خداحافظی با حماسه ی ارواح !
بعضی وقتها نوشتن نقد برای یک اثر نیازمند این است که از زاویهی دید به خصوصی به آن نگاه کنی. هیچوقت نمیشود معیارهای کلی و عمومیای داشت که همهی آثار یک نوع رسانه را صرف نظر از عوامل منحصر به فردشان سنجید. بازیهای رایانهای تاثیر گذار و خاص را نمیشود در همان معیارهای گذاشت که دیگر بازیها را میگذاریم.
سری سولز از این دست بازیها هستند که برای نقد کردنشان باید بدانید چطور باید نگاهشان کنید. اگر بخواهم دارک سولز3 را بگذارم کنار دیگر بازیهای روز و با بررسی گرافیک و گیمپلی و این حرفها نقدش کنم و امتیاز بدهم چیزی کمتر از 10 نمیگیرد. اگر خیلی اهل سری سولز نبودهاید و با خواندن این نقد می خواهید بفهمید با چه جور بازیای طرفاید باید بگویم بازی 10 از 10 است و تمام! یکی از بهترین بازیهای این نسل و یکی از به یادماندنیترین آثار ژانر نقشآفرینی است. بازی پر است از مراحل خوب، دشمنهایی که هر کدام طراحی خاص و جالبی دارند، باس فایتهایی که مو به تنتان سیخ میکنند و گرافیک هنری که میتواند شما را ساعتها میخکوب یک منظره کند.
اما اگر مثل من از طرفداران قدیمی سولز هستید این نقد به طور خیلی تخصصی و ریز قرار است دارک سولز3 را بررسی کند و امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید. فراموش نکنید، اگر خوانندهی این متن هستید و تا به حال دارک سولز بازی نکردهاید احتمالا اصلا متوجه نشوید که بسیاری از نکاتی که به آنها اشاره خواهد شد چه هستند و چرا خوب یا بد تلقی شدهاند.
از شیاطین تا ارواح
دارک سولز3 آخرین قسمت از مجموعهی سولز است و سازندهها به وضوح اعلام کردهاند که دیگر بازیای با این نام و با این اتمسفر نخواهند ساخت. نقطهی عطف این سری بدون شک دارک سولز1 بود. بازیای که پس از موفقیت دیمونز سولز ساخته شده و هنوز که هنوز است پس 5-6 سال بازیکنهای بسیاری دارد و هنوز سایتهای معروف گیم مانند Polygon دارند در موردش مطلب مینویسند. دارک سولز1 به خاطر اتمسفر بسیار خاص و طراحی مراحل عجیباش در ذهن همه باقی مانده. وقتی سازندهها به سراغ ساخت دارک سولز2 رفتند سایهی سنگین شمارهی اول را روی سرشان احساس میکردند. به همین دلیل با زیرکی با تغییر حال و هوای بازی آن را تبدیل به اثری کاملا متمایز با دارک سولز1 کردند. شمارهی دوم شاید آن اتمسفر و طراحی مرحلهی دارک سولز1 را نداشت، اما از نظر عمق گیم پلی توانست خودش را با فاصلهی بسیار زیادی بالا بکشد. دارک سولز2 هم سختتر بود، هم طولانیتر، هم متنوعتر، هم عمیقتر و هم داستان بسیار عظیمتری را روایت میکرد. سه DLC برای این بازی منتشر شدند که یکی از دیگری بهتر بودند و هم از نظر گیم پلی، هم مراحل سخت و هم قصه، بازی را بهتر کردند. فکر نمیکنم در هیچکدام از بازیهای مجموعهی سولز PvP و عضو شدن در کاوننتهای مختلف تا این حد لذتبخش بوده باشد.
پس از این تجربه، تیم From Software سراغ یک تجربهی کاملا جدید به نام Bloodborne رفت. بلادبورن دوباره مانند دارک سولز1 به خاطر اتمسفر خاصش توانست جای خودش را درمیان طرفداران پیدا کند. البته قصهای که بلادبورن روایت میکرد چند برابر مفصلتر و جذابتر از بازیهای سولز هم بود. روند بازی سریعتر شد، باس فایتها بسیار پیچیده و خاص بودند، سلاحهای جدید با طراحیهای منحصر به فرد وارد بازی شد و خلاصهی کلام همه چیز جدید بود.
بعد قرار شد با دستی پر از تجربهی دارک سولز2 و بلادبورن، Dark Souls III ساخته شود. بازیای که میتوانست عمق گیمپلی دارک سولز2 و اتمسفر و مبارزات بلادبورن را همزمان داشته باشد. شاید همین انتظار بیش از حد باعث شد که فشار زیادی روی تیم سازنده باشد تا طرفداران این مجموعه را که تعدادشان بسیار زیاد هم شده راضی کنند.
متاسفانه این اتفاق نیفتاده است و دارک سولز3 با این که همانطور که اول گفتم جزو 10 از 10 های این نسل محسوب میشود اما در مقایسه با اعضای بزرگتر خانوادهاش به شدت خسته است و کم آورده.
هر چند مرحله ی Demon's Ruin تکراری بود اما این کرم غول آسا از خجالت مان درآمد!
اصل غافلگیری
اگر مطلب اولین تجربه دارک سولز3 را خوانده باشید در آنجا مفصل راجع به تکراری بودن مراحل صحبت کردم. نه این که مراحل دقیقا تکراری باشند (هر چند که یکی از مراحل دارک سولز1 دقیقا و بدون کوچکترین تغییری در این بازی آمده) اما غافلگیرتان نمیکنند. مراحل بلادبورن سراسر غافلگیری بود. دارک سولز2 با این که با مراحل تکراری شروع میکرد اما به سرعت با ارائهی لوکیشنهایی مانند Iron Keep، Shrine of Amana یا Dragon Aerie حسابی مخاطب را غافلگیر میکرد. بزرگترین مشکل دارک سولز3 نبودن این غافلگیری است. در هیچ کجای بازی وارد لوکیشنی نمیشوید که دهانتان را ناخودآگاه باز کند. همه چیز را قبلا به شکل دیگری دیدهاید
بسیاری از این مراحل ارجاعهای بسیار جدی به مراحل دو عنوان کلاسیک Demons Souls و دارک سولز1 هستند. قطعا دیدن دوبارهی این مراحل برای طرفداران قدیمی لذت خاص خودش را دارد، اما چه میشد یک مرحلهی پیچیده مانند Brume Tower یا Frozen Eleum Loyce در بازی باشد؟ مراحل بازی دارک سولز1 کاملا باز بودند و هزار روش مختلف برای تمام کردن بازی وجود داشت. در دارک سولز2 هم همان اول میتوانستید مسیر رسیدن به هر کدام از 4 باس اصلی را انتخاب کنید و تا ته بروید. اما در دارک سولز3 حق انتخابتان به حداقل کاهش پیدا کرده. تنها بخشی از بازی که حق انتخاب وجود دارد این است که از ایتیریل به آنورلوندو بروید یا به دانجن؛ همین !!
یکی از بهترین مراحل بازی هم از نظر هنری هم طراحی
اساس تعلیق گیم پلی و زیبا بودن شورتکات ها در مجموعهی سولز چیزی نیست به جز BoneFireها. معمولا دیدن یک بنفایر یعنی کشیدن نفسی از روی آسایش. مراحل همواره طوری طراحی میشدند که پس از میزان مشخصی پیشرفت با باز شدن یک شورتکات دوباره به بنفایر اصلی مرحله برگردید. در دارک سولز3 به نظر میآید دقت و وسواس همیشگی در طراحی مراحل به خرج نرفته و به همین دلیل بنفایرها به شدت نزدیک به هم هستند. مثلا در راه رسیدن به Cathedral of the Deep دو بنفایر به شدت نزدیک به هم وجود دارد که اگر بخواهید بدوید 1 دقیقهای میشود بین آنها رفت و آمد کرد و مسیر بینشان کاملا خطی است. یا در مرحلهی Lothric Castle آنقدر بنفایرها نزدیک هم هستند که بازی به شما فرصت کشتن دشمنها را هم نمیدهد. اوج خستگی دارک سولز3 را میتوان در باس فایت DragonSlayer Armour دید که وقتی تمام شد یک بنفایر به شما میدهد در حالی که بنفایر بعدی دقیقا در محدودهی دیدتان و 10 قدم آنطرفتر است! از آن بدتر این است که پس از بنفایر دوم یک در بسته میبینید که کلیدش دقیقا پای همان در روی زمین افتاده! در این صحنه اصلا باورم نمیشد دارک سولز بازی میکنم. چطور می شود در بازی به این سختی کلید را درست روی زمین مقابل قفلاش میاندازند؟ تنها جوابم این است که احتمالا یک بخش بزرگ از مرحله بین این دو بنفایر که قراربوده کلید را از آنجا بگیریم کاملا حذف شده و به همین دلیل بنفایرها اینقدر نزدیک هم هستند.
همه آماده ی PvP هستند. بهتر است پیش از شروع جنگ دعوا کنید طرف اهل استوس زدن نباشد !
مهاجمان تاریک
مکانیک مبارزات عالی است و تغییر زیادی نسبت به قبل ندارد. اضافه شدن یک Skill برای هر سلاح مهمترین ویژگی جدید در مبارزات است که واقعا عالی از کار درآمده و مبارزهها را بهتر کرده است. اما ای کاش طراحان بازی زحمت میکشیدند و سلاحهای جدید برای بازی طراحی میکردند. اغراق نیست اگر بگویم بیشتر از 90 درصد سلاحها، زرهها، جادوها و آیتمها را قبلا دیده بودم. بودن آیتمهای تکراری به خودی خود چیز بدی نیست چون از قبل با آنها آشنا هستیم اما پس سلاحها و زرههای جدید کجا رفتند؟ وقتی بلادبورن را با آن همه سلاح خلاقانه و حرکات عجیب و غریب بازی کرده باشید دیدن سلاحها و حرکات تکراری در دارک سولز 3 خیلی قابل قبول نیست. جالب اینجاست که بعضی از سلاحهای دارک سولز2 مانند Twinbladeها به کلی حذف شدهاند و اصلا به گونهی جدیدی از سلاح Twinblade گفته میشود.
بهتر است در NG+6 تنها سر وقت Dancer نروید!
سرعت مبارزات از دارک سولز2 بیشتر و از بلادبورن کمتر است. یکی از مشکلات سریع شدن مبارزات بلادبورن این بود که پر کردن Health هم به تبع آن سریع شده بود و به همین دلیل در PvPها تقریبا همه در حال پر کردن سلامتیشان بودند. این موضوع و نبودن کاوننتهای متنوع باعث شدن PvP زدن در بلادبورن خیلی طرفدار نداشته باشد. دارک سولز3 هم تا این لحظه در زمینهی PvP اصلا به اندازهی دارک سولز2 موفق نبوده است. دو دلیل عمده برای این اتفاق وجود دارد. دلیل اول سریع بودن انیمیشن خوردن استوس و در واقع پر کردن Health است که باعث میشود هر دو طرف بتوانند تند تند سلامتیشان را پر کنند. دومی وجود پر رنگ کاوننتهای آبی (کسانی که به اینویدرها کمک میکنند) است. پدیدهی Ganking (ریختن چند نفر سر یک نفر که معمولا اینویدر است) در دارک سولز1 زیاد بود اما به لطف بالانس بودن کاوننتها در دارک سولز2 به شدت کم شده بود. متاسفانه در دارک سولز3 همه جا پر از Gankerهاست. یک شب بیش از 40 مرتبه پشت سر هم به 40 نفر مختلف اینوید کردم و اغراق نیست اگر بگویم 38 بار آن 3 نفر گردن کلفت انتظارم را میکشیدند و به محض این که وارد میشدم سه نفری Stun Lock ام میکردند. برای فرار از این سرنوشت تلخ بهتر است خودتان را هر چه سریع تر به ترازهای بالاتر از 150 برسانید تا اوضاع منصفانه بشود!
فرآیند اینوید کردن به دنیای یک پلیر دیگر که یکی از دوستانش را به عنوان کمک همراه آورده و در هنگام اینوید یک محافظ از کاوننت دارک مون هم به کمکش می آید
مچ کردن لول اینویدرها بر اساس لول هاست صورت میگیرد. مثلا من اگر با لول 120 اینوید کنم احتمالا به هاستی حمله خواهم کرد که در همان لول یا کمی بیشتر است. اما هاست میتواند با کمک پسورد گذاشتن دو نفر از دوستاناش را که لول 350 هستند برای کمک سامون کند. با این که بازی آنها را ضعیف میکند تا با لول هاست هماهنگ باشند اما وقتی هر دو Dragonslayer Greataxe دستشان باشد شانسی برای من نمیماند. پس از مدتی کاملا از خیر PvP کردن از راه اینوید گذشتم. حتا اضافه شدن کاوننت Mound Makers که هم میتوانند به هاست حمله کنند هم کمکاش کنند دردی از بخش آنلاین دارک سولز3 دوا نکرده است. تقریبا همهی Mound Makerها پس از سامون شدن بالافاصله به هاست حمله میکنند.
برخلاف چیزی که ممکن است به نظر برسد پلاتینیوم کردن دارک سولز3 اصلا کار سختی نیست
چندین بار تلاش کردم عضو کاوننت Darkmoon یا Blue Sentinels بشوم اما تقریبا هیچوقت بازی من را برای کمک به کسانی که اینوید شدهاند سامون نکرد. با مراجعه به فورومها متوجه شدم این مشکل نه تنها مشکل من بلکه مشکل همهی بازیکنهای دارک سولز3 است که به دلایلی سامون شدن خودکار در این بازی در حال حاضر خوب کار نمیکند. نتیجهاش این شد که هم من و هم بسیاری از پلیرها که برای پلات کردن بازی مجبور بودیم در کاوننتهای مختلف رنک 3 بگیریم به سراغ فارم کردن دشمنها رفتیم و ساعتها برای این که شوالیههای آنورلوندو برایمان یک عدد Proof of Concord Kept بیاندازند بارها و بارها آنها را کشتیم.
یکی از بهترین تصمیمهای دیزاینی دارک سولز2 گذاشتن دو مرحلهی خاص برای PvP بود. کسانی که میخواستند PvP کنند میدانستند باید به Iron Keep و Belfry Luna یا به Lost Bastille و Belfry Sol بروند. این مپها به خاص برای PvP طراحی شده بودند. اما در دارک سولز3 مراحل PvP انتخابهای بسیار بسیار بدی هستند. انتخاب Anor Londo و محدودهی پس از Pontiff Sulivan که در حال حاضر مرکز اینویدرها و PvPبازهاست اصلا انتخاب درستی نبوده. این مرحله بسیار بسیار بزرگ و وسیع است و هاست میتواند ساعتها از دست اینودرها فرار و خودش را مخفی کند. اتفاقی که چند بار برای من هم افتاده و باعث شده خودم از خیر اینوید کردن بگذرم. انتخاب مرحلهی Farron’s Keep از آن بدتر است. چرخیدن در یک مرداب تاریک و بزرگ که با راه رفتن در آن سمی میشوی و رفتن از یک طرفاش به طرف دیگر 10 دقیقه زمان میبرد اصلا برای PvP لذتبخش نیست. برای کسانی که دارند PvE بازی میکنند و پایشان را در Farron’s Keep میگذارند هم حمله کردن اینویدرها در این وضعیت تجربهی خوبی نیست.
همین که پای تان را به Farron's Keep بگذارید اینودرها حمله می کنند. بهتر است تنها نباشید
خداحافظ شوالیه
سری سولز همیشه داستانهای مفصلی دارند که به عجیبترین روش ممکن برایتان روایت میشود. قصه را باید همیشه خودتان با دیدن محیط و جنگیدن با باسها و خواندن توضیح روی آیتمها بفهمید. دارک سولز2 یک داستان حماسی با 2 پیچ داستانی عالی روایت کرد. قصهی بلادبورن مانند یک شعر گوتیک پر از ظرافت و پیچیدگی بود. اما به نظر میرسد دارک سولز3 اصلا به اندازهی قبلیها قصه نداشته باشد. قصهی بازی بسیار کلی و مبهم روایت میشود و اگر هم جزییاتی آن وسطها هست هنوز توسط طرفداران کشف نشده. البته با گذشت این همه مدت به نظر نمیرسد چیز کشف شدنی دیگری وجود داشته باشد.
شاید در پایان بد نباشد دوباره نکتهی اصلی این نقد را تکرار کنم. اگر به عنوان یک بازی جدید به دارک سولز3 نگاه کنید و طرفدار PvE باشید قطعا با یک شاهکار طرفید. شاهکاری که درجهی سختیاش کاملا اندازه است. تنوع بسیار زیادی در دشمنها، مراحل، سلاحها و باس فایتها دارد. ساعتها میتواند سرگرمتان کند و آنقدر راه مخفی و راز و رمز در آن نهفته است که حتا بعد از 5 بار تمام کردن هم چیزی دارد که از چشمتان جا افتاده.
اما از دید بازیکنهای قدیمی مثل من بازی دو ایراد عمده دارد. اولی این که هیچ سورپرایزی در آن نمیبینیم و دوم این که از نظر PvP اصلا به پای دارک سولز2 نمیرسد. ایراد اول شاید کمی سلیقهای باشد و ایراد دوم چیزی است که با یکی دو آپدیت و بالانس کردن دوباره، حل میشود. اما چیزی که پس از 6 بار تمام کردم دارک سولز3 برای من واضح بود این است که بازی بازتاب خستگی فراوان سازندههایاش است. این خستگی را در چیدن سرسری بنفایرها، خطی کردن مراحل، اجتناب کردن از طراحی سلاحهای جدید، الگوی تکراری باسها، سطحی بودن قصه و در کل نداشتن چالش جدی برای طرفداران قدیمی میتوان دید. با این حال همین دارک سولز خسته از بسیاری از بازیهای روز بهتر است و قطعا جزو فهرست بهترین بازی سال همهی سایتها و مجامع گیمی خواهد بود.
نظرات (6)