گاهی اوقات برای حل برخی مسائل و مشکلات باید دید خود را گسترش دهیم و تحت تاثیر جاذبه برخی افراد یا موضوعات قرار نگیریم، شاید بتوان گفت این مسئله یکی از بهترین درس هایی است که سریال A Murder at the End of the World در 7 قسمت به ما می‌آموزد .
وابستگی، رهایی گذشته و حفظ تمرکز با فراموش کردن برخی مسائل مفاهیمی متضاد اما اساسی در این سریال هستند.
زال باتمانقلیچ کارگردان اسم سخت این سریال، سعی کرده با ترکیب این مفاهیم شخصیت اصلی را نه یک ابر قهرمان بلکه انسانی عادی همراه با اشتباهات روزمره جلوه دهد .
سریال از روایت های اضافی خودداری می‌کند و از همان ابتدا در عمق داستان شروع به روایت کردن می‌کند و مخاطب را همراه در جریان داستان قرار می‌دهد.
داستان با بیان ریشه های داستان و بیان گذشته شخصیت اصلی داستان کار خود را آغاز می‌کند، داستان سعی کرده به گونه ای نقش شبکه های اجتماعی را درزندگی روزمره نسل زد و همچنین تاثیر پذیری و ایجاد ارتباط این نسل در این فضا را به تصویر بکشد.
شخصیت اصلی داستان داربی هارت، دختر جوانی که به پرونده های جنایی علاقه دارد و حل آنها را دنبال می‌کند، از طریق فضای مجازی با پسری با نام بیل آشنا می‌شود که او هم مانند داربی به حل پرونده های جنایی علاقه دارد و این آشنایی این دو را وارد مسیری می‌کند که منتهی به حل معمایی درباره یک قاتل سریالی منجر می‌شود، که این موضوع داستان اصلی کتابی می‌شود که داربی درباره این واقعه می‌نویسد .
اما تاثیر این واقعه در داستان اصلی سریال چیست؟ تقریبا می‌توان گفت هیچ!
کارگردان سعی کرده است با ایجاد ارتباط های میان داستان اصلی سریال و گذشته داربی این دو را به هم مربوط کند اما چندان موفق نبوده است.
اما چرا؟!
دلیل اصلی این موضوع روایت بی دلیل و زیاده روی در بیان گذشته است ، در واقع اگر سکانس های مربوط به گذشته داربی را از سریال پاک کنید، چیز خاصی را از دست نخواهید داد، درواقع می‌توان گفت در این مورد به اصطلاح کارگردان نوار خالی پر کرده است .
اگر از این مورد بگذریم به مورد دیگری بر خواهیم خورد، سوال های بی جواب فراوان !
در سریال بیان می‌شود که زومر فرزند خونی اندی رانسن نیست و در واقع بیل پدر زومر است
در سریال همچنین درباره این موضوع بیان می‌شود که اندی رانسن عقیم است و همسر او و مادر زومر یعنی لی اندرسن از این موضوع بی اطلاع است!! حال پیدا کنید پرتقال فروش را
دومین سوال بی پاسخ سریال مربوط به فرار لی رانسن و زومر از دست اندی رانسن در طی این فرار لی با گذرنامه فیک و همچنین اتصال ردیاب به شخص دیگری از دست اندی فرار می‌کند به جایی که دوست دوران دبیرستان او در کلبه چوبی در جنگل منتظرش است، اما زمانی که لی به کلبه می‌رسد، اندی را آنجا می‌بیند!
چنین عملی سریال را در حالت ابهام قرار می‌دهد، این عمل احتمالا از سریال های کارگردانان موفق ایرانی کپی برداری شده است !!
یکی دیگر از سوالات بنیادین درباره دعوت از داربی در مهمانی اندی است
اندی و لی در مهمانی خود از افراد مهمی از جلمه ثروتمندان و فعالان محیط زیست و به نوعی افراد کله گنده را دعوت کرده بودند.
اما داربی چگونه به این مهمانی دعوت شد؟! شاید بگویید لی او را دعوت کرده است، اما لی که او را نمیشناخت، در سریال بیان می‌شود که اندی داربی به این دلیل دعوت کرده است تا بیل را به مراسم بکشاند و او را به قتل برساند، اما درست چند دقیقه بعد این نظر رد می‌شود و این سوال دوباره مطرح می‌شود، چه کسی داربی را به مهمانی دعوت کرده بود؟ و از کجا او را میشناخت؟
سریال به نوعی به تصویر کشیده می‌شود که داربی اولین کتابش به چاپ رسیده است و او در محافل کتاب خوانی در یک کتابفروشی شرکت می‌کند تا خواننده بیشتری برای کتاب خود جذب کند، پس طبیعتا شناخته شده نبوده و کسی او را نمی‌شناخته است. اما در هواپیما و زمانی که داربی بهمراه سایر مهمان ها در حال رفتن به سمت محل برگزاری مهمانی است کتاب او را دردست یکی از مهمان ها می‌بینیم! که اتفاقا داربی میشناسد و قلم او را تحسین می‌کند!
اگر جزء افرادی هستید که به جزئیات توجه خاصی ندارید یا نیاز دارید مغز خود را هنگام دیدن سریال خاموش کنید یا حتی اگر زیبایی بازیگران برای شما مهم است، این سریال برای شماست!
نظرات