیجه آن می شود که الوی را به وجود می آورد تا الوی بعدا گایا را دوباره راه اندازی کند.

Elisabet and Aloy DNA

تشابه الگوی ژنتیکی الوی و الیزابت به خوبی رابطه ی خونی این دو را نشان می دهد.

گایا سیستم مرکزی خودش را از بین می برد تا به همراه آن هیدس نابود و این تهدید نابودی از سر بشریت برداشته شود. او موفق هم می شود و تا حدی جلوی هیدس را می گیرد اما با اینکار، ربات های زیستی که تحت کنترل گایا بودند، به تدریج از حالت عادی خودش خارج می شوند و به شکل جنون امیزی رفتار می کنند و از طرفی هیدس کاملا نابود نشد و ممکن بود هر لحظه با کمک یک شخص خارجی دوباره به حیات بازگردد. اینجا بود که سالینس وارد می شود و او در ازای دریافت دانش و اطلاعات، هیدس را دوباره بازسازی می کند ( که البته سایلنس از اینکار خودش پشیمان می شود و به الوی برای نابودی هیدس کمک های فراوانی می کند) هیدس باز می گردد و با استفاده از مزدورانش، ربات های فارو را که قبلا توسط گایا هک و خاموش شده بودند را روشن می کند تا موجودات زنده را از بین ببرد. اما الوی با استفاده از نبوغش، قبیله ها را با هم متحد کرده و هیدس را از بین می برد و ربات ها را دوباره خاموش می کند.

Horizon Zero Dawn Ending

الوی و یاران وفادارش پس ازچشیدن طعم شیرین پیروزی!

اما این پایان ماجرا نبود و هیدس همچنان زنده اما محبوس در یک محفظه بود. اینجا سالینس او را دوباره بر می دارد تا با هم به سراغ سوالات باقیمانده وبی جواب بروند. از جمله اینکه چه کسی در ابتدا هیدس را هک و از کنترل گایا خراج کرد؟

Sylnse and Hades

تصویر پایانی بازی به خوبی مسیر آینده ی این سری را نشان می دهد.

خب قطعا پاسخ این سوال در قسمت بعدی هورایزن است و احتمالا شخصیت اول قسمت بعدی بازی هم سالینس خواهد بود. در اینجا یکی از تئوری هایی که مطرح می شود این است که خود فارو یا کلون های او بودند که هیدس را هک و ازکنترل خارج کردند. زیرا اگر دقت کرده باشید تنها کسانی که از پروژه زیرو دان خبر داشتند، تیم الیزابت و فارو بودند که تیم الیزابت پیشتر از بین می روند و فقط تد فارو باقی می ماند. او تنها کسی بود که از پروژه اطلاع داشت و آنقدر دانش و مهارت داشت تا بتواند هیدس را از کنترل گایا خارج کند. این یکی از منطقی ترین فرضیات است که با اتفاقات بازی همخوانی مناسبی دارد. اما اینکه قصد و انگیزه ی اصلی فارو چه بوده است مشخص نیست. شاید او می خواسته هیدس را زنده و دوباره از بین ببرد و خودش با یک نام خوب به دنیای انسان های جدید قدم بگذارد و همگان او را به عنوان یک قهرمان بشناسند. شاید هم او همچنان افسرده و مجنون است و معتقد است که انسان ها دوباره دچار گناه و خطا شده اند و باید از بین بروند. )به دلیل جنگ و نزاع میان قبیله ها و ماجرای قتل عام قبیله ی کارجا) شاید هم انگیزه ی دیگری از این کار خود داشته است. هر چه که هست، پاسخ سوالات ما در نسخه ی بعدی بازی هورایزن گنجانده شده است!

از شما خواننده ی گرامی هم بابت خواندن مقاله تشکر می کنیم و می خواهیم که نظر شما را در مورد سرنوشت فارو بدانیم. شما فکر می کنید آیا فارو با نابودی آپولو کار مناسبی انجام داد؟ آیا فارو هنوز زنده است؟

Ted Faro

تد فارو!

  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.