نویسنده: محمد مراقی چهارشنبه، 01 آذر 1396
ساعت 23:25

نگاهی کلی به سری Assassin's Creed | قسمت دوم

4.2 از 5

از فلورانس تا مصر | نگاهی کلی به سری Assassin's Creed | قسمت دوم

اگر قسمت اول این مطلب را مطالعه کرده باشید، حتما به خاطر دارید که نسخه های ابتدایی سری Assassin's Creed را مورد نقد و بررسی قرار دادیم و دلایل محبوبت آنها را بررسی کردیم. حال در ادامه‌ی مطلب قبلی، می‌خواهیم از آسیا به اروپا سفر کنیم و بازی های بعد از AC: Revelation را مورد بررسی قرار دهیم. بازی هایی که طبق سنت همیشگی‌شان در تاریخ سیر و سفر می‌کنند و وقایع تاریخی را به بازیچه می‌گیرند. گاهی وفاداری و اتحاد را سرمنشا اهداف خود قرار می‌دهند و گاهی خون انتقام در رگ هایشان به جوش می‌آید و حتی پسر را در مقابل پدر قرار می‌دهد. از تغییرات جدید این بازی ها نسبت به نسخه های قبلی می‌توان اضافه شدن کشتی‌رانی و دریا نوردی را نام برد که نسخه به نسخه پیشرفت چشمگیری به خود دید. عده‌ای از این ایده‌ی جدید خوششان آمد و لذت زیادی از دریانوردی با اساسین‌ها بردند. اما بودند عده‌ی زیادی که آن را زیر بار انتقاد گرفتند و معتقدند که سری AC با صرف تمرکز خود روی دریانوردی و حتی به تصویر کشیدن یک اساسین که در واقع یک دزد دریایی است، از ریشه هایش فاصله گرفته و دیگر آن حس و حال قدیمی را به طرفداران منتقل نمی‌کند. یوبیسافت پس از AC: Revelation و با ساخت بازی Assassin's Creed 3، مسیر جدیدی را پیش روی این سری قرار داد. مسیری که روی کاغذ پیشرفت زیادی را به ثمر رسانده بود اما در عمل باب میل طرفداران قدیمی سری که مشتاق یک بازی اصیل بودند، نبود. بیشتر از این شما را معطل نمی‌کنم، در ادامه‌ی مطلب با ما در بازی‌مگ همراه باشید.

1961143842606143923 Assassins Creedکاور رسمی بازی Assassin's Creed 3

نسخه های قبلی سری، شاید ته‌مایه‌ی اصلی‌شان انتقام بود، اما آنچنان حماسی نبودند و در به تصویر کشیدن یک جنگ به تمام عیار موفق نمی‌شدند. اما بازی Assassin's Creed 3 سعی در به تصویر کشیدن یک جنگ بزرگ داشت که با نگاهی به تاریخ واقعی، می‌توانید آن را مشاهده کنید. به لطف این بازی به جنگ میان استعمارگران انگلیسی و ارتش ایالت متحده آمریکا سفر می‌کنیم و در نقش یک اساسین، سرنوشت این جنگ بزرگ را رقم می‌زنیم. برخلاف نسخه های قبلی سری از ابتدای بازی کار خود را با به دست گرفتن کنترل یک اساسین به عنوان شخصیت اصلی بازی شروع نمی‌کنیم و ابتدا از کنترل پدر شخصیت اصلی بازی یعنی Haytham Kenway بازی را آغاز می‌کنیم. شخصیت پردازی هیثم کنوی به تنهایی یکی از نقاط ضعف بازی بود که سبب می‌شد عده‌ی زیادی با آن ارتباط برقرار نکنند و هرچه سریع‌تر ماموریت های مربوط به وی را به پایان برسانند تا به شخصیت اصلی بازی برسند. هیثم کسی نبود به جز مردی جاه‌طلب که به دنبال اهداف سودجویانه‌ی خودش است و در واقع یک تمپلار به حساب می‌آید. با پیشروی در خط داستانی بازی، هیثم با زنی به نام Ziio آشنا می‌شود و به او دل می‌بندد. سپس باهم ازدواج می‌کنند و ثمره‌ی عشق فانی‌شان فرزندی به نام Ratonhnhaké می‌شود که در بازی با نام Connor (کانر) شناخته می‌شود. از آنجایی که Ziio یکی از اهالی قبیله‌ی موهاک بود و به عنوان بومیان سرخ‌پوست آمریکا به حساب می‌آمد، کانر هم همانند او در جنگل بزرگ می‌شود و از فنون مختلف سرخ‌پوستان آموزش می‌بیند. اما هیثم، همانطور که پیش‌بینی می‌شد، زودتر از اینها تو زرد از آب در می‌آید و زن و بچه‌اش را در قبلیه‌ی موهاک رها می‌کند و به شهر بوستون باز می‌گردد. در قسمتی از بازی که کنترل کانر را در سنین خردسالی در دست می‌گیریم، همراه با دوستانش مشغول قایم باشک بازی می‌شویم. در همین حین، هنگامی که کانر درحال قایم شدن در میان درختان جنگل بود، چارلز لی (یکی از دوستان هیثم) به همراه سه تن از یارانش به سراغ کانر می‌آیند و او را بیهوش می‌کنند. بعد از این که کانر به قبلیه‌اش باز می‌گردد با صحنه‌ی دردناکی رو به رو می‌شود و تمام قبلیه را غرق در آتش سوزان می‌بیند. کانر در این آتش‌سوزی مادرش را از دست می‌دهد و آتش انتقام تمام او را در بر می‌گیرد. پس از چند سال، کانر در سنین جوانی به سر می‌برد و به شهر می‌رود. سراغ پیرمردی به نام Achilles را می‌گیرد تا از وی فنون مبارزه را بیاموزد. پیش از این کانر از پیشگویی یک پیرزن در قبلیه‌اش فهمیده بود که در آینده قرار است تبدیل به یک اساسین شود و باید از این پیرمرد طلب آموزش کند. پس از تبدیل شدن کانر به یک اساسین کار بلد، به سراغ هدف دیرینه‌اش که انتقام گرفتن از قاتلین مادرش و خیلی از اعضای قبلیه‌اش بود، می‌رود و در راس آن متوجه می‌شود که تمامی آن جریان آتش‌سوزی و مرگ مادرش، زیر سر پدرش، هیثم بوده است. از طرفی دیگر تمامی این اتفاقات مصادف می‌شوند با حمله‌ی استعمارگردان انگلیسی به ایالت متحده‌ی آمریکا. از همین رو همزمان با داستان اصلی بازی، درگیر این جنگ بزرگ می‌شوید و کانر را در مسیر ایستادگی در مقابل انگلیسی‌ها و مراقبت از خاک کشورش همراهی می‌کنید.

assassins creed 3 connorاتمسفر زمستانی بازی بسیار جذاب و خاطره انگیز بود

با اینکه داستان بازی Assassin's Creed 3 بسیار پیچیده و شلوغ به نظر می‌رسد، یوبیسافت به خوبی از روایت آن بر می‌آید و شاهد داستان بسیار جذاب و درگیر کننده‌ای در بازی هستیم. یکی از نوآوری های جدیدی که برای اولین بار در بازی Assassin's Creed 3 آن را تجربه کردیم، کشتی‌رانی و مبارزات دریایی بود که در این بازی متولد شد و سپس در بازی های بعدی به تکامل رسید. سلاح های کانر در طول گیم پلی بسیار متنوع هستند، به طوری که سلاح اصلی کانر علاوه بر چاقوی مخفی یک تبر کوتاه است که مبارزه با آن قطعا لذت بخش است. همچنین یک تیر و کمان برای کانر وجود دارد که برای شکار در جنگل ها و کشتن بی سر و صدای دشمنان می‌توان از آن استفاده کرد. در این نسخه محیط بسیار بزرگی وجود دارد و کل نقشه به سه قسمت تقسیم می‌شود. بوستون، نیویورک و قسمتی که می توان از آن به عنوان جنگل نام برد. در این نسخه برای اولین بار شاهد قابلیت شکار هستیم به طوری که می‌توانید یک حیوان وحشی مثل خرس یا پلنگ را در جنگل شکار کنید. سپس می‌توانید پوست شکار خود را در ساخت وسایل چرمی نظیر مخزن تیر استفاده کنید یا اینکه آن را به فروش برسانید و پول کسب کنید. تاریخ دنیای واقعی در تشکیل دنیای بازی نقش به سزایی داشته، به طوری که آتش سوزی بزرگی که در سال ۱۷۷۶ در نیویورک رخ داده، در بازی وجود دارد و در قسمت بزرگی از شهر نیویورک ساختمان‌ها و خرابه های سوخته‌ی زیادی را مشاهده می‌کنیم که اشاره‌ی مستقیمی به همین رویداد تاریخی دارند. بازی Assassin's Creed 3 از نوآوری های بسیار زیادی برخوردار بود اما به مزاج خیلی از طرفداران قدیمی سری خوش نیامد. زیرا کمی با ریشه های خود تفاوت داشت و نسبت به نسخه های پیشین خودش تغییرات زیادی کرده بود. Ubisoft برروی این بازی و تبلیغاتش تمرکز ویژه‌ای کرده بود و حتی فروش خوبی را هم به همراه داشت. اما از سوی منتقدین و گیمرها با نقد های کوبنده‌ای مواجه شد و نتوانست آنطور که باید، به موفقیت برسد.

81vWVSeQvVL. SY679 کاور رسمی بازی Assassin's Creed IV: Black Flag

طبق نوبت به سراغ چهارمین قاتل در این سری و ماجراهایش در بازی Assassin's Creed IV: Black Flag می‌رسیم. قاتلی که جا‌طلبی و جمع‌آوری سیم و زر جزو علایقش بود و همین علایق ناخودآگاه او را میان جنگ تمام نشدنی تمپلارها و اساسین‌ها انداخت. نمی‌خواهم زیاد برروی داستان این بازی مانور بدهم، زیرا که ارکان جدید گیم پلی و محیط بسیار گسترده‌ی بازی آنقدر حرف برای گفتن دارند که اگر در کنار ماجرا های داستان نیز قرار بگیرند، به خودی خود یک نقد بلند و طولانی از این بازی تشکیل می‌دهند. ابتدا از زمان حال شروع می‌کنیم. خیلی ها منتظر دیداری دوباره با دزموند مایلز، قهرمان زمان حال در این سری بودند اما طی اتفاقاتی که در نسخه‌ی قبلی افتاد، دیدار دوباره با او به امری غیر ممکن تبدیل شد. سازندگان نیز دیگر برای ساخت یک شخصیت محبوب و دوست داشتنی برای زمان حال بازی تلاش نکردند و شما در نقش انسانی به نام Subject 17 که یکی از کارکنان شرکت آبسترگو است وارد دستگاه آنیموس می‌شوید. شخصیتی که هیچ وقت در ماجرا های بازی سخن نمی‌گوید و به شکل روبات‌واری فقط کارها را انجام می‌دهد و حرف های بقیه را می‌شنود. یکی از ضعف های اصلی بازی Assassin's Creed IV: Black Flag طراحی بسیار بد ماجرا های زمان حال بازی بود و همچنین داستان آن نیز بسیار گنگ به پایان رسید. اما تمرکز اصلی سازندگان در این بازی بر روی Edward Kenway است. ادوارد که در واقع پدربزرگ کانر و پدر هیثم به حساب می‌آید، یک دزد دریایی است که با دزدیدن هویت یک اسیاسین، وارد انجمن برادری می‌شود و خود را در مرکز جنگ با تمپلارها می‌بیند. همانطور که حتما اطلاع دارید، تمرکز اصلی سازندگان در بازی Assassin's Creed IV: Black Flag برروی مسافرت های دریایی‌‌، کشتی‌رانی و مبارزات دریایی بود. از نبرد های تمام عیار دریایی با کشتی های بزرگ گرفته تا شکار نهنگ و کشف گنجینه در اعماق آب‌ها. اگر این بازی را یک بازی مجزا از نسخه های پیشین خود بدانیم قطعا یک شاهکار محسوب می‌شود اما توقعاتی که طرفداران این سری از آن به عنوان یک Assassin's Creed داشتند مانع به وقوع پیوستن این قضیه می‌شد. زیرا که بازیبازان برای تداعی کردن دوباره‌ی ماجراهای شبیه به اتزیو و الطائر و حتی بهتر از آن وارد بازی می‌شدند اما در پایان به عنوان یک دزد دریایی حرفه‌ای بازی را به پایان می‌رساندند. همین موضوع باعث دوری این نسخه از ریشه های خود شد. در این نسخه محیط بازی بسیار گسترده‌تر شده و مکان های مختلفی نظیر غارها، دریاها، جنگل ها و شهرها در بازی برای ارضای ذهن کنجکاو بازی باز بوجود آمده‌ بودند. در بازی با افراد تاریخی زیادی نظیر اسطوره های دزدان دریای برخورد می‌کنید که ملاقات با برخی لذت بخش و با برخی دیگر بسیار تلخ است.

freedom cryاین بسته الحاقی حقیقتا یکی از موفق‌ترین DLC های سری بود

در بازی Assassin's Creed IV: Black Flag شما با شخصیتی به نام Adewale برخورد خواهید کرد که به نوعی تنها یار وفادار شما تا پایان ماجرا های بازی خواهد بود. به همین دلیل و به علت محبوبیت نسبتا بالای این شخصیت در میان طرفداران، سازندگان شروع به ساخت یک DLC داستانی با عنوان Freedom Cry برای بازی کردند که بعد ها به عنوان یک بازی مستقل با عنوان طولانی (!) Assassin's Creed IV: Black Flag: Freedom Cry منتشر شد. داستان Freedom Cry مربوط به زندگی سخت سیاه‌پوستان و نظام تلخ برده‌داری می‌شد. در بازی در نقش ادوالی که یکی از سیاه‌پوستان ستم دیده‌ی آن دوران بود به بازی کردن می‌پرداختید. هدف شما در بازی آزاد کردن برده های هم‌نوعتان و مقابله با برده‌دارانی بود که به شما و خانواده هایتان ستم می‌کردند. در این DLC هم تمرکز اصلی سازندگان بر روی نبرد های دریایی و کشتی‌رانی بود و با اینکه تغییرات زیادی با نسخه ی اصلی بازی نداشت ولی باز هم برخی از مشکلات کشتی‌رانی و گیم پلی مربوط به آن از بین رفتند که به لذت دریانوردی در آب های آزاد می‌افزود.

خلاصه همانطور که گفته شد بازی AC IV: Black Flag را اگر یک آی‌پی جدید تصور کنیم و آن را به عنوان دنباله‌ی برای سری AC به حساب نیاوریم، مطمئنا یک بازی تمام عیار و حتی تاحدودی شاهکار است که قطعا ارزش تجربه را دارد. اما به هرحال دنباله‌ای از سری AC است که از سیاست های غلط سازنده‌اش رنج می‌برد و آنطور که باید، دل طرفداران قدیمی سری‌اش را خوش نمی‌کند.

1475452430 1078289374این بازی در نسل هفتم هرچه که نبود، بسیار زیبا بود!

برخلاف اینکه تمامی نسخه های اصلی این سری بر روی کنسول ها و کامپیوتر های شخصی عرضه شده بودند، Assassin’s Creed Liberation بازی‌ای بود که برای کنسول های دستی عرضه شده بود و بر روی PS Vita موفقیت نسبتا چشم‌گیری را کسب کرده بود. یکی از تصمیم های عجیبی که Ubisoft در مورد این عنوان گرفت این بود که آن را به صورت بازسازی شده و HD برروی کنسول های نسل هفتم و کامپیوتر های شخصی منتشر کند. در وهله‌ی اول یکی از مواردی که به صراحت به چشم می‌خورد گرافیک بهبود یافته و تکسچر های با کیفیت بازی بودند. گیم پلی بازی هم شباهت های زیاد و فاحشی با AC 3 داشت زیرا که اگر بخواهیم نزدیک ترین نسخه به نسخه‌ی سوم این سری را نام ببریم همین نسخه درخور آن خواهد بود. چرا که ماجراهای این بازی درست بعد از ماجراها و اتفاقات نسخه‌ی سوم رخ می‌دهند و همچنین در بعضی از قسمت های بازی با شخصیت کانر (شخصیت اصلی نسخه‌ی سوم) روبه رو خواهید شد. شخصیت اصلی بازی Aveline de Grandpré نام دارد و در پی ماجراهای مبارزه‌ی گروهک های بومی و فرانسوی اتفاقات زیادی برایش پیش می‌آید. اما هیچوقت از به دست آوردن "آزادی" منصرف نمی‌شود. همانطور که گفته شد نباید از این نسخه انتظارات بشتر از یک عنوان برای کنسول های دستی را داشته باشیم. کنترل بازی در نمایشگر لمسی کنسول های دستی، سبب برخی از ویژگی های گیم پلی در نسخه های نسل هفتمی بازی شده بود که نسبتا جذاب به نظر می‌رسیدند. برای مثال در یکی از قابلیت های بازی می‌توانستید با مارک کردن چند دشمن که در اطراف وجود دارند در کسری از ثانیه، به یکباره طی یک کمبوی جذاب و صحنه‌ای سینمایی، تمامی آنها را به کام مرگ بکشانید. به طور کلی بازی Assassin's Creed 3: Liberation هم یک عنوان متوسط رو به ضعیف به حساب می‌آید که پورت آن به صورت HD رسما یک کار بیهوده بود و نمی‌توان آن را با دیگر نسخه های قدرتمند این سری مقایسه کرد.

Assassins Creed Rogue Cover Artکاور رسمی بازی Assassin's Creed: Rogue

و اما نوبت به جنجالی‌ترین بازی سری یعنی Assassin's Creed: Rogue می‌رسد. بازی‌ای که در واقع نقطه‌ی مقابل در نسخه های سری به حساب می‌آید و در آن باید در نقش یک تمپلار، به شکار اساسین‌ها بپردازید! شاید قبل از این بازی به آن فکر نکرده بودیم، اما پروسه‌ی مبارزه با اساسین‌ها و به قتل رساندن قاتلین حرفه‌ای، یکی از لذت‌بخش‌ترین کار هایی بود که می‌شد در سری بازی های AC انجام داد و تا پیش از این از آن غافل بودیم. شاید با خود بگویید که بازی Assassin's Creed: Unity دو روز زودتر از این بازی به انتشار رسیده است و در واقع باید قبل از این، به Unity بپردازیم. اما حقیقتا بازی Assassin's Creed: Rogue از تمامی جهات، چه از نظر داستانی و چه از نظر گیم پلی و ظاهری، رابطه‌ی عمیقی با نسخه های قبلی‌اش بویژه AC 3 و AC 4 دارد و از همین رو پیش از Unity می‌خواهیم نگاهی داشته باشیم به محفل اساسین‌کشی‌ای که یوبیسافت در آخرین پروژه‌ی نسل هفتمی‌اش برایمان تدارک دید. هنگامی که بازی Assassin's Creed: Unity معرفی شد، متوجه شدیم که این بازی تنها برای کنسول های نسل هشتمی و کامپیوتر های خانگی به انتشار خواهد رسید و خبری از کنسول های نسل هتفتمی نخواهد بود. از همین رو یوبیسافت با اعتراض زیاد صاحبان کنسول های نسل هفتمی مواجه شد که چرا به این زودی از نسل هفتم خداحافظی کرد. از همین رو به نشانه‌ی وداع با کنسول های نسل هفتمی یعنی PS3 و Xbox 360، بازی Assassin's Creed: Rogue را منتشر کرد که نه تنها حسابی صاحبان کنسول های نسل هفتمی را خوشحال کرد و بعدها برای کامپیوتر های شخصی هم به انتشار رسید. بلکه جنجالی‌ترین بازی سری شناخته شد و سر و صدای زیادی هم به پا کرد.

s2 3ea3d9fcfe66a455df344e2c3054fa5dبازی در نقش یک تمپلار، ایده‌ای بود که برای یوبیسافت دیر و زود داشت، اما به هیچ وجه سوخت و سوز نداشت!

داستان بازی مربوط به شخصیت اصلی آن به نام Shay می‌شود. شی در ابتدای بازی در نقش یک اساسین ظاهر می‌شود. اساسینی که پدر خود را از داست داده و برای گرفتن انتقام خون پدرش، وارد انجمن برادری اساسین‌ها شده است. اما طی حوادثی که در اوایل بازی مشاهده‌شان می‌کنیم، شی متوجه توطئه‌ای از سوی دیگر اساسین‌ها می‌شود و طی یک مبارزه با آنها، از آنجا فرار می‌کند و بعدها در قالب یک تمپلار بر می‌گردد تا انتقامش را از اساسین‌ها بگیرد و در این راه برخی از آنها را نشانه‌گذاری کرده است که به قتل برساند تا ماموریت بزرگش به پایان برسد. در طول بازی Assassin's Creed: Rogue چهره های آشنای زیادی را مشاهده می‌کنیم که از آنها می‌توان اشاره‌ای داشت به هیثم کنوی و Achilles (استاد کانر در سنین جوانی). اینبار داستان بازی بسیار تاریک‌تر از نسخه های قبلی شده بود و تماما راجع به حوادث تلخ انتقام‌گیری و به قتل رساندن دوستان قدیمی بود. گیم پلی بازی طی تغییراتی که در ساختار بازی بوجود آمده بود و باید در نقش یک تمپلار با اساسین‌ها مقابله می‌کردید، دستخوش تغییرات زیادی شده بود و روند مبارزه با اساسین‌ها به مراتب سخت‌تر از مبارزه با تمپلارها در بازی های قبلی بود. حتی در برخی از مواقع اساسین‌ها از روی پشت‌ بام‌ها حرکت همیشگی خود را اجرا می‌کردند و به یکباره روی شما سقوط می‌کردند و اگر فقط یک لحظه دست از پا خطا می‌کردید و واکنش اشتباهی انجام می‌دادید، طی تنها یک ضربه کشته می‌شدید. بازی Assassin's Creed: Rogue همانند عادت آن سال های سری، در خود کشتی‌رانی و مبارزات دریایی را هم گنجانده بود. اما اینبار لذت بیشتری از آن می‌بردید و آن هم به دلیل سفر هایی بود که گاها به قطب جنوب می‌کردید. گشت‌زنی در قطب جنوب چه سوار بر کشتی و چه با پای پیاده بسیار لذت بخش بود و زیبایی های منحصر به فرد خود را داشت. برای مثال شفق های قطبی‌ای که در این مناطق رخ می‌دادند و در ارتفاعات قابل مشاهده بودند، از جمله زیباترین چشم انداز های سری هستند که تنها در این بازی می‌توانید تجربه‌شان کنید. به طور کلی بازی Assassin's Creed: Rogue بهترین وداعی بود که می‌شد یوبیسافت با نسل هفتم داشته باشد. همچنین دیگر نکته‌ی راجع به بازی این است که آخرین سکانس این بازی، اولین سکانس بازی Assassin's Creed: Unity است و ایده‌ی بسیار خلاقانه‌ای از سوی سازندگان خلاق بازی بود.

لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.