امید را به من بازگردان | نقد و بررسی بازی Gris
Gris عنوانی است در مورد افسردگی، امیدواری، خوشحالی، ترس و مهمتر از همه، زیبایی؛ عنوانی که شاید در نگاه اول یک بازی بسیار ساده به نظر برسد، اما وقتی که آن را تجربه کنید به عمقش پی میبرید! عنوانی که نه تنها هیچ نقصی ندارد، بلکه تمامی بخشهای مختلف آن به زیباترین شکل ممکن پیاده سازی شدهاند؛ از طراحی هنری بی نظیرش گرفته تا داستان معنی دار آن. Gris بازی پیچیدهای نیست و هیچ المان خاص و گیج کنندهای ندارد، و همین ویژگی باعث میشود که بتواند یکی از بهترین تجربههای عمرتان را برای شما رقم بزند.
در ادامه با بازیمگ همراه باشید تا دقیقتر به نقد و بررسی عنوان Gris بپردازیم.
گریس در واقع اسم شخصیت اصلی بازی است، دختری جوان که در دنیای خودش گم شده و با مشکل بزرگ و دردناکی که گرفتار آن شده، دست و پنجه نرم میکند. در طول بازی، گریس باید تلاش کند تا بر ترس خود غلبه کرده و مشکلاتی که از آنها رنج میبرد را پشت سر بگذارد. نمیخواهم خیلی وارد جزئیات شوم تا چیزی اسپویل نشود، فقط باید بگویم هر کدام از چیزهای عجیب و غریبی که در مراحل بازی با آنها روبرو میشوید، درواقع بیانگر موانع، خوشیها، مشکلات و خیلی چیزهای دیگری هستند که در زندگی واقعی سر راه ما قرار میگیرند؛ اینکه بازی به زندگی بسیاری از ما در دنیای واقعی شباهت دارد، باعث میشود ارتباط برقرار کردن با شخصیت اصلی حتی با وجود اینکه در طول بازی حرفی نمیزند، به امری آسان تبدیل شود. نه تنها داستان بازی یک داستان منحصر به فرد و معنی دار است، بلکه به تصویر کشیدن این داستان به قدری زیبا انجام شده که حتی اگر چیزی از آن سر در نیاورید، باز هم تحت تاثیر قرار خواهید گرفت!
به طور کلی، گریس شباهت زیادی به Journey دارد، با این تفاوت که گریس یک عنوان پلتفرمر دو بعدی است. همانطور که در ابتدا گفته شد، این عنوان بازی پیچیدهای نیست، و مسلما این ویژگی به نفع آن تمام میشود. سازندگان بازی میدانسته که اگر بازی کمی چالشبرانگیزتر یا پیچیدهتر باشد، بازیکن بیشتر تمرکز خود را روی گیم پلی میگذارد و از چیزی که پیش روی او قرار دارد غافل میشود و بنابراین، نمیتواند تجربه مورد نظر تیم سازنده را به دست آورد. این سادگی گیم پلی، باعث میشود تا بازی بتواند به راحتی تاثیر خود را روی مخاطب بگذارد. منظور از ساده بودن این است که گیم پلی بازی چالش زیادی را پیش روی شما نمیگذارد؛ حتی مردن یا باخت در بازی وجود ندارد. علاوه بر آن، گیم پلی المانهای خیلی گسترده و پیچیدهای را شامل نمیشود. با این وجود، گیم پلی از جذابیت بالایی برخوردار است و در طول چهار ساعت بازی، به هیچ عنوان تکراری یا خسته کننده نمیشود. به لطف لول دیزاین عالی، پلتفرمینگ روان و لذت بخش است و میتوانید گشت و گذار در محیط دو بعدی بازی را با سرعت و زیبایی انجام دهید. حتی معماها با وجود آسان بودن، بسیار خلاقانه و جذاب هستند. با گذشت زمان و رد کردن مراحل، قابلیتهای جدیدی باز خواهند شد که به شما در قسمتهای پلتفرمینگ و حل معماها کمک خواهند کرد. حتی همین قابلیتها هم از نقاط قوت بازی به حساب میآیند؛ چراکه علاوه بر جالب بودن، این قابلیتها نیز بیانگر این هستند که چگونه گریس میتواند بر مشکلات زندگیاش غلبه کند. در واقع خود گیم پلی هم در بیان کردن داستان و مفهوم بازی نقش مهمی را ایفا میکند. بنابراین، اینکه گریس به مرور زمان قابلیتهای جدیدی به دست میآورد در واقع به این معنی است که کم کم دارد بر ترس خود غلبه میکند و دوباره امیدش را به دست میآورد.
بازی از چند چپتر کوتاه تشکیل شده که ماجرای هرکدام از این چپترها در مکان متفاوتی شکل میگیرد، از یک جنگل سرسبز گرفته تا یک اقیانوس عمیق. تمامی این مکانها شکل و شمایل زیبایی دارند و این زیبایی را مدیون گرافیک بی نظیر بازی هستند. گرافیک کارتونی و ساده گریس، یکی دیگر از نقاط قوت آن به حساب میآید. به لطف طراحی هنری و تنوع رنگ عالی بازی، محیط تمامی مراحل زیبا، رنگارنگ و رویایی هستند. حتی با وجود اینکه طرح خود شخصیت اصلی هم ساده است، یک زیبایی خاصی دارد؛ مدل مویی که نشان دهنده غم و پریشانی است، جامهای ساده که نشان دهنده بی آلایشی است و حتی دست و پاهای گریس که فقط چند خط سیاه ساده هستند. این گرافیک ساده و کارتونی بی نظیر، یک حالت رویایی را در بازی به وجود میآورد و کمک میکند تا بازی در رساندن پیام خودش به مخاطب و تاثیرگذاری روی او، موفقتر باشد.
موسیقیهای بازی در یک کلام محشر هستند و آنقدر در انتقال حس به بازیکن موفقاند، که شاید چندین بار شما را تا مرز گریه کردن ببرند یا حداقل موهای بدنتان را سیخ کنند! هر لحظه یک موسیقی متفاوت که حس و حالی متفاوت را در شما ایجاد میکند، پخش میشود؛ تک تک این موسیقیها تکان دهندهاند و واقعا برازنده چنین عنوانی هستند. علاوه بر آن، افکتهای صوتی بازی با دقت بسیاری طراحی شدهاند و تیم سازنده در ساخت آنها کم کاری نکرده است.
گریس ثابت میکند که یک بازی ساده میتواند بی نهایت جذاب و تاثیرگذار باشد. تیم سازنده از یک ایده ناب، اثری نه چندان پیچیده اما خارق العاده خلق کردهاند که میتواند به راحتی با احساسات شما بازی کند. باز هم میگویم، گریس از تمامی لحاظ زیبا است، گیم پلی، موسیقی، گرافیک. واقعا نباید این اثر هنری را از دست داد و من آن را نه فقط به دوستداران عناوین مستقل، بلکه به تمامی گیمرها پیشنهاد میکنم. چهار ساعت، شما فقط به چهار ساعت احتیاج دارید تا بازی را به اتمام برسانید؛ مطمئن باشید که ارزشش را خواهد داشت.
نظرات (3)