نقد و بررسی بازی White Day: A Labyrinth Named School
شرقیها از همان ابتدا همیشه در مدیوم سینما و بازیهای ویدئویی جزء پرچمداران ژانر ترس و وحشت به حساب میآمدند و در طول تاریخ آثار بینظیری از آنها را در این سبک دیدهایم. از فیلم کینه گرفته تا بازیهایی نظیر Silent Hill و Resident Evil همه و همه از آثار ماندگار و برجسته چشم بادامیها هستند و در دوره خود توانستند موفقیتهای زیادی را کسب کنند. اگر چه این موضوع را هم نمیتوان کتمان کرد که در این چند ساله جنس ترس شرقیها هم نسبت به گذشته تغییراتی داشته است و بیشتر به بلاک باسترهای هالیوودی شبیه شدهاند. بهتر است از تحلیل این موضوع بگذریم و خود بازی White Day: A Labyrinth Named School را مورد بررسی قرار دهیم.
White Day: A Labyrinth Named School برای اولین بار در سال 2001 توسط کمپانی Sonnori (واقع در کره جنوبی) روانه بازارهای کره جنوبی شد. پس از گذشت مدتی و در سال 2015، این عنوان برای گوشیهای موبایل و تبلتها ریمیک شد و مجددا منتشر گردید. حالا پس از گذشت دو سال، سازنده این بازی تصمیم گرفت که دوباره این عنوان را برای کنسول PS4 و PC و در بازارهای غربی عرضه کند. اولین چیزی که به محض وارد شدن به بازی توجه شما را به خود جلب میکند، مکانیکهای کهنه و قدیمی گیمپلی است که ممکن است حس نوستالژیک بازیهای نسل ششمی را در شما زنده کند. پس اگر دلتان برای تجربه یک بازی ترسناک نسل ششمی لک زده است، White Day: A Labyrinth Named School احتمالا میتواند شما را تا مدتی سیراب نگه دارد!
داستان کلی بازی در یک مدرسه اتفاق میافتد و شما در نقش یک دانشآموز با نام Hee-Min Lee قرار میگیرید. داستان بازی از جایی آغاز میشود Hee-Min Lee تصمیم میگیرد به مناسبت «روز سفید» برای دوست خود یک هدیه تهیه کند و آن را در داخل کیفش بگذارد. به همین خاطر، او شبانه وارد مدرسه میشود، ولی در کمال تعجب میبیند که تمامی درها قفل شدهاند و کاری برای انجام دادن باقی نمانده است. پس از گذشت دقایقی در مدرسه، Hee-Min Lee متوجه اتفاقات غیرطبیعی میشود و دقیقا از همین نقطه است که بازی آمپول ترس خود را به بدن بازیکن تزریق میکند! در طول بازی هم با استفاده مکالمه بین شخصیتهای فرعی و خواندن متن و دستنوشتهها، از گذشته مدرسه و اتفاقات ناگوار آن بیشتر مطلع خواهید شد.
در روند بازی سازندگان با استفاده از دو ابزار روحها و سرایدار مدرسه (!) سعی میکنند شما را بترسانند. هر وقت نزدیک روحها شوید، ناگهان یک چهره زامبیمانند بر روی صفحه نقش میبندد که شاید فقط برای دفعه اول کمی ترسناک بنظر برسد. اما ترسناکترین و خطرناکترین دشمن بازی (به خصوص در اوایل گیمپلی)، سرایدار مدرسه است! (در این بازی، سرایدار مدرسه نقشی مشابه Marta در بازی Outlast 2 را بر عهده دارد) در حینی که مشغول انجام دادن ماموریت هستید، باید مراقب سرایدار دیوانه مدرسه هم باشید که اگر شما را ببیند، فرار کردن از دست آن به این سادگیها نخواهد بود و ناچارا مجبور میشوید تا با ضربات چوب این پیرمرد، کشته شوید! بنابراین، وقتی به اتاقی وارد میشوید، نباید چراغها را روشن کنید یا زیادی سر و صدا کنید، چرا که فقط به سرایدار مدرسه کمک خواهید کرد. شاید در کلام، این موضوع کمی خندهدار و مسخره به نظر برسد، ولی وقتی خودتان گیمپلی بازی را تجربه کنید، به اصل ماجرا پی خواهید برد. مثلا در هنگامی که مشغول گشتن در محیط تاریک بازی برای فلان وسیله خاص هستید، این سرایدار دیوانه ناگهان پشت سرتان ظاهر میشود و شاید شما هم مثله من چندبار از شدت ترس فریاد بزنید!
متاسفانه این ایده (که میتوانست به یکی از نکات مثبت بازی تبدیل شود) در ادامه بازی به یک روند خستهکننده و اعصابخوردکن تبدیل میشود و بیشتر اینکه شما را بترساند، مزاحم کارتان میشود. مثلا هر وقت در حال گشت و گذار در مدرسه هستید، ناگهان مجبور میشوید که از دست سرایدار فرار کنید که این عمل معمولا بین 3 الی 5 دقیقه وقت شما را میگیرد. از طرفی دیگر طراحی محیط بازی به گونهایی است که به جز دستشوییها، هیچ مکان دیگری برای قایم شدن وجود ندارد! بدبختانه هر وقت هم در دستشویی ها قایم میشوید، در 70% مواقع جایتان لو میرود. در بازیهای امروزه که سبکی مشابه با این عنوان را دارند، مکانهای مختلفی مثل کمدها، زیرتخت و ... برای پنهان شدن تهیه شده است که کار شما را تا حدی راحتتر میکند ولی در این بازی خبری از این مکانها نیست. شاید بتوان این ایراد را به حساب قدیمی بودن مکانیکهای بازی گذاشت.
گیمپلی بازی
بخش دیگر گیمپلی به جمع کردن آیتمها و حل کردن پازلها خلاصه میشود. در هر اتاق یا سالنی که وارد میشود، معمولا چندین آیتم در کشابها،کمدها و ... مخفی شدهاند که بعضی از آنها مربوط به داستان بازی میشوند و بعضی دیگر کاملا بیاستفاده هستند. اما در مرحله بعد به پازلها میرسیم. تقریبا میتوان گفت که در طول بازی بیشتر با پازلهای مختلف سروکار دارید، اما این معماها بیشتر از اینکه به فکر کردن یا محاسبات خاص و ... مربوط شوند، به گشت و گذار در محیط بازی و خواندن دستنوشتهها و متنها وابسته هستند. بنابراین، برای حل کردن هر یک از آنها مجبورید به هر سوراخی که سر سر راه خود میبینید، سرک بشید.
یکی دیگر از مکانیکهای بازی، سیستم انتخاب دیالوگ است. Hee-Min Lee از ابتدا تا انتهای داستان ساکت است و حرفی به زبان نمیآورد، به همین خاطر، حتی هنگام انتخاب دیالوگ هم هیچ صدایی از او به گوش نمیرسد. (لازم است به این موضوع اشاره کنم که حتی مونولوگهای او بصورت نوشته بر روی صفحه نمایش ظاهر میشوند.) اگرچه این مکانیک به گیمپلی رنگ و بو داده است ولی کاستیهایی هم در خود دارد که بیشترِ آن به شخصیتپردازی ضعیف داستان مربوط میشود. مثلا در همان اوایل بازی، یکی از کارکترهای فرعی از شما این سوال را میپرسد که آیا شما دوست و رفیقی دارید یا همیشه تنها هستید، در همین حین هم دو جمله در پایین نمایشگر نقش میبندد که مجبور هستید بین دو گزینه، یکی از آنها را انتخاب کنید. حالا مشکل اینجاست که ما دقیقا نمیدانیم آیا Hee-Min Lee دوستانی زیادی دارد یا خیر!
مقایسه نسخه اولیه با ورژن ریمیک شده!
چیزی که همیشه در بازیهای ریمستر یا ریمیک شده جلب توجه میکند، گرافیک بازی است. اگر بخواهیم نسخه 2017 بازی را با نسخه 2001 آن مقایسه کنیم، تفاوت در حد زمین و آسمان است. اما اگر معیار مقایسه را بین بازیهای امروزی قرار دهیم، White Day واقعا ضعیف ظاهر میشود. تکسچرها و انیمیشنها واقعا کیفیت پایینی دارند و یک گیمر امروزی به سختی میتواند آنها را هضم کند! هر چقدر که در گرافیک بازی کمکاری شده باشد، موسیقی و صداگذاری واقعا عالی کار شده است و با تم کلی بازی همخوانی بینظیری دارد؛ طوریکه میتواند به خوبی آن جو مرموز و راز آلود مدرسه را به شما منتقل کند.
اگر میتوانید با بازیهای خاص شرقی کنار بیایید، White Day: A Labyrinth Named School قطعا میتواند شما را راضی نگه دارد. با این حال حتی اگر به ژانر Survival Horror هم علاقه دارید، بد نیست که فرصتی به این عنوان بدهید تا خودی نشان دهد. اگر این عنوان را تجربه کردید و از آن لذت کافی را بردید، میتوانید خیال خودتان را راحت کنید، چرا که White Day حدودا 10 پایان مختلف دارد که هر کدام از آنها با انجام یکسری کارها و به پایان رساندن بازی بر روی درجهسختیهای مختلف باز میشود! بنابراین، از این لحاظ با بازی پرمحتوایی روبرو هستیم.
نظرات (1)